eitaa logo
منتظران مهدی عج الله تعالی فرجه الشريف
101 دنبال‌کننده
7هزار عکس
5.9هزار ویدیو
499 فایل
لینک کانال https://eitaa.com/MONTAZERANMAHDIIIIII کپی بالینک🙏🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت: امیر. شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پروازهای قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود، ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می‌گرفتیم؛ و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می‌شدیم. گاهی هم که اجازه نمی‌دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می‌شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی‌گرفتیم از همان مسیربه تهران بر می‌گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:” با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ‌های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می‌دهم. ” به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود، اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می‌زنیم! من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می‌سوخت و بار هواپیما سبک‌تر می‌شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می‌زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به این‌ها برگردم که با توجه به تهدید شان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه‌ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی، چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس‌های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس‌های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم. از زمین تا آسمان تغییر کرد؛ و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی‌های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت جت وی که خرطومی را به هواپیما می‌چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می‌گرفتم می‌گفتند صبر کنید… بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این “در” تحت هیچ شرایطی باز نمی‌شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم. ❌کپی ممنوع است لطفا به هیج عنوان کپی نکنید❌ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🌹کانال سردار شهید حاج قاسم سلیمانی👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3829268513C24b28f680e ادامه در پست بعدی😍 ⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬⏬
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
مردی برای تمام انسانیت.mp3
7.43M
۱ ✴️ اعتراف خلفای اهل سنّت ؛ به هیبت و عظمت امیرالمؤمنین علیه‌السلام، در منابع غیرشیعی. 🎤 @Ostad_Shojae
10.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🌸 🍀 ✅ ✅ موضوع: عفاف و حجاب 🌀 🍃🌻🍃 💠 روایتی کوتاه از زندگی دخترِ ورزشکاری که نذر کرده بود، اگر طلا بگیرم🥇با چادر روی سکو بایستم و ... 🆔 https://sapp.ir/meyar.pb 🆔 eitaa.com/meyarpb 🆔https://rubika.ir/meyar_pb 🍀 🇮🇷🌸
حجت الاسلام آقای راشد نقل میکنند یکی از رفقای من که در مشهد قاضی بودند، برایم تعریف کردند، شبی در عالم رویا حضرت زهرا سلام الله علیها را در خواب دیدم، حضرت به من فرمودند، قاتل را آزاد کن و یک شماره پرونده و نام شخصی رو به من داد و چندین بار تاکید کردند، آزادش کن، آزادش کن، آزادش کن، من از خواب بیدار شدم از دهشت خوابی که دیده بودم به خودم می لرزیدم، فوری اسم اون بنده خدا و شماره پرونده رو نوشتم، صبح اومدم دادگستری از بایگانی شماره پرونده رو خواستم، آورند یک پرونده قطور، صاحب این پرونده موارد متعددی از سوابق کیفری فراوان و مختلف داشت، آخرین جرمی که به آن در زندان بود قتل دو نفر بود، هر دو نفر را کشته بود، سرقت اتومبیل و... جرم های دیگه، به خودم گفتم خدایا این پرونده رو من چه جوری میتونم تبرئه کنم، دستور دادم زندانی را آوردند... ... ❌کپی حرام⛔️ ایدی ثبت خاطرات شما👇👇 @Mahdis1234 @shahidma https://eitaa.com/MONTAZERANMAHDIIIIII
01_Mostanade_Soti_Shonood_Aminikhaah.ir (1).mp3
16.26M
|مستند صوتی 🟦🟨 ============= 🔻[مروری بر نکات ] : 🔹گفتگو با راوی کتاب شنود با نام مستعار «صادق» 🔹بیان مطالب کتاب شنود بدون سانسور 🔹درخواست راوی برای بیان حقایق ناگفته 🔹چرا گفتگو تصویری نشد؟ 🔹روشن شدن زوایای وسیعی از عالم شیاطین 🔹تصاویر عجیب شیاطین 🔹اجناس مختلف شیاطین 🔹چه شد که تصمیم به نشر حقایق گرفتم؟ 🔹شروع داستان … 🔹بیماری که تجربه‌ام را رقم می‌زد. 🔹گردابی که از جنس نور بود. 🔹صدای نفسم را نمی‌شنیدم. 🔹حضور اجدادم را حس می‌کردم. 🔹پیرمردی که بسیار نورانی و باجذبه بود. 🔹علاقه شدید واشتیاق دو طرفه به فرشته مرگ 🔹اعمالی که به آن تکیه کرده بودم. 🔹جلوه نفس لوامه 🍃🌹▪️ـــــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/MONTAZERANMAHDIIIIII
final part 1 (Stitched Clip)(1).mp3
17.44M
🔰 کتاب صوتی قدرت و شکوه زن در کلام امام و رهبری 📎 🌹مادر پایه‌ی بهشتی شدن انسان‌ها🌹 🔸️ بازخوانی سخنان شنیده نشدۀ «امام و رهبری» در تجلیل از مقام «زن» با مقدمه‌ای از علیرضا پناهیان 🔸️ انتشار فایل صوتی برای اولین بار توسط کانال جهادتبیین فرهنگی اصفهان 💎 🌕مرجع اطلاع رسانی: 🔻رویدادها و عملیات های تبیینی فرهنگی هنری 🔻عملیات روانی 🔻رسانه ای 🆔@MONTAZERANMAHDIIIIII •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•