🌠☫﷽☫🌠
با هم بخوانیم کتاب #مکیال_المکارم 📘 را 👇🏻
📝 #182
🔷 #يوسف_عليهالسلام چند سالي در زندان ماند
🔶 #قائم_عليهالسلام ، اي كاش ميدانستم كه چقدر در اين زندان غيبت به سر خواهد برد و كي بيرون خواهد آمد
🔷 #يوسف_عليهالسلام از خاصّ و عامّ غايب شد ، و از برادرانش مخفي ماند ، و امر او برپدرش يعقوب مشكل شد با اينكه مسافت ميان او؛ - خاندان و شيعيانش نزديك بود - چنانكه در حديث آمده
🔶 #قائم_عليهالسلام نيز - چنانكه در حديث ديگري آمده - همين طور است .
▪️در كمال الدين📓 از حضرت امام باقر عليه السلام در بيان : #شباهت حضرت قائم عليه السلام #به_جمعي_از_پيغمبران چنين است
☝🏻و امّا شباهت او به يوسف بن يعقوب عليهما السلام :
⬅️ #غيبت از خاصّ و عامّ و مخفي بودن از برادران و پوشيده شدن امر او از پدرش
يعقوب پيغمبر عليه السلام با وجود نزديك بودن مسافت بين آن حضرت با پدر و خاندان و پيروانش....... (1)
✍🏻مي گويم : اخباري كه دلالت ميكند بر اينكه آن حضرت عجّل اللَّه فرجه با ما است و بر احوال ما آگاه مي باشد ، بسيار است كه شايد بعضي از آنها را در اين كتاب بياوريم اِن شاء اللَّه تعالي
♦️ #شباهت_به_خضر_عليهالسلام
🔷 #خضر_عليهالسلام : خداوند #عمرش_را_طولاني نموده ، و اين موضوع نزد شيعه و سني مسلّم است و روايات بسياري بر آن دلالت دارد ،
: از جمله
در بحار📗 به نقل از مناقب از داوود رقي روايت شده كه گفت :
👥 دو تن از برادرانم به قصد زيارت مسافرت كردند ، يكي از آن دو از ّشدت تشنگي بي تاب شد به طوري كه از الاغ خود به زمين افتاد ، و ديگري نيز دچار زحمت گرديد ، ولي از جاي برخاست و نماز
خواند و به درگاه خدا و پيغمبر و اميرالمؤمنين و امامان عليهم السلام استغاثه كرد و يك يك آنها را نام برد تا به نام جعفربن محمد عليه السلام رسيد ، و شروع كرد التماس كردن و صدا زدن آن حضرت ، كه ناگاه مردي را ديد به بالينش ايستاده و مي گويد :
🍃 جريان تو
چيست ؟ ⁉️
↩️ماجراي خود را برايش بازگو كرد .✔️
▪️آن مرد #قطعه_چوبي به او داد و گفت :
🍃اين را بين دو لب او ( دوست از حال رفته ) بگذار .
▪️همين كار را كرد✔️
✴️ ناگهان ديد او چشمش را گشود و برخاست
نشست و اصلاً تشنگي احساس نميكند ، رفتند تا قبر مطهّر را زيارت كردند✔️
↩️و چون به سوي كوفه مراجعت كردند ، آن كسي كه دعا كرده بود به مدينه سفر كرد و برامام صادق عليه السلام وارد شد ، آن
حضرت #فرمود :
🌺✨ بنشين ، حال برادرت چگونه است ؟ #آنچوب_كجاست ؟✨
👤عرض كرد : اي آقاي من وقتي برادرم به آن حال افتاد خيلي
غمناك شدم و هنگامي كه خداوند روح او را بازگرداند از خوشحالي چوب را #فراموش_كردم .
🌺حضرت صادق عليه السلام #فرمود :
✨ساعتي كه تو در غم برادرت فرو رفتي برادرم خضر نزد من آمد ، به دست او براي تو قطعه چوبي از درخت طوبي فرستادم . ✨
↩️سپس آن
حضرت به خادم خود رو كرد و گفت :
🌺✨برو آن عطردان را بياور✨ ،
▪️خادم رفت و آن را آورد ، حضرت آن را گشود و همان قطعه چوب
را بيرون آورد ، و به آن شخص نشان داد تا آن را شناخت ، سپس دوباره آن را به جاي خود بازگرداند✔️(2)
📄ص: 231
-------------------------------------------------------
1)کمال الدین، 1، 327
2)بحارالأنوار، 47، 138
_☀️ 🌤 🌥 ☁️ _
#امام_ زمان
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»🌤
@montazeranzohour_313