eitaa logo
هیئت رزمندگان اسلام مشکین دشت
798 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
80 فایل
‌﷽ [کانال رسمی بنیاد فرهنگی مذهبی منتظران مهدی(عج) رزمندگان مشکین دشت] (اینستاگرام) https://instagram.com/Montazerane_karaj?utm_medium=copy_link (تلگرام) http://t.me/Montazerane_karaj #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ارتباط با خادم: @mohammad_khambari
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجت الاسلام عالی خطر در کمین است روز های بحرانی در پیش است /پشت رهبری رو خالی نکنیم از شیعیانی که هنگام شبهات پشت امامشان را خالی کردند، عبرت بگیریم @montazeran1184
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 آخرش که چی؟ 🔻پاسخی به مهم‌ترین سوال هر انسان در طول زندگی #تصویری @Panahian_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 بودجه‌ سال ۹۹ چگونه سفره مردم را کوچک‌تر می‌کند؟ 👈 بودجه ۹۹ چیزی جز خیانت نیست. @montazeran1184
🔰سازوکار و تشکیلات شورای ائتلاف 🔰 شورای ائتلاف نیروهای انقلاب اسلامی یک سازو کار تشکیلاتی برای دستیابی به مجلس تراز انقلاب تلقی می شود هدفگذاری این شورا در سراسر کشور مبتنی بر شکل گیری اجماع حداکثری نیروهای انقلاب برای دستیابی به گزینه ها و کاندیداهایی است که همگام با بیانیه گام دوم انقلاب توانایی پیشبرد اهداف نظام را در خانه ملت داشته باشند . از این رو از ابتدای سال 98 و به تناسب فعالیت های نیروهای انقلاب در هر استان شورای ائتلاف با دستورالعملی مشخص آغاز به کار کرد . در هر استان 4 نفر معتمد به عنوان هئیت موسس (راه انداز) از سوی شورای ائتلاف کشور معرفی شدند که در استان البرز آقایان : دکتر علی اصغر عربیان حسین امیدیان مجتبی ابراهیمی حجه الاسلام دکتر ابرهیم اکبری معرفی شدند آقای دکتر اصغر عربیان ضمن حمایت از سازکار تشکیلاتی از ابتدای شکل گیری شورای ائتلاف از حضور در هئیت موسس انصراف دادند . آقای حسین امیدیان نیز پس از راه اندازی شورای ائتلاف به دلیل معذوریت شغلی از حضور در شورای ائتلاف انصراف دادند. دبیران و نمایندگان احزاب ,گروهها و جمعیت های سیاسی که در کشور به این ائتلاف پیوستند در صورت وجود دفاتر استانی به عنوان عضو حقوقی در این شورا حضور پیدا کردند : حمیدرضا عزیزیان (دبیرجبهه مردمی استان) دکتر عباسعلی اوسطی (دبیر حزب موتلفه استان) علیرضا طهان (دبیر جمعیت ایثارگران استان) هادی اسلاملو (دبیر جمعیت رهپویان استان) حجه الاسلام پورمظاهری (دبیر جمعیت جانبازان استان) دکتر ابوالفضل زالی (دبیر جبهه پیروان خط امام و رهبری استان) حجه الاسلام علی یوسفیان (دبیر کانون دانشگاهیان استان) یوسف چراغی (دبیر حزب توسعه و عدالت استان ) در این بین نمایندگان جبهه پایداری, جبهه ایستادگی و جمعیت پیشرفت و عدالت ایران اسلامی یا نماینده استانی نداشتند و یا به دلایلی از پیوستن به شورای ائتلاف انصراف دادند . اعضای موسس و اعضای حقیقی به نسبتی که در دستورالعمل ذکر شده تعدادی از نیروهای فعال انقلابی را بر اساس رای گیری به شرح ذیل به این جمع اضافه کردند : , دو نفر از روحانیون ,دونفر استاد دانشگاه,سه نفر از بانوان,پنج نفر نفر از جوانان 25 تا 40 سال و 7 تا 9 نفر از شخصیت های فرهنگی و اجتماعی استان بدین ترتیب آقاین و خانم ها حجه الاسلام ابوالفضل نبوی خانم فاطمه علیزاده خانم اعظم فرهاد کیایی دکتر حسن شوندی دکتر رضا جمالپور دکتر محمد مهدی اوچی مهران بهرام عماد هلالات حسین رضوانی مجید منعمی حمید پارسا دکتر علیرضا عباسی خانم عطیه افخمی ستوده سردار فتح اللهی رسول عطاپور علی مولایی امیر حسین دانش کهن حجه الاسلام محمد مهدی محمدی دکتر رضا وفایی مهر به شورای ائتلاف اضافه شدند افرادی همچون آقایان حجه الاسلام مفید کیایی نژاد , حجت الاسلام مهدی حافظی نسب,حجه الاسلام حسین ملکی و علی فلاحتکار به دلایل شخصی از حضور در شورای ائتلاف انصراف و اعضای علی البدل به جمع شورا پیوستند . همچنین اسامی برخی فعالان سیاسی که در مظان کاندیداتوری انتخابات مجلس بودند بر اساس اساسنامه از طرح نام آنان در پیوستن به شورای ائتلاف خودداری گردید . سپس از جمع حاضر رای گیری به عمل آمد و مسئولین شورای ائتلاف به شرح ذیل برگزیده شدند : آقای دانش کهن (رییس شورا) آقای طهان (دبیر اجرایی شورا) حجه الاسلام محمد مهدی محمدی (نائب رییس شورا) در همین راستا و برای گسترش فعالیت های تشکیلاتی شورای ائتلاف افراد زیر برای روسای کمیته های شورا از اعضا رای اعتماد گرفتند ; آقایان علی اصغر منصور خاکی و حسن جمالی بر اساس سازو کار پیش بینی شده و بر اساس مصوبات شورا (که در مواردی اقتضایی عمل شده است) و با رای گیری, اعضای موسس هر شهرستان انتخاب شدند و مقرر شد که مجمع عمومی با حضور حداقل 200 نفر از فعالان سیاسی اجتماعی و فرهنگی هر شهرستان تشکیل شود و با رای گیری شورای ائتلاف هر شهرستان نیز معرفی شوند . وظیفه اصلی شورای ائتلاف هر شهرستان شامل (کرج,فردیس,اشتهارد,نظرآباد,ساوجبلاغ و طالقان) معرفی کاندیداهای تراز انقلاب اسلامی برای جمع بندی و رسیدن به 3 کاندیدای اصلح برای استان خواهد بود که به شورای ائتلاف استان معرفی خواهند کرد. سپس شورای استان با دعوت از کاندیداهایی که در هر شهرستان رای لازم را کسب نموده اند(3 برابر ظرفیت حوزه انتخابیه) ارزیابی نهایی را بر اساس رزومه,شاخص های کمیته ارزیابی,نظرسنجی انجام و 3 کاندیدای نهایی را به مردم شریف استان معرفی خواهند کرد. هم اینک شورای شهرستان ها بجز شهرستان فردیس شکل گرفته و به زودی بررسی کاندیداها به شرحی که گذشت آغاز خواهد شد . شورای ائتلاف تمامی تلاش خود را خواهد کرد تا عدالت , انصاف, خرد جمعی ,عقلانیت دینی و سیاسی و شفافیت را در رسیدن به گزینه های نهایی رعایت نماید مجلس انقلابی @montazeran1184 حتما بخوانید♦️♦️♦️♦️♦️♦️
💕 در کوچه های این شهر که قدم میزنی ... مهدی فاطمه به تو لبخند مهربانی می‌زند بانو:) @montazeran1184
🌱روز خود را با بسم‌الله آغاز کنید🌱 ✍امام رضا(ع) فرمود: هرکس چاره و راهی برای جبران گناهان خودندارد، بسیار بر محمد و آل او صلوات بفرستد؛ چراکه صلوات گناهان را نابود می‌کند. @montazeran1184
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام امام زمانم 💚✋🏻 جمعہ شد تا باز جای خالی توحس شود تا شقایق باز دلتنگ گل نرگس شود آفتاب پشت ابرم نام تو دارم به لب خواستم نور تو گرمی بخش این مجلس شود @montazeran1184
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 تجربه شیرینِ عشق 🔻مگه بهت بد می‌گذره کم میای؟ #تصویری @Panahian_ir
🙈شلوار پاره...!!😳😳 🐒مد پرستی🐒 قبلاً هم شلوار پاره مد بود! هر دو تا رو هم دشمن پاره کرده! یکی رو با جنگ سخت...! یکی رو با جنگ نرم.....! 📣اما این‌کجا... و.... آن کجا؟! @montazeran1184
فدایی ولایت: 🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 جشن ولادت عقیله بنی هاشم سلام الله علیها 🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 🎙سخنران:دکترسعیدعزیزی 🎤بانوای :حاج محمدخمبری کربلایی ناصرنیکپور وکربلایی حسین نیرابادی ✨✨باحضور خانواده محترم #شهیدمدافع_حرم_محمداینانلو(استان البرز) #پرچم_حرم_مطهررضوی_میهمان_برنامه_هستند ◀️زمان ومکان:سه شنبه 10دی ساعت 14 انتهای خیابان شهیدمطهری #مهدیه_منتظران #ویژه_خواهران کانون خادمیاران رضوی مشکین دشت موسسه ساقی کوثر بنیادفرهنگی مذهبی منتظران مهدی(عج)رزمندگان مشکین دشت @montazeran1184
افتتاح سومین شهربازی معارفی کشور در مشکین دشت همه دعوتید دوشنبه ساعت ۱۰:۳۰ طبقه زیرین مسجد جامع شهربازی معارفی غدیر
هدایت شده از با منتظران
همه دعوتید افتتاح سومین شهربازی معارفی کشور در مشکین دشت دوشنبه ساعت ۱۰:۳۰ طبقه زیرین مسجد جامع
⭕️سکانس یک: حسین خاکی و خسته از خط برگشته بود و می‌خواست بره قرارگاه. از یک راننده‌ی تانکر آب خواست که شلنگ رو روی سرش بگیره تا شسته بشه. حسین با یک دست سرش رو می‌شست که راننده برای شوخی آب رو گرفت تو یقه حسین و خیسش کرد! وقتی حسین رفت راننده هنوز نمی‌دونست چه کسی رو خیس کرده! ⭕️سکانس دو: - الو سلام. - سلام علیکم، بفرمایید! - من علی سُلگی هستم از روستای کهریز، نزدیکی نهاوند، سال ۶۵ با جهاد اعزام شده بودم فاو. خاطره‌ای نوشته بودید از شهید خرازی که من در روزنامه خوندم. - بله، هجده سال از اون زمان گذشته. من آن راننده‌ی تانکر آب هستم، تماس گرفتم که بگم: جز لبخند چیزی نگفت! من منتظر واکنش بودم، ولی او فقط خندید..
فدایی ولایت: 🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 جشن ولادت عقیله بنی هاشم سلام الله علیها 🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 🎙سخنران:دکترسعیدعزیزی 🎤بانوای :حاج محمدخمبری کربلایی ناصرنیکپور وکربلایی حسین نیرابادی ✨✨باحضور خانواده محترم #شهیدمدافع_حرم_محمداینانلو(استان البرز) #پرچم_حرم_مطهررضوی_میهمان_برنامه_هستند ◀️زمان ومکان:سه شنبه 10دی ساعت 14 انتهای خیابان شهیدمطهری #مهدیه_منتظران #ویژه_خواهران کانون خادمیاران رضوی مشکین دشت موسسه ساقی کوثر بنیادفرهنگی مذهبی منتظران مهدی(عج)رزمندگان مشکین دشت @montazeran1184
مسابقه هیئت منتظران مهدی با همکاری کانال تلگرامی مشکین دشت هم زمان با جشن ولادت حضرت زینب سلام الله علیه در روز سه شنبه ساعت 14 در محل مهدیه مشکین دشت برگزار میکند موضوع مسابقه:(((داستانک با موضوع شهید مدافع حرم...بر اساس واقعیت و یا تخیل. در چند خط))) شرکت کنندگان عزیز داستانک خود را به آی دی زیر ارسال کنند 👇 @Montazerany در پایان مراسم از طرف کانال مشکین دشت به سه اثر برتر هدایای نقدی 500 هزار ریالی اهدا میشود مهلت ارسال تا ساعت 12ظهر روز سه شنبه @vedad_meshkindasht
🔺خلاف شرع نیست؛ خلاف عُرضه داشتنه! 🔸استاندار خوزستان در واکنش به ویدئوی جنجالی‌اش: «اینکه دستم را در آب بگیرند که نیفتم، کار خلاف شرعی است؟!!!» 👈 نفس کار خلاف شرع نیست؛ بلکه خلاف روحیه‌ی مدیریت جهادیه و حکایت از بی‌عُرضگی یه مسئول داره! امّا در جواب این مدیر زبون‌دراز دولتی فقط می‌توان گفت آدم بی‌عُرضه‌ای که به جای نجات مردم از سیل، خودش ترس افتادن تو چاله‌های آب رو داره، «سبزیِ کوهی» میخوره که مسئولیت قبول میکنه! اونم برای مردم رنج‌کشیده‌ی استان خوزستان؛ این که دیگه قطعاً خلاف شرعه...😒 @montazeran1184
روز دوم محرم سال 1392 قصد بازگشت به کشور را داشت که با شنیدن خبر نزدیک شدن تکفیری ها به حرم حضرت زینب (ع) باز می گردد و همان شب را تا صبح در حرم بی بی به دعا و راز و نیاز مشغول می شود. صبح روز بعد به اتفاق یکی از همرزمانش، سلاحی را در پشت بام یکی از خانه اهای مجاور حرم نصب و محل تجمع دشمن را منهدم می کند اما در همین حین گلوله ای به کتفش اصابت می کند که منجر به جراحت سختی می شود. بعد از این جراحت محمد حسین همچنان اصرار به ایستادگی می کند که گلوله ای دیگر به زیر قلب و ناحیه ی کبد و کلیه اش اصابت می کند. مجروحیت او شدید می شود و روز هفتم محرم به شهادت می رسد. داستانک هفتم @montazeran1184
خانمی همراه همسرش واردگلزارشهدای امامزاده عقیل (اسلامشهر )شدوازشخصی که درحال آماده سازی قبری بود درباره صاحب قبرسوال کرد. آن شخص درپاسخ گفت این قبرمتعلق به شهیدمدافع حرم میباشد. باشنیدن این خبرآنهاشروع به گریه وبیقراری کردند. علت راجویاشدندکه چراباشنیدن این خبرچنین شدید؟ اینگونه جواب دادند همسرم دیشب در عالم رویاحضرت زهرا(س )رومشاهده نموده اند که چنین فرمودندفرداشهیدی راکه برای دفاع از حرم دخترم به شهادت رسیده به امامزاده عقیل خواهندآوردحتمابه پیشوازش برو. آنهامنتظرآمدن جنازه ی مبارک شهیدشدندودرمراسم خاکسپاری آن شهیدشرکت کرده و داستان رابرای خانواده اش بازگوکردند. داستانی عجیب ازشهید مدافع حرم تقی حسینی داستانک هشتم @montazeran1184
مادر ش برای علی شرط گذاشت اگرنمازصبح هایش را《 اول وقت》 بخوانداجازه رفتن به سوریه میدهد. اول که ازمادرش اجازه خواست برودسوریه مادرش گفت :تواینجاپشت جبهه باش خدمت کن، علی گفت:مامان رضایت بده بروم ،آن زمانی که امام حسین(ع) شهید شد حضرت زینب ( س) رابه اسارت بردند همه درعزاداری ها می گویند ماآن لحظه کنار اهل بیت نبودیم ،اما الان که هستیم نمی گذاریم دوباره به حریم حضرت زینب (س)تجاوز کنند.گریه میکرد ،چه گریه های!میگفت :بی بی جان من رابطلب بگذاربیایم ازحرمت پاسداری کنم.من هم دوست داشتم دراین راه برود وراضی شدم. بعداز رفتنش رفتم مسجد دورکعت نماز شکر زیارت عاشورا ودعای توسل خواندم وبدرقه راهش کردم .احساس میکردم قلبم درحال پرواز است گفتم :خدایاشکرت که چنین فرزندی به من دادی.با اینکه از اول هم راضی به رفتنش نبودم.نمی دانم چرا آنقدر خوشحال بودم،با اینکه از اول راضی به رفتنش نبودم .برای علی شرط گذاشتم اگر نمازصبح هایش را اول وقت بخواند اجازه رفتن میدهم.هیچوقت ندیدم ،علی نمازصبحش قضاشود.برای اینکه اول وقت بخواندخیلی سختش بود.مانده بودچه کند؟خواهرش به او گفت :علی قول بده ونذرکن می توانی انجام بدی،مامان هم راضی میشود. شهید مدافع حرم :علی جمشیدی داستانک چهارم @montazeran1184
در خواب دیدم ... کبوتری سفید بال پرواز کنان وچرخ زنان دور حرم میچرخیدم گاهی به گنبد خیره میشدم به حرم پاک و معصوم خانم میگفتم باخودم خانم جان من کبوترم ولی تا جان دارم انقدر دور مرقدت میچرخم که مبادا کسی بخواد به حرم ت اسیبی برساند در همین حال که در حال نگهبانی بودم تشنه شده بودم دیدم که ازدور سیاهی بطرف حرم میایند با اینکه خیلی تشنه بودم گفتم سلام بر حسین فدای لب تشنه آقا بشم وفدای حرم زینب که از سمتی تیری به طرفم زده شد خود رادراسمان خونین وسبک احساس کردم آری من شدم فدای حرم خانم زینب کبری شدم اری شدم شهید مدافع حرم داستانک نهم @montazeran1184
هیأت منتظران مهدی(عج)واحدخواهران: .: همیشه صدای دعوای همسایه مون رومیشنیدم پسری ب اسم حسن بامامانش دعوامیکرد،اخه حسن توپایگاه بسیج محلشون رفته بوددوستاشومیدیدک دارن ب سوریه میرن،حسن هم این موضوع روب مادرش گفته بودودوستداش بره سوریه،امامادرش مخالف بودحسن هرچه اصرارمیکرد،امامادرش راضی نمیشدتااینکه یک روزصب ح مادرحسن دیدک کوچه شون شلوغه ،کمی جلوتررفت مادری رودیدک باچشمان گریان سربندیازینب کبری راروی پیشونی پسرش میبنده واززیرقران ردش میکنه ،مادرحسن وقتی این صحنه رومیبینه متحول میشه ،اونقدزودنظرش عوض میشه ،ک فرداصبحش حسن روباسربندیازینب کبری راهی سوریه میکند،وچندروزبعدخبرشهادت پسرشوازپایگاه بسیج محله میشنوه دلنوشته شماره یک @montazeran1184
رو در روی اخبار روزمره به اندازه هر نفس به اندازه هرتپش می بارد از دل این اخبار شهید... از تیپ فاطمیون از زینبیون از انصارالله یمن از عباس های ایران من رو در روی آینه هر لحظه هر نفس مینشینم به تماشای خودم به تماشای من محروم... منی که سخت جامانده از قافله ی رفته ی عشق خاک بلند شده از گرد پای رهروان قافله بر گرد چادرم می نشیند آرام و سنگین و کمی گنگ خودم را در می یابم... در میان حرمم حرمی سرا پا مشکی آینه کاری شده دل این یکپارچه مشکی چشم می خواهد دیدن این آینه کاری ها... چشم دل... دستم را به آستان حریم سرم گره می زنم دخیل می بندم به خاک حرمم مدافع حرمم مدافع حرم زهرا(سلام الله علیها) مدافع حرمی که ۱۴۰۰ سال است در جنگ به سر می برد با عمر ها با خولی ها با یزید ها جنگ است بین یکپارچه سیاه من و این رنگ های بی معنی این چادر سرخ است این چادر به خون نشسته است خوب نگاهم کن مدافع حرمم مدافع حرمم... داستانک پنجم @montazeran1184
وقتی پیکرش را داخل قبر گذاشتم، از طرف همسرش گفتند محمودرضا سفارش کرده چفیه‌ای که از آقا گرفته با او دفن شود، جا خوردم نمی‌دانستم از آقا چفیه گرفته، رفتند چفیه را از داخل ماشین آوردند، مانده بودم با پیکرش چه بگویم، همیشه در ارادت به آقا خودم را بالاتر از او می‌دانستم، چفیه را که روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده‌ام در این چند وقت، یادم هست یکبار چند سال پیش گفت :«شیعیان در بعضی از کشورها بدون وضو تصویر آقا را مس نمی‌کنند و گفت ما اینجا از شیعیان عقب افتاده‌ایم.»😔 به وقت گم شدن آن هم در وانفسای زندگی انگار، فقط همان أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ ها میتوانند چاره کنند و نجات دهنده باشند..! امام (رهـ) راست میگفت شـهدا امام زادگان عشقند...؛ :)🍁🍂 داستانک دهم @montazeran1184
وقتی زیر آینه قرآن رد می شد دختر کوچکش را از روی ویلچر بلند کرد و بوسید. دخترک با شیرین زبانی گفت: بابا جون حرم رقیه یادت نره، همسرش با گوشه چادر اشکهایش را پاک کرد: ای کاش خودم می اومدم و نذرم را ادا می کردم.مرد خندید و جواب داد : انشاءالله یک روز باهم می رویم زیارت بی بی زینب... دخترک دستهایش را به دور گردن پدر گره زده بود و او را رها نمی کرد. فشار بر گردنش بیشتر می شد. یک نفر از پشت گردنش را فشار می داد و مردی با چشمانی آبی و بی روح به او زل زده بود ... ایرانی هستی؟ عملیات بعدی؟ تعداد نفرات؟ مرتب سوال می کرد وجواب ها کوتاه بود. مرد ناگهان لحنش عوض شد و دستهایش را باز کرد و کاسه ای آب جلویش گرفت اما قبل از اینکه اسیر برای گرفتن آن دستش را جلو ببرد با خنده شیطانی آب را بر زمین ریخت، علی زیر لب گفت: فدای لب تشنه ات یا حسین !... مرد چشم آبی با شنیدن نام حسین ناگهان نعره ای کشید و با چکمه ضربه ای به صورتش کوبید. یکی از آنها که صورتش را پوشانده بود با تکه کابلی که در دست داشت مرتب بر سرش می کوبید و ناسزا بود که به زبان عربی و انگلیسی نثارش می شد. ناگهان همه آنهایی که در اتاق بودند بطرفش حمله ور شدند و او از درد به خود می پیچید. مرد چشم آبی متوجه مشت گره کرده اسیر شد کنارش زانو زد بنظرش رسید باید مدرک مهمی را از او مخفی کرده باشد. اما هر چه تقلا کرد حریف نشد. علی همچنان مشتش را بسته بود. مردی که صورتش را پوشانده بود به سراغش آمد و با کابل بر روی دستش ضربه زد. مرد چشم آبی که از شدت خشم دهانش کف کرده بود کاردش را بیخ گلویش گذاشت ... هیاهوی مردم ناگهان فروکش کرد و دست اسیر به آرامی باز شد... دو گوشواره کوچک با نگین های سبز کف دستهای خون آلود به چشم می خورد... . داستانک ششم @montazeran1184