eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
5هزار ویدیو
346 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear ورز کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
؟ مگه اسلام باخوشی که گفته باید زنان باحجاب باشن ⁉️ اسلام همیشه بافکر ریاضت به شدت کرده 🚫😖 قرآن کریم آفرینش ها رو از الطاف خدا نسبت ب بندگانش میدونه🎀🌹🍂 وهیچ وقت این اجازه رو نداده که نعمت های دنیا رو برای خودمون کنیم🚫😖 اسلام میگه لذت ولی ازنوع ❤️ پس نمیخواد کسی رو اذیت کنه❗️😳 حجاب برای این نیست که مردها لذت نبرن بلکه اسلام میخواد مردها لذت ببرن اما حساب شده و روی ....☝️😉 حضور زنان ومردان درجامعه باحجاب موجب استواری و پیشرفت جامعه میشه🙂💪 منبع🌺 کتاب چراباحجاب شدم؟ به قلم محمد رحمتی شهرضا صفحه 22 @montzeran
‌📝 #وصیت_شهدا پیروی از #امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و مستحکم بر پشت سر او لحظه‌ای دست از #مبارزه و #استقامت برندارید. 🌹 شهید سید محمدرضا دستواره (نشسته نفر وسط)
مردم دارند به رهبری پیام میدهند و تقاضا میکنند که «هر طور شده انتقام خون حاج قاسم را بگیرید». خب قوم موسی هم که گفتند تو و خدایت بروید مبارزه کنید ما اینجا نشسته ایم! مردم! انتقام را فقط در موشک های  و ارتش جستجو نکنید. یادتان باشد آمریکایی که حاج قاسم را ناجوانمردانه شهید کرد، همان آمریکایی است که میخواهد حجاب را از سر دختران این کشور بردارد. آمریکایی که در حق سردار اسلام جنایت کرد، همان است که میخواهد واژه مادر در این سرزمین دیگر  نباشد. ایها الناس! این آمریکای خبیث و این شیطان اکبری که دستش به خون مالک اشتر انقلاب آلوده شد همان آمریکایی است که میلیاردها دلار برای ترویج فساد و فحشا در کشورهای اسلامی هزینه میکند. مردم! آمریکا اگر حاج قاسم را ترور کرد، خیلی سال است که تلاش میکند که  را در جان من و توی ایرانی مسلمان فرو کند.. باید باور کنید این آمریکا فقط دشمنِ حاج قاسم نیست.. این آمریکا دشمن خانواده های ماست..دشمن عزت ماست.. دشمن ایمان ماست... دشمن دین ماست... چشمتان فقط به موشک های سپاه و ارتش نباشد.. اصلا برای  منتظر مردها هم نباشید.. مگر برای  معطل مردها ماندیم؟ امروز روزِ  است. از قاتلی که دستش به خون خانه و خانواده و ذهن و ایمان مردم ما آلوده است. و نبض این مبارزه فرهنگی دست زنهاست. بسم الله.. اگر چادر به سر داریم مدیون خون حاج قاسم هاییم. ادای دین به شهید، ادامه راه اوست. یعنی .. یعنی  همین امروز، همین الان، برای زندگی ات تصمیم بگیر و  کن برای ساختن جامعه ای عاری از ..  مرگ بر آمریکا ✊  ان شالله مادران و بانوان عفیف سرزمینمان بیش ازهمیشه هوشیارو با بصیرت بیشتری داشته باشند
🌺به مناسبت ایام ولایت حضرت قائم (عجل الله تعالی فرجه) ♦️امام خامنه ای:امروز دستگاه‌های تبلیغاتی مراکز استکباری دنیا و روشن‌فکرانِ وابسته به آنها، اینطور تبلیغ می‌کنند که هیچ حرکتی در مقابل نظم ظالمانهٔ کنونی ممکن نیست. -با فکر انقلاب مبارزه میکنند و می‌خواهند ملت‌ها را متقاعد کنند که به همین وضعیت ظالمانهٔ دنیا بسازند و عکس‌العملی نشان ندهند. ♦️فکر اعتقاد به مهدی(عج)، نقطهٔ مقابل این تبلیغات غلط است. جوانان و روشنفکران و عموم ملت ما با اعتقاد به ظهور مهدی(عج) این اعتقاد را در دل خود پرورش می‌دهند که نظم ظالمانه جهانی قابل زوال است؛ می‌شود با آن کرد.
🔴 عاقبت متعلق به ماست ♦️امام خامنه ای :گاهی افرادی که با این بعد از تفکر اسلامی آشنا نیستند ، در مقابل معادلات عظیم مادی جهان دچار حیرت و یاس می شوند ، احساس می کنند با این قدرت های عظیم ، با این تکنولوژی پیشرفته ، با این سلاح های مخرب ، با بودن بمب اتمی در دنیا یک ملت حالا انقلاب هم بکند ، مگر چقدر می تواند مقاومت کند ؟ ♦️احساس می کنند که برایشان در مقابل فشار قدرت ظلم و استکبار ممکن نیست ، اما اعتقاد به ، اعتقاد به روزگار دولت اسلامی و الهی به وسیله زاده پیغمبر و امام زمان این امید را در انسان به وجود می آورد که نه ، ما می کنیم برای اینکه عاقبت متعلق به ماست ؛ برای اینکه نهایت کار ما یک وضع آنچنانی است که دنیا باید در مقابل او خاضع و تسلیم بشود و خواهد شد . ♦️ برای اینکه روال تاریخ به سمت آن چیزی است که ما امروز پایه اش را ریختیم ، نمونه اش را درست کردیم ولو نمونه ناقصش . این اگر در دل ملت های مبارز - مخصوصا ملت های اسلامی - به وجود بیاید ، یک حالت خستگی ناپذیری به آنها خواهد داد که هیچ عاملی نمی تواند آنها را از میدان مبارزه روگردان کند و آنها را به شکست درونی و انهزام درونی دچار کند . 📚زندگی سیاسی_مبارزاتی ائمه/ انسان ۲۵۰ ساله
🕌رمـــــان 🕌قسمت ۶ او با لبخندی فاتحانه خبر داد... _مبارزه یعنی این! اگه میخوای کنی الان وقتشه نازنین! باور کن این حرکت میتونه به ختم بشه، بشرطی که ما بخوایم! تو همون دختری هستی که به خاطر اعتقاداتت قیام کردی! همون دختری که ملکه قلب پسر مبارزی مثل من شد! با هر کلمه دستانم را بین انگشتان مردانه اش فشار میداد تا از قدرتش انگیزه بگیرم.. و نمیدانستم از من چه میخواهد که صدایش به زیر افتاد و عاشقانه تمنا کرد _من میخوام برگردم ... یک لحظه احساس کردم هیچ صدایی نمیشنوم و قلبم طوری تکان خورد که کلامش را شکستم _پس من چی..؟؟ نفسش از غصه بند آمده و صدایش به سختی شنیده می شد _قول میدم خیلی زود ببرمت پیش خودم! کاسه دلم از ترس پُر شده بود و به هر بهانه ای چنگ میزدم که کودکانه پرسیدم _هنوز که درسمون تموم نشده! و نفهمید برای از دست ندادنش التماس میکنم که از جا پرید و عصبی فریاد کشید.. _مردم دارن دسته دسته کشته میشن، تو فکر درس و مدرکی؟ به هوای 🔥عشق سعد🔥 از بریده بودم و او هم میخواست بگذارد... که به دست و پا زدن افتادم.. _چرا منو با خودت نمیبری سوریه؟ نفس تندی کشید که حرارتش را حس کردم، با قامت بلندش به سمتم خم شد و با صدایی خفه پرسید _نازنین! ایندفعه فقط و و نیست! ایندفعه مثل این بنزین و فندکه، میتونی تحمل کنی؟ دلم میلرزید.. و نباید اجازه میدادم این لرزش را حس کند.. که با نگاهم در چشمانش فرو رفتم و حرف زدم.. _برا من فرقی نداره! بالاخره یه جایی باید ریشه این خشک بشه، اگه تو فکر میکنی.... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۵ و حالا مرا این خانه کرده و به درماندگی ام میخندید... دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد.. و نمیفهمید چه زجری میکشم که با خنده خبر داد _به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت! و ولخرجی های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم میزد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی میکرد _البته این ویلا که مهم نیس! تو دولت آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم! دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا میدیدم 🌸خون مصطفی🌸 هم به آستینش ریخته.. و او روی همین خونها میخواست سهم مبارزه اش را به چنگ آورد.. که حالم از این و به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را صادقانه نشانم داد _فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی میرسیم! دیگر رمق از قدم هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سست تر میشد.. و او میدید نگاهم دزدانه به طرف در میدود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده.. که با دست دیگرش شانه ام را گرفت تا زمین نخورم... بدنم را به سمت ساختمان میکشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح سوریه را از یادش نمی برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید _البته ولید اینجا رو فقط به خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم،..... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌