🔻سوالاتِ خانمی که به حجاب علاقه نداره؛
•چرا باید حجاب اجباری باشه؟😐
•چرا خانوما نمیتونن آزادانه هر لباسی که دوست دارن بپوشن؟😩
•به من چه یه سری از مردا چشم ناپاک دارن؟😒
#حجاب
✅#پاسخ:
1️⃣حجاب هم برای مرد هست و هم برای زن ولی چرا تاکید بیشتر برای خانم هاست؟🤔
🔺بذارید با یک مثال این رو بگم؛ 🚨قوانین راهنمایی و رانندگی هم برای خودروهاست 🚗و هم برای موتورسیکلتها ولی پلیس روی موتورسیکلتها حسّاستره.
•چرا؟!
«خب ساده ست، چون توی تصادف موتورسوارها🏍 بیشتر آسیب می بینند.»
2️⃣ با همین مثال جواب این سوالتون رو هم میدم که فرمودین به ما چه مردها چشمای ناپاک دارند؟!😏
👈در تصادف رانندگی بین 🏍موتور و خودرو 🚗،فرض کنیم خودرو مقصّر هستش ولی کی بیشترین خسارت رو میبینه؟ خب معلومه 🏍"موتورسوار". چون وسیله نقلیه ش بدنهای نداره.
پس درسته یه سری از مردها مریض هستند و مشکل دارن ولی خانم ها بیشتر #ضرر میکنن و آسیب می بینن...⚡️👌
3️⃣همونطور که🚦 قوانین راهنمایی و رانندگی، برای حفظ جان و مال مردم در هنگام رانندگی وضع شده، حجاب هم برای #محافظت از زنان و مردان وضع شده.
4️⃣#زن در نزد خداوند موجود عزیزی هست😊 و برای حفاظت از اون خداوند یه سری قوانین رو وضع کرده...
💯ببینید؛ یک نفر سرعت غیر مجاز داره خب 🚨پلیس این راننده رو جریمه و اِعمال قانون میکنه... کار پلیس به خاطر خودِ راننده و حفظ جان و مال اون هستش و البته به خاطر دیگران که تو همون جاده هستن چون احتمال داره جان و مال اونها هم بر اثر تصادف که بهخاطر سرعت غیر مجازِ راننده ای که اتفاقا از اجباری بودن #قوانین ناراحته، به #خطر بیفته.😨
6️⃣درسته🚗 ماشینِ خودشه، مالِ خودشه اختیارش رو داره... ولی قانون و 🚨پلیس بهش اجازه نمیده سرعتش رو از یه حدی بالاتر ببره چون هم خودش #آسیب میبینه هم به دیگران آسیب میزنه.
🔺این در مورد حجاب هم صادقه،درسته هر کسی یه ماشین داره، یک #جسم اختصاصی داره... ولی ما همه توی یه جادهایم، توی یک #جامعه هستیم و این جاده یعنی این #دنیا یه قوانینی داره که همه باید رعایت کنن و هر کس رعایت نکنه اعمال قانون میشه ،جریمه میشه هم بهخاطر خودش و هم بهخاطر دیگران.😅
7️⃣درسته بدن خودتونه اما پوشیدن هر نوع لباسی در جامعه برای ما مجاز نیست 😕و این به خاطر #اثر_اجتماعی که بر خودمون و دیگران میزاره هستش، البته زن و مرد میتونن توی خونه و برای خودشون و همسرشون هر لباسی بپوشن 😉و این مانعی نداره چون دیگه خطری تهدیدشون نمی کنه.👌
#حجاب
✍️محمدمهدی شریعت
@montzeran
#باشهداگمنمیشویم
⚜همیشه آیهي «وَ جَعَلْنا...»
را زمزمه می کرد
گفتم:
آقا ابراهیم این آیه برای #محافظت
در مقابل دشمنه، اینجا که دشمن نیست ...🤔
⚜نگاه معناداری کرد و گفت:
دشمنی بزرگتر از #شیطان هم وجود داره⁉️
#شهید_ابراهیم_هادی
@montzeran
منتظران گناه نمیکنند
💫 فضلیت فوق العاده نماز جماعت ☀️ امام رضا (علیه السلام): نماز همراه با جماعت ،با فضیلت ترین نماز
✍ ویژگی #نماز ایده آل ازنظر#قرآن:
🔻👈.#اول_وقت انجام شود
حافظو علی الصلوات والصلوة الوسطی..۲۳۸بقره
🔻👈به #جماعت باشد.
وارکعو مع الراکعین.....................۴۳ بقره
🔻👈با#خشوع یعنی فروتنی باشد
فی صلاتهم خاشعون......................۲مومنون
🔻👈با#نشاط انجام شود.
قرآن میگه منافق در نمازکسل است
وإذا قامو الی الصلوة قامو کسالی.......۱۴۲ نساء
🔻👈.#محافظت ازنماز که بعدش خرابش نکنیم
علی صلواتهم یحافظون......................مومنون
🔻👈.#حضورقلب درنماز
اقم الصلوة لذکری............................۱۴طه
🔻👈 نمازرابا#تعقیبات تمام کند
فاذا فرغت فانصب.......................۷ انشراح
🌷بهترین تعقیبات،
تسبیحات حضرت زهراء،قل هوالله احد،آیة الکرسی،صلوات،سجده شکر و....
🔻👈.در#مسجدانجام شود.
واقیمو وجوهکم عند کل مسجد..........۲۹ اعراف
منتظران گناه نمیکنند
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق 🕌 قسمت ۶۲ با هر کلمه نفسش بیشتر در سینه فرو میرفت.. و من سخت تر صدایش را
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۶۳
_دیشب تو حرم بهم گفت همین امشب شوهرت رو #سرمیبره و #عقدت میکنه!
و نه به هوای سعد که از وحشت ابوجعده دندانهایم از ترس به هم میخورد..
و مصطفی مضطرب پرسید
_کی بهتون اینو گفت؟
سرشانه پیراهن آبی مادرش از اشکهایم خیس شده و میان گریه معصومانه شهادت دادم
_دیشب من نمیخواستم بیام حرم، بسمه #تهدیدم کرد اگه نرم ابوجعده سعد رو میکشه و میاد سراغم!
هنوز کلامم به آخر نرسیده،..
خون غیرت در صورتش پاشید و از این #تهدیدبیشرمانه از چشمانم #شرم کرد که نگاهش #به_زمین افتاد..
و میدیدم با داغیِ نگاهش زمین را آتش میزند...
مادرش سر و صورتم را نوازش میکرد تا کمتر بلرزم..
و مصطفی آیه را خوانده بود که خیره ماند و خبر داد
_بچه ها دیشب ساعت ۱۱ پیداش کردن، همون ساعتی که شما هنوز تو حرم بودید! یعنی اون کار خودش رو کرده بود، چه شما حرم میرفتید چه نمیرفتید دستور کشتن
همسرتون رو داده بود و ...
و دیگر نتوانست حرفش را ادامه دهد که سفیدی چشمانش از عصبانیت سرخ شد
و گونه هایش از خجالت گل انداخت. ازتصور بلایی که دیشب میشد به سرم بیاید.. و #به_حرمت_حرم حضرت سکینه(س) خدا نجاتم داده بود،..
قلبم به قفسه سینه میکوبید..
و دل مصطفی هم برای #محافظت از این #امانت به لرزه افتاده بود.. که با لحن گرمش التماسم میکرد
_خواهرم! قسمتون میدم از این خونه بیرون نرید! الان اون حرومزاده زخمیه، #تازهرش_رونپاشه آروم نمیگیره!
شدت گریه نفسم را بریده بود..
و مادرش میخواست کمکم کند تا دراز بکشم..
که پهلویم در هم رفت...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد