⚘﷽⚘
🌷سلسله مباحث #امامشناسی
جلسهی اول :
تعریف امامت ؟
رِئاسَةٌ عامَّة فی اُمورِ الدّینِ وَ الدُّنیا عَلیٰ سَبیلِ خَلافَةِ رَسولِ الله
ریاست عامه یعنی فردی که ریاست و رهبری او فراگیر بوده و منحصر به طیف خاصی نمیشود و تمامی مسلمانان را در بر میگیرد ونیز همه شئون مدیریت جامعه را برعهده دارد.
طبق این تعریف، امام هم مدیریت امور دنیوی مسلمانان را برعهده دارد وحاکم ومدیرجامعه است و هم مسئولیت دینی و هدایت آنها را.
پس شأن امام فقط حاکم بودن او در جامعه نیست بلکه شأن هدایت دینی و الهی هم دارد
در نگاه سکولار، دین در امور جامعه دخالت داده نمیشود و یکی از نتایج سکولاریسم جدایی دین از سیاست است. این باور، دین را امری فردی و غیرمرتبط با اجتماع میداند؛ درحالیکه این امر،در نگاه شیعه مغایر با تعریف امامت میباشد.
"عَلیٰ سَبیلِ خَلافَةِ رَسولِ الله"
یعنی امامان جانشین پیامبر هستند وادامه دهندهی و تکمیل کننده رسالت او البته پیامبر نیستد ولی به عبارتی، همهی شئون پیامبر را دارا هستند.
اما این شئون چیست ؟
که امامان آنها را از پیامبر به ارث میبرند؟
۱- مرجعیت علمی و دینی که باید مفسر قرآن وبیان کننده دین باشند.
۲- ولایت ظاهری یعنی مدیریت جامعه
۳- ولایت باطنی یعنی تسلط بر تمام عالم.
وجه اشتراک اهل سنت با شیعیان در مسئلهی امامت: امامی باید باشد تا جامعه را رهبری و مردم آن را مدیریت کند.
تفاوت اهل سنت با شیعیان در مسئلهی امامت:
از نظر سنیها امامت مسئلهای فقهی است و فرعی نه اصلی.
که در اینصورت، تعیین امام دیگر وظیفهی خدا نیست بلکه وظیفه و تکلیف خود مردم است که او را انتخاب کنند.
مثل جریان سقیفهی بنی ساعده که گروهی از مردم برای پیامبری که بدستور خدا برای خودش جانشین مشخص کرده، گرد هم آمدند تا جانشین برای پیامبر اسلام تعیین کنند!
اما شیعه امامت را مسئلهای اعتقادی و اصلی دانسته و انتصاب امام را از طرف خداوند میداند.
بر همین اساس، اهل تسنن، با قائل شدن به اینکه امامت موضوعی فقهی است، آن را مسئلهای فرعی دانسته و در زمرهی اصول دین قرار ندادند.
نکته: اهل سنت، بر اساس آنچه در گذر تاریخ رخ داده این مباحث را ارائه کردند تا رفتار خلفای خود را توجیه نمایند.
#جلسهاعتقادی الراسخون فی العلم
مدرس: شیخ سجادجمشیدی
تقریر مطالب آقایاسین پورغیاثیان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
https://eitaa.com/montazeremontazar59
👆ادامه ی مطالب مباحث #امامشناسی
جلسه اول ،بخش دوم:
از دیگر تفاوتها این است که شیعیان قائل هستند که امام باید یک سری ویژگی ها داشته باشدچرا که او جانشین پیامبر است مثل ویژگی عصمت ، ولی سنیها عصمت را برای امامان قائل نیستند .
از نظر شیعه امام باید افضل از مردم باشد، یعنی بالاترین فرد در میان بشر از نظر شجاعت ، مدیریت، عقل ، عفت، علم و...
اما دیدگاه اهل تسنن اینطور نیست .
به همین جهت سه خلیفهی نخست را حاکم جامعه قرار دادند در حالیکه حضرت علی در میان آنها و مردم افضل بود.
با قرار دادن آن سه نفره عنوان خلیفه آنها را که مفضول بودند بر حضرت علی(ع) که افضل بود، برتری دادند.
در صورتی که این امر، با قاعدهی عقلیِ "ترجیح مرجوح بر راجح قبیح است" مغایر میباشد!
عقل حکم میکند کسی که بالاترین مردم و شایسته ترین افراد است را بر بقیه باید برتری داد واگراین اتفاق نیافتد وما مفضول را بر افضل برتری دهیم خلاف عقل است
اهل سنت برای توجیه این موضوع امامت را از حوزهی مسائل عقلی خارج ساختند.
با توجه به ویژگیها و شئونی که برای امام برشمردیم، نتیجه میگیریم امامت حق هر کسی نیست.
ضرورت وجود امام چیست و چرا پیامبر برای خود جانشین تعیین کرد؟
پیامبر گرامی اسلام (ص) در ۲۳ سال رسالتی که داشتند، درگیر جنگهای مختلف از جمله جنگ با رومیان و یهودیان ومشرکین بودند و همچنین کارشکنیهای منافقان که این شرایط را برای رسول اکرم (ص) سخت میساخت؛ با این وجود ایشان قرآن کریم و دستورات دین را تعلیم داده و تفسیر میکردند. تحت چنین شرایطی که پیامبر نشد تمام جزئیات و تفصیلات معارف دین را بیان کند، ضرورت داشت که جانشینی داشته باشد تا رسالت پیامبر تکمیل گردد و مسائل دینی به درستی به مردم عرضه شود.
راههای تعیین امام از نظر اهل تسنن:
۱- شورای حل و عقد (گروهی از عالمان و شخصیتهای برجستهی اجتماعی دور هم جمع بشوند) مثل: شورای سقیفه که بر اثرآن ابوبکر خلافت پیدا کرد.
۲- انتخاب از سوی حاکم پیشین که برای مثال عمر توسط ابوبکر برگزیده شد.
۳- قدرت نظامی
بر این اساس، اگر امام یا حاکم از دنیا برود و از قبل جانشین تعیین نکرده باشد و یا مردم با شخصی بیعت نکرده باشند؛ هر کسی که توانست با قدرت نظامی روی کار بیاید، حاکم است.
#جلسهاعتقادی الراسخون فی العلم
مدرس: شیخ سجادجمشیدی
تقریر مطالب : آقایاسین پورغیاثیان
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
https://eitaa.com/montazeremontazar59
هدایت شده از مُنتَظِرِمنتظَر
🌿 سلسله مباحث #امامشناسی
جلسهی دوم:
همانطور که بیان شد، مسئلهی امامت از نظر ما شیعیان انتصابی است و نه انتخابی؛ یعنی خداوند امام را معین میفرماید.
اما دلیل انتصابی بودن امام چیست؟
رجوع کنیم به قرآن کریم، سورهی مبارکهی بقره:
﷽
وَ إِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ ۖ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا ۖ قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي ۖ قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿۱۲۴﴾
و هنگامی که خدا ابراهیم را به اموری امتحان کرد و او همه را به جای آورد، خدا به او فرمود: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند میدهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید.
این آیهی شریفه، نشان میدهد که خدای متعال برای آنکه پیامبرش به مقام امامت نائل گردد، او را به امتحانات گوناگون و طاقت فرسایی مبتلا کرد؛ از جمله: دیر بچهدار شدن، رها کردن همسر و فرزند در بیابانی خشک، ذبح فرزندش حضرت اسماعیل (ع)... و چون حضرت ابراهیم (ع) سربلند از آنها بیرون آمد؛ خداوند او را امام قرار داد. حق تعالی بسیار تأکید میکند که منِ خدا تو را امام قرار دادم؛ چرا که در متن مصحف شریف کلمهی إنَّ و جملهی اسمیه که نشانهی تأکید و اهمیت موضوعی میباشد، آمده است.
تذکر: فتنهها (آزمایشها) و امتحانات خداوند برای رشد و ارتقای درجهی مؤمنین علیالخصوص انبیاء علیهمالسلام میباشد.
در ادامهی آیه که حضرت ابراهیم (ع) از خدا سؤال میکند که امامت به فرزندانش میرسد یا خیر، حضرت حق میفرماید که: لا یَنالُ عهدي الظالمین. خداوند در اینجا از امامت به عنوان عهد خویش نام برده که این هم حاکی از انتصابی بودن مسئلهی امامت است.
با توجه به این آیه، ویژگی دیگری که میتوان برای امام برشمرد، عصمت میباشد. باری تعالی میفرماید که عهد او (امامت) به ستمکاران نمیرسد. بدیهی است، کسی که ستم روا میدارد معصوم نیست؛ پس، عصمت از ملزومات امام است و امام باید آن را دارا باشد. اما این ظلم انواعی دارد: ۱- ظلم به مردم (حق الناس) ۲- ظلم به خدا (حق الله) و ظلم به خود (حق النفس) که امام عاری از هرکدام است.
💠 بخش بعدی
سورهی مبارکهی اعراف:
﷽
وَوَاعَدْنَا مُوسَىٰ ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ۚ وَقَالَ مُوسَىٰ لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿۱۴۲﴾
و با موسى، سى شب وعده گذاشتیم و آن را با ده شب دیگر تمام کردیم. تا آنکه وقت معین پروردگارش در چهل شب به سر آمد. و موسى [هنگام رفتن به کوه طور] به برادرش هارون گفت: «در میان قوم من جانشینم باش، و [کار آنان را] اصلاح کن، و راه فسادگران را پیروى مکن.»
سیرهی انبیاء (ع) اینگونه بوده که برای بعد از خود جانشینی تعیین نموده و هیچگاه مردم را بدون رهبر رها نمیکردند؛ کما اینکه حضرت موسی (ع) هم برای سی شبانه روز، حضرت هارون (ع) را به عنوان جانشین خودش گمارد.
سؤال ما از اهل تسنن این است که چگونه امکان دارد موسای کلیم الله علیهالسلام برای سی شبانه روز جانشین معین بکند، اما پیامبر گرامی اسلام (ص) که از این دنیا میخواهد برود برای خود جانشینی تعیین نکرده باشد؟! آن هم پیامبری که نسبت به کوچکترین و جزئیترین مسائل زندگی دستورالعمل دارد.
#جلسهاعتقادی الراسخون فی العلم
مدرس: شیخ سجاد جمشیدی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
به کانال مابپیوندید 👇🌷
کانال منتظِرِ منتظَر
https://eitaa.com/montazeremontazar59