منتظران گناه نمیکنند
برای اولین بار قرآن میبیند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکس العمل افرادی که قرآن را برای اولین بار گوش میدهند
رقیه جان لبخند تو، طلیعه مهر بود، در بادیه های تاریکی؛ شریعه عشق بود در بیابانهای سوخته.
سالروز ولادتت گل باران
امشب شب تولد طفلی پری پر است
امشب شب نتیجه و مزد پیمبر است
بر روی دوش زینت دوش نبی گلی
رویید و عالم از نفحاتش معطر است
در نیمه ی شبی که حسین است بی قرار
ماما به خنده گفت به ارباب:”دختر است”
از رحمت خداست که کوثر عطا شده
میلاد کوثری ز حسین بن کوثر است
قهرمان شهید ،عبدالرسول زرین ،که بین بعثیها به صیاد خمینی معروف بود و شهید خرازی او را گردان تکنفره مینامید. این شهید با ۷۰۰ شلیکِ موفق [برخی منابع تعداد ۳۰۰۰ نفر را اعلام میکنند] برترین تک تیرانداز تاریخ شناخته میشود که در عملیات خیبر به شهادت رسید.
#شهید_عبدالرسول_زرین
هدیه به ارواح طیبه همه شهدافاتحه وصلوات💐💐💐💐💐
#ازشهدابیاموزیم❣❣❣❣❣
✨🔮✨🔮✨🔮✨🔮✨
یاد حضرت در دقایق زندگی
🔴 از کجا بدانیم امام زمان از ما راضی است؟
🔵 از آیت الله بهجت(ره)ســـــــــوال شد از کــــــــــجا بدانیم امام زمان (عجلالله تعالیفرجهالشریف) از ما راضی است؟
🟢 فرمودند: دفترش را ملاحظه میکنید. عمل خود را با دفتـــــــــر امام زمان، تطبیق میکنید، دفتر امام زمان، شــــــــــرع است.به هـــــر اندازه مطابق شرع عمل کردید به همان اندازه حضرت از شما راضی هستند.
📚 کتاب حضرت حجت (عج)، ص٣۶٣
#مهدویت
منتظران گناه نمیکنند
بسم الله الرحمن الرحیم
♦️طی روزهای اخیر خبرنگران کننده برپایی کنسرت همراه با نوازندگی زنان ، مردم و نخبگان فرهنگی و اجتماعی اصفهان را با این سوال مواجه ساخته است که آیا رسم تشکر و تقدیر از مردم متدین و انقلابی شهر شهیدان، بی اعتنایی به آرمان ها و احکام الهی و تلاش برای خوشایند برخی مرفهین بی درد این مرز و بوم است؟
♦️آیا صدور مجوز برای برگزاری کنسرت موسیقی همراه با نوازندگی زنان و با بلیط های چندصدهزار تومانی و گردآوری جمعیتی مرفه و عموما بی بند و بار و فشار سازماندهی شده به مسئولان استان برای تامین امنیت و امکانات چنین جلسه ای، دهن کجی به آرمان مردم غیور اصفهان نیست؟
♦️آیا در حالی که نماینده معظم ولی فقیه و امام جمعه ی اصفهان و همچنین علمای بزرگواری همچون آیت الله مهدوی (که در چند روز اخیر با رای قاطع مردم اصفهان، به مجلس خبرگان راه یافتند)، به انحای مختلف، نارضایتی خود از این تصمیم را اعلام کرده اند، اجرای کنسرتی همراه با نوازندگی زنان، جایز است؟
♦️این در حالی است که حتی مسئولان محترم دولتی در استان، بارها بر اساس مصالح و رصد دقیق حاشیه های فرهنگی و امنیتی، رسما مخالفت خود را با برگزاری چنین کنسرتی هایی اعلام کرده اند، اما برخی متولیان موسیقی در کشور که باید بیش از هر کس نسبت به انجام وظایف خود حساس باشند، بدون توجه به واقعیت ها، از راه دور برای این استان حساس و استراتژیک، تصمیم سازی کرده و حتی اقدام به فروش بلیط بدون مجوز مقامات استان کرده اند؟
♦️جالب است که این پافشاری بر برگزاری کنسرت، همراه با نوازندگی زنان در حالی است که مسئولان استان، موافقت خود را با اصل برگزاری کنسرت اعلام کرده و تنها خواهان حذف نوازندگان زن از این برنامه هستند، اما باز هم دست هایی به دنبال اصرار بر نوازندگی زنان در کنسرت مذکور در اصفهان هستند.
♦️باید این جمله ی حضرت روح الله را به یاد آرید که فرمود:
نباید برای رضایت چند لیبرال خود فروخته در اظهارنظرها و ابراز عقیدهها به گونهای غلط عمل کنیم که حزب الله عزیز احساس کند جمهوری اسلامی دارد از مواضع اصولیاش عدول میکند.
♦️و این هشدارهای امام خامنه ای عزیز را بشنوید که مرتبا به مردم و جوانان و مسئولان فرمودند: نگذارید ارزش های اسلامی در جامعه کمرنگ شود؟
♦️ اگر با تصمیمات نابجا و تحلیل ها و رفتارهایی که جز جسارت و گستاخی هر چه بیشتر عناصر ضد فرهنگی و دنباله روهای آنها ثمری ندارد از خط قرمزهای فرهنگی و عقیدتی حرم جمهوری اسلامی عبور کردید، بدانید استان شهیدپرور اصفهان مهد حوزه های علمیه و خاستگاه شهید مدرس ها و بهشتی ها و خرازی ها و کاظمی هاست و ارواح مطهر 23 هزار شهید از فرزندان خود را همچنان ناظر و پشتیبان خود دارد، پس در فرصت باقیمانده ی اندک، با در نظر گرفتن مصالح و وظیفه ی سنگینی که در این عرصه بر دوش دارید، نسبت به «لغو حضور نوازندگان زن»در برنامه ی مذکور در اصفهان و احترام به مردم غیرتمند شهر شهیدان اقدام کنید تا در مقابل امام(ره) و شهدا و در پبشگاه حضرت باریتعالی شرمنده نباشید. ان شاءالله
🔴جمعی از مردم انقلابی و خانواده معظم شهدا و ایثارگران اصفهان
https://EitaaBot.ir/counter/m4v
ختم 👆👆👆
أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ وَ یَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ أَ إِلهٌ مَعَ اللَّهِ قَلِیلاً ما تَذَكَّرُونَ
بیماری در ای سی یو هستند وبیهوش هستند لطفا تو ختم ذکر شفاء شرکت کنید
#در_محضر_معصومین
🔰امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام:
✍يَا ابْنَ آدَمَ، لَا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذِي لَمْ يَأْتِكَ عَلَى يَوْمِكَ الَّذِي قَدْ أَتَاكَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَكُ مِنْ عُمُرِكَ يَأْتِ اللَّهُ فِيهِ بِرِزْقِكَ.
🔴اى فرزند آدم، اندوه روز نيامده را به روزى كه آمده است مياور. زيرا فردا، اگر از عمر تو باشد، خداوند در آن روز، روزيت را خواهد داد.
📚نهج البلاغه، حکمت 267
#حدیث_روز
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوبیست_وهفت لحنش شبیه شربت قند و گلاب،💞خوش عطر و طعم بود.. ک
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_وهشت
هر دو به سمت در چرخیدیم..
و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد
_دارم میام!😊
باورم نمیشد دوباره میخواهد برود..
که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم. چند قدمی دنبالش رفتم..😥❤️
و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد
_زینبیه گُر گرفته، باید بریم!😔😊
هنوز پیراهن دامادی به تنش بود،..
#دلم راضی نمیشد راهی اش کنم و پای #حرم در میان بود که قلبم را #قربانی حضرت زینب(س) کردم..
و بیصدا پرسیدم
_قول دادی به نیتم زیارت کنی، یادت نمیره؟😢💚
دستش به سمت دستگیره رفت وعاشقانه عهد بست
_به چشمای قشنگت قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!💞✨
و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت..
و پشت سرش همه وجودم در هم شکست...
در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می پیچیدم، ثانیه ها را میشمردم بلکه زودتر برگردند..
و به جای همسر و برادرم،..
تکفیری ها👹😈
با بمب💣 به جان زینبیه افتادند..
که یک لحظه تمام خانه لرزید و جیغم در گلو شکست...😰😱😱😭😭😵😵😵😵😰😰
از اتاق بیرون دویدم...
و دیدم مادر مصطفی گوشه آشپزخانه از ترس زمین خورده😰😢 و دیگر نمیتواند برخیزد...
خودم را بالای سرش رساندم،..
دلهره حال ابوالفضل و مصطفی جانم را گرفته بود..
و میخواستم به او دلداری دهم که مرتب زمزمه میکردم
_حتماً دوباره انتحاری بوده!
به کمک دستان من و به زحمت از روی
زمین خودش را بلند کرد،..😥
تا مبل کنار اتاق پاهایش را به سختی کشید و میدیدم قلب نگاهش برای مصطفی میلرزد..
که موبایلم زنگ خورد...
از خدا فقط صدای مصطفی 🌸📲را میخواستم و آرزویم برآورده شد که لحن نگرانش...
ادامه دارد....
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوبیست_وهشت هر دو به سمت در چرخیدیم.. و او انگار منتظر ابوال
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_ونه
لحن نگرانش در گوشم نشست..
و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم
_چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟
ابوالفضل خوبه؟😰❤️😭
و نمیدانستم این انفجار تنها #رمزشروع عملیات بوده و تکفیریها به کوچه های زینبیه حمله کرده اند که پشت تلفن به نفس نفس افتاد
_الان ما از حرم اومدیم بیرون، ٢٠٠ متری حرم یه ماشین🚘💣 منفجر شده، تکفیری ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!
ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود...
و انگار میترسید دیگر دستش به من نرسد..
که مظلومانه التماسم میکرد
_زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!😥
ضربان صدایش جام وحشت را در جانم پیمانه کرد..
و دلم میخواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی را نداشتم...😥😰
کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمیخواستم به او حرفی بزنم..
و میشنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیکتر میشود..
که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم
_شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم حرم!✨💚
و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم..
تا اگر تکفیری ها وارد خانه شدند #حجابمان کامل باشد که دلم نمیخواست حتی سر بریده ام بی حجاب به دستشان بیفتد!..
دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس میتپید..😥😥😥😣😣و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس میکردم...
که کسی با #لگد به در خانه زد..
و دنیا را برایم به آخر رساند.😰😱فریادشان را از پشت در میشنیدم که تهدید میکردند در را باز کنیم،...
بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم...
و دست پیرزن را...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق 🕌قسمٺ #صدوبیست_ونه لحن نگرانش در گوشم نشست.. و پیش از آنکه او حرفی بز
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی
دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم..
بلکه در اتاقی پنهان
شویم و نانجیب #امان_نمیداد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست😣😰 و قفل را از جا کَند...🔓
ما میان اتاق خشکمان زده و آنها #وحشیانه به داخل خانه #حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم..
و تنها از ترس جیغ میزدیم...😵😰😱
چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند..
و فقط میدیدم مثل #حیوان به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم...
مادر مصطفی بی اختیار ضجه میزد..😩😭تا کسی نجاتمان دهد و این گریه ها به گوش کسی نمیرسید..
که صدای تیراندازی از خانه های اطراف همه شنیده میشد..
و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود....
دیگر روح از بدنم رفته بود،..😰😣😭
تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی میتپید..
که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد...
نام و تصویر زیبایش💞 را که روی گوشی📲 دیدم دلم برای گرمای آغوشش پرید..
و مقابل #نگاه_نجس آنها به گریه افتادم.😭😭😭
چند نفرشان دور خانه حلقه زده..
و یکی با قدم هایی که در زمین فرو میرفت تا بالای سرم آمد،..
برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد... 😖😭
یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد..
و دل مصطفی برایم بال بال میزد که بی خبر از این همه گوش نامحرم به فدایم رفت
_قربونت بشم زینب جان! ما اطراف حرم درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو میرسونه خونه!😊😨
لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند
که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت..
و با اشک هایم به ابوالفضل التماس میکردم...😰😰😰😭😭😭😭😭😭🤲🤲🤲🤲🤲
ادامه دارد....