eitaa logo
منتظران مهدی عج الله تعالی فرجه الشريف
105 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
5.8هزار ویدیو
499 فایل
لینک کانال https://eitaa.com/MONTAZERANMAHDIIIIII کپی بالینک🙏🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کشکول مطالب ناب🌱
...😒😏 ‌‌‌ پیشنهاد مطالعه بسیار زیبا👌👇👇 یکی از اساتید ریاضی دانشگاه تهران نقل می‌کرد: ‌‌‌ قرار بود جمع منتخبی از و نخبگان برای شرکت در کنفرانسی بین المللی به یکی از کشور های برن.🙂 ‌‌‌ وقتی سوار شدم دیدم یه تو هواپیماست.😒🛫 ‌‌‌‌ به خودم گفتم بفرما؛ سفر خارجی هم ما رو ول نمیکنن.😤 ‌‌‌‌ رفتم پیشش نشستم بهش گفتم:حاج آقا سوار شدید...مکه نمیره😐🕋 ‌‌‌ گفت: میدونم ‌‌‌‌ گفتم: حاجی قراره ما بریم کنفرانس ؛ شما اشتباهی نیاین😕 ‌‌‌‌ گفت: میدونم ‌‌‌ دیدم کم نمیاره😏 ‌‌‌ جدیدترین و ترین مساله که قرار بود تو مطرح کنم داخل برگه نوشتم دادم بهش، گفتم شما که داری میای کنفرانس بین المللی اونم تو یه کشور حتما باید بلد باشید. اگر ریاضی این سوال رو حل کنید ، برگه رو بهش دادم و خوابیدم.😎🤓 ‌‌‌ از خواب که بیدار شدم دیدم داره یه چیزایی تو برگه مینویسه.🤣 ‌‌‌‌ گفتم: حاجی نکن اگه بعدا هم حلش کردی من فلانی هستم از تهران. جوابشو بیار اونجا بده.😂 ‌‌‌‌ دوباره خوابیدم.😴 بیدار که شدم دیگه نمی نوشت، گفتم چی شد؟🤔 ‌‌‌‌ 📝برگه رو بهم داد و گفت: سوالت راه حل داشت راه حل نوشتم و اون هم که ننوشتم بلد بودی.😳 ‌‌‌‌ شوکه شده بودم😳😥 ادامه داد: این هم منه اگر تونستی حلش کنی من هستم از .........😨 ‌‌‌‌‌ بعدها فهمیدم که به ایشون لقب را دادند و ایشان در تمامی علوم صاحب نظر بود.😶 ‌‌‌‌‌ تا جایی که دورانی که پا تو سن نذاشته بود در روزی یکبار عده ای از های فرانسه و سایر کشور های اروپایی برای کسب و و خدمت ایشان میرسیدند.😕 ‌‌‌‌‌ حالا نظر این عالم بزرگ درباره معظم انقلاب مدظله العالی: ‌ "گوش‌تان به دهان رهبر باشد. چون ایشان گوششان به دهان (عج) است."😊 ‌‌‌‌ این جملات وقتی بیش‌تر معنا پیدا می‌کند که بدانیم صاحب تفسیر المیزان، علامه عارف درباره شاگردش علامه حسن‌زاده فرموده‌اند: را کسی نشناخت جز (عج).♥️ ‌‌‌‌‌‌‌ ‌ @kashkoolmaarefat
هدایت شده از شهیدان سربلند
🌹 از درکه می‌آمد داخل صمیمانه سلام می‌کرد. من هم با قربان و صدقه جواب سلامش را می‌دادم. یک روز با فکری مشغول پای ظرف‌شویی ایستاده بودم بدون قربان صدقه جواب سلامش را دادم. از زهرا پرسیده بود امروز مامان طوریش شده ؟ چرا بهم نگفت قربونت برم ؟ اگر وسط حال می‌گفت مامان خداحافظ و منتظر جواب نمی‌ماند می‌فهمیدم با هم قهر کرده اند. زهرا می‌نشست روی مبل و گوشی‌اش را دست می‌گرفت. می‌خندید که الان پیام می دهد. دو دقیقه بعد صدای دیلینگ پیامش بلند می‌شد ، بیام ببرمت بیرون ؟ دخترم که باردار شد یکی از اتاق‌هایمان را دادیم دست شان. می‌خواستم هوایشان را داشته باشم. با صدای اذان صبح پا می‌شدم می‌رفتم صدایش بزنم می‌دیدم سر سجاده اش نشسته. از کی نمی‌دانم ؟ تا صبحانه آماده کنم هنوز مشغول دعا خواندن بود. با چشم خودم دیدم که هر روز حدیث کسا ، دعای عهد و زیارت عاشورا می‌خواند. زمستان‌ها داخلی اتاقی که بخاری نداشت سجاده‌اش را پهن می‌کرد ، می‌ترسیدم سرما بخورد. می‌گفتم قربونت برم مامان جون این‌جا سرده. می‌گفت اتفاقاً این‌جا خوبه. می‌خواست خوابش نبره. زود شناختمش که اهل نماز و روزه مستحبی است. از همان روز خرید عروسی سر ظهر و سطح بازار غیبش زد. با سینی آب هویج بستنی پیدایش شد. گفت رفته نماز اول وقت بخواند. هنوز باهاش راحت نبودم. به مادرش گفتم چرا آقا محسن برای خودش بستنی نخریده ؟ چادرش را کشید توی صورتش و یواشکی در گوشم گفت روزه است. موقع انتخاب حلقه هم گفت من طلا دست نمی‌کنم برای مرد حرامه. اولش که می‌گفت من حلقه نمی‌خواهم. بعد که زهرا اصرار کرد به حلقه پلاتین رضایت داد. همه ی بازار را زیر پا گذاشتیم تا ست طلا و پلاتین پیدا کنیم. ❤️❤️❤️ وقتی زمزمه‌هایش راه افتاد که می‌خواهد بیاید خواستگاری ،به بهانه خرید مفاتیح الجنان رفتم کتاب شهر براندازش کردم. قد و بالای خوبی داشت اما خیلی لاغر بود ریشش هم پرپشت نبود. سرش را بالا نیاورد که به چشمانم نگاه کند ، همان لحظه مهرش به دلم نشست. شبی که مادرش آمد خانه مان که زهرا را ببیند ، دل توی دلم نبود که زودتر جواب بله را بدهم اما خجالت کشیدم. گفتم با خودشان فکر نمی‌کنند چرا انقدر هول هستند ؟ تا صبح دندان گذاشتم روی جگر. بعد از نماز صبح طاقت نیاوردم گوشی را برداشتم و زنگ زدم به مادرش که فکرهایمان را کرده‌ایم و استخاره هم خوب آمده. 🌹🌹🌹..... @ShahidaneSarboland 🥀🥀🥀🥀🥀