14.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا میدانید امام زمان عج چگونه در حق شما دعا میکند؟!
حتما ببینید و لذت ببرید و افتخار کنید که محب ایشان هستید
#نشر_حداکثری_لتعجیل_الفرج_ان_شاءالله
اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار
بزن به یاد دختری با کاپشن صورتی و گوشواره قلبی💔
#انتقام_سخت
📆تقویم و مناسبتهای امروز📅
🔺امروز سه شنبه:
🔹 ۲۶ دی ۱۴۰۲ 🔹
🔹 ۴ رجب ۱۴۴۵ 🔹
🔹 ۱۶ ژانویه ۲۰۲۳ 🔹
🔰مناسبت های امروز:
💢 فرار شاه معدوم [۱۳۵۷ ش]
💢 قتل شیخ شهاب الدین سهروردی [۵۸۷ ق]
#تقویم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ #خادمانه
😇دعایتان را از بهشت رضوی به آسمان اجابت ببرید...
🙏چیزی تا لیلة الرغائب نمونده، شب بخشش و عطای زیاد...
⏱از الان تا فردا سه شنبه ساعت ۲۴:۰۰ فرصت دارید،
در یک پیام صوتی کوتاه این جمله رو کامل کنید:
از امام رضا(ع) می خوام که...
و خواسته های دلتون رو به آدرس
🌐 @razaviadmin
در تلگرام، گپ، روبیکا، سروش و ایتا برامون ارسال کنید تا در جوار امام رضا علیه السلام توسط خادمان فرهنگی آقا، پخش بشه...
❣ در حرم بمانید؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع)
🆔 @razavi_aqr_ir
4_6048450873560927093.mp3
1.29M
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 خاصیت دعا کردن برای#امام_زمان
ابراهیم افشاری
#مهدویت
#در_محضر_معصومین
🔰امام کاظم علیه السلام:
✍... وَ مَا ظَنُّک بِالتَّوَّابِ الرَّحِیمِ الَّذِی یتُوبُ عَلَی مَنْ یعَادِیهِ فَکیفَ بِمَنْ یتَرَضَّاهُ...
🔴... تو را چه گمان است به توبه پذیر مهربانی که از دشمن خود توبه پذیرد تا چه کسی که خشنودی او را جوید...
بحار الانوار،ج۱،ص۱۵۶
#حدیث_روز
7.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬نماهنگ |يا مَن أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَیْرٍ... 🤲
⭕️همخوانی دعای هر روز ماه رجب
📌جدیدترین اثر:
💠گروه تواشیح بین المللی تسنیم💠
📺مشاهده و دریافت نسخه باکیفیت:
🌐 aparat.com/v/3ky9u
📲 @tasnim_esf
#ماه_رجب
#رجب
منتظران گناه نمیکنند
دی؟! #پارت_صد_وچهل_وپنج_وچهل_وشش 💕 دختر بسیجی 💕 اونشب همه دور هم گفتیم و خندیدیم و بابا از آقا ی
🍃 #پارت_صد_و_چهل_و_هفت
💕 دختر بسیجی 💕
آوا با عصبانیت جواب مامان رو داد: مشکل شما همینه که فکر میکنین همه
چی پول و مدرک تحصیلیه اصلا من اگه نخوام درس بخونم کی رو باید ببین؟
مامان عصبی تر از قبل سرش داد:تو غلط می کنی که نخو ای درس بخو نی! مگه
دست خودته؟!
آوا با عصبانیت از پله ها بالا رفت و در همون حال گفت :اصلا من دیگه به
مدرسه نمی رم.
با رفتن آوا مامان خودش رو رو ی مبل انداخت و سرش رو توی دستاش گرفت که
جلو رفتم و پر سید م :چی شده؟
_چی می خواستی بشه؟ خانم از صبح فقط یک ساعت رو مدرسه بوده و معلوم
نیست بقیه اش رو کدوم گو ری بوده تازه بار اولش نیست که! این چندمین باره که
به جای مدرسه معلوم نیست کجا غیبش میزنه و موقع تعطیل شدن مدرسه بر می گرده.
_ولی آخه چرا؟ شما تا حالا نمیدونستین که به مدرسه نمی ره؟
_هه! اگه می دونستم که الان اوضاعم این نبود.... دختره ی چشم سفید تو
چشمام زل زده و می گه نمی خوام درس بخونم! باید م اینجور بگه! دختر ی که هر
چی خواست براش خرید ی و هر کار ی که خواست کرد معلومه که آخرش اینجوری می کنه.
عصبی و کلافه رو ی مبل و روبه روی مامان نشستم که آرام که تا اون موقع در
سکوت جلوی در آشپزخونه وایستاده بود و ما رو نگاه می کرد لیوان آب رو از دست
رقیه خانم گرفت و کنار مامان نشست و لیوا ن رو مقابل مامان نگه داشت.
مامان لیوان آب رو از دستش گرفت و رو بهش گفت : تو رو خدا ببخش آرام جان تو
رو هم ناراحت کردم.
آرام جوابش رو داد: از این جور بحثها تو ی هر خانواد های ممکنه پیش بیاد.
مامان: من نمی دونم چی براش کم گذاشتیم که اینجو ر ی می کنه؟! از بهترین
معلم خصوصی و کلاس ها ی تقویتی و ثبت نام تو ی بهترین مدرسه! هیچی
براش کم نذاشتیم ولی حالا با قدر نشنا سی تمام زل زده توی چشمام و میگه نمیخواد درس بخونه و برای همین از مدرسه جیم زده تا اخراجش کنن.
آرام :_آوا دختر آرومیه و من مطمئنم چیزی باعث شده که اینجور ی رفتار کنه! شما
انقدر خودت رو اذیت نکن من سعی می کنم باهاش حرف بزنم ببینم چشه!
مامان : آخه بار اولش نیست که! کلا همیشه ر وی دند ه ی لجه من نمی دونم چه
گناهی کردم که خدا اینجو ر جوابم رو میده اون از آیدا که یک روز در میو ن با
شوهرش قهره و میاد اینجا و این هم از این که.....
مامان باقی حرفش رو ادامه نداد و در عوض کیفش رو برداشت و برای عوض کردن
لباسش به طرف اتاقشون رفت و با رفتنش رو به آرام گفتم : به نظر تو ممکنه آوا به
خاطر وجود یه پسر تو ی زندگیش اینطو ر شده باشه؟
_چطور؟ تو چیزی در موردش میدونی؟
_خیلی وقت پیش یه شب صداش رو شنیدم که با کسی تلفنی حرف می زد و من
احساس کردم مخاطبش مذکر باشه! این روزاهم همه اش سرش تو ی گو شیشه.
_من هم همین احساس رو دارم.
آرام ساکت شد و بعد مکثی ادامه داد : ولی من به آوا حق می دم اینجور ی رفتار
کنه.
نگاهم بهش متعجب شد که خودش ادامه داد: آوا توی سن حساسیه و بیشتر از
هر زمان به محبت و توجه نیا ز داره و اگه این محبت رو تو ی خانواده پیدا نکنه برای پیدا کردنش به بیرون از خونه و خانواده تکیه می کنه! راستش من از وقتی
پام به زندگیتو ن باز شده اصلا ندیدم که کسی بهش توجه کنه و او همیشه تو ی
خودشه.
_ولی این دلیل نمی شه که نخواد به مدرسه بره!
🍃 #پارت_صد_و_چهل_وهشت
💕 دختر بسیجی 💕
_اتفاقا این بهترین دلیل برا ی لجبازیشه تا بتونه توجه خانواده اش رو جلب کنه
و بهشون بگه که من هم هستم! میدونی آوا و آرزو خیلی شبیه همن اونا به جای
اینکه هیجا ن و انرژ ی شون رو بیرون بریز ن و خودشون رو تخلیه کنن توی لاک
خودشون فرو میرن و برا ی همین هم بیشتر به توجه نیاز دارن.
_یعنی میخوا ی بگی ما بهش توجه نمی کنیم؟
_آراد! تو تا حالا شده یه بار دست آوا رو بگیری و او رو با خودت به کافی شاپ یا
رستوران ببری و باهاش حرف بزنی یا اینکه شده یه بار بر ی جلوی مدرسه اش و بیاریش خونه؟ یا با هم برین سینما؟
_............
_توجه فقط پول خرج کردن نیست! آرزو هم درست مثل آوا و بر عکس منه ولی
همه مون هواش رو داریم و سعی می کنیم بیشتر بهش توجه کنیم، می دونیم
ِکی باید تنها و کی باید سر به سرش بزاریم، بعضی وقتا انقدر توی سر و
کله ی هم میزنیم که صدای مامانم در میا د و بابا برای تنبیه سه تایی مون رو
جریمه میکنه!
نمی خوام از خودم و خانواده ام تعر یف کنم ولی ما اینجو ری نه تنها هیجان