#شور ◽️یعنی تو با خالق فرق داری... 🎤کربلایی روح الله رحیمیان #یاعلی ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

🔆 #پندانه ✍ به ناخدای کشتی زندگی‌ات اعتماد کن 🔹زن و شوهری با کشتی به مسافرت رفتند. 🔸کشتی چند روز آرام در حرکت بود که ناگهان طوفانی آمد و موج‌های هولناکی به راه انداخت. کشتی پر از آب شد. 🔹ترس همگان را فراگرفت و ناخدا گفت: همه در خطرند و نجات از این گرفتاری نیاز به معجزه خداوند دارد. 🔸زن نتوانست اعصاب خود را کنترل کند و سر شوهر داد و بی‌داد کرد، اما با آرامش شوهر مواجه شد، پس بیشتر اعصابش خرد شد و او را به سردی و بی‌خیالی متهم کرد. 🔹شوهر با چشمان و روی درهم‌کشیده به زنش نگریست. خنجری بیرون آورد و بر گلوی زن گذاشت. 🔸سپس در نهایت جدیت گفت: آیا از خنجر می‌ترسی؟ 🔹زن گفت: نه. 🔸شوهر گفت: چرا؟ 🔹زن گفت: چون خنجر در دست کسی است که به او اطمینان دارم و دوستش دارم. 🔸شوهر تبسمی زد و گفت: حالت من نیز مانند توست. این امواج هولناک را در دستان کسی می‌بینم که به او اطمینان دارم و دوستش دارم. 🔹آری! زمانی که امواج زندگی، تو را خسته و ملول کرد و طوفان، زندگی تو را فراگرفت، زمانی که همه چیز را علیه خود دیدی، نترس! 🔸زیرا خدایت تو را دوست دارد و اوست که بر همه طوفان‌های زندگی‌ات توانا و چیره است. ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

عربستان در اعلام عید اشتباه کرده حکومت گفته کفاره همه مردم رو میدم حالا اینا بکنار اونایی که توی ایران با اعلام عربستان عید فطر گرفتن کفارشون رو برن از آل‌سعود بگیرن🙂🤣 +شهاب‌الدین‌منزوی

لباس مارادونا رو ۷میلیون پوند توی مزایده فروختن... چی به مارادونا میرسه از این پول؟! حتی مارادونا هم باشی، هیچی از این دنیا برات باقی نمی‌مونه جز اعمال و رفتاری که نفس به نفس همراهت داره میاد و باهات خواهند موند... #روضه_فکر

#استوری 👤#استاد_رائفی_پور یکی از علما نشسته بود، گفت خدایا مقام رضایتتو میخوام... ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

#استوری 👤#استاد_رائفی_پور میخوان خلیفه سوم رو مشخص بکنن... ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

‍ 🎙 #فایل_صوتی 👤 استاد #رائفی_پور 📝 با جوونت رفیق باش #رفیق_نوجوان ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

#استوری 👤#استاد_رائفی_پور بچت رو با هویت بار بیار... ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

#شور ◽️شب و روز و فکر من فقط رقیه ست.... 🎤کربلایی روح الله رحیمیان #یا_رقیه ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

جنبش فمنیسم از کی جنبید؟!🤷🏻‍♂ بعد از انقلاب صنعتی رفته رفته دستگاه‌ها (که انحصاراً تحت تملک عده‌ای خاص بود) بیشتر شدن. مقداری از اون پول هنگفتی که در میاوردن رو به مهندسان و سازندگان این دستگاه ها میدادن تا دستگاه های بیشتری بخرن. پول به اندازه ی ساخت میلیون ها دستگاه دیگه هم بود اما چه کسی قرار بود با این دستگاه‌ها کار کنه؟ یکم فکر کردن و با خودشون گفتن اگه یه مقدار سن کارگرا رو پایین تر بیارن می‌تونن کلی کارگر جدید به بازارشون تزریق کنن. باز با خودشون گفتن چرا حتما باید کارگرا بالای ۱۸ سال باشن؟ مثلا کارگر ۱۶ ساله مگه چقدر از ۱۸ ساله ضعیف تره؟ سن کارگرا رو پایین آوردن و کلی کارگر اضافه شد. صنعت بحران زدشون دوباره جون گرفت و دوباره شروع کردن به تیراژ دستگاه ها. اما چندی نگذشت که کارگرها باز هم ته کشیدن. باز هم سن رو پایین آوردن و بعد از مدتی باز هم کفگیرشون ته دیگ خورد. این ماجرا انقدر تکرار شد که پای کودکان به صنعت باز شد. البته این که پدر و مادر ها راضی بشن که بچه‌های عزیزتر از جونشون رو وارد این عرصه کنن و خودش پروسه ی سختی بود که با این راه حل ساده حلش کردن "حقوق کارگرا رو تغییر ندادن." همین بعد از مدتی جوری شد که تو کشورهای به ظاهر توسعه یافته‌ی قرن ۱۹ دخل کارگرا با خرجشون هیچ رقمه جور در نمیومد. در واقع اونا واسه زنده موندن هم که شده مجبور شدن بچه هاشون رو وارد کارخونه ها کنن🚶🏻‍♂ #قسمت‌اول

یادتونه سالومه مجری منو تو با شعر سلام فرمانده حسابی سوخته بود؟ حالا دست به دست کنید نماهنگ رفیق شهیدم هم به دستش برسه تا حسابی بسوزه :) #رفیق_شهیدم ✅منتظران ظهور @montazeranzohhor

جنبش فمنیسم از کی جنبید؟🤷🏻‍♂ این که میگن پول همه چیز نمیشه رو واقعا راست میگن. با وجود این که خیلی از روستایی ها هم برای کار وارد شهرهای بزرگ شده بودن باز هم کمبود کارگر بیداد میکرد. کمبود کارگر، شده بود یه مشکل تموم نشدنی. دیگه فقط نوزادها تو کارخونه جات نبودن که اگه می‌تونستن اونا رو هم به کارگری می‌گرفتن. حالا که بچه ها هم میتونن کار کنن مگه زن ها فلج‌ان که نتونن. پس سعی کردن زن ها رو وارد صنعت کنن. فراخوان دادن که زن ها هم میتونن در کارخانه جات شغل داشته باشن و کمک خرج خانواده باشن و از این حرفای به ظاهر قشنگ. اما تیرشون به سنگ خورد. هیچ کس حاظر نمیشد همسر یا دخترش رو وارد اون فضای سنگین و وحشی و وحشتناک و افسرده و روتین اون کارخونه ها کنه؟ مردایی که اونجا کار کرده بودن میدونستن زندگی تو اون کارخونه ها مثل رفتن به اردوگاه کار اجباریه (اردوگاه کار اجباری: این اردوگاه ها مکانی برای مجرمانی بود که به قدری شرارت کرده بودن که زندان براشون کافی نبود. پس اونا رو به معادن سنگ میبردن و با دست و پاهای قل و زنجیر شده به کارهای طاقت فرسا مجبورشون میکردن) واسه همین مرد خانواده حاضر بود هر سختی رو به جون بخره تا حداقل همسر و دخترش به چنین کارهای سختی تن ندن. دومین مشکل عفت زنان اون زمان اروپا بود. که حاظر نمی‌شدن کنار مردها کار کنن و تیکه بخورن و دیدشون بزنن و... اصلا زنان اون زمان حجاب سر داشتن. و منشا تمام این اعتقاداتی که در آخر به داشت به ضرر انقلاب صنعتی و جیبشون تموم میشد کلیساها بودن کلیسا قفل این مشکل بود و تنها راه این بود. باید این قفل ۱۷۰۰_۱۸۰۰ ساله شکسته میشد #قسمت‌دوم