#در_محضر_معصومین
🔰امام صادق علیه السلام :
✍لَولا أنَّ اللَّهَ خَلَقَ أميرَ المُؤمِنينَ لِفاطِمَةَ ما كانَ لَها كُفوٌ عَلَي ظَهرِ الأرض؛
🔴اگر خداوند اميرمؤمنان را برای فاطمه نمیآفريد ، در زمين همتايی برای او نبود.
🔴الكافي : ج ۱ ص ۴۶۱ ح ۱۰
#حدیث_روز
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها:
🌹هر كه #عبادت_خالصانه خود را به درگاه خدا ببرد ، خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه به #صلاح اوست برايش فرو میفرستد...🌹
📚تنبيه الخواطر ،۲، ۱۰۸
@montzeran
#امیر_المومنین_علیه_السلام :
☘ با مردم #مدارا كن ، تا از #گزندهايشان در امان باشى و از #نيرنگهايشان سالم بمانى.
📚غرر الحکم، ص445
@montzeran
اگـــربراۍ
#فـــرج
دعا مۍڪنید ،
علامتآناستـ ڪه
هنوز #ایمانتاݩ پابرجاستــ.🌱
«آیتاللّٰهبهجت»
@montzeran
💚 اَمیرالمومنیـن علیه السلام 👇
🔸 إنَّ شَرَّ الناسِ عندَ الله
🔸 امـامٌ جائـر
🔸 ضَـلَّ و ضُـلَّ بـهِ
🔸 فَأمـاتَ سُنَّـةً مأخـوذَةً
🔸 و أحيـا بِدعَـةً مَتروكَـةً
🔹 همانا بدترین مردم در نزد خداوند
🔹 #حاکم_ستمگری است که گمراه است
🔹 و مردم به وسیله او گمراه میشوند
🔹 پس میمیراند سنت الهی را
🔹 و زنده میکند بدعت ترک شده را
📚 نهـج البلاغه / خطبه ۱۶۹ 📚
@montzeran
✅ چگونگی تقسیم کارها میان امیرالمومنین (ع) و حضرت زهرا (س)
✍علی(ع) و زهرای مرضیه (س) پس از آنکه با هم ازدواج کردند و زندگی مشترک تشکیل دادند، ترتیب و تقسیم کارهای خانه را به نظر و مشورت رسول اکرم(ص) واگذاشتند، به آن حضرت گفتند: «یا رسول الله ما دوست داریم ترتیب و تقسیم کارهای خانه با نظر شما باشد».
پیامبر (ص) کارهای بیرون خانه را به عهده علی (ع) و کارهای داخلی را به عهده زهرای مرضیه (س) گذاشت. علی (ع) و زهرا (س) از اینکه نظر رسول خدا (ص) را در زندگی خصوصی خود دخالت دادند و رسول خدا(ص) با مهربانی و محبت خاص از پیشنهاد آنها استقبال کرد و نظر داد، راضی و خرسند بودند.
مخصوصا زهرای مرضیه (س) از اینکه رسول خدا (ص) او را از کار بیرون معاف کرد خیلی اظهار خرسندی میکرد، میگفت: «یک دنیا خوشحال شدم که رسول خدا (ص) مرا از سروکار پیدا کردن با مردان معاف کرده است».
📚داستان راستان، ج۲، ص۲۷۱
@montzeran
🌹🍃🌺🌿🌷🍃
🌿🌷🌿🌹
🍃🌺
🌷
🌿
#عاشقانه_های_شهدایی
شب میلاد حضرت زینب سلام الله علیه، مادرش زنگ زد برای قرار خواستگاری. به دلم نشسته بود. با همان ریش بلند و تیپ سادهی همیشگیاش آمد. از در حیاط که وارد شد، با خالهام از پنجره او را دیدیم. خالهام خندید: مرجان، این پسره چقدر شبیه شهداست.
با خنده گفتم: خب شهدا یکی مثه خودشون رو فرستادن برام.
برای صحبت رفتیم اتاق من.
زیاد سوال میپرسید. خاطرم هست که پرسید: نظر شما دربارهی حضرت آقا چیه؟
گفتم: ایشون رو قبول دارم و هرچی بگن اطاعت میکنم.
دلش روشن بود که این ازدواج سر میگیره.
نزدیک در به من گفت: رفتم کربلا زیر قبه به امامحسین گفتم: برام پدری کنید، فکر کنید منم علیاکبرتون؛ هرکاری قرار بود برای ازدواج پسرتون انجام بدید، برای من بکنید.
مادرم گفت: بهتره چند جلسه دیگه باهم صحبت کنن.
سر همان ساعتی که گفته بود رسید. یادم نیست از کجا شروع شد که بحث کشید به مهریه. پرسید نظرت چیه؟
گفتم: همون که حضرتآقا میگن.
بال درآورد. قهقهه زد: یعنی چهارده تا سکه.
از زیر چادر سرم را تکان دادم که یعنی بله. میخواست دلیلم را بداند. گفتم مهریه خوشبختی نمیاره.
حدیث هم برایش خواندم: بهترین زنان امت من زنی است که مهریه او کمتر از دیگران باشد.
همه عجله داشتند که باید زودتر عقد خوانده شود تا به شلوغی امامزاده نخوریم.
همیشه در فضای مراسم عقد، کفزدن و کلکشیدن و اینها دیده بودم.
رفقای محمدحسین زیارتعاشورا خواندند و مراسم وصل به هیئت و روضه شد. البته خدا درو تخته را جور میکند. آنها هم بعد روضه مسخره بازیشان سر جایش بود. شروع کردند به خواندن شعرِ رفتند یاران، چابکسواران...
چشمش برق میزد. گفت: تو همونی که دلم میخواست، کاش منم همونی شم که تو دلت میخواد.
بابت شکلو شمایل و متن کارت عروسی، خیلی بالاپایین کرد. نهایتاً رسید به یک جمله از حضرت آقا با دستخط خودشان.
بسماللهالرحمنالرحیم
همسری شما جوانان عزیزم را که پیوند دلها و جسمها و سرنوشتهاست، صمیمانه به همه شما فرزندان عزیزم تبریک میگویم.🌱
سیدعلیخامنهای🌹
دستخط را دانلود کرد و ریخت روی گوشی. انتخابمان برای مغازهدار جالب بود. گفت: من به رهبر ارادت دارم، ولی تا بحال ندیدم کسی خط ایشون رو داخل کارت عروسیش چاپ کنه.
یه روز موقع خرید جهیزیه، خانم فروشنده به عکس صفحهگوشیم اشاره کرد و پرسید: این عکس کدوم شهیده؟
خندیدم که: این هنوز شهید نشده، شوهرمه.
برگرفته از کتاب قصهدلبری
راوی: همسر محترم شهید
🌷شهید محمد حسین محمد خانی🌷
یاد شهدا با صلوات🌷
@montzeran
4_6012742472512307922.mp3
4.06M
خواهرانی که حجاب زهرایی دارند گوش بدند...
روز عفاف و حجاب بر تمام بانوان مبارک .
@montzeran
📸 جاویدنام خلبان شهید سرهنگ سید علی بیدار
🔻 در اول مهر ماه 1329 در شهرستان درگز از توابع استان خراسان به دنیا آمد. وی پس از طی دوران طفولیت علیرغم این كه پدرش وفات یافت وارد دبستان شد و با وجود استعداد تحصیلی مناسب پس از اخذ دیپلم متوسطه، در تاریخ اول دی ماه 1347 وارد نیروی هوایی شد و به دانشکده خلبانی راه یافت. وی همچنین موفق به کسب مدرک کار شناسی ارشد هوا فضا از آمر یکا شد و در بازگشت به ایران به عنوان معلم پرواز در نیروی هوایی مشغول به خدمت شد.
🔹پس از سپری شدن مدتی به عنوان خلبان جنگنده اف-4، به جمع خلبانان سی-130 هرکولس پیوست و در كلیه ماموریتها اعم از رساندن تجهیزات نظامی به منطقه عملیاتی و تخلیه مجروحین و شهدا شركت مینمود.
🔹 سرانجام در تاریخ بیست و هفتم اسفند ماه 1371 به همراه 12 نفر از همكاران در حال بازگشت از ماموریتی که در روسیه (مسکو) انجام شده بود در آسمان جمهوری ارمنستان شهر قره باغ مورد اصابت موشک زمین به هوای نیروی هوایی ارمنستان قرار گرفت و به شهادت رسید.
✍روحش شاد و یادش جاویدان
بلندآسمان جایگاهش
🔺 کلامی از علما
⭕️ حجت الاسلام قرائتی
⁉️ چرا نماز یک عمل تکراری نیست؟
#کلام_علما
🌿 فریب #شیطان در بهار #جوانی!
امام #خمینی رحمت الله علیه:
⭕️ گمان نکن که پس از محکم شدن ریشه #گناهان انسان بتواند #توبه نماید،
❗️یا آنکه بتواند به شرايط آن قیام نماید. پس #بهار_توبه ایام #جوانی است كه بار #گناهان كمتر و كدورت قلبى و ظلمت باطنی ناقصتر و شرایط #توبه سهلتر و آسانتر است.
💢انسان در پیرى حرص و طمع و حب جاه و مال و طول املش بیشتر است...
📚 شرح #چهل_حدیث ، صفحه ۲۷۳
@montzeran
خاطره ای تو کانالی گفته شد ه
👇👇👇👇
سلام خواستم امشب بگم منم عیدی گرفتم
من تازه یکسال که متحول شدم ولی هر کاری کردم خانواده ام برام چادر نخریدن تو ایام فاطمیه بود که از خانوم فاطمه زهرا س خواستم که اگه قسمتمه و لایق چادرشم یه جوری چادریم کنه و خانوادم و راضی که امروز چادرم به دستم رسید یه چادر قشنگی که پارچش مال کربلاست برای دوستم و این کادوی قشنگش ۵ تا صلوات بفرستین خواستم بگم اگه عاشق اهل بیت ع بشی اهل بیت هم عاشقانه تو رو میخرن خیلی خیلی خوشحالم😭😭😭
دختری که خونوادش چادرنخریدن
و از حضرت زهرا طلب چاادر میکنه
#وحضرتزهرادراینروزسالگردازدواجشون😍
بهشون چادر عیدی دادن اونم چادری
که پارش از(کربلااومده)😭😍👆👆👆
#عاشقانه_های_شهدایے❤️
●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم.
●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم.
✍راوی: همسر شهید
📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ #شهید_حججی
نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند
بدون شڪ ،
شیر حلال مادرم ...
لقمہ حلال پدرم ...
و انتخاب همسرم ...
در آن اثر داشتہ
#شهید_محسن_حججی
#سالروز_ولادت🌷
●ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان
●شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱، سوریه
#از_شهدا_بیاموزیم ❣❣❣❣❣