°| #اطلاعیه • #استوری |°
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•[ همیشه شُکر چنین نعمتے،بر لب ماست
که جعفر بن محمد،رئیس مذهـب ماست ]•
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
•| #مراسمعــزادارےشهـادت
•| #امـــامصـــادقع
📱 عکـس دانـلود شـود
🔘اطلـاعـات بیـشتـر⇩
▪️| @ZEYNABIAM18
⬛️| @MONTAZERZOHOR313313
💚🍃
~• #صبحونه •~
ظهــور
رخ خواهــد داد؛
اما مهــم این اسـت
کـه مــا
کــجـاے ایـن
ظهـــور ایستادہایم..!
|👤شهیدمصطفیاحمدےروشن |
•| #السلـامعلیکیابقـیةاللهفےارضـه
•| #اللهمـ_عجلـ_لولیکـ_الفرجـ
•| #صبحتونزیـبا
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
💚🍃
▪️🏴▪️
•~ #تسلیت ~•
← مـن تـو را
نـدیــدمـت امـا
بـا تو زندگـے کـرده ام ؛
•• مادرم :
از تـو برایـم گفــته اسـت
•• پـدرم :
بـارها قربـان صدقـهات رفـته اسـت
•| #چهاردهمخردادسالروزرحـلت
•| #حضـرتروحاللهموسوےخمینے
•| #بنیانگـزارانقـلـاباسلـامے
•| #تسلیـت
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
▪️🏴▪️
🌹🍃
🍃
•• #پلاک ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻امام خمینی (ره):
مـن بـه هـمـه مـلـت،
بـه هـمـه قـواے انـتـظـامے،
اطـمـیـنـان مـے دهـم
کـه امـر دولـت اسـلـامـے،
اگـر بـا نـظـارت فـقـیـه
و ولـایـت فـقـیـه بـاشـد،
آسـیـبـے بـر ایـن مـمـلـکـت
نـخـواهـد وارد شـد.
گـویـنـدگـان و نـویـسـنـدگـان
نـتـرسـنـد از حـکـومـت اسـلـامـے
و نـتـرسـنـد از ولـایـت فـقـیـه،
ولـایـت فـقـیـه آنـطـور کـه اسـلـام
مـقـرر فـرمـوده اسـت و
ائـمـه مـا نـصـب فـرمـودهانـد
بـه کـسـےصـدمـه وارد نـمےکـنـد،
دیـکـتـاتـورےبـه وجـود نـمےآورد،
کـارےکـه بـر خـلـاف مـصـالـح مـمـلـکـت
اسـت انـجـام نـمےدهـد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خــتم 14صلــوات امــروز
به نیت بنیانگذار کبیر انقلاب
•| #امامخمینیره
← هــرروز مهمـان یـک شـهید
← اسـم دوستـان شهـیدتان را بفـرستید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بـه معــراج الشــهدا بپیونـدیـد👇
[🌹] @Montazerzohor313313
🍃
🌹🍃
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـتبیست_و_هفتم •| #عاشقانهمذهبے •| #بانـام_ضـربـان_قـلـبـم
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•|⟦ #رمانه ⟧|•
•| #قسـمـتبیست_و_هشتم
•| #عاشقانهمذهبے
•| #بانـام_ضـربـان_قـلـبـم
.
-تو به این پسره گفتی من اینجام...😐
-کدوم پسره؟!😕
-خودتو نزن به اون راه 😡
-راستش خیلی اصرار کرد منم دلم سوخت...ولی قول داده بود نیاد😕حالا چی گفت مگه؟!
-مهم نیست دیگه...از میلاد خبری نشد؟!
-نه...نیومد مگه امروز؟!
-نه...به مامان یه زنگم نزده از صبح تا حالا...😑
-نگران نباش...حتما باز شهرستانه برا کاراش
-دیگه اندازه یه زنگ که وقت داره؟؟
-شاید آنتن نمیده...راستی مریم چی گفتی به این پسره؟! داشت گریه میکرد رو پله ها
-گریه میکرد 😯😯😕
-آره...خواستم جر و بحث کنم باهاش که چرا اومدی اینجا که دیدم حالش خوب نیست چیزی نگفتم...
-واقعا گریه میکرد 😯😕
-اره...
.
🔮از زبان سهیل
بعد از زیارت آروم به سمت خونه حرکت کردم...
حوصله رفتن به خونه و سئوال جوابهای اهل خونه رو نداشتم...
ظاهرم داد میزد که یه چی شده...
موندم تا یکم دیرتر بشه و نصف شب اروم کلید رو انداختم و رفتم تو خونه...
هر کاری میکردم خوابم نمیبرد...
با خدا درد و دل میکردم تا صبح...
خدایا نه دیگه ازت میخوامش و نه هیچی...
فقط میخوام بفهمه که دوست داشتنم تظاهر نبود...😢
بفهمه که آدم بیخودی نیستم...😢
بفهمه واقعا عوض شدم 😔😔
.
نفهمیدم کی خوابم برد...
خواب دیدم نصف شبه و در خونمونو محکم میکوبن...
بدو بدو رفتم پایین...
انگار کسی تو خونه نبود و تنها بودم
در رو باز کردم...
دیدم چند تا جوون بسیجی پشت درن...
تا من رو دیدن با لبخند ارامش بخشی گفتن:...به به آقا سهیل...و بغلم کردن...
شکه شده بودم
پرسیدم شما؟!😯
.
گفتن: حالا دیگه رفیقاتو نمیشناسی؟!اومدیم دعوتت کنیم...
شلمچه منتظرتیم...
ببین رفیق...اگه هیشکی دوست نداشته باشه ما که هستیم😉
بیا پیش خود ما...
.
از خواب پریدم...
قلبم تند تند میزد...
یادم اومد اینا همونایی بودن که دفعه قبل تو خواب دردمشون و بیرونم کردن از طلائیه😢😢
یعنی امسال شهدا منم انتخاب کردن؟!😕
صبح شده بود و من دیگه بی خیال عشق و عاشقی و این چیزا...
فقط دلم میخواست زودتر به شهدا برسم...
اون عطر و بو وحسی که موقع حرف زدنشون تو فضا پیچیده بود رو هیچ جا دیگه حس نکرده بودم...
4 صبح بود.
اصلا حواسم به ساعت نبود.
شماره فرمانده رو گرفتم:
-سلام...
-سلام سهیل...چی شده؟! اتفاقی افتاده 😨😲
-نه حاجی...میخواستم بگم منم راهیان میاما.
-لا اله الا الله...خو مرد حسابی میزاشتی صبح میگفتی دیگه...
-الان مگه صبح نیست؟!😯
.
-عاشق شدیا حاجی.ساعت چهاره 😩😩
.
-ای وای..ببخشید.اصلا حواسم نبود 😀😀
اسکال نداره پاشو نماز شب بخون فرمانده😆
.
#ادامه_دارد
•[ و آنچـه در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛
داشتم نگران میشدم کم کم
نمیدونستم چی شده؟!
نمیدونستم باید چیکار کنم...
•[
•| #ادامـهدارد
•| #هـرشبساعـت21
•| #کپےبدونذکـرمنبعممنوع
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
┅┄[☀️]
~• #صبحونه •~
- i need you :)
+ For?
- ever :)
- من نیازت دارم:)
+ بـراے؟
-همیشه :)
•| #صبحتونزیـبا
•| #نمیشـه
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┅┄[☀️]
•• #ویتامینه🍹 ••
•| #خانما_بدانند
آشپزے یکـے
از کلیـدهاے رفـع دلخـورے است
وقتے میبینید مدتیست
زندگیـتان یک نواخـت است ؛
وقتے اشتباهے کردید
که نمیـتوانید مستقیما عذرخواهے کنید ؛
و بسیارے
از موقعیت هاے این چنینـے دیگر
این زمان هـاست که باید آسـتین بالا بزنید
و با یک سفره
خوش آب و رنگ همه چیز را برگردونید.
فقـط کافیه سفره تان
مثـل همیـشه نباشد.
یک پیـش غذاے اضافه داشته باشد
یا تزئیـنات خاص داشته باشـد و...
•| #براحتے
•| #میشهآشتےکـرد
••🍊•• @Montazerzohor313313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•• 🎥🍃••
^| #ببینید |^
← مـرور " قـیام پانـزده خـرداد "
از آغــاز تـا اوج گیـرے
نقطـه عطـفِ
تاریـخ مبـارزات ضد استبـدادے
و ضـد استکـبارے ملـت ایـران
زمینـه سـاز
سقوط نظام ستمـشاهے
در 22 بهـمن 57 شـد
•| #حتمـاببنیـد
•| #اوصیـکمبهدانـلود
•| #قیامپانزدهخـرداد
•| #تسلیتوگرامےبـاد
فتـ🇺🇸ـنـ🇬🇧ـه شــناسے ↓
[✌️🏻] @Montazerzohor313313
••🎥🍃••
•[🏴🍃]•
•• #تسلیت •• #پابوس ••
گــرچــه ایــن دیــوان بُــوَد
لبـــریزِ از ابیــاتِ نــــاب
شـــاه بیــــتِ شیـــعگـے
نــامِ امــامِ صــادق اسـت
•| #شهـادترئیسمذهـبشیـعه
•| #حضـرتصـادقآلمـــحمدع
•| #تسلیتباد
[ @MONTAZERZOHOR313313 ]
•[🏴🍃]•
(◍•💓•◍)
「 #صبحونه 」
•• every goodbye teaches
•• you something.
•• هـر خداحـافظـے
•• یه چیزے بهت یـاد میده.
•| #صبحتونزیـبا
•| #عکسازدرهسےاردبیل
تـوئیـتانگلیـسےفارسےعربی ↓
•➣ @Montazerzohor313313 ❥
(◍•💓•◍)
~[🏴]~
~• #پابوس • #تسلیت •~
•| #صلواتخـاصهامـامصـادقع
•🍃• اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ الصَّادِقِ
•🍃• خَازِنِ الْعِلْمِ الدَّاعِی إِلَیْكَ بِالْحَقِّ
•🍃• النُّورِ الْمُبِینِ اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهُ
•🍃• مَعْدِنَ كَلامِكَ وَ وَحْیِكَ وَ خَازِنَ عِلْمِكَ
•🍃• وَ لِسَانَ تَوْحِیدِكَ وَ وَلِیَّ أَمْرِكَ
•🍃• وَ مُسْتَحْفَظَ [مُسْتَحْفِظَ] دِینِكَ
•🍃• فَصَلِّ عَلَیْهِ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَد
•🍃• مِنْ أَصْفِیَائِكَ وَ حُجَجِكَ
•🍃• إِنَّكَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ.
•| #شهادتامامصـادقع
•| #تسلیـتبـاد
•| #اللـهمصـلےعلےمـحمدوآلمحـمد
•| #وعـجلفرجـهم
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
~[🏴]~
#گوش_داده_شود
🎧 #هشت_بخش_صوتی
📸 #ده_فایل_تصویری
👇👇👇
▪️بخش اول: زمینه [رویاشم قشنگه...]
▪️بخش دوم: واحد [همون غریبی که...]
▪️بخش سوم: شور [دنیارو گشتم...]
▪️بخش چهارم: شوراحساسی [یه کج از حرم...]
▪️بخش پنجم: شور [مهربون تر از...]
▪️بخش ششم: شور(تاکه مسیرت...)
▪️بخش هفتم: شور[شیر جمل تو...]
▪️بخش هفتم: روضه [بازم یه خونه...]
مراســـم عـزادارى
شهادت امـام صـادق [ع] ۱۴۴۲
#هیئت_منتظران_ظهور
🎤با مداحى
#کربلایی_امیرحسین_رجبشاهی
🔻فایل های صوتی زیر طبق شماره بندی بالا قرار گرفته است
#پیشنهاد_دانلود👌
🔈 @Montazerzohor313313
•~• #خادمانه •~•
•• گلچـین تصـاویر
•• مراسـمعـزادارے
•• شهادت حضـرت صادق [ع]
•• ۱۴۴۲هـقـ
[📸 هشـت فـایل تصویرے]
•| #هیئتمجازےمنـتظرانظهـور👇
@Montazerzohor313313 •|🏴|•
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ #رمانه ⟧|• •| #قسـمـتبیست_و_هشتم •| #عاشقانهمذهبے •| #بانـام_ضـربـان_قـلـبـم
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•|⟦ #رمانه ⟧|•
•| #قسـمـتبیست_و_نهم
•| #عاشقانهمذهبے
•| #بانـام_ضـربـان_قـلـبـم
.
صبح فردا شد و من یه حال دیگه ای داشتم..
اول صبح بلند شدم و رفتم نون داغ و حلیم خریدم و اومدم سفره صبحونه رو چیدم...
مامانم اینا بعد اینکه بیداد شدن داشتن از تعجب شاخ درمیاوردن...
-سلام سهیل 😯
-سلام مامان جان😊
-آفتاب از کدوم طرف در اومده شما سحر خیز شدین و نون خریدینو😯
-از سمت صورت ماه شما...
-خوبه خوبه...لوس نشو حالا😐راستی دیشب کجا بودی دلم هزار جا رفت؟!
-برا شما لوس نشم برا کی لوس بشم مامان جان 😀
-برا زن آیندت 😐نگفتی کجا بودیا؟!...
-هیچی...دیشب رفته بودم یه جا مراسم و بعدشم امامزاده صالح...راستی مامان چند روز دیگه میخوام برم راهیان نور...
-خب پسرم میگفتی باهم میرفتیم امامزاده...کی میحوای بری؟!
-نه نمیشد...باید تنها میرفتم...فک کنم فردا پس فردا بریم
-ای بابا...من برا آخر هفته عصمت خاله اینا رو برا شام دعوت گرفتم...زشته تو نباشی رو سفره...
-چه زشتی آخه...مگه قراره منو به جای شام بخورن که زشته نباشم 😀😀
-والا من حرفهای شما جوونا رو حالیم نمیشه...اوندفعه که رفتی اینطوری مومن برگشتی فک کنم ایندفعه بری فرشته برمیگردی 😃
-خخخ 😄😄
.
صبحونه رو خوردم و سریع به سمت دانشگاه حرکت کردم و رفتم دفتر و فرمهای راهیان رو پر کردم...
نمیدونم چرا اینقدر عجله داشتم ولی توی پوست خودم نمیگنجیدم و دلم میخواست زودتر برم...
حس میکردم اونجا که برسم تمام غم هام تموم میشه...
.
.
🔮از زبان مریم...
یه روز دیگه گذشت و باز از میلاد خبری نشد
داشتم نگران میشدم کم کم
نمیدونستم چی شده؟!
نمیدونستم باید چیکار کنم...
نمیدونستم تا کی باید روی این تخت لعنتی بخوابم...
خسته شده بودم...😢😢
انگار دنیا سر سازش با من نداشت...
تا داشتم یکم لذت زندگی رو میچشیدم این مریضی لعنتی آوار شد رو سرم 😢
.
تو همین فکرا بودم که مامانم اومد تو اتاق و با دیدنم گفت:
-دخترم گریه میکردی؟!
-آره مامان 😢چرا من باید اینجوری بشم...
-دخترم چیزی نیست که...ان شاالله خوب میشی😕
-وقتی شما رو میبینم با این حالتون اینجا سرپا میمونین از حودم خجالت میکشم...منی که باید عصای دستتون میشدم شدم مایه عذابتون...
-نه دخترم...این چه حرفیه...خوب میشی بعد عصای دستمم میشی..
-مامان از میلاد خبری نشد😯
-نه هنوز 😔
-خب یه زنگی به عصمت خانم و معصومه بزنین...
-زدم...گوشیشونو جواب نمیدن 😕
-یعنی چی شده؟!
-نمیدونم😕
-امروز زهرا اومد میگم بره دم خونشون ببینه چه خبره...شاید مشکلی پیش اومده براش 😔چون آدمی نبود سه روز منو تنها بزاره...خیلی دوستم داشت 😕
.
#ادامه_دارد
•[ و آنچـه در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛
بعد چند روز اردو شروع شد و من هم شده بودم مسئول اردو...
•[
•| #ادامـهدارد
•| #هـرشبساعـت21
•| #کپےبدونذکـرمنبعممنوع
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•❥❤️❥•
~^ #صبحونه ^~
🔻دوستــت دارم ؛
چونـان مــردے کـه
عاشـق زنےسـت
کـه هـیچگـاه او را
لمـسـش نـکـرده
← و فـقـط ؛
بـرایش نوشـته اسـت
و چـند عکـسش را نگـاه مےدارد ...
[👤چـارلـزبوکـفسکے ]
•| #عکسازشیراز
•| #صبحتونزیـبا
•• @MONTAZERZOHOR313313 ••
•❥❤️❥•