eitaa logo
کانون منتظران ظهور
189 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
5.4هزار ویدیو
92 فایل
❇️ کانون دانش‌آموزی منتظران ظهور ارتباط با مدیر ان کانال: @YaEmamReza10 آدرس: @montazeranzohoor_m
مشاهده در ایتا
دانلود
کانون منتظران ظهور
مجموعه داستان #همه_نمی‌رسند 4⃣ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | ▪️روز چهارم | #
مجموعه داستان 5⃣ | ماجرای کسانی که به عاشورا نرسیدند، شاید شبیه ما | ▪️روز پنجم  | 👈 ضحاک از واقعه کربلا در کوفه است. طبری نقل کرده است ضحاک  در میانه راه کاروان حسینی به سوی کوفه، با امام حسین(علیه السلام) ملاقات کرد. ✨امام حسین(علیه السلام) او را به یاری خود خواند. وقتی ضحاک عذر خواست، امام علیه‌السلام علت عدم همراهی‌اش را جویا شد. 📌ضحاک دعوت امام را ، قبول کرد و گفت: «من فردی عیالوارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی که از تو د فاع کند - در کنارت - نیافتم، و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم». امام علیه‌السلام پذیرفت. (اوج رحمت امام برای نجات یک نفر) ضحاک در در حمله اول شرکت کرد و شجاعت‌های بسیاری از خود به نمایش گذاشت و  را همراه امام به جای آورد. او وقتی که دید سپاه بنی‌امیه به دستور  اسب‌های یاران امام (علیه السلام) را هدف قرار داده و با پی کردن از پای درمی‌آورند، اسب خود را در خیمه‌ای و خود پیاده به نبرد با دشمن پرداخت. ▪️ضحاک خود نقل کرده که در مقابل امام علیه‌السلام، دو نفر از دشمن را که پیاده می‌جنگیدند، به قتل رسانده و دست یکی دیگر را از تنش قطع کرده که حضرت هم در حق او دعا کردند و فرمودند: «سست نگردی، دستت بریده نشود. خداوند از اهل بیت پیامبر صلوات‌الله‌علیه، بهترین پاداش‌ها را به تو ارزانی دارد.» وقتی دیدم امام حسین(علیه السلام) کشته شده‌اند و نوبت به وی و خاندانش رسیده و با وی به جز "سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی" باقی نمانده‌اند، خدمت اباعبدالله آمدم و گفتم: یابن رسول الله! به خاطر دارید که بین من و شما ؟ ✨حضرت فرمود: آری، من بیعت خود را از تو برداشتم؛ ولی تو چگونه می‌توانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟ (رحمت امام به کسی که از میدان می‌گریزد) گفت: من اسب خود را در خیمه‌ای پنهان کرده‌ام و به همین جهت بود که پیاده می‌جنگیدم.» پس ضحاک سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد . ـــــــــــــــــــــ پ . ن : 👌، شرط عشق است! و ، شرط نمی‌گذارد! اگر شرایط اینطور باشد هستم! و اگر آن طور باشد، من نیستم! تسلیم، است، و ما در نقطه‌ای، دیگر برای امام خطرناک نیستیم، که به عشق میرسیم! عاشق چیزی به نام نمی‌داند! اینجا را می‌توانم، آنجا را نمی‌توانم، ندارد! عاشق می‌ماند و ، برایش موضوع اصلی است ... "ماندن" تمامِ شرط است برای او! من فقط می‌خواهم که زیر سایه‌ات همین! هرطورکه باشد / هرکجا که باشد / فقط باشم ! (فَمَعَکم، مَعَکم، لا مَعَ غـیرِکُم) 💥! اهل "با این کمبود نمی‌توانم" اهل "با این اوضاع نمی‌مانم" اهل "انتخاب نحوه‌ی ماندن" امام را به چشم سر هم که ببینیم، شرط میگذارد برایش! و بالاخره از همراهی امام، !😔 ✘ آری ! فقط آنهایی می‌رسند که قصدِ رسیدن دارند در ! @montazeranzohoor_m