eitaa logo
•[مُنٺَـظِـرانِ ظُـہُـور]•
2.3هزار دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
23 فایل
مقام معظم رهبری: ⚠️هیئت سکولار نداریم⚠️ هیئت ها نمی توانند سکولار باشند هیئتِ امام حسینِ سکولار ما نداریم هرکس علاقه مند به امام حسین(ع) است یعنی علاقه مند به اسلام سیاسی است. . مدیر کانال: @abbas_rezazade_1377 ادمین جهت تبلیغ و تبادل: @Amirmohamad889
مشاهده در ایتا
دانلود
•【❄️🍃】• ┄┅┄ ❥ ❥ ┄┅┄ دوسـت داشتـنت مثـل همیـن سرماے خـوب زمسـتان اسـت میـرود در دل و جـانم...♥️ •| •| ‌‌‌‌༻‌ @Montazerzohor313313 ༺‌‌‌ •【❄️🍃】•
👦🍃 🍃 °•° °•° یکے از دغدغه‌هاے مهـم والـدین بےاشتهایـے کودکـانشـان بـوده،مخصوصا با شروع فـصل گـرما این ‌مشکـل شیوع بیشترے پیـدا مـیکند.اگر طفـل یبوست دارد ابتـدا بایـد به شنـاخت علت و درمـان آن پرداخـت. والدیـن در مواجـهه با این مسـئله ضروریسـت ابتـدا علـل آن را توسـط کارشنـاس،بررسے نمایند و اگر ایـن بے اشتهایے علـت مشخصـے نداشت از روشهاے عمـومے براے درمان کمک بگیرند. ولے در کـل یکے از بهترین داروهاے •• دمکرده مخلوط •• عنابِ خشـک •• و بذر یونجـه میـباشد. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
•[•💫•]• •~ ~• 🔻بـزرگے میگفـت : کـوزھ بھ اـندازھ اےکھ از آب خـالـے ــشده از هـ💨ـوا پر مےشود دلے هم کھ از عشـق هاے دیگـر پـراسـت و هـزار رنج دارد از عـشق خـ✨ــدا سرشار نمےشود ... •| •| @Montazerzohor313313 ••✨•• •[•💫•]•
°| 📱|° سـ✋ـلامـ خدمـت شمـا همـراه گــرامــے🍃 ممنـ🌸ـونم از دقـتتـون به مــا چــقدر پیـامتـون انگیـزشے بود👌🏻 چـون استقـبالے چنـدانے نشـد در نظرسنجـے هشـتک بـه این خاطـر یـک پارت میـزاریم چون اولیـن باره‌ام هسـت کـه رمـان میـزاریـم ان شالله از رمان بعدے چشــم حتمـا دو پارت میزاریم💕😊 •| •| •| (16) حـرف هاے خود را از طریق پل ارتباطے👇 ارســال کنید @zeynabiam18 |🔶 @MONTAZERZOHOR313313 |🔷
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| فقط صدا اخرین التماس سید برای موندن و گوش دادن حرفهاش تو گوشم میپیچید😢 . صدای لااله الا الله گفتناش😢 . من چی فکر میکردم و چی شده بود 😔 . از دفتر بیرون اومدم و نفهمیدم چجوری تا خونه رفتم توی مسیر از شدت گریه هام اطرافیان نگاهم میکردن😭 . ای کاش میموندم اونروز تا ادامه حرفشو بزنه...😭 . رفتم اطاقم ونامه رو اروم باز کردم . دلم نمیومد بخونمش😔 . بغضم نمیزاشت نفس بکشم😢 . سرم درد میکرد😢 . نامه رو باز کردم 😢 . . سلام ریحانه خانم🌹 . (همین اول نامه اشکهام سرازیر شد..چون اولین بار بود که داره منو با اسم صدا میزنه😢😭) . این مدت که از من دلگیر بودید بدترین روزهای عمرم بود😔 نمیدونم اصلا از کجا شروع کنم. اصلا نمیخواستم این حرفها رو بزنم ولی دلم نمیومد نگفته برم😔 مخصوصا حالا که منظور اون روزم رو بد متوجه شدید😕 باید اعتراف کنم که این فقط شما نبودید که بهم احساسی داشتید بلکه من هم عاشقتون بودم😶 از همون روزی که قلب پاکتون رو دیدم😔 همون موقعی که تو حرم نماز میخوندید و من بی خبر از همه جا چند ردیف عقب تر نشسته بودم و گریه هاتون رو میدیدم وبه قلب پاکتون پی بردم😔 . حتی من خودم گفتم بهتون پیشنهاد همکاری تو بسیج رو بدن😔 . وقتی دیدم که با قلبتون چادر رو انتخاب کردید خیلی بیشتر بهتون علاقه پیدا کردم😔 . اما نمیخواستم شما چیزی ازاین علاقه بفهمید😞 . من عاشقتون بودم ولی عشقی بزرگتر نمیگذاشت بیانش کنم😕 . راستیتش من از کودکی با عشق شهادت بزرگ شدم😔 . و درست در موقعی که به وصال یارم نزدیک بودم عشق شما به قلبم افتاد😞 حتی عشقتون باعث شد چندبار زمان اعزاممو عقب بندازم😔 . حق بدهید اگه بهتون کم توجهی میکردم... حق بدهید اگر هم صحبتتان نمیشدم😔 چون نمیخواستم بهتون وابسته بشم و توی مسیرم تردیدی ایجاد بشه😔 . ریحانه خانم🌹 . اگر من و امثال من برای دفاع نرویم و تکه تکه نشیم فردامعلوم نیست چی میشه همه اینهایی که رفتن و برنگشتن عشق یه نفری بودن😢 همه یه چشمی منتظرشون بود همه قلب مادرها و همسراشون بودن😢 پس خواهش میکنم درکم کنید و بهم حق بدید 😔 . نمیدونم وقتی این نامه رو میخونید من کجا و تو چه حالی هستم 😔 اروم گوشه قبرم خوابیدم یا زنده هستم 😢 ولی از همینجا قول میدم اگه برگردم و قسمت بود حتما.... . اما اگه شهید شدم خواهش میکنم این نامه رو فراموش کنید و به کسی چیزی نگید و دنبال خوشبختی خودتون باشید. . سرتون رودرد نمیارم مواظب خودتون باشید حلالم کنید... .یا علی •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ اسم مزار شهدا اومد قلبم داشت وایمیستاد..😢😢 سریع جوابشو دادم و بدو بدو رفتم تا مزار •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
◦•●◉[🍂]◉●•◦ [ ] whatever happens remeber that I did I do and I will love you هـر اتفاقـے هـم ڪہ افـتاد یـادت باشـہ ڪـہ مـن دوسـت داشتـم دارمــ و خواهمـ داشـت •| •| ◦• @MONTAZERZOHOR313313 •◦ ◦•●◉[🍂]◉●•◦
•• 🍹 •• •[ اگـه با نظـر همسـرت مخالفے ولـے بهـش اجــازه بـده جملـاتـش رو تـمـوم کنــه! از هـمون اول با نه گفـتن جبهه نگیر؛ بگو راجـع به این موضـوع فـکر میـکنیم تـا بـدونه الــکـے مخالـفت نمیکـنے! •| •| ••🍊•• @Montazerzohor313313
•• •• •• وقتـے حضـرت زهـرا [س] وارد محشـر می‌شود پـروردگار خـطاب مےڪند : حبیـب من بـه بهشـت بـرو! حضـرت مےگوید : من دلم نمےآید "تنــهــا" به بهـشت بـروم هرڪسے ڪه بـا علـے •• قلـباً •• زبـانا •• مالـاً در ارتـباط بـوده و براے حسینم ڪار ڪرده با خــود همـراه می‌ڪنم. •| •| •| •| ••✨•• @Montazerzohor313313
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| وقتی نامه رو خوندم دست و پاهام میلرزید😢 احساس میکردم کاملا یخ زدم 😢 احساس میکردم هیچ خونی توی رگ هام نیست😢 اشکام بند نمیومد...😭 . خدایا چرا؟!😢😢 . خدایا مگه من چیکار کردم؟!😢😢 . خدایا ازت خواهش میکنم زنده باشه...🙏 . خدایا خواهش میکنم سالم باشه🙏 . . ((از حسادت دل من می سوزد، از حسادت به کسانی که تو را می بینند! از حسادت به محیطی که در اطراف تو هست مثل ماه و خورشید که تو را می نگرند مثل آن خانه که حجم تو در آن جا جاریست مثل آن بستر و آن رخت و لباس که ز عطر تو همه سرشارند از حسادت دل من می سوزد یاد آن دوره به خیر که تو را می دیدم)) . . کارم شده بود شب و روز دعا کردن و تو تنهایی گریه کردن.😢 . یهو به ذهنم اومد که به امام رضا متوسل بشم😢 . خاطرات سفر مشهد دلم رو اتیش میزد. . ای کاش اصلا ثبت نام نمیکردم 😢 . ولی اگه سید رو نمیدیدم معلوم نبود الان زندگیم چطوری بود😔 . شاید به یکی شبیه احسان جواب مثبت میدادم و سر خونه زندگیم بود😐 . ولی عشق چی؟!...😔 . اقا جان... این چیزیه که شما انداختی تو دامن ما...حالا این رسمشه تنهایی ولم کنی؟!😢 . اقا من سید رو از تو میخوام 😢😢 . 🔴یک ماه بعد: . یه روز صبح دیدم زهرا پیام فرستاده (ریحانه میتونی ساعت 9 بیای مزار شهدای گمنام؟! کارت دارم) . . اسم مزار شهدا اومد قلبم داشت وایمیستاد..😢😢 سریع جوابشو دادم و بدو بدو رفتم تا مزار . -چی شده زهرا😯 . -بشین کارت دارم😕 . -بگو تا سکته نکردم😯😕 . ریحانه این شهدای گمنامو میبینی؟!😔 .. -اره..خب؟؟😞 . -اینا هم همه پدر و مادر داشتن... همه شاید خواهر داشتن... همه کسی رو داشتن که منتظرشون بود... همه شاید یه معشوق زمینی داشتن ولی الان تک و تنها اینجا به خاطر من و تو هستن.😢 . -گریم گرفت😢 . -پس به سید حق میدی؟!😔 . -حرفات مشکوکه زهرا😯 . -روراست باشم باهات؟؟😔 . -تنها خواهش منم همینه 😕 . -ریحانه تو چرا عاشق سید بودی؟!😢 . -سرمو پایین انداختم و گفتم خب اول خاطر غرور و مردونگیش و به خاطر حیاش به خاطر ایمانش.. به خاطر فرقی که با پسرای دور و برم داشت 😔😔 . -الانم هستی؟؟😢 . -سرمو پایین انداختم 😔😔 . -قربون قلبت برم😢...این چیزهایی رو که گفتی الحمدلله هنوز هم داره😔 . -یعنی چی این حرفت؟!😯 . یعنی ... . -بیا با هم یه سر بریم خونه ی سید اینا...😢 . •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ زهرا سر راه پله وایساد و دستم رو گرفت و گفت: . ریحانه... ریحانه...😢 و شروع کرد به گریه کردن😭😭 •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
~
❄️🍃
~ [• 🌤•] /صبحــ/ یـعنـــے طلـوعـ هِــزآر باره‌ے ••دوسټ داشتنٺ•• •| •| ~ @MONTAZERZOHOR313313 ~ ~
❄️🍃
~
👦🍃 🍃 °•° °•° کـودک وقتـے مانعـے در برابر خواستـه هایش مےبیـند خشمگین مےشود. کمـک کنیـد خشـم کودکـتان خالـے شود بالشت بـدید بهـش مشـت بزنه کـاغذ بدید پـاره پوره کنه پاهاـشو بکوبه زمـین حتـے خودشـم زد بزنه ولـے اجازه ندهید شـمارو بزنه خشمـش که خالـے شد خـوب میـشه ولـے اگـر تسـلیم خشمـش شدید یاد مـیگیرد تمـام خواسته هایـش را با خشـم بگیـرد حتے درآینده باهمسرش به مشکـل مےخورد. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
~✨💫✨~ ^° °^ {وَ مَـن ْأَعْـرَضَ عَــن ذِكْــرے فَــإِنَّ لَــهُ مَـعِيشَــةً ضَـنكًــا} •• وهر كس از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگے تنـگ و [سختے] خواهـد داشـت •• •| •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ~✨💫✨~
•• •• ⭕️ تصـاویر بالـا حضـور یـک زیردریـایے آمریکـایے اتـمے کلـاس Ohio اسـت کـه در خلیـج فـارس هسـت نشـان مےدهد اگـر ایـن زیر دریایے اتمـے در آبهـاے امـارات تـوسط ایران هدف قـرار گیـرد،مـواد رادیو اکتیـوے در آبها منتشـر میشـود‌،کـه امـارات بایـد نفت بفروشه و یا از بدونه آب شـرب به لقاالله بپیونـدند چـون ۹۸.۸درصد آب شرب امـارات را بـا آب شیرین کن هاے دریایے تامین میشود پـس برادران سیبـل خـوبے هست❗️😂 کـه اگـه نزنیـم میزننـد❗️💪🏻 •| •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 ••
°^ ^° 🔰 رهـبر انقـلـاب ؛ شهید سلیمانی تبلور ارزشهای فرهنگی ایرانی بود؛ همه اقشار مردم به شهید سلیمانی افتخار میکنند سردار سلیمانی وقتی شهید شد فقط انقلابی‌ها نبودند که او را تکریم کردند و بزرگداشت برای او در ذهن و عالم واقع و خارج ایجاد کردند [بلکه] همه‌ی اقشار نسبت به او ــ حتّی کسانی که انتظار نمیرفت نسبت به یک عنصر انقلابی این جور ابراز احساسات بکنند ابراز احساسات کردند؛ چرا؟ به خاطر همین: تبلور ارزشهای فرهنگی ایرانی و ایران بود. ۹۹/آذر/۲۶ 😍✌️ (۲۶۴)📸 ♥️| @KHAMENEI_IR ❤️| @Montazerzohor313313
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| یعنی ... . -بیا با هم یه سر بریم خونه ی سید اینا... . -خونه ی سید ؟؟😨 . همراه هم رفتیم و رسیدیم جلوی در خونه ی اقا سید . -زهرا اینجا چرا اومدیم؟!😯 . صبر کن خودت میفهمی😕 بیا بریم تو.نترس . وارد حیاط شدیم... زهرا سر راه پله وایساد و دستم رو گرفت و گفت: . ریحانه... ریحانه...😢 و شروع کرد به گریه کردن😭😭 . -چی شده زهرا؟؟ . -محمد مهدی یه هفتس برگشته😢 . -چی؟😱 راست میگی؟😨 اصلا باورم نمیشه خدا رو شکر🙏 خب الان کجاست؟😊 . -تو خونه هست😢 . -خب بریم پیششون دیگه😊 . -صبر کن باید حرف بزنم باهات در همین حین مادر سیداومد بیرون -زهرا جان چراتو نمیاین؟! -الان میام خاله جون..ریحانه جان از بچه های پایگاه هستن☺ -سلام دخترم.خوش اومدی☺ -سلام😊 -الان میایم خاله . -ریحانه..سید 2 تا پاش رو توی سوریه جا گذاشته واومده 😢 .این یک هفته ای که اومده با هیچکس حرف نزده و فقط اروم اروم اشک میریزه 😢😢 .ریحانه گفتم شاید فقط دیدن تو بتونه حالش رو بهتر کن😢 ولی... هنوز هم اگه منصرف شدی قبل اینکه بریم داخل برو دنبال زندگیت😢 . . -چی میگی زهرا😢 من تازه زندگیم برگشته... بعد برم دنبال زندگیم؟!😢 . و بدون توجه به زهرا رفتم به سمت داخل خونه و زهرا هم پشت سرم اومد و به سمت اطاق رفتیم . اروم زهرا در اطاق رو بازکرد . سید روی تخت دراز کشیده بود و سرم بهش وصل بود و سرش هم به سمت پنجره بود😕 . به باز شدن در واکنشی نشون نداد . خیلی سعی کردم و از اشکام خواهش کردم که این چند دقیقه جاری نشن😢 . -اهم...اهم...سلام فرمانده 😊 با شنیدن صدای من سرش رو برگردوند و بهم نگاه کرد ویه نفس عمیقی کشید و برگشت سمت پنجره. . -زهرا : ریحانه جان من میرم بیرون و تو هم چند دقیقه دیگه بیا که بریم. . زهرا رفت و من موندم و آقا سید😟 . -جالبه...اخرین باری که تو یه اطاق تنها بودیم شما حرف میزدین و من گوش میدادم😕 مثل اینکه الان جاهامون عوض شده..ولی حیف اینجا کامپیوتری ندارم باهاش مشغول بشم مثل اون روزه شما😄 . بازم چیزی نگفت 😔 . من خیلی به خوش قولی شما ایمان دارم. توی نامتون چیزی نوشته بودید که... 😶میدونم پر روییم رو میرسونه ولی امیدوارم روی حرفتون وایسید😊 . باز چیزی نگفت😔 . از سکوتش لجم در اومد و بهش گفتم -زهرا گفته بود پاهاتونو جا گذاشتید ولی من فک میکنم زبونتونم جا گذاشتید و بلند شدم و به سمت در حرکت کردم که گفت : . -ریحانه خانم؟😢 . اروم برگشتم و نگاهش کردم چیزی نگفتم😞 . -چرا؟😢 . •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ -میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره 😊 عین شین قاف... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
~💗⃟ ~ ‌「 」 بـیـآ چـندصـباحے میہـمانِ نگـفتہ‌هایـم‌بـآش! ڪہ‌من در فـراق تـو حرف‌هاےنگفتہ زیـاد دارم:) •| •| •➣ @Montazerzohor313313 ❥ ~💗⃟ ~
•• 🍹 •• •[ •| ← جلب اعتماد همسر ؛ همسـرتان را مطمـئن سـازید که چیـزے براے پـنهان کـردن نداریـد! مثلا گاهے تلـفن همراه خـود را عمـدا در منـزل جابگـذارید به گونه‌اے که همـسرتان دسترسے لـازم را بـه محتـویات آن داشـته باشـد! •| •| ••🍊•• @Montazerzohor313313
🌹🍃 🍃 •• •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻بخـشے از زندگے شهیدعبدالحســین کیانے : متـ🚝ـروے تهــران ایستگاهے دارد به نــام "جوانمـــرد قصــاب" این جوانمــرد،همیشــه با و‌ضـو بود. مےگفتند : چه خبر از وضع کسب و کار❓ مےگفت : الحمــدلله،ما از خـدا راضے هستیم او از ما راضــے باشه...❗️ هیچکس دو کفه تـ⚖ـرازوے جوانمرد را مســاوےندیــده بود. ← سمـت گوشت مشترے همیشه سنگـین تر بود. ← اگر مشترے "مبـ💳ـلغ" کمےگوشت میخواست عبدالحسیـن دریغ نمےکـرد مےگفت : «براے هر مقدار پول،سنگ تـرازو هست.» ←وقتے که میشناخت که مشتــرے فقــیر است، نمےگذاشت بجز سلـام و احوالپرسے چیزے بگوید.مقدارے گوشـ🍖ـت مےپیچید توے کاغـذ و مےداد دستـش.‌ ←گاهے براے این که بقیه مشترے ها متوجه نشوند،وانمــود مےکرد که پـول گرفــته اسـت. ←گاهے هم پول را میگرفـ✋ت و دستـش را مےبرد سمـت داخل و دوباره هـمان پـول را می داد دست مشترے و مےگـفت : «بفـــرما ما بقــے پولتون.» این جوانــــمرد با مــرام چهـل و سه بهـار از عمـرش را گـذراند و در نهایـت در یکے از عملـیات هاے دفاع مقــدس با ۱۲ گلــوله به شـ❣ـهادت رسید. ✒️نام این جـوانمرددشهید عبدالحسین کیانے یــا همــان ''جوانمـــرد قصـاب' است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خــتم 14صلــوات امــروز به نیت شـ❣ــهید •| ← هــرروز مهمـان یـک شـهید ← اسـم دوستـان شهـیدتان را بفـرستید ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بـه معــراج الشــهدا بپیونـدیـد👇 [🌹] @Montazerzohor313313 🍃 🌹🍃
•~❤️🏴 ~• •~• •~• ـ•﷽•ـ بــزار سـایـه‌ات همـیـشه رو سـرم باشـه قـرار مـا شـب جمـعه حـرم باشـه •| •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• •~❤️🏴 ~•
┈••✾•💚 ~• •~ یـادتــون هـست کـہ اون قـدیـما شعـار چــے بــود...❓؛ تـا انقلـاب مـهدے نهــضـت ادامه دارد...❗️ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┈••✾•💚
┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄ •|⟦ ⟧|• •| •| •| بهم نگاه کرد و با چشمهای قرمز پر از اشکش گفت: . -چرا؟!😢 . -چی چرا؟؟😯😯 . -شما دعا کردید که شهید نشم؟!😢 . سرم رو پایین انداختم😔 . -وقتی تیر خوردم و خون زیادی ازم میرفت یه جا دیگه حس کردم هیچ دردی ندارم... حس کردم سبک شدم... جایی افتاده بودم که هیچکس پیدام نمیکرد... هیچکس... چشمام بسته بود... تو خیالم داشتم به سمت یه باغی حرکت میکردم😊... اما در باغ بسته بود😔... از توی باغ صدای خنده های اشنایی میومد😢... صدای خنده سید ابراهیم😢... صدای خنده سید محمد😢... صدای خنده محمدرضا😢... خواستم برم تو که یه نفر دستم رو گرفت. نگاش کردم و گفت شما نمیتونی بری😢 گفتم چرا؟؟😯 گفت امام رضا فرمان داده هنوز وقتش نشده و برگردونینش😔😢 . یهو از اون حالت پریدم و بیرون اومدم .دیدم تو امبولانسم و پیدام کردن😢😢 شما از امام رضا خواستید شهید نشم؟!😢 اخه من تو مشهد کلی از اقا التماس کردم شهادتم رو بهم بده😢😢 اونوقت... . -اشک تو چشمام حلقه بسته بود 😢نمیدونستم چی جوابشو بدم و گفتم - آقا سید فکر نمیکردم اینقدر نامرد باشی😐 میخواستی بری و خودت به عشقت برسی ولی من رو با یه عمر حسرت تنها بزاری؟! این رسمشه؟؟😔 . -الانم که برگشتم هم فرقی نداره😐 .خواهر اون نامه..اون حرفها همه رو فراموش کنین... من دیگه اون اقا سید نیستم...😔 . -چی فرق کرده توی شما؟! ایمانتون؟! غیرتتون؟! سوادتون؟؟ درکتون؟! چی فرق کرده؟!😯😐 . -نمی بینید؟؟😐 من دیگه حتی نمیتونم سر پای خودم وایسم😔 حتی نمیتونم دو رکعت نماز ایستاده بخونم😢 نمیتونم رانندگی کنم 😔 برای کوچیک ترین چیزها باید به جایی تکیه کنم اونوقت از من میخواین مرد زندگی و تکیه گاه باشم؟! . -این چیزها برای من باید مهم باشه که نیست. نظر شما هم برای خودتون😐 . -لازم نیست کسی بهم ترحم کنه😑 . -میخواید اسمش رو بزارید ترحم یا هرچیز دیگه ولی برای من فقط یه اسم داره 😊 عین شین قاف... . -لااله الا الله😐 به نظرم شما فقط دارید احساسی حرف میزنید . -اتفاقا هیچ موقع اینقدر عاقل نبودم☺ . با بلند شدن صدای ما، زهرا و مادر سید اومدن توی اتاق و مادر وقتی بعد اومدن اولین بار صدای پسرش رو شنید از شدت گریه بغلش کرد... من هم اروم اروم اتاق رو ترک کردم و اومدم تو پذیرایی خونشون. . بعد یه ربع مادر سید وزهرا هم اومدن بیرون و در اتاق رو بستن. . مادر سید: زهرا جان این خانم تو بسیج چیکاره ان😯 . زهراگفت: این خانم.. این خانم.. همون کسی هستن که... •[ و آنچـه‌ در ادمـه خـواهیـد خـوانـد ؛ -من میرم و شما تنها بمونید توی پیله خودتون... ولی آقای فرمانده... •[ •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• ┄┅┄ 💍🍃 ┄┅┄
•🌸 ⃞ 🍃• •• •• اهـل‌ دزدےنیـستـم‌ امّــا میـدزدم‌نگـاه‌ تمـام‌مـردم‌‌شـهررا کہ‌مبـاداکسے غـیر‌از‌مـن‌ نگاهت‌بکــند! •| •| •| @MONTAZERZOHOR313313 ] •🌸 ⃞ 🍃•
👦🍃 🍃 °•° °•° نکاتے مهـم براے عـادت دادن کـودک بـه جدایـے... بـدون اطلـاع کـودک و ترس بهم ریختن جمع او را یـک دفعه‌‌ رهـا نکـنید و تنـها نگذاریـد. قبـل از این ‌که بـروید برنـامه‌ تـان را به زبـان ساده برایـش توضـیح دهـید و به او بگویـید که در این مدت چه کارهایے میـتواند بکـند. فرزنـد کوچـک شـما باید در نبـودتان احـساس امـنیت و آرامش کند و با مشکلے مواجه نخواهد شد. یادتـان باشد اگر بـدون خبر کردن کـودک ناگهان او را در یک جمع یا در خانه تنـها بگذارید، از این به بعد هیـچ‌ وقـت به شما اطمینان نمیـکند و دائما به شما میـچسبد. •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• 🍃 👦🍃
•✨• °[ ]° •• وَ اصْبــرِْ •• فَــإِنَّ الــلَّهَ •• لَــا یُــضِــیعُ •• أَجْــرَ الْمُحْـسِنِین‏ صبــر کـن •• [اے پیغمـبر ] •• بر اذیـت مـردم کـه خـدا •• ضایــع نمـےکنـد •• اجـر نیکوکـاران را •• •| •| •| •| •• @MONTAZERZOHOR313313 •• •✨•
•~ ~• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ [✍] اے وارث انجــیل [📚] وبیـاناتِ زبـور [😍] دیـدار تـو [⛰] آرزوے موسـے درطــور [🚶] مـیایے… [☺️] و لبـخنـد به لب مـیایـد [✨] عیـسے به‌ تو اقتــدا کنـد [💚] وقـت ظهـور ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻حضرت عیسے روح القـدس [ع] ؛ خــداونـد دنـیا را بــہ شــما داد تـا بــراے آخــرت کــار کنـید. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ •| •| •| 🎄| @Montazerzohor313313