#جهاد_امید_آفرینی
#هیئت_های_اندیشه_ورز
افتخارات هر ایرانی
من ایرانیام و افتخار میکنم به کشور عزیزم ایران:
اولین جایگاه جهان:
۱- در تولید داروی گیاهی مقابله با ایدز.
۲- داروی گیاهی درمان روماتیسم.
۳- داروی گیاهی زخم پای دیابتی.
۴- ساخت پروتز عصبی .
۵- پیوند نای و زیست مصنوعی تکمرحلهای
۶- تولید پودر استخوان..
۷- تولید ایمپلنت چشمی..
۸- تولید قطعه تلسکوپ رصدخانه
۹- تولیدکننده میتونین
۱۰- حوزه فناوری نانو
۱۱- راهانداز شیره چهارراه نفت.
اولین جایگاه منطقه:
۱- در ساخت تانک.
۲- ساخت استارتر هواپیما
۳- پژوهشهای هستهای.
۴- تولید پرینتر سهبعدی میکروسکوپی مقام اول خاورمیانه.
۵- رتبه علمی و پژوهشی و ثبت اختراع در میان کشورهای اسلامی.
۶- تولید افشانه پاک در آسیا.
۷- لولههای چدنی ۲ هزار میلیمتری در آسیا.
دومین جایگاه جهان:
۱- در تولید هواپیماهای استراتژیک خورشیدی.
۲- تکنولوژی بیودیزل.
۳- پهپاد رادارگریز.
۴- فناوری تشخیص هویت از روی چشم ۵- ساخت دریچه قلب .
۶- درمان تالاسمی با پیوند مغز و استخوان.
۷- تولید کارتریجهای نامرئی.
۸- تولید نانودارو در جهان.
۹- تولید داروی تزریقی ضدسرطان..
۱۰- ساخت کیت ارزان و سریع برای درمان بیماریهای لثه.
سومین جایگاه جهان:
۱- در تولید دکل انتقال برق
۲- دانش تبدیل گاز به بنزین.
۳- فناوری ساخت نیروگاه خورشیدی ۴- استخراج سلولهای بنیادی از دندان شیری.
۵- درمان نازایی.
۶- تولیدکننده داروی بیماری اماس.
چهارمین جایگاه جهان:
۱- در تولید و ساخت موشکهای دوربرد ۲- فناوری نوین درمان ناشنوایی.
۳- تولیدکننده بیواتانول.
۴- داروهای بیوتکنولوژیک.
مقام پنجم دنیا:
۱- المپیادهای جهانی.
۲- تولید داروی انعقاد خون.
۳- سازنده روبات انساننما.
۴- ارتش سایبری.
۵- در مسابقات علمی.
۶- دستیابی به فناوری و دانش کامل چرخه سوخت هستهای.
۷- تعمیرکابلهای فیبر نوری در اعماق دریا.
ششمین جایگاه جهان: در تولید زیردریایی.
هفتمین جایگاه جهان:
۱- در حوزه نانوتکنولوژی.
۲- منعقدکنندههای موضعی خون برای متوقف کردن خونریزی در کوتاهترین زمان ممکن..
هشتمین جایگاه جهان:
۱- قدرتهای فضایی دنیا
۲- تولیدکننده اورانیوم ۲۰درصد..
نهمین جایگاه جهان:
در چرخه کامل فضایی.
دهمین جایگاه جهان:
۱- صاحب بزرگترین تلسکوپهای جهان.
۲- در انجماد و نگهداری سلولهای.
بنیادی جنسی .
۳- فناوری لیزر.
۴- ساخت توربین.
۵- پیوند ریه.
۶- تولیدکننده دستگاه پیشرفته تصویربرداری دیجیتال اشعه ایکس.
یازدهمین رتبه جهانی تولید علم: ..
۱- در رشته مهندسى هواوفضا
۲- در رشته انرژى اتمى .
۳- در رشته شیمى.
چهاردهمین رتبه جهانی تولید علم: در رشته بیوتکنولوژى..
شانزدهمین رتبه جهانی: ..
۱- تولید علم.
۲- ثبت مقاله علمی.
۳- تولید علم در رشته نانو و نانو تکنولوژی.
نوزدهمین رتبه جهانی تولید علم:
۱- در رشته پزشکى.
۲- در رشته فیزیک و نجوم.
من به عنوان یک ایرانی به خود میبالم از اینکه کشورم یکی از:
۱- کشورهای سازنده کشتی اقیانوسپیما.
۲- طراح و تولیدکننده ماهوارهبر..
۳- طراح و تولیدکننده توپ دریایی، توانمند در تولید رادیودارو.
۴- طراح و تولیدکننده موشک دوشپرتاب.
۵- طراح و تولیدکننده خودروی تاکتیکی در حوزه نظامی.
۶- طراح و تولیدکننده سلاح ملی خیبر.
۷- طراح و تولیدکننده مسلسل، خمپارهانداز، تیربار، نفربر و تانک.
۸- پیشگام مهندسی ژنتیک.
۹- مجهز به آزمایشگاه جنگنده، متخصص در پیچیدهترین جراحیهای مغز .
۱۰- متخصص در سختترین عملهای جراحی و اورولوژی.
۱۱- متخصص در سختترین عمل جراحی رفع نقص مادرزادی.
۱۲- متخصص در اجرای پیوند سلولهای بنیادی قرنیه چشم.
۱۳- تولیدکننده خودروی بدون سرنشین.
۱۴- تولیدکننده موشک بالستیک.
۱۵- تولیدکننده ناوشکن.
۱۶- تولیدکننده جنگنده
۱۷- تولیدکننده بالگرد شکاری
۱۸- تولیدکننده زیردریایی.
۱۹- متخصص در کشف ژن نابینایی.
۲۰- تولیدکننده روبات هوشمند دستیار جراح.
۲۱- تولید دستگاه حفاری نفت و گاز.
۲۲- سازنده توربین نیروگاه برقابی.
۲۳- خودکفا در تولید کیک زرد.
۲۴- تولیدکننده سریعترین اژدر رادارگریز
۲۵- بزرگترین حوضچه تعمیر و ساخت کشتی در خاورمیانه
۲۶- توانمند در ارسال موجود زنده به فضا
۲۷- تولید لباسهای فضانوردی.
۲۸- مجهز به تکنولوژی انحراف موشک کروز.
۲۹- تولید قایق پرنده رادارگریز با سرعت ۸۵۱کیلومتر .
۳۰- جزو ۱۴ سازنده توربینهای بادی بزرگ در دنیا.
چی بودیم چی شدیم🇮🇷تازه با ۸ سال جنگ تحمیلی و تحریم و فتنه و ترور جریان لیبرال و نفوذی و ....🇮🇷
🔷️کانال خبری، تحلیلی و بصیرتی منتظران قائم(عج) شهباز را با آدرس زیر به دوستان خود معرفی کنید:
🆔️ایتا-لینک عضویت در کانال
https://eitaa.com/montazeranshahbaz
#کانال_منتظران_قائم_عج_شهباز
مداحی_آنلاین_بوی_گل_سوسن_مهدی_رعنایی.mp3
1.43M
یا جواد الائمه یا سیدی ابن الرضا مولا
🔴شاهی که با مردم مثل حیوان رفتار میکرد و رهبری که با مردم بزرگوارانه رفتار میکند
سلطنت طلبان این تصاویر را ببینند تا شاید پند بگیرند!
#چی_دادیم_چی_گرفتیم
#چی_بودیم_چی_شدیم
#افلا _تعقلون
#اولی الابصار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پخت کباب برای زلزلهزدگان خوی
🔹خیران تبریزی روزانه ۵ هزار پرس کباب پخته و در مناطق زلزلهزده خوی توزیع میکنند.
#زنده _باد_ایرانی
#ایران_اسلامی
#غیرت_علوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ من آمدم خودکار ۵ ریال بود، الان هم ۵ ریال است
به احتمال زیاد، شما هم این حرف #هویدا که توی دادگاه گفته بود رو شنیدین و دیدید که چقدر برای تطهیر #پهلوی ازش استفاده میکنند
داستان اونجایی جالبتر میشه که بقیشو هم بشنوید:
وقتی توی دادگاه ازش میپرسن که چطور با وجود ۲۵ برابر شدن قیمت غذا و مسکن همچین چیزی امکان داره، میگه:
من غذا و ملک را نگفتم، من خودکار را گفتم، چون کسی درس نمیخواند، کسی هم خودکار نمیخرید!
#داستان_زن_زیبا
عابد به حال او رحم کرد ،چند روز از اوپرستاری نمود تا خوب شد ، سپس به او گفت : من کودکی دارم تو نزد او باش و از آن پرستاری کن .
بانوی پرهیزکار ، پیشنهاد عابد راپذیرفت .
دراین مدت که بانو نزد عابد بود ، عابد غلامی جوان داشت ، فریفته آن بانو شد تا حدی که از ا و تقاضای گناه کرد.
بانو که در سخت ترین شرائط عفت و پاکی خود را حفظ کرده بود ، در این مورد هم دست رد به سینه غلام زد و تسلیم او نشد .
غلام او را تهدید کرد به این که اگر تسلیم نشوی فرزند عابد را می کشم و به عابد می گویم این زن او را کشت .
بانو گفت : هر کار می کنی ، بکن ، من دامن خود را دست تو نخواهم داد .
غلام تصمیم ناجوانمردانه خود را اجرا کرد و سپس به عابد گفت : فرزندت را این زن کشت، چرا او را در معبد نگه می داری ؟
عابد که از ماجرا اطلاع نداشت بسیار ناراحت شد و به او گفت : ای نمک نشناس خائن ! این همه به تو خدمت کردم حال فرزندم را کشتی !
زن قصه خود با غلام را بیان داشت ، عابد به او گفت : دیگر دلم راضی نمی شود تو در این جا بمانی باید از این جا بروی ، بیست درهم به او داد و او را بیرون کرد .
بانوی پرهیزکار از آن جا به طرف بایبان حرکت کرد تا بلکه به جایی برسد ، شب را تنها بی هدف به پیش رفت تا این که صبح به قریه ای رسید ، دید مردی را به دار کشیده اند و هنوز هم زنده است ، علت را پرسید :، گفتند : این شخص بیست درهم بدهکار است ، قانون این محیط آنست که هر کس به این مقدار بدهکار باشد باید او را به دار کنند .
بانو دلش به حال او سوخت ، بیست درهم خود را داد و او را از مرگ حتمی نجات داد.
آن مرد بسیار خوشوقت شد و از بانو تشکر کرد و به او گفت : حال که چنین خدمتی به من کردی از این به بعد من نوکر تو می باشم و هر جا بروی با تو می آیم تا بلکه به فیض خدمتکاری تو نائل گردم .
زن پذیرفت ، آن زن و مرد با هم از قریه بیرون آمدند تا کنار دریا رسیدند ، دیدند چند کشتی کنار دریا توقف کرده و گروهی می خواهند بر آن سوار شوند .
آن مرد از خدا بی خبر ، به جای این که از آن بانوی مهربان کمال قدر دانی بکند به او گفت : تو در کناری بنشین تا من نزد این کشتی سواران بروم تا بلکه کاری را انجام دهم و از مزد آن طعامی تهیه کرده و به این جا بیاورم ، با این سخن فریبا بانو را در کناری بنشانید و خود نزد آن ها رفت و به آن ها گفت : بار این کشتی چیست ؟
گفتند : انواع متاع ها در آن است .
گفت : پس چرا یکی از کشتی ها خالی است ؟
گفتند : ما بر آن سوار می شویم .
گفت : این متاع ها چقدر ارزش دارد ؟
گفتند : بسیار ، به طوری که به شماره نمی آید .
گفت : من متاعی دارم که از همه این ها بهتر است و آن کنیزی است که هرگز کنیزی به این زیبایی ندیده اید .
گفتند : او را به ما بفروش.
گفت : می فروشم مشروط به این که یکی از شما برود و او را ببیند و برای شما خبر بیاورد ، آنگاه در مورد خرید و فروش او با هم گفتگو کنیم ، شرط دیگر این که آن کنیزک نفهمد ، وقتی که من بهای او را از شما گرفتم و رفتم شما او را تصرف کنید و با خود ببرید .
آنان قبول کردند، و پس از دیدن ، او را به دوازده هزار درهم خریدند ، آن مرد بی وجدان پول ها را گرفت و رفت .آن ها رفتند و آن زن را تصرف کرده ، او هر چه فریاد زد که من صاحب او هستم ، نه او صاحب من ، به سخنش اعتنا نکردند ، و او را سوار بر آن کشتی حامل متاع کرده و خود بر کشتی دیگر سوار شده و از آن جا طرف مقصد حرکت نمودند.
وقتی کشتی ها به وسط دریا رسید ند ، طوفان شدیدی آمد و امواج سهمگین دریا ، آن کشتی را که آن ها بر آن سوار بودند غرق کرد و همه آن ها غرق شدند ولی به آن کشتی که متاع ها و آن زن در آن بودند آسیبی نرسید ، طوفان برطرف شد و امواج ملایم دریا کشتی را کم کم حرکت داد تا سرانجام به جزیره ای رسید بانو دید که به جزیره خوش آب و هوا و خرم و سبز وارد شده است بسیار خوشحال شد و تصمیم گرفت همانجا بماندو به عبادت خدا مشغول شود تا عمرش فرا رسد .
خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد که به فلان پادشاه و همه مردم مملکتش اعلام کن که در فلان جزیره یکی از بندگان من هست ، نزد او بروید و از او بخواهید تا از گناهانشان بگذرد تا من هم از گناهانشان بگذرم .
آن پیامبر فرمان خدا را ابلاغ کرد ، پادشاه و مردم کشورش نزد آن بانو رفتند ، ولی او را نمی شناختند .
پادشاه به جلو رفت و گفت : این دادستان ( اشاره به برادر شوهر آن زن ) نزد من آمد و گفت زن برادرش زنا کرده ، بی آن که من از او گواه بخواهم ، حکم سنگسارش را دادم ، ترس آن را دارم که به عذاب این گناه گرفتار شوم ، برای من طلب آمرزش کن .
زن گفت: خدا تو را بیامرزد ، در این جا بنشین .
شوهر آن زن آمد و گفت : من زنی داشتم در نهایت عفت ، بدون رضایت اوبه مسافرت رفتم وقتی برگشتم ،فهمیدم او را به عنوان ارتکاب زنا سنگسار کردند ، می ترسم درباره او کوتاهی کرده باشم ، ازخدا بخواه
ادامه دارد...