@montazeranzhoramamasr
♻️کانال منتظران واقعی ظهور امام زمان عج ⬆️
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
مثلا افرادی توان خرید خونه۱۰۰متری با دکور ساده دارند، یا توان خرید یخچال وطنی یک و نیم میلیونی دارند.
یا مبلمان و یا فرش یک و نیم میلیون تومانی دارند و توان خرید جواهرات ۵۰۰ هزار تومانی دارند و ...
ولی به خاطر چشم و همچشمی و بقولشان به رخ دیگران کشیدن و یا قانع نبودن دنبال خریدن :
(81) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
خانه ۱۵۰ متری بالای شهر و با امکانات مجهز و دکور و مبلمان فلان، و..
یخچال دو قلو ۱۰ میلیونی خارجی و تلویزیون رنگی ۵ میلیونی و یا بالاتر و پرده منزل ۵ میلیونی و جواهرات ۵ میلیونی و ...
که عمدتا اقساطی و یا چک بی محل و یا سفته ای است. که برای باز پرداخت اقساط آن عمدتا دچار مشکل و دیگران را هم دچار زحمت می کنند.
(82) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
پیش هرکس و ناکسی دست نیاز دراز و عمدتا دست رد و مورد سرزنش واقع می شوند که شما وقتی توان نداشتید چرا چنین اقداماتی کردید؟!
لذا همیشه وابسته به این و آن و متملق و چابلوس و بعضا کلاهبردار و مختلس،
و ای چه بسا مرتکب اعمال خلاف شرع و حرام دیگر هم شوند. و در نزد عرف نیز انسان با شخصیتی تلقی نشود.
(83) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
آیا می ارزد که انسان ذول کرامت برای مال دنیا اینقدر خار و خفیف و زبون شود و سر از زندان و در نهایت مفسد فی الارض شناخته شده و بالای طناب دار برود؟
🔹اما انسان قانع : به آنچه دارند بسنده و قناعت می کنند و به اندازه وسع و توانشان اقدام می کنند.
و هیچ وقت برای جبران کمبودها، سفره دلشان را پیش هر کَسی نا کَسی نمی گشایند.
(84) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
و از آنها مطالبه کمک نمی کنند تا مورد دست رد و طعنه و سرزنش شود.و یا منت و خواری و خفت دیگران را تحمل کنند و همواره خودش را بدهکار، تملق و چاپلوسی کنند.
🔸 اما قانعین هم بنوبه خود دو دسته اند :
🔹 دسته اول : آنانی که دارای درجه بالایی از معرفتند مثل اولیای الهی؛ قانع به آنچه خدا مقدرکرده است می باشند.
(85) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂🌺
🌿🍂
و اصلا شأن پروردگار عالم را بالاتر از این می دانند که از او مطالبات بی ارزش مادی داشته باشد.
و فقط دست نیاز بسوی او دراز می کنند و همواره عزت خود را حفظ و عزیز در مقابل خدا و خلق خدا و بی نیاز از خلقند.
چون اینها معتقدند مقدرات او همین بوده و الااگر بیشتر و به مصلحت بود خود خدا آگاه تر بود و می داد حالا که نداده لابد به مصلحت نبوده چرا آنان، آنرا را از خدا مطالبه کند؟
(86) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
🔹اما دسته دوم ; یعنی آنهایی که جزء قانعین هستند ولی بلحاظ معرفتی از معرفت کمتری از دسته اول برخوردارند.
اینها برای جبران عقب ماندگی ها به سراغ خالق بی نیاز میروند و مطالبات خودشان را فقط از او می خواهند.
پس با این بیان ما معلوم شد که یکی از آثار مهم قناعت خود اتکایی و عدم وابستگی و استقلال اقتصادی و مالی و عزت نفس و زندگی آبرو مندانه است.
(87) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
🔸۳ - شاکر بودن و شاکی نبودن از خدا 🔸
یکی دیگر از صفات قانعین، شاکر بودن و شاکی نبودن از خداوند رزاق است.
اینان افرادی قانع هستند همواره قدردان ولی نعمه خود می باشند.
و به محض دریافت نعمت سعی در سپاسگزاری او دارند و خدا را به خاطر داشته هایشان شکر می کنند.
(88) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
و همواره زبان به شکر خدا و الحمدالله و سر بسوی آسمان دارند. و هیچ وقت شکوه و گلایه ای به خاطر نداشته های شان ندارند.
لذا خداوند هم در ازای این سپاسگزاری بندگان قدردان ثواب زیادی می دهد و برکات زندگی اش را دو چندان و یا صد چندان می کند.
چرا که خود فرموده که ; «لئن شکرتم لازیدنکم». اگر شکر گزار باشید من برکات و نعمات را بر شما زیاد خواهم کرد.
(89) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
این افراد مثل برخی نیستند که همواره خود را محق و طلبکار زمین و زمان می دانند و برای نداشته های خود، از خدا شاکی و طلبکارند و شکوه وگلایه دارند و حاضر نمی شوند هیچ وقت برای داشته های خود از خدا تشکر کنند.
و حتی در برخی مواقع نیز نسبت به ساحت مقدس پروردگار بی ادبی می کنند و کفر می ورزند.
انشاء الله ما را در جلسات بعدی همراهی فرمایید.
(90) 💠 @Shabnegar
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
هدایت شده از کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
💐🍃🌿🌸🍃🌾
🍃🍂 🌺
🌿🍂
💐 با تشکر فراوان
از همراهی شما💐
✍ ارادتمند همه شما :
💠 شب نگار
🌾🍂
🍃🌺🍂
💐🌾🍀🌼🌷🍃
♻️شرح الأسماء الحسنى
♻️فِي الحَديثِ القُدسِيِّ : يَابنَ آدَمَ ،
🍀 خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك وخَلَقتُكَ لِأَجلي .💐
♻️شرح الأسماء الحسنى :
♻️در حديث قدسى آمده است: «اى 🌼
♻️✨آدميزاد! همه چيز را براى تو آفريدم و
♻️تو را براى خودم آفريدم» .✨
📙 شرح الأسماء الحسنى : 139 ، رسائل الكركي : 3 / 962♻️
@montazeranzhoramamasr
♻️کانال منتظران واقعی ظهور امام زمان عج ⬆️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️بـه نـام خـداونـد دلهای پاک♻️
♻️که نامش بود،دردلت تابناک♻️
🧡به نام کسی که تو را آفرید 🧡
🍁سرآغازعشقست ونوروامید🍁
🧡به نام خداوندبخشنده مهربان🧡
🍁کزو ماندگار،این زمین و زمان🍁
🧡که بانام اوراست گشت آسمان🧡
🍁که باعشق او شدجهان، بیکران🍁
🧡به نام جهان بخش پاک آفرین🧡
🍁 به راهش بود، مردم راستین 🍁
🦋🍃ذکرروزشنبه صدمرتبه🍃🦋
🌺🍃 یــا رب العـالمـین 🍃 🌺
💜🍃ای پروردگار جهانیان🍃💜
♥️سلام صبحتون معطربه نام خدا♥️
♻️بسم الله الرحمن الرحیم ♻️
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﻧَﻮِّﺭ ﻗُﻠُﻮﺑَﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺯَﯾِّﻦ ﺍَﺧْﻼﻗَﻨﺎ ﺑِﺰﯾﻨَﺔِ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍَﻟْﺒِﺴْﻨﺎ ﺑِﺨِﻠْﻌَﺔِ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗﻨﺎ ﺷَﻔﺎﻋَﺔَ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻏْﻔِﺮﻟَﻨﺎ ﺫُﻧُﻮﺑَﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍَﮐْﺮِﻣْﻨﺎ ﺑِﮑَﺮﺍﻣَﺔَ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺣَﻤْﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻫْﺪِﻧﺎ ﺑِﻬِﺪﺍﯾَﺔِ ﺍﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﻧْﺼُﺮِﺍﻟْﺎِﺳْﻞﺍﻡَ ﻭَﺍﻟْﻤُﺴْﻠِﻤﯿﻦَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺧْﺬُﻝِ ﺍﻟْﮑُﻔّﺎﺭَ ﻭَﺍﻟْﻤُﻨﺎﻓِﻘﯿﻦَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺷْﻒِ ﻣَﺮﺿﺎﻧﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺣَﻢ ﻣَﻮْﺗﺎﻧﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺣْﻔَﻆ ﻭَ ﺍَﯾِّﺪْ ﻗﺎﺋِﺪَﻧﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺗَﻮﻓﯿﻖَ ﺍﻟﻄّﺎﻋَﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺑُﻌْﺪَ ﺍﻟْﻤَﻌْﺼﯿﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺻِﺪْﻕِ ﺍﻟﻨِّﯿَّﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﻋِﺮﻓﺎﻥَ ﺍﻟْﺤُﺮﻣَﺔَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗﻨﺎ ﺣَﺞَّ ﺑَﯿﺘِﮏَ ﺍﻟْﺤَﺮﺍﻡَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺭْﺯُﻗْﻨﺎ ﺯﯾﺎﺭَﺓَ ﻗَﺒْﺮِ ﻧَﺒِﯿِّﮏَ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺗَﻘَﺒَّﻞ ﺻَﻼﺗَﻨﺎ ﺑِﺎﻟْﻘُﺮﺁﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺗَﻘَﺒَّﻞ ﺗﻼﻭﺗﻨﺎ ﺑﺎﻟﻘﺮﺍﻥ
🌺ﺍﻟﻠّﻬُﻢَّ ﺍﺟْﻌَﻠْﻨﺎﻣِﻦ ﺍَﻋْﻮﺍﻧِﻪِ ﻭَﺍَﻧْﺼﺎﺭِﻩِ ﺑِﺎﻟْﻘران
.•°°•.💚.•°°•.
💚 💚
•.¸ ༄༅ اللهم عجل الولیک الفرج💚
@montazeranzhoramamasr
♻️کانال منتظران واقعی ظهور امام زمان عج ⬆️
♻️آن كه ( من عرف نفسه فقد عرف
ربه ) را درست فهم كند🌴 , جميع
مسائل اصيل فلسفى و مطالب قويم
🍂🍃حكمت متعالى و حقائق متين 🌙
عرفانى را از آن استنباط تواند كرد , لذا
🌴معرفت نفس را مفتاح خزائن
ملكوت فرموده اند .🍂🥀 پس برهان
شرف اين گوهر يگانه , اعنى جوهر
نفس , همين مأثور شريف 🍃🥀( من عرف ) بس است .
📘عصاره عرفان 🌱
👌علامه حسن زاده آملی 🌱
@montazeranzhoramamasr
♻️کانال منتظران واقعی ظهور امام زمان عج ⬆️
♻️امام حسین علیه السلام
🦋✨أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب
أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة ؛🌴
✨هر یک از دو نفـرى که میان آنها
نزاعى واقع و یکـى از آن دو رضایت
🥀 دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود🌙
.
📘محجه البیصاء ج 4،ص 228
@montazeranzhoramamasr
♻️کانال منتظران واقعی ظهور امام زمان عج ⬆️
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت چهل و سوم: زینب علی برگشتم بیمارستان ... وارد بخش که شدم، حالت نگاه همه عوض شده بود ... چشم
قسمت چهل و چهارم:
کودک بی پدر
مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها ... می گفت خونه شما برای شیش تا آدم کوچیکه ... پسرها هم که بزرگ بشن، دست و پاتون تنگ تر میشه ... اونجا که بریم، منم به شما میرسم و توی نگهداری بچه ها کمک می کنم ...
مهمتر از همه دیگه لازم نبود اجاره بدیم ...
همه دوره ام کرده بودن ... اصلا حوصله و توان حرف زدن نداشتم ...
- چند ماه دیگه یازده سال میشه ... از اولین روزی که من، پام رو توی این خونه گذاشتم ... بغضم ترکید ... این خونه رو علی کرایه کرد ... علی دست من رو گرفت آورد توی این خونه ... هنوز دو ماه از شهادت علی نمی گذره ... گوشه گوشه اینجا بوی علی رو میده ... دیگه اشک، امان حرف زدن بهم نداد ...
من موندم و پنج تا یادگاری علی ... اول فکر می کردن، یه مدت که بگذره از اون خونه دل می کنم اما اشتباه می کردن... حتی بعد از گذشت یک سال هم، حضور علی رو توی اون خونه می شد حس کرد ...
کار می کردم و از بچه ها مراقبت می کردم ... همه خیلی حواسشون به ما بود ... حتی صابخونه خیلی مراعات حال مون رو می کرد ... آقا اسماعیل، خودش پدر شده بود اما بیشتر از همه برای بچه های من پدری می کرد ... حتی گاهی حس می کردم ... توی خونه خودشون کمتر خرج می کردن تا برای بچه ها چیزی بخرن ...
تمام این لطف ها، حتی یه ثانیه از جای خالی علی رو پر نمی کرد ... روزگارم مثل زهر، تلخ تلخ بود ... تنها دل خوشیم شده بود زینب ... حرف های علی چنان توی روح این بچه 10 ساله نشسته بود که بی اذن من، آب هم نمی خورد ... درس می خوند ... پا به پای من از بچه ها مراقبت می کرد... وقتی از سر کار برمی گشتم ... خیلی اوقات، تمام کارهای خونه رو هم کرده بود ...
هر روز بیشتر شبیه علی می شد ... نگاهش که می کردیم انگار خود علی بود ... دلم که تنگ می شد، فقط به زینب نگاه می کردم ... اونقدر علی شده بود که گاهی آقا اسماعیل، با صلوات، پیشونی زینب رو می بوسید ...
عین علی ... هرگز از چیزی شکایت نمی کرد ... حتی از دلتنگی ها و غصه هاش ... به جز اون روز ...
از مدرسه که اومد، رفتم جلوی در استقبالش ... چهره اش گرفته بود ... تا چشمش به من افتاد، بغضش شکست ... گریه کنان دوید توی اتاق و در رو بست ...
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
کانال منتظران واقعی ظهور امام عصر روحی فدا
قسمت چهل و چهارم: کودک بی پدر مادرم مدام بهم اصرار می کرد که خونه رو پس بدیم و بریم پیش اونها ..
قسمت چهل و پنجم:
کارنامه ات را بیاور
تا شب، فقط گریه کرد ... کارنامه هاشون رو داده بودن ... با یه نامه برای پدرها ...
بچه یه مارکسیست ... زینب رو مسخره کرده بود که پدرش شهید شده و پدر نداره ...
- مگه شما مدام شعر نمی خونید ... شهیدان زنده اند الله اکبر ... خوب ببر کارنامه ات رو بده پدر زنده ات امضا کنه ...
اون شب ... زینب نهارنخورده ... شام هم نخورد و خوابید ...
تا صبح خوابم نبرد ... همه اش به اون فکر می کردم ... خدایا... حالا با دل کوچیک و شکسته این بچه چی کار کنم؟ ... هر چند توی این یه سال ... مثل علی فقط خندید و به روی خودش نیاورد اما می دونم توی دلش غوغاست ...
کنار اتاق، تکیه داده بودم به دیوار و به چهره زینب نگاه می کردم که صدای اذان بلند شد ...
با اولین الله اکبر از جاش پرید و رفت وضو گرفت ... نماز صبح رو که خوند، دوباره ایستاد به نماز ... خیلی خوشحال بود ... مات و مبهوت شده بودم ... نه به حال دیشبش، نه به حال صبحش ...
دیگه دلم طاقت نیاورد ... سر سفره آخر به روش آوردم ... اول حاضر نبود چیزی بگه اما بالاخره مهر دهنش شکست ...
- دیشب بابا اومد توی خوابم ... کارنامه ام رو برداشت و کلی تشویقم کرد ... بعد هم بهم گفت ... زینب بابا ... کارنامه ات رو امضا کنم؟ ... یا برای کارنامه عملت از حضرت زهرا امضا بگیرم؟ ... منم با خودم فکر کردم دیدم ... این یکی رو که خودم بیست شده بودم ... منم اون رو انتخاب کردم ... بابا هم سرم رو بوسید و رفت ...
مثل ماست وا رفته بودم ... لقمه غذا توی دهنم ... اشک توی چشمم ... حتی نمی تونستم پلک بزنم ...
بلند شد، رفت کارنامه اش رو آورد براش امضا کنم ... قلم توی دستم می لرزید ... توان نگهداشتنش رو هم نداشتم ...
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷