🟣 تحول یک خانواده از نماز قضاهای پسر مرحومشان!
🔸پدر یکی از شاگردانم که در یک سانحه رانندگی مرحوم شد در مجلس تسلیت به من گفت: چند روز بعد از درگذشت پسرم یک شب در عالم رویا دیدم که محمد هراسان از در وارد شد. در حالی که چند نفری به دنبالش بودند! من کسی را نمیدیدم اما پسرم را گرفتند و کشان کشان او را بردند. پسرم در حالی که روی زمین افتاده بود مچ پای مرا محکم گرفت و داد زد بابا چهار سال نماز و روزه دارم بابا به دادم برس... بابا...
🔸این را گفت و پسرم را بردند. من از خواب پریدم در حالی که هنوز مچ پایم از شدت فشارهای پسرم درد میکرد. از آن روز که این ماجرا پیش آمد من و دیگر اعضای خانواده نمازها را سر موقع میخوانیم. اما برای این چهار سال چه باید کرد؟ روز بعد به همراه پدر محمد به سراغ یکی از علمای شهر رفتیم و #نائب برای انجام نماز و روزه ها گرفتیم. این رویای صادقه تلنگری شد تا کل خانواده این جوان تغییر کنند.
📗کتاب بازگشت