eitaa logo
منتظران ظهور امام زمان عجل الله🏴
4.2هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
3.8هزار ویدیو
10 فایل
این کانال متعلق به امام زمان است کپی با ذکر صلوات حلاله 💚✨️ کانال نشر مناجات وآثار سخنرانان و مداحان معروف به کانال منتظران ظهور امام زمان خوش آمدید💐 بمانید تا میلیونی شویم تبلیغات: https://eitaa.com/tabligheroya تبادل نداریم⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
ادامھ وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند. رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست. مامورین چون این سخن را به شاه رساندند  شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم. پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش ‍ نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.  نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى. . گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند... ❇️تُوبُوا إلیٰ الله توبة نَصوحاً🍃 ❇️توبه ڪنید به سمت خدا، توبه‌ای راستین🍃 ⊰❖⊱┈┈┅┅✾✿✾┅─┈┈⊰❖ـ⊱ ◊◊◊◊◊◊◊◊✐✐◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ ⊰❖⊱┈┈┅┅✾✿✾┅─┈┈⊰❖ـ⊱ https://eitaa.com/montazeranezohoor1213🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊 ▁▂▄▅▆▇██▇▆▅▄▂▁ باتشڪر حُسن‌توجه‌تون به این کانال که متعلق به خودته😊 باارسال پیشنهادات و انتقادات‌تون به صورت ناشناس مارو در بهتر شدن مطالب و فعالیت‌های کانال یاری ڪنید🙏 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 https://harfeto.timefriend.net/17102112820082 ☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️☝️
ادامھ داستان توبه نصوح 👈 قسمت اول وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند. رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست. مامورین چون این سخن را به شاه رساندند  شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم. پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد، پس پادشاه در آنجا سکته کرد و نصوح چون خبردار شد که شاه براى ملاقات و دیدار او آمده بود، در مراسم تشییع او شرکت و آنجا ماند تا او را به خاک سپردند و چون پادشاه پسرى نداشت، ارکان دولت مصلحت دیدند که نصوح را به تخت سلطنت بنشانند. چنان کردند و نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه که ذکرش رفت، ازدواج کرد و چون شب زفاف و عروسى رسید، در بارگاهش ‍ نشسته بود که ناگهان شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را نزد تو یافته ام، مالم را به من برگردان.  نصوح گفت : درست است و دستور داد تا میش را به او بدهند، گفت چون میش مرا نگهبانى کرده اى هرچه از منافع آن استفاده کرده اى، بر تو حلال ولى باید آنچه مانده با من نصف کنى. . گفت: درست است و دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.آن شخص گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن میش است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند... ❇️تُوبُوا إلیٰ الله توبة نَصوحاً🍃 ❇️توبه ڪنید به سمت خدا، توبه‌ای راستین🍃 ⊰❖⊱┈┈┅┅✾✿✾┅─┈┈⊰❖ـ⊱ ◊◊◊◊◊◊◊◊✐✐◊◊◊◊◊◊◊◊◊◊ ⊰❖⊱┈┈┅┅✾✿✾┅─┈┈⊰❖ـ⊱ ▁▂▄▅▆▇██▇▆▅▄▂▁ باتشڪر حُسن‌توجه‌تون به این کانال که متعلق به خودتونه😊 باارسال پیشنهادات و انتقادات‌تون مارو در بهتر شدن مطالب و فعالیت‌های کانال یاری ڪنید🙏 🌸🕊🌸🕊🌸🕊👇 کانال منتظران ظهور 🌸🕊🌸🕊🌸🕊🌸