eitaa logo
منتظران ظهور امام زمان عجل الله 313
2.4هزار دنبال‌کننده
10.6هزار عکس
9.3هزار ویدیو
317 فایل
﷽ #اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ کپی آزاد 💯 پیام ناشناس 👇 https://gkite.ir/es/10234716
مشاهده در ایتا
دانلود
🌠☫﷽☫🌠 راههای عملی کسب عشق و محبت الهی ❤️ سکوت قسمت یازدهم ادامه... ماهیت سکوت ، سکوت اخلاقی و عرفانی و تفاوت آن دو با هم : پس از طرح  مطالب مقدماتی و ارائه مطالبی از زبان بزرگان  در خصوص سکوت ، حال  ماهیت سکوت  ،سکوت اخلاقی و عرفانی  و  تفاوت ‌‌های آن دو ،در ادامه خواهد آمد و  ابعاد و اقسام سکوت  شرح داده خواهد شد . همچنین  پس از بررسی  واژه «سکوت» در حوزه ی  اخلاق و عرفان، علل و کارکردهای سکوت اخلاقی را برشمرده  و در ادامه، ضمن تقسیم  اقسام سکوت در ساحتِ حالات و مقامات مختلفِ عارف، به مقتضیات هریک از آنها پرداخته، نمونه‌هایی  نیز از مثنوی معنوی ارائه خواهد شد. سرود‌های مثنوی که از پس سکوتی عمیق و ساحل آرام خاموشی به موج درآمده، راه فهم حقایق هستی و پی‌بردن به راز آفرینش و کیفیت جدایی انسان از اصل و بنیان خویش را سکوت و خاموشی می‌داند : بشنو از نی چون حکایت می‌کند از این‌رو، مولوی سرآغاز راه را سکوت می‌شمرد؛ چنان‌که راهبرِ انتهای راه وصال و تنهاراه برای ورود به محضر حضرت حق را نیز مَرکَب «خموشی» می‌داند. از نظر مولانا، حرکت در راه وصال، با یک‌وسیله و یک‌روش امکان‌ناپذیر است. به سخنی دیگر، سالک برای صعود به وادی عشق و رسیدن به مرتبۀ دریاییان نیازمند است که در هر مرتبه ،  از وسیله مخصوص آن بهره گیرد. از نگاه عرفان، حقایق معنوی را تنها از رهگذر سکوت می‌توان یافت. از مثنوی می‌توان دریافت که مولانا با این‌همه گفتار و اشعار، خاموشی خود را بیشتر از گفتارش می‌داند. حال باید پرسید این خاموشی چیست و فضیلت آن در چیست؟ به بیانی دیگر، از این خموشی چه بهره‌ای می‌توان برد و کارکرد آن کدام است؟ ضرورت بحث از سکوت انباشت اطلاعات، تکنولوژی، سرعت در دستیابی به داده‌های مختلف و اشتغال بیش از اندازه ذهن آدمی به امور متفاوت در این جهان، موجب شده است که بشر امروزی ـ حتی در زمان کودکی ـ قادر نباشد که «سکوت» کند. از سویی، مجموعه واکنش‌های درونی بشر نسبت به داده‌های وسایل ارتباط‌جمعی و به‌خصوص اینترنت نیز او را مجبورساخته تا نتواند تنهایی و سکوت را تجربه نماید. به‌نظر می‌رسد یکی از راه‌های خروج از تنگنای کنونی و مقابله با هجوم این داده‌ها ـ که موجب بی‌تعادلی و گسیختگی شخصیت بشر می‌شود ـ تجربۀ «سکوت» و به‌قول «یونگ» ایجاد ارتباط بین ضمیر ناخودآگاه و ضمیر خودآگاه  است. همچنین ازآنجاکه عرفا معتقدند «آگاهی عرفانی در سرشت همۀ انسان‌ها مکتوم است، ولی در غالب آنها از ناخودآگاه به خودآگاه راه نمی‌یابد» (استیس، 1367: 357) برای دستیابی به این آگاهی و عبور از این گسیختگی، اهتمام به بحث ِسکوت به‌ویژه سکوت عرفانی، ضرورتی دوچندان می‌یابد. بنابراین در قسمت های آتی سعی خواهد شد  تا این موضوع با تأکید بر مثنوی مورد بررسی قرار گیرد. در ابتدا می‌توان سکوت عرفانی را در دو نما ملاحظه کرد: سکوت سالکانه و سکوت عارفانه. اقسام سکوت : یک. سکوت سالکانه سکوتِ در مقام طریقت را سکوت سالکانه گویند. سالک در این مقام به‌دنبال آرام‌کردن روح مضطرب خود است. این سکوت انواعی دارد که بدان می‌پردازیم. 1. سکوت اخلاقی این سکوت ناظر به آفات زبان است. سالکِ راه حقیقت برای سلوک به‌سوی حق ابتدا باید مسیر خود را از رذایل اخلاقی پاک کند. ازاین‌رو عارفانِ کوی حق، سالکان را در کنار کم‌خوابی و کم‌خوراکی، به کم‌گویی و گزیده‌گویی توصیه می‌کنند. البته باید دانست که این نوع سکوت، در عمل به‌کار سالک می‌آید. روان‌شناسان دین عموماً برای وجود انسان پنج ساحت قائل‌اند: اراده، باور، احساسات و عواطف، گفتار و کردار.(ملکیان، 1380: 124) هر انسان بدون در نظر گرفتن مشرب او، این ساحات را در خود می‌یابد. حال پرسیدنی است این نوع سکوتِ سالک مربوط به کدام یک از این ساحات است؟ بی‌تردید سالک در سلوک خود، در تمام این عرصه ها  حرکت می‌کند، اما هر استاد یا شیخی بر مبنای مشرب خود بر یکی از این ساحات تأکید بیشتری دارد. سکوت اخلاقی مربوط به حوزه ی  گفتار است. در این مرحله، سالک نیاز دارد این عرصه  را از موانع موجود پیراسته کند. ادامه دارد... »🌤 @montazeranzohour_313
🌠☫﷽☫🌠 عشق راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی❤️ سکوت قسمت دوازدهم ادامه... سکوت اخلاقی مربوط به حوزه گفتار است .در این مرحله سالک نیاز دارد که این عرصه را از موانع موجود پیراسته کند. بی‌شک سکوت، وسیله و ابزاری است که او را در این مهم یاری می‌رساند.حال باید پرسید سالک باید از چه چیزی زبان گیرد و سکوت کند ؟ به بیانی دیگر، سخنان لغو کدام‌اند؟ همه  علمای اخلاق به اجماع از مضرات زبان سخن گفته‌اند. بر این مسلک ، بر سالک لازم  است که بنابر ذوق و شناخت درونی خود سلوک خود را برای رفع یکی از این آفات آغاز نماید. برخی آفات زبان را این‌چنین برشمرده‌اند: 1. سخن‌راندن در اموری که نیازی به آنها نیست؛ 2. سخن‌گفتن در اموری که اهمیت ندارد و سخن درازی در مسائلی که مهم است؛ 3. سخن‌پراکنی در مسائلی که در شرع مقدس، معصیت شمرده شده، مانند مقامات فاسقین، تنعم توانگران و مراسم مذموم؛ 4. ستیز و مجادله‌کردن حتی اگر برحق باشی؛ 5. دشمنی‌کردن با دیگران؛ 6 . استفاده از الفاظ پرتکلّف؛ 7. دشنام‌گویی؛ 8 . لعن‌کردنِ جماد، حیوان و انسان؛ 9. سرودن و شعرخوانی حرام که البته در این باب تداوم بر شعرگویی نیز نکوهش شده است؛ 10. تداوم بر مزاح و افراط در آن؛ 11. به‌سخره‌گرفتن دیگران؛ 12. آشکارکردن راز دیگران؛ 13. وعدة دروغ دادن؛ 14. دروغ‌گویی و سوگند دروغ‌خوردن؛ 15. غیبت؛ 16. سخن‌چینی؛ 17. دوزبانی و دورویی با دیگران؛ 18. مدح مذموم؛ 19. غافل‌شدن از خطا هنگام حرف‌زدن؛ 20. به‌چالش انداختن دیگران. اگر سخنانی را که در طی روزهای عادی از دهان بیرون ریخته‌ایم مرور کنیم، خواهیم دید که بخش اعظم آنها را می‌توان تحت سه عنوان اصلی طبقه‌بندی کرد: 1_سخنانی که از سر بدخواهی و بی‌انصافی نسبت به همنوعانمان صادر شده‌اند؛ 2_سخنانی که از سر حرص و طمع، شهوت و حبّ ذات صادر شده‌اند . 3_ سخنانی که از سر حماقت صِرف صادر شده اند و  بی‌جهت و بی‌مناسبت و صرفاً برای اینکه هیاهویی گیج‌کننده و آشفتگی‌آور به‌پا کرده باشیم، ادا شده‌اند. اینها سخنانی لغوند . استفاده نادرست از زبان دو آفت مهم دارد: «آسیب به دیگران» و «آلودن روح». که هر دو مورد در زیر شرح داده خواهد شد: 1_ آسیب به دیگران ظالم آن قومی که چشمان دوختند   زان سخنها عالمی را سوختند عالمی را یک سخن ویران کند   روبهانِ مرده را شیران کند دربارة این بیت از مثنوی به‌خصوص مصرع دوم، دو قول وجود دارد: عده‌ای این بیت را این‌چنین تفسیر کرده‌اند: مصرع اول در بیانِ ضرر و ذمّ سخن است و مصرع ثانی در بیانِ نفع و مدح؛ یعنی گاهی کسان را در انکار و ضلالت می‌اندازد و گاهی روباه مرده را شیر می‌سازد؛ یعنی ناقص را به درجة کمال می‌رساند. شارحی نوشته که «دشمن ضعیف را قوی گرداند، انتهی». در هر حال، مقصود این است که سکوت و پرهیز از سخنی که دیگران را به‌زحمت می‌اندازد، سالک را به‌مقصد نزدیک‌تر می‌کند. این نوع سکوت، سکوتی است که سالک به‌هنگام سلوک عرفانی خود باید در مقام عمل بدان ملتزم باشد. این نمود از سکوت، یکی از راهکارهایی است که عرفا به سالکان می‌آموزانند. این جلوه از سکوت، رنگ و بوی  عملی و اخلاقی دارد و در متون عرفانی بیشتر به‌عنوان «فضیلت خاموشی» مطرح است. مولانا در مثنوی این معنا را چنین بیان می‌دارد: گفت‌وگوی ظاهر آمد چون غبار   مدتی خاموش خُو کُن، هوش دار آن‌کس که در مسیر صفای نفس گام بردارد، لازم است بداند که:سخن‌گفتن یا شنیدن به‌منزلة غباری است که بر روی آینه نشیند؛ زیرا در هر دو حالت، نفس انسانی به خارج و ظاهر می‌پردازد و از کار اصلی خود که سیر در ملکوت است، بازمی‌ماند و این اشتغال به‌تدریج گران و سنگین می‌شود، چندان‌که زوال آن به دشواری صورت می‌پذیرد و چون زنگی که بر روی آینه بچسبد، دیدة ادراک را تیره می‌گرداند. ادامه دارد... »🌤 @montazeranzohour_313
🌠☫﷽☫🌠 راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی❤️ سکوت (قسمت سیزدهم ) ادامه... پرگویی و قیل ‌و قال ظاهری مانند زنگاری است که دل را تاریک می‌کند، ازاین‌ رو برای پیمودن راه باید مدتی شیوۀ سکوت و خموشی را پیشه کرد. در  بیتی که  در قسمت قبل آورده شد ،مولانا تأکید می‌ورزد که «مدتی» باید سکوت اختیار کرد؛ مدتی که مربوط به مراحل اولیه سلوک است. مولوی در داستان بازرگان و طوطی به این سکوت چنین اشاره دارد: این زبان چون سنگ و هم آهن وَش است   و آنچه بِجهد از زبان، چون آتش است در این بیت و ابعاد بعد از آن  مولانا دوسویه بودن زبان را بیان می‌کند؛ بدین‌معنا که این زبان هم می‌تواند مانند آتش در جایی نافع و در جایی دیگر سوزنده و مضر باشد.ازاین‌رو، مبتدی باید بداند که نباید در هرجا دهان باز کند؛ زیرا اگر «اسرار توحید» را برای برخی که طی مقدمات نکرده‌اند، بازگوئیم، مانند آن است که به پنبه‌زار آتش زده‌ باشیم. با این توصیف باید گفت سالکان مبتدی که زبانشان در اختیار آنها نیست، می‌باید کوشش بسیار کنند و به صمت و خاموشی خو گیرند تا هر سخنی را هرجا نگویند. در این راستا، غزالی ضمن بر شمردن آفات زبان، درباره فضیلت خاموشی این چنین می‌گوید:   "و دلیل بر آنکه خاموشی لازم است، آن است که سخن چهار قسم است: قسم اول زیان محض، قسم دوم سود محض، قسم سوم آنچه در او سود و زیان هست [و] قسم چهارم آنچه در او نه سود است و نه زیان. اما آنچه زیان محض است، خاموش بودن از آن چاره نیست و همچنین آنچه در آن زیان و سود است که سود آن کم از زیان آن است. و اما آنچه در آن سود و زیان نیست، آن فضول است و مشغول‌شدن بدان تضییع روزگار، و آن عین زیانکاری است. پس نماند مگر قسم چهارم و سه ربع سخن ساقط شد و یک ربع باقی ماند. 2_ آلودن روح: بی‌گمان آنچه موجب کدورت در جان و روح انسان می‌شود، مهارنبودن زبان است؛ چنان‌که مولانا این‌چنین شکوه سر می‌دهد: ای زبان تو بس زیانی مر مرا   چون تویی گویا چه گویم من تو را ای زبان هم آتش و هم خرمنی   چند این آتش درین خرمن زنی در نهان جان از تو افغان می‌کند   گرچه هرچه گوییش، آن می‌کند شکوه مولوی از زبان خویش، شکوه‌ای است فراگیر؛ زیرا همه‌کس در ایجاد ارتباط زبانی با دیگران، به استفاده از آن ناگزیر است. اما این زبان با تمام این مشکلات، هم آتش است و هم خرمن. خرمن بودن زبان عبارت از تکلم آن است کلمات طیبه که سبب خرمن حسنات می‌باشد، و آتش بودنش کنایه است از تکلم کلمات فاسد که محرق خرمن طاعات است. چقدر این آتش را به این خرمن میزنی؟ چقدر از سخنانی که مفسد طاعات حسنه است، می‌گویی؟ بدین سبب است که مولوی به سالک هشدار می‌دهد که پیش از سخن گفتن تأمل کند : من پشیمان گشتم این گفتن چه بود   لیک چون گفتم پشیمانی چه سود ادامه دارد... »🌤 @montazeranzohour_313
🌠☫﷽☫🌠 عشق راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی ❤️ سکوت (قسمت چهاردهم ) ادامه... 2. سکوت در مقام تعلیم : یکی از شرط‌های نخستین سلوک در عالم معنا ، تعلیم آداب سکوت است. بی‌تردید شرط فراگیری از محضر عارفان واصل، آموختن هنر شنیدن است. کودک اوّل چون بزاید شیرنوش   مدّتی خامُش بود او جمله گوش مدّتی می‌بایدش لب دوختن   از سخن، تا او سخن آموختن زانک، اوّل سمع باید نطق را   سوی مَنطق از ره سمع اندر آ   مرحله اول سلوک، «گوش دادن» است. سالک باید در این مرحله از سکوتِ تعلیمی تا جایی پیش رود که به مرتبۀ «زبان حق بودن» برسد. حال پیش از رسیدن به این مرتبه اگر بخواهد نزد استاد یا مرشد سخنی بر لب براند، می‌باید گزیده ‌وار بیان نماید. همچنین اگر در نزد ایشان سخنی می‌گوید، باید از روی تواضع، آن را به‌صورت سؤال بازگوید. این شیوه، روشِ سالکان در مسیر است. اینان باید بدانند که این مسیرِ دشوار همراه با اضطراب است. این اضطراب را که خوشایند سالکان است، «اضطراب اثنای حرکت» گویند که در هنگام رسیدن به دریای معرفت، زمینة سکون و آرامش را فراهم می‌نماید. کسانی که در راه‌اند، چون می‌دانند راهزن خطرناکی بر سر راهشان کمین کرده است، مضطرب‌اند، آنها می‌دانند انسان سالک، جنگ تنگاتنگ با ابلیسی دارد که با هیچ کسی از سر صلح و صفا سخنی نگفته و نمی‌گوید. او نسبت به همه «عدوّ مبین» است و حیله‌های فراوان و دام‌های بی‌شماری دارد و هر کسی را با دام مناسب شکار می‌کند. این نوع سکوت با تمام دشواری‌هایش باید در تمام مراحل سیر سلوکی، همراه سالک باشد. به‌سخنی دیگر، سالک تا به مرتبۀ عرفان نرسیده می‌باید این سکوت را پیشه کند. ادامه دارد ... »🌤 @montazeranzohour_313
🌠☫﷽☫🌠 راههای عملی کسب عشق و معرفت الهی ❤️ سکوت (قسمت پانزدهم ) ادامه... 3. سکوت بر اسرار وقتی سالک با سکوت در مراحل قبلی توانست از نیروهای ناخودآگاه خود به ‌خوبی بهره گیرد، به مرتبه‌ای قدم می‌گذارد که برخی اسرار بر او مکشوف می‌شود. سالکِ طریق وقتی بدین مقام می‌رسد و برخی تعالیم را به او می‌آموزند، نباید آنها را با نااهلان در میان گذارد؛ چراکه برخی از این رازها و معارف نفسانی از حد فهم نامحرمان فراتر است و چه‌بسا موجب گمراهی آنان شود، یا اینکه ممکن است آنها این معارف را فراگیرند موجب گمراهی و فریب دیگران گردند. ازاین‌روست که مولوی می‌فرماید: چونکه در یاران رسی خامش‌نشین   اندر آن حلقه مکن خود را نگین رخت‌ها را سوی خاموشی کشان   چون نشان جویی مکن خود را نشان «سکون» یکی از نشانه‌های سالکی است که به مرتبه پذیرش اسرار رسیده؛ نشانه‌ای که خود بر دو نوع است: سکون قبل از حرکت و سکون پس از حرکت.بر اساس آیات و روایات، سکون قبل از حرکت کاملاً مذموم است. عامل به این سکون، اهل تلاش و حرکت نبوده، در گوشه‌ای آرمیده و ساکن است. اما سکون بعد از حرکت که بسیار ممدوح است، عامل به آن کسی است که به مقصد رسیده یا به یکی از حلقه‌های وصال نایل شده و در آنجا آرام گرفته تا برای حرکت بعدی آماده شود. سالک وقتی به مرحله‌ای می‌رسد که آمادگی پذیرش اسرار را در خود می‌یابد، همان‌گونه که مولانا می‌گوید، باید آرامش و طمأنینه داشته باشد. اگر او وارد مجلسی از یاران و واصلان شد، باید خموشی پیشه کند و آنچه فراگرفته، زود به زبان نیاورد، بلکه فراخ سینه او باید مخزن اسرار باشد. حال می‌توان پرسید علت سکوت در این مرحله چیست؟ ز اندرونم صد خموش خوش نفس   دست بر لب می‌زند یعنی که بس بنابراین اگر سالکی بخواهد بداند که به این مرحله رسیده است، باید به درون خود بنگرد و ببیند که آیا در درون خویش، این خموشِ خوش‌سخن به او ندا می‌دهد که بس یا خیر. اگر درون خود را برای این مرحله آماده دید، آنگاه مولانا به سالکِ رهرو، این درس را می‌دهد که: مثلاً خاموشی دریاست و نطق و تکلم چون جوی است؛ دریا تو را می‌خواهد، تو جو را مجو. پس، از اشارت‌های دریا سر متاب؛ سخن را ختم کن. خدا براستی داناتر است؛ یعنی عالم‌معنا که از قیل‌ و قال این دنیا پاک و بری است، عالم خاموشی است که در مَثَل، یک دریای بزرگ است. از آن عالم معنا که چون بحر اعظم است، سخن‌گفتن و معارف و اسرار نقل کردن، چون یک نهر کوچک است. تو را بحر عالم معنا می‌جوید و از تو می‌خواهد که صامت و ساکت باشی و با زبان حال سخن بگویی و با صفت خودِ آن بحر متصف شوی. پس باید دنبالِ گفت‌وگویی نباشی که چون نهر است و فریفتة جوی قیل‌وقال نشوی و به آن قناعت نکنی، بلکه به عالم خاموشی که بحر معنوی است، واصل شوی و با صمت و سکوت، الفت و اُنسیت یابی که تکلم فرع است و سکوت اصل. سالکان کوی عشق باید بدانند که این مسیر، دشوار است، اما رفتنی است. ادامه دارد... »🌤 @montazeranzohour_313
🌠☫﷽☫🌠 راههای  عملی کسب عشق و محبت الهی ❤️ سکوت (قسمت شانزدهم ) ادامه... . کسانی که این طریق را طی نموده‌اند،  به چالش‌های آن واقف هستند . یکی از این چالش‌ها آن است که گاه سالک در جمعی نشسته است و آن‌جمع ممکن است سکوت او را برنتابد و او را به سخن گفتن مجبور کنند تا بتوانند از لابه‌لای سخنان او اسراری را دریابند. در این صورت سالک باید چه مسیری را طی کند و از چه ابزاری استفاده کند؟  برای این منظور دو راهکار  میتوان به دست داد : اول : برخی مواقع باید به‌جای سکوت، راه کلام را در پیش گرفت. به‌بیانی روشن‌ تر، در مسیر سلوک گاه افرادی با سالک، همنشین یا همراه می‌شوند که باید آنها را به امور ابتدایی مشغول کرد تا به‌دنبال پی ‌بردن به مکنونات نباشند. به تعبیری دیگر، در برخی مکان‌ها و زمان‌ها باید سکوت را شکست، تا امور دیگر پنهان بماند. بلبلانه نعره زن در روی گل   تا کنی مشغولشان از بوی گل تا به قل مشغول گردد گوششان   سوی روی گل نپرّد هوششان دوم : راه دیگر، مسیر هم‌ نوایی با نااهلان است؛ چنان‌که مولانا می‌سراید: چونکه جفتِ اَحولانیم ای شمن   لازم آید مشرکانه دم زدن آن یکیی زآن سوی وصف است و حال   جز دویی نآید به میدانِ مقال انجام این شیوه برای سالک مبتدی ـ و حتی برای برخی واصلان ـ بسیار دشوار است، اما در مسیر سازندگی سبب می‌گردد که او بهتر بتواند مراتب بالاتر را طی نماید. با سیاست‌های جاهل صبر کن   خوش مدارا کن به عقل من لدن صبر با نااهل اهلان را جلاست   صبر صافی می‌کند هر جا دلی است بنابراین  برای رازداری و سکوت رازدارانه، خلاصه‌وار سه راهکار را میتوان ارائه داد  : 1. مانند احول (دو بین یا دوگانه بین) رازها را به‌شکل دیگری بیان کن و نامحرمان را به فضایی دیگر رهنمود باش. 2. اگر درباره امور پنهان از تو سؤال شد، خموش باش. 3. برخی امور نهانی را که افشای آنها ضرر کمتری دارد؛ بازگو تا دیگر رازها را پنهان داری. چهارم : سکوت از سر تنهایی : سالک در ادامة راه به جایی می‌رسد که دنیای طبیعی و مادی با این فراخی برای او کوچک می‌شود و خود را تنها می‌یابد؛ چراکه همنشینی با دیگران برای او لذتی ندارد. به دیگر بیان، این سکوتِ سالک به‌دلیل آن است که هم‌سخن ندارد و چون دیگران به محبوب‌های دیگر دل داده‌اند، سکوتش واکنش طبیعی روح اوست نسبت به حضور بیگانة ناهمدل. با لب دمساز خود گر جفتمی   همچو نی من گفتنی‌ها گفتمی هرکه او از هم ‌زبانی شد جدا   بی‌زبان شد گرچه دارد صد نوا بنابراین گوشه‌گیری و خموشی سالکان و عارفان از روی تکبر و نخوت و عجب نیست . »🌤 @montazeranzohour_313
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️͜͡🕊 ☘راه پیدا کردن حقیقت ، در سکوت نشستن و به درون نگریستن : حقيقت چيزي نيست كه بتوان به آن دست يافت. حقيقت از پيش درون ماست. ما خود حقيقت هستيم- جست و جوگر همان جست و جو شونده است. اما ما همچنان در اينجا و آنجا به دنبال حقيقت مي گرديم. هيچگاه حقيقت را در هيچ جايي نخواهيم يافت. يگانه راه يافتن حقيقت دست برداشتن از جست و جوي آن در بيرون است و تنها راه پيدا كردن حقيقت در سكوت نشستن و به درون نگريستن است. مساله انجام دادن كاري مطرح نيست، مساله، انجام ندادن هيچ كاري است. همين كه در حالت سكون قرار گيري و آرامش كامل يابي، حقيقت رخ مي نماياند. حقيقت هميشه در آنجا درون تو بوده است اما تو هيچگاه در آنجا نبوده اي. زماني با حقيقت رو در رو مي شوي كه تو نيز در درونت باشي. اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج🌤 👈 عضویّت در منتظران ظهور👉 @montazeranzohour_313
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️‌🕊 📌مراقبه،تهی کردن ذهن از هر خوبی و بدی : باید خانه ی دل را به کلی خالی کرد تا مستعد نور احد ،مستعد دریافت حقیقت ،پاکی و زیبایی گردد. آنچه فعلا خانه را پر نگه داشته است  امور پست و حقیرانه ای است که فکر آنها را آفریده است. تا زمانی که ذهن و فکر ما به این امور دنیایی مشغول شده است  و در آنها فرو شده است  ،جایی برای نور الله و پاکی در آن نیست . ☘خانه را من روفتم از نیک و بد خانه ام پر گشت از نور احد اصولا وقتی ضرورت عدم توصیه می شود معنایش اینست که وجودت را باید از هر نوع هستی تهی گردانی .یعنی خوبی و بدی در کار نیست، به عبارت دیگر جان و حالات فطری تو منزه از هر خیر و شر و چون و چراست. اَلَّلهُم‌عجِّل‌‌لِوَلیِڪَ‌‌الفرَج🌤 👈 عضویّت در منتظران ظهور👉 @montazeranzohour_313
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️͜͡🕊 چون آدمی از بدو تولد با احساس سر و کار داشته چشمش به  عالم ظاهر مشغول و گوشش به اصوات بیرون متوجه است طبعا با جهان طبیعت خو گرفته و بسا آنگونه است  که خبر از ملکوت و  عالم  باطن ندارد .نفسش آنقدر به علم حصولی پرداخته که از علم حضوری بازمانده ؛آن قدر گوشش شنیده و زبانش گفته که از  گلزار سکوت تا آخر عمر شمیمی به مشامش نرسیده ؛بنابراین چاره جز این نیست که خود را عادت دهی اقلا ساعتی چند از شبانه روز را در ،بر خود ببندی و رو به قبله بنشینی و از عالم طبیعت به درآیی و به خود نگری و راه درون را بگشایی و شاهراه آن فتح کنی و بیندیشی که کیستی ؟از کجا آمده ای ؟برای چه آمده ای و به کجایت می برند ؟و اکنون در چه کاری ؟ استاد کریم محمود حقیقی ساغر سحر ص 179 عضویّت در منتظران ظهور👇 @montazeranzohour_313
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️͜͡🕊 سکوت با تزکیه نفس برکت دارد : بعضی خیلی ساکتند واین سکوت اگر از روی تزکیه نفس باشد خیلی برکت دارد، چون این سکوت دهن بستن است و دل را باز می کند و سِرّ آدم به حرف در می آید برخلاف باز بودن دهن به خصوص که نعوذبالله اگر از روی هرزگی و یاوه گویی باشد چه در خوراکش و چه در گفتارش که روح او هم هرزه می شود، از همین رو فرمودند اول اندیشه وانگهی گفتار، چانه چنین آدمی را عقل می گرداند. شرح_فصوص_الحکم /ج1،ص523         حضرت علامه حسن زاده آملی عضویّت در منتظران ظهور👇 @montazeranzohour_313
•┈┈••••✾•🌿🌼🌿•✾•••┈┈• ✨﷽✨ ✨♥️͜͡🕊 مراقبه ‌:تماشای ذهن بدون هر قضاوتی : تا آنجا که ممکن است ساکت باش. تا می توانی در سکوت بنشین، نه فقط در سکوت بدن، بلکه مهم آن است که ذهن ساکت شود و دست از پچ پچ کردن دایم بردارد. این کار شدنی است اما هرگز در این راه نکوشیده ایم. فقط باید چند گام کوچک برداری: در درونت بنشین و تماشا کن. بگذار ذهن، تمام ترفندهای قدیمی اش را بکار گیرد اما تو فقط تماشا کن. بدون هیچ قضاوتی، بدون گفتن خوب یا بد، بدون انتخاب کردن یا از خود راندن- کاملا خونسرد و بی تفاوت. پس بر علیه ذهن مباش. با آن ستیز مکن. در تله های ذهن گرفتار نشو. فقط کناره گیر بمان. بسیاری اوقات درگیر ذهن خواهی شد. در این مواقع به محض اطلاع، بی درنگ خودت را بیرون بکش. خودت را جمع و جور کن و دوباره شروع به تماشا کن. فکری برخواهد ﺧﻮاست- به آن فکر بنگر. آن فکر در برابرت رژه خواهد رفت- به آن بنگر تا اینکه بگذرد وبرود. بدون اینکه هیچ قضاوتی در مورد خوب یا بد بودن بکنی، بدون هیچ باید و نبایدی، بدون هیچ نگرش اخلاقی، ‌مشاهده محض و بی طرفانه، آنرا تماشا کن. روزی ناگهان دیگر ذهنی وجود نخواهد داشت و آن روزچنان حکم فرما خواهد شد که نظیرش را هرگز ندیده ای. پس از آن سکوت دیگر تو را ترک نخواهد کرد. با تو خواهد ماند و به روح تو تبدیل خواهد شد. این حالت بسی رهایی بخش است. عضویّت در منتظران ظهور👇 @montazeranzohour_313
✨﷽✨ ✨♥️͜͡🕊 نسل مهدوی💚 (فرزند پروری) ❌سکوت اجباری می‌آورد❌ وادار کردن کودک به ، زمانی که تمایل به صحبت کردن دارد، باعث شکل‌گیری میشود منع غضبناک کودک از صحبت کردن هنگامی که قصد بیان مطلبی را دارد بسیار است و حتی ممکن است او را دچار لکنت زبان کند. اجازه دهید بچه ها احساسات خود را بیان کنند مخصوصا وقتی ناراحت هستند. مهدوی پروری 💕 __________________@montazeranzohour_313 «»