recording-20230216-185159.mp3
2.82M
فضیلت حضرت #ابوطالب پدر بزرگوار آقا امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیهماالصلاة و السلام
☘ امیرالمؤمنین علیه السلام : به خدا قسم نور پدرم بر نور تمام خلائق غلبه دارد مگر نور ما (چهارده معصوم علیهم السلام)
❤️☘ نقل قضیه تشرف یکی از علماء در سال ۱۳۵۳ ش به محضر مبارک امام عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف در حالی که آن حضرت در برابر جمعیت مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) در فضیلت حضرت #ابوطالب سخنرانی میفرمودند و هرکس از زائران کشورهای مختلف جهان، سخنان آن حضرت را به زبان خودش می شنید.
مسجد انصارالزهرا علیهاالسلام
حجتالاسلام علیرضا نعمتی
۲۵ رجب ۱۴۴۴
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
https://rubika.ir/post/jHBrFANkTu
گوشهای از فضائل آیت الله العظمی خوئی رحمت الله علیه
recording-20230217-190844.mp3
5.71M
recording-20230218-185251.mp3
3.56M
#مبعث پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم یعنی برانگیخته شدن آن حضرت برای نجات و هدایت مردم، این یک طرف قضیه است و طرف دیگر آن #بعثت ما، یعنی برانگیخته شدن ما است بسوی آنچه آن حضرت ما را بدان فراخوانده است
بیش از هزار سال است آن حضرت #منتظر این حرکت ما بسوی امام زمان ارواحنافداه هستند...
مسجد انصارالزهرا علیهاالسلام
حجتالاسلام علیرضا نعمتی
۲۷ رجب ۱۴۴۴
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
#توضیحاتی_پیرامون_معرفت_امام_علیهالسلام
(جلسهٔ چهارم)
قطعهٔ 4⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
📘خب کجا خداوندِ عالم تو را معرفی کرده برای اینکه میزان و ترازوی فکرِ بشر باشی؟!
بله خداوند به تلاش تو در جهت کشف مطالب، میگوید:
«بارکالله تلاش کن. ولی تلاشی که میکنی را بیاور روی ترازوی ما بگذار که ما بگوییم این مطلب، چند درصدش حقیقت دارد و چند درصدش حقیقت ندارد».
دیگر مطلب از این عقلیتر ما نداریم. اگر هم اسمش را عقل میگذاری؛ عقل، حجتِ باطنی است، با حجتِ ظاهری که پیامبر و امام علیهالسّلام است باید تطبیق کند.
🖋برای خدا بر مردم دو حجت است:
🔅یکی حجت باطن.
🔅یکی حجت ظاهر.
حجت ظاهر و حجت باطن باید حرفشان یکی باشد.
اگر آنچه که تو کشف کردی، عقل است که معروف شده، میگویند: معقول و منقول.
چیزهایی که اهل فلسفه در تحقیقاتشان میگویند، آن کتابهای فلسفیشان را میگویند: معقول. اسم معقول میگذارند، اسم عقل میگذارند.
آیا واقعاً عقل است؟!
اگر عقل است، عقل حجتِ باطن است یعنی نماینده خدا در درونِ وجود انسان است. این باید با حجتِ ظاهر که امام و پیامبر است، حرفشان يکی باشد. اگر دوتا بود، یکی از آنها خطا کرده.
⁉️آیا میتوانیم بگوییم که حجت ظاهر یعنی پیامبر و امام خطا کرده و من درست میگویم؟!
این باطل است. مشخص است که باطل است. نه اینکه تحکّمی بگوییم باطل است.
➖اگر عقلمان را بهکار بیندازیم، بین امام صادق علیهالسّلام و این فیلسوف که حرفشان با هم فرق میکند، کدام مقدم هستند؟ کدام را باید میزان و ملاک قرار دهیم؟
➖خب جواب مشخص است. امام صادق علیهالسّلام نماینده خداست، زبان گویای پروردگار است.
✨"لِسَانُاللَّهِ النَّاطِق أَلصَّادِق؛
: زبان گویا و صادقِ پروردگار است".
🔷آنها میخواهند قبول نکنند، خب نکنند.
توجیه کنند، بگویند: نه، این روایت معلوم نیست صحیح باشد.
خب بروید ببینید صحیح است یا صحیح نیست! اینکه یک مقدار ایرادی از یک جایی پیدا کنیم و راویاش را بزنیم بعد کلام امام صادق علیهالسّلام را از حُجیّت بیندازیم که چی؟!
کلام خودم را میخواهم مطرح کنم!
مگر خودِ من چقدر اعتبار دارم؟ اعتبارم از کجا تضمین شده که بگویم: کلام من اصل است.
خب اگر اینطور باشد، یک فیلسوفِ دیگر میآید، میگوید: برو کنار! کلام من اصل است. من تفکرم بیشتر است، من علمم بیشتر است، من صد سال بعد از تو دنیا آمدهام.
بعد از او صد سالِ بعد، یک فیلسوف دیگر میآید، همه اینها را کنار میزند، میگوید: شما دويست سالِ قبل بودید، اعتبار ندارید. تو صد سال قبل بودی، آن یکی پانصد سال قبل بوده و زمان، علم را بیشتر کشف میکند و ما چیزهایی که کشف کردیم از همه جلوتر هستیم.
باز صدسال بعدش، یک فیلسوف دیگر میآید. پس هیچ اعتباری به آن پيدا نمیشود.
💎اما کلامی که پیامبران و ائمه اطهار علیهمالسّلام بیان میکنند، کلام آخر است. یعنی صد میلیارد سال هم بگذرد، هیچ تغییری نمیکند چون خالقِ عالَم دارد بیانش میکند.
حالا یک روايتی بگیرند در باب اعتقادات، یک خدشهای از راویانش پیدا کنند و بهخاطر اینکه این فیلسوف میخواهد حرف خودش را به کرسی بنشاند، آن روایت را از اعتبار بیندازند.
خب روایاتِ ما ملاک دارد. ملاکِ حقانیتِ یک روایت که ببینیم واقعاً از کلامِ معصوم صادر شده، تطبیق با قرآن کریم است. قرآن، دستنخورده و تحریف نشده است.
به هر حال اصل، مبنای فکری است. اگر ما مبنای فکری را ببریم روی اینکه هر چه بشر فکر میکند؛ این راهِ خطایی است.
ادامه دارد...
@montazeranmula
#توضیحاتی_پیرامون_معرفت_امام_علیهالسلام
(جلسهٔ چهارم)
قطعهٔ 5⃣
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا نعمتی
📘خدای تعالی در قرآن میفرماید:
✨«فَإِنْ آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا؛ (بقره/١٣٧)
: اگر مردم ایمانشان به مثلِ ایمان شما باشد».
➖شما چه کسانی هستند؟
➖اهل بیت عصمت و طهارت عليهمالسّلام
➖به چه دلیل؟
➖به دلیل اینکه خداوند در قرآن کریم، عصمتِ اهل بیت علیهمالسّلام را صددرصد تضمین کرده.
✨«اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا» (احزاب/٣٣)
خدای تعالی فقط در مورد شما خاندان عصمت و طهارت، عصمت مطلق را تضمین کرده که شما زبان گویای پروردگار باشید.
[عصمت مطلق یعنی عصمتی که بالاترین عصمت است و همه عصمتها زیر او قرار میگیرند]
✍خب این آیه در سوره مبارکه بقره میفرماید:
✨«فَأِن آمَنُوا؛ (بقره/١٣٧)
: اگر مردم ایمانشان»،
✨«بِمِثلِ مَا آمَنتُم بِه؛
: به مثل ایمان شما بود»،
یعنی آنچه که باورهای آنهاست، ایمان آنهاست و آنچه که میخواهند باور کنند که حقیقت دارد یا ندارد؛ به مثل ایمان شما اهل بیت که خطایی در شما وجود ندارد، بود؛
✨«فَقَدِاهتَدَوا؛
: هدایتشده هستند».
✨«وَأِن تَولَّوا؛
: ولی اگر پشت کردند»،
و گفتند: حرف، حرفِ خودمان است. به حرف امام صادق علیهالسّلام کاری نداریم.
حالا ممکن است اینطوری به زبان نیاورند ولی متأسفانه بعضی از فلاسفه در عمل، حرف خودشان را معیار قرار میدهند و عرفانِ خوشان را عرفان میدانند. نه عرفانی که امام صادق علیهالسّلام بیان فرموده که در این صورت «وأِن تَوّلَوا» ميشوند. یعنی اگر رو برگرداندند و کلام و فکرِ خودشان را معیار قرار دادند؛
✨«فَأِنَّمِا هُم فِي شَقَاق؛
: اینها در مسیرِ جدایی هستند».
راهشان را از مسیرِ اهل بیت علیهمالسّلام و از صراط مستقیم کج کردند و دارند میروند بهطرف بیابانهای سرگردانی که بمانند آنجا.
💠به قول یکی از علمای اهل بیت که میفرمود: فلان فیلسوف مشهور که از علماء شیعه هم بود را در خواب دیده بود که او را در کتابخانهای گذاشته بودند که هفتصد سال آنجا بماند تا خودش حقیقت را بفهمد که کلام اهل بیت علیهمالسّلام اصل است نه کلام فلاسفه!
نمیدانم چرا این مطلبِ واضح را بعضی از اهل تمایل به افکار بشری نمیخواهند بفهمند؟!
چرا نمیخواهند بفهمند که بین امام صادق علیهالسّلام و فلان فیلسوف، امام صادق...؟
اصلاً مقایسهاش غلط است! متأسفيم از اینکه امام صادق علیهالسّلام را بگذاریم کنارِ فکر یک بشر!
💎جایی که آصفبنبرخیا تخت بلقیس را از حدود هفتصد، هشثصد کیلومتر در یک چشم بهم زدن با علمی که از قرآن بود، حاضر کرد.
امام صادق علیهالسّلام میفرمایند:
«علمی که آصفبنبرخیا از قرآن داشت و توانست تختِ بزرگ بلقیس را از هفتصد، هشتصد کیلومتر در یک چشم بهم زدن نزد حضرت سلیمان حاضر کند؛ میزان علمِ او که وصیّ حضرت سلیمان بود، از قرآن به اندازه قطراتی از اقیانوس بود!».
قرآن اقیانوس است و یک قطراتی به اندازه پرندهای که بیاید به اقیانوس منقار بزند، چقدر این منقارش از اقیانوس آب برمیدارد؟
امام صادق علیهالسّلام میفرمایند: میزان علم آصف که اینکار را براساس قدرتِ علمی که از قرآن بهدست آورده بود انجام داد، به میزان چند قطرهای از این اقیانوسِ علم قرآن است.
🖋بعد امام صادق علیهالسّلام سه بار قسم میخورند که:
✨"وَالله عِلمُ القُرآن کُلُّهُ عِندَنَا؛
: به خدا قسم تمام آن اقیانوس در سینه ما اهل بیت است.
به خدا قسم تمام قرآن، تمام آن اقیانوسِ علمِ قرآن در سینه ما اهل بیت است.
به خدا قسم تمام اقیانوسِ علم قرآن در سینه ماست".
ادامه دارد...
@montazeranmula
هدایت شده از امام زاده حیات الغیب313
5.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دختردارها
#خانمهاحتما این کلیپ ببینید
🔹دستورکاردشمن برای خاموش کردن چراغ اسلام⁉️
📺#بی_تفاوت_نباشیم۰👇
🦋#آمر_خدا_باشیم۰🌼🌹🌹🌹🌹
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
توجه توجه توجه ☝️☝️☝️☝️☝️☝️
لطفا تا پایان ببینید عالی
این کلیپ رو بگردانید در همه گروها
التماس دعا
هدایت شده از کانال حسین دارابی
🔴 داستان جوان فاسد و امام حسین(ع)
استاد علی اکبر مهدی پور در کتاب «جرعه ای از کرامات امام حسین» می نویسد:
یکی از خطبای ارجمند در قائمیّه اصفهان در ایام نیمه شعبان سال 1389ش برفراز منبر گفت:
دو ماه پیش با جوانی به نام رضا آشنا شدم که سرنوشت خود را برای من تعریف کرد. گفت: من جوانی شرّ بودم... جز نماز و روزه هرکاری انجام می دادم.
شب عاشورا پدر و مادرم به حسینیه رفتند، من به دنبال کثافت کاری خود بودم، در مسیر خود دختری را سوار کردم که می خواست به حسینیه برود، او را به زور به محلّی بردم و خواستم اورا اذیت کنم، هرچه گریه و تضرّع کرد و گفت: شب عاشوراست، اعتنا نکردم.
گفت: من علویّه هستم، به پاس حرمت مادرم حضرت زهرا مرا رها کن، اعتنا نکردم.
گفت: بیا امشب با امام حسین معامله کن، امام حسین دست عطوفتش را برسر تو بکشد.
نام امام حسین در تمام اعماق دلم تأثیر گذاشت، او را سوار کردم و دم در حسینیه پیاده اش کردم.
به خانه برگشتم، تلویزیون را روشن کردم، داستان عاشورا را تعریف می کرد و در نصف صفحۀ تلویزیون تعزیه را نشان میداد که بر سر کودکان تازیانه می زدند. بی اختیار اشکم جاری شد، مدتی نشستم و گریه کردم. مادرم آمد، تا وارد خانه شد، پرسید: رضا چه شده؟ گفتم: هیچ، گفت: نه، از همه جای اتاق، بوی امام حسین می آید.
فردا بی اختیار به حسینیه رفتم. همۀ بچه های محل مرا می شناختند و می دانستند که من اهل هیأت نیستم، چون سرتاپا شرّ هستم.
رئیس هیأت گفت: آقا رضا! تو هم حسینی شدی؟ گذرنامه ات را بده تو را ببرم کربلا.
گفتم: پول ندارم، گفت: با هزینۀ خودم می برم. به فاصلۀ چند روز رفتم کربلا، همه رفتند حرم، من خجالت می کشیدم.
بالاخره من هم رفتم.
چند ماه بعد هم مرا به مکه برد. از مکه برگشتم، مادرم گفت: رضا! دختری برایت درنظر گرفتیم.
رفتند خواستگاری، روز بعد من رفتم، دختر برایم چایی آورد، تا چشمش به من افتاد، فریاد زد: یا زهرا! و بیهوش شد.
وقتی به هوش آمد، گفت: دیشب حضرت زهرا علیها السّلام را در عالم رؤیا دیدم، عکس این جوان را به من نشان داد و فرمود: فردا من برای تو خواستگار می فرستم، مبادا رد کنی.
السلام علیک یا اباعبدالله...
بیاید هممون امشب با امام حسین معامله کنیم..
#حسین_دارابی
@hosein_darabi