نشست رو زانوش،
-حالتون خوبه؟؟
میخواید پرستار خبر کنم؟
-نه...
نمیخوام😭
-اتفاقی افتاده؟😳
چرا گریه میکنید؟
اگر کمکی از دست من برمیاد،حتما بگید
تو چشماش نگاه کردم
-واقعا میخوای کمکم کنی؟؟😢
سرشو انداخت پایین!
-بله...
اگر بتونم حتما!
-من باید از اینجا برم...!
-برید؟؟😳
یعنی فرار کنید؟؟
-آره بااااید برم
-چرا؟
نکنه بخاطر....
اممممم
مشکلتون هزینه ی درمانه؟؟
-نه😡
من با پولم کل این بیمارستانو میتونم بخرم😠
منم برم بابام پولشو میده😒
-عذر میخوام...
ببخشید
خب گفتم شاید بخاطر این مسئله میخواید برید!
-نخیر😒
-خب پس چی؟
-آقا مگه مفتشی؟؟؟😏
اصلا به تو چه؟
میتونی کمک کن،نمیتونی برو بذار یه خاک دیگه تو سرم بریزم😠
-نه نه قصد جسارت ندارم
من فقط میخوام کمکتون کنم!
اگر از اینجا برید بیرون و حالتون بد شه چی؟؟
همین الانشم مشخصه حالتون خوب نیست!
-من خودم دانشجوی پزشکیم!
میفهمم حالم خوب هست یا نه!
کمکم میکنی؟؟
-آخه...
-آقا خواهش میکنم!!
حالم خوب نیست
لطفافقط منو از در این بیمارستان رد کن!همین!!
یکم مِن و مِن کرد و اطرافو نگاه کرد...
میدونستم دو دله،
قبل اینکه حرفی بزنه دوباره گفتم
-خواهش میکنم...😭
اشکامو که دید سریع دست و پاشو گم کرد!
-باشه!باشه!
گریه نکنید!
الان باید چیکار کنم؟؟
-منو از در ببرید بیرون!
با این لباسا نمیذارن خارج شم!
-برم لباساتونو بیارم؟؟
-نه آقا...
وقت نیست!
تا نفهمیدن باید برم!!
-خب چجوری؟؟
-ماشین داری؟؟
-آره!
-خب خوبه!
من میخوابم رو صندلی عقب،
یه پارچه ای ،پتویی،چیزی بکش روم،
زود بریم!
-ها😳
باشه...
صبر کنید برم ماشینو بیارم نزدیک!
-ممنونم😢
رفت و بعد دو سه دقیقه با یه پراید برگشت!!😕
چنان راجع به پول بیمارستان پرسید گفتم چی سوار میشه حالا😒
سریع درو باز کردم و نشستم تو ماشین،
یه پتو داد گرفتم و کشیدم روم و خوابیدم رو صندلی!
حرکت کرد و از بیمارستان خارج شد و یکم دور شد،
فهمیدم که پیچید تو یه خیابون دیگه!
-خانوم؟؟
بلند شدم و اطرافمو نگاه کردم و یه نفس راحت کشیدم!!
-ممنونم آقا😍
-خواهش میکنم،همین یه کارمون مونده بود که اونم انجام دادیم😅
-ببخشید ...
ولی واقعا لطف بزرگی در حقم کردی
-خواهش میکنم.
خب؟
الان میخواید کجا برید؟
موندم چه جوابی بدم!!
-نمیدونم...
یه کاریش میکنم!
بازم ممنون...
خداحافظ!
May 11
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انسان_شناسی ۵۱
#مقام_معظم_رهبری
#استاد_شجاعی
چرا بیشتر، کسانی از مسیرِ درست خارج شده، و حتی از تمامِ رنجهایی که در جادهی حق، متحمل شدند، پشیمان میشوند که عموماً ؛
ـ صاحب کمالات معنوی بودند!
ـ افراد خاص و صاحب نام در مسیر حق بودند!
ـ دانشمندانی در حوزه علوم الهی بودند!
ـ موفقیتهای بزرگی در این مسیر کسب کرده بودند!
و ...........
✖️ چرا واقعاً ؟
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠دعــــــــــــــای سـمـات 💠
عصرهای جمعه که می شود دل می گیرد. دعای سمات می خوانیم تا روحمان ملکوتی شود
🔹امام صادق علیه السلام
در ارزش این دعا فرمود:اگر قسم یاد کنم که در این دعا، اسم اعظم است راست گفته ام.
📗بحارالانوار، ج 87، ص101.
بانوای ️استادفرهمند
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹
ترگـــ🌸ــل(منیہدخترمنطقےام🧕)
9️⃣2️⃣↫ #قسمت_بیست_و_نهم
وقتی متوجه میشوید خانمـ🧕🏻ـمی زیبا کنارتان نشسته،اگر ذهـ🧠ـن شما درگیر شده و به او نگـ👀ـاه کنید یا حتی در ذهن خود با او حرـ🗣️ـف بزنید،بدین معناست که شما موقتاً تعهدتان نسبت به همسـ👥ـر و زندگیِ خود را فراموش کردهاید.
ادامه دارد...
#دخترونه
#کتاب_ترگل
به فرمایش حضرت زهرا سلام الله علیها به نقل از رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم غروب جمعه زمان ارزشمندی برای دعا هست
پس از این فرصت طلایی استفاده کنیم وهمگی باهم از غروب تا اذان
دعای شریف #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_بحق_حضرت_زینب_کبری سلام الله علیها ✨ را بین #دو_صلوات ✨که ان شاءالله مورد استجابت پروردگار متعال قرار بگیرد عاجزانه بخوانیم وبا شنیدن صدای اذان دعای فرج را قرائت بفرمایید.
دعای زمان غروب 👇
✨اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم وبعد اللهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری (س) ودوباره اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم ✨
نفس هایتان مؤثر در ظهور🤲
#غروب_جمعه_ها
#امام_زمان
#نشر_حداکثری
﷽
نسل مهدوی💚( فرزند پروری)
هرگز به کودک نگویید اینقدر ترسو نباش!
برای آموزش دفاع کردن به کودکتان از نصیحت استفاده نکنید.
مثلا نگویید: «از خودت دفاع کن، چرا از خودت دفاع نکردی؟ چرا وقتی کتک خوردی هیچ کاری نکردی؟ نگفتم اینقدر ترسو نباش؟» یا برچسب نزنید: «بچه من پخمه است، مظلومه، بیدست و پاست، اصلا این کتک خوره و ...».
یا زمانی که کودکتان کتک میخورد، خشم خود را از بقیه سر او خالی نکنید: «چرا هیچی نگفتی؟ همینطور وایستادی کتک خوردی؟» از همان ابتدا که کودک شما کتک خورد یا حقش گرفته شد یا هل داده شد، رفتاری را داشته باشید که انتظار دارید فرزندتان در آن شرایط انجام دهد.
مثلا اگر کسی کودک را کتک زد، دستش را با اقتدار، ولی بدون خشونت میگیرید و میگویید کار بدیه، نباید بزنی.
اگر به زور اسباببازی را گرفت، ابتدا بگذارید خودش دفاع کند اگر خواستید ورود کنید بگویید این اسباببازی مال اونه، این برای شماست، ولی میتونید با همدیگه تقسیم کنید.
این رفتارها باید بدون خشونت و خجالت گفته شود.
#نسل_مهدوی
#فرزند_پروی
#امام_زمان
#در_محضر_معصومین
🔰امام کاظم عليهالسلام:
✍ما مِن شَى ءٍ تَراهُ عَيناكَ إلاّ و فيهِ مَوعِظَةٌ.
🔴در هر چيزى كه چشمانت مىبيند، موعظهاى است.
📚بحار الأنوار، ج۷۸، ص۳۱۹
#حدیث_روز
#بهشت_و_جهنم 🌱
#قسمتهشتم
درجه ی #پنجمبهشت⤵️
#جنتدارالسلام 🌳🌴
❇️ #دار السلام به معنای #مکان🏞 و #خانه سلامت🏠 و #ایمنی است و هر #نعمت🍛 و #جذابیتی🏝 که در😴 #خیال گنجد، در این #بهشت یافت می شود ☝️زیرا در اینجا ⏪سلامت و ایمنی و #راحتی بطور #کامل، برای #بندگان نیک خدا👥 فراهم شده است.
💠این بهشت دوبار در #قران ذکر شده است:
1⃣ سوره انعام آیه ۱۲۷: 📖
🔸حضرت #علامه در توضیح این آیه می فرماید: #دارالسلام به معناى آن #محلى است که در آن هیچ #آفتى از قبیل #مرگ⚰ #مرض🤒 و #فقر😫 و هیچ عدم و #فقدانى دیگر و هیچ #غم و اندوهى😔 واردین را تهدید نمى کند❌ و چنین محلى همان #بهشتموعود✨ است و جز آن نمى تواند باشد
👥 #اولیاى خدا در همین #دنیا هم وعده بهشت و دارالسلام را که #خداوند به آنان داده #احساس مى کنند😌یعنى👈 دنیا هم براى آنان #دارالسلام است✔
⏪ براى اینکه اینگونه #افراد کسى را جز #خداوند✨ #مالک نمى دانند❌ و در نتیجه مالک چیزى نیستند تا #بترسند روزى از #دستشان برودو
🥀یا از فقدان و از دست دادنش #اندوهگین شوند
🔖همچنانکه #خداى تعالى در حقشان فرموده:﴿ الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم و لا هم یحزنون﴾.
و در #فکر هیچ چیزى جز #پروردگار خود نیستند✔و زندگیشان همه در #خلوت با او مى گذرد✔ به
همین جهت ایشان در #همین دنیا هم که هستند در دارالسلاماند و خداوند ولى ایشان است
2⃣ سوره یونس آیه ۲۵📖:﴿ وَاللّهُ یَدْعُو إِلَى دَارِ السَّلاَمِ وَیَهْدِی مَن یَشَاء إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ.﴾
🖇در این آیه #اثبات می شود که هرکسی که #لایق هدایت الهی شود #مکان و #ماوای او دار السلام است.
🏴دختران انقلاب به میدان می آیند
❤️کوچه به کوچه عشقِ تو را جار میزنیم
✨از شنبه۱۱ آذر تا پنجشنبه۱۶ آذر
«مکان داخل پوستر ذکر شده است»
🕒از ســـــاعــــت۱۵
سر پیش دشمنان فاطمه خم نمی کنیم
یک ذره از #حجاب مان کم نمی کنیم
#منتظر_حضورتان_هستیم❤️
#دختران_انقلاب✋
السلام علیک یا صاحب العصر و الزمان(عجّل تعالی فرجه الشّریف)
روزها بگذشت و تقویم زمان تکمیل شد
سالمان با صوت "حوّل حالنا" تحویل شد،
باز هم بر ما، به خاک افتادگان درگهت
صبح غمگینی بدون حضرتت تحمیل شد،
بی تو حال خستهای دارد بهاران بعد از این
بی تو حتی در هبوط دردها تعجیل شد،
ای بهار محض! بی روی تو در دنیای ما
هر چه رویید از زمین تندیسی از قابیل شد،
من زبانم لال امّا خود ببین در غیبتت
دوستیهامان به نام دشمنی تبدیل شد!
#مشارطه
✋عهد امروز
✔️نسبت به بقیه بی تفاوت نباشیم
➖اسلام به من چه و به توچه نداره
✔️ولی با زبان نرم
رسول اکرم(ص):كسى كه ديگران را به كار نيك راهنمائى كند گويا خود آن را انجام داده است.
💥حالا من یه بسته پیشنهادی دارم:
1⃣ ۱۰ تا #صلوات
2⃣ ۳ تا «قل هو الله» هدیه به #امیرالمؤمنین
3⃣ ۷ تا #استغفار
دلنوشته ی مهدوی
جانِمن !
قصدِآمدننداری...؟!
جهانِاینروزهایمرادیدهای...؟!
برایتشرحمیدهم
سردبیروحوغمزده
میدانی...!
روحوجانمازدوریاتبهفغانآمدهاند
اگرقدمبرسروچشممبگذاری
وآغوشترامسکنِقلبِویرانشدهامکنی
چیزیدگرگونمیشود...؟!
منباهمانلبخندهایِمهربانتزندگیمیکنم..
چندسالیستکهچشمانم
رنگِانتظارگرفتهاست...
قلبمنیزبرایِفتحِنگاهتانتظارمیکشد...
منبهانتظارِفتحِدستانتونگاهِگیراوجذابت
بهدرهاییکهازآنرفتیخیرهماندهام...
اینکهمرادریابیسختاستیاغیرممکن...؟!
جانا...
منازروزهایِبیتوخستهام...
قلبمازنداشتنتبهستوهآمدهاست...
کمیمراعاتکنحالِمنِنیمهجانرا...🕯♥
🌹اللّهم عجل لولیک الفرج بحق حضرت زینب کبری سلام الله علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
هیچ خیری به ما نمیرسه، و هیچ شری از ما دور نمیشه، الا به برکت امام زمان
#مهدویت
📿نـــــمازت را مــــتّصل کن
به نـــــمازِ امـــــامـ زمــــان«عج»
و ســــجاده ات را شــــاهد بـــگیر
که هـــــیچ نـــمازے
بــــدونِ دعـــــاے بر فــــرجش نــــبوده اســــت.
🍃اللهم عجل لوليك الفرج🍃
#نماز_اول_وقت
التماس دعای فرج
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمؤمنین علیهالسلام:
✍مَن كَثُرَ لَهوُهُ قَلَّ عَقلُهُ.
🔴كسى كه زياد به سرگرمى بپردازد، عقلش كم است.
📚غرر الحكم، ۸۴۲۶
#حدیث_روز
🖇 #پارت_23🌿
داشتم در ماشینو باز میکردم که صدام زد!
-خانوم!!
-بله؟؟
-با این لباسا کجا میخواید برید آخه؟؟
معلومه لباس بیمارستانه!
درو بستم.
-خب...
اخه چیکار کنم؟؟
-بعدم شما که چیزی همراهتون نیست!
نه کیف،نه گوشی،
مطمئنا نمیتونید جایی برید!
چندلحظه نگاهش کردم...
-آدرس خونتونو بگید ببرمتون خونه!
-خونه؟؟؟😳
-بله.مگه جای دیگه ای دارید؟؟
-من فرار کردم که نبرنم خونه!!
اونوقت الان برم خونه؟؟😒
-یعنی از خونه فرار کردین شما؟؟😳
-نه آقا...نه‼️
من از زندگی فراریم!
از نفس کشیدن فراریم!
اه...😭
-چرا باز گریه کردین؟؟😳
یه چند لحظه صبر کنید!!
گوشیشو برداشت و یه شماره گرفت!
-به کی زنگ میزنی؟؟😰
از تو آینه نگاهم کرد و انگشتشو گذاشت روی بینیش!
یعنی هیس... !!
-الو؟
سلام آقای دکتر!
بله اومدم،ولی راستش یه کاری پیش اومد،مجبور شدم برم!!معذرت میخوام!
چی؟؟
جدا؟؟
ای بابا...
باشه پس دیگه امروز نمیام!
یاعلی مدد!
گوشیو قطع کرد و گذاشت رو داشبورد!
-پس شمایید!!
-کی؟؟چی؟؟
-فهمیدن فرار کردین!
-شما پزشکید؟؟
-نه ولی تو اون بیمارستان کار میکنم!
ماشینو روشن کرد و راه افتاد!
-کجا میری؟؟
-بذارید یکم دیگه از اینجا دور شیم!
یه ربعی رانندگی کرد
سرمو گذاشته بودم رو صندلی و آروم اشک میریختم!
-حالا میخواید چیکار کنید؟
میخواید کجا برید؟
سرمو بلند کردم و از تو آینه به چشماش نگاه کردم!
چشماشو دزدید
کنار خیابون نگه داشت!
کم کم داشت هوا ابری میشد
با این که دم عید بود اما هنوز هوا سرد بود...!
سرمو تکیه دادم به شیشه ی ماشین و سعی کردم با خنکاش،داغی درونمو کم کنم!
چه جوابی میدادم؟؟
چشمامو بستم
و آروم گفتم
-ببریدم یه جای خلوت...
پارکی،جایی!
نمیدونم!
-چیزی میخورین؟
بنظر میرسه ضعف دارین.
دستمو گذاشتم رو شکمم!
خیلی گشنم بود اما هنوز معدم درد میکرد!😣
ماشینو روشن کرد و جلوی یه رستوران نگه داشت.
-چنددقیقه صبرکنید تا بیام.
رفت و با یه پرس غذا برگشت...
ساعت حوالی شش بود!
با اینکه روم نمیشد اما بخاطر ضعفم غذا رو گرفتم
معدم خیلی درد میکرد!
خیلی کم تونستم بخورم و ازش تشکر کردم!
-حالتون بهتره؟؟
-اوهوم.خوبم!
-نمیخواید برید خونتون؟؟
-نه!
-میشه بپرسم چرا بیمارستان بودین؟؟
-چه فرقی داره!😒
-ببینید...
من میخوام کمکتون کنم!
-هه😏
پس منو ببر یه جهنم دره ای که هیچکس نباشه!
-باشه.امشب میبرمتون جایی که کسی نباشه
اما لااقل یه خبر به خانوادتون بدین،
حتما الان خیلی نگرانن!!
-نگران آبروشونن نه من!
الان دیگه به خونمم تشنه ان!!
-چرا؟؟
-چون به همه برچسبای قبلی،دختر فراری هم اضافه شد!
-مگه چه کار دیگه ای کردین؟؟
-مهم نیست...!
-هست!
بگید تا بتونم کمکتون کنم!
دیگه چیزی نگفتم و خیابونو نگاه کردم.
ماشینو روشن کرد و راه افتاد....!