تشخیص حرام و حلال براي کودکی خردسال
احمد بن اسحاق یکی از اصحاب و کسانی بود که وجوهات شیعیان را جمع آوري می کرد و خدمت امام حسن عسکري علیه
السلام تقدیم می نمود، او حکایت نماید: روزي به قصد تحویل مقدار قابل توجّهی وجوهات شرعیّه به همراه تعدادي سؤال در
مسائل مختلف، به محضر مبارك امام حسن عسکري علیه السلام عازم سامراء شدم. و چون وارد شهر سامراء گشتم، به سمت منزل
آن حضرت حرکت نمودم، هنگامی که به منزل رسیدم، اذن دخول طلبیده و وارد شدم، چشمم به کودکی خردسال افتاد که بر
زانوهاي حضرت نشسته و بسیار خوش سیما و نورانی بود. همین که کیسه هاي پول و جواهرات را خدمت حضرت نهادم، امام علیه
السلام نگاهی به کودك نمود و فرمود: اي پسرم! این اموال از شیعیان و دوستان تو می باشد، آن ها را باز کن و تحویل بگیر.
ناگهان کودك اظهار داشت: اي پدر! و اي سرورم! آیا جایز است که دست به سوي اموالی دراز کنم که آغشته به حرام است؟!
سپس امام حسن عسکري علیه السلام خطاب به احمد بن اسحاق کرد و فرمود: آنچه در کیسه ها می باشد، بیرون بیاور تا فرزندم
حلال و حرام آن ها را از یکدیگر جدا نماید. چون یکی از کیسه ها را خدمت حضرت نهادم، کودك فرمود: این مال فلان شخص
است که در فلان محلّه شهر قم سکونت دارد و مقدار آن 72 دینار است که بابت فروش باغ ارثیه پدرش و نیز فروش هفت عدد
پیراهن و کرایه مغازه هایش می باشد. امام حسن عسکري علیه السلام فرمود: عزیزم! صحیح گفتی، اکنون بگو کدام حرام است؟
کودك اظهار داشت: در این کیسه یک دینار مشکوك، از اهالی شهر ري مربوط به فلان تاریخ می باشد که مغشوش می باشد. بعد
از آن اشاره به یکی دیگر از کیسه ها نمود و فرمود: و امّا صاحب این کیسه فلانی است که در فلان شهر مقدار یک مَن و یک
چارك نخ، جهت بافتن پارچه به فلان بافنده معروف داد و چون مدّتی طولانی سپري شد، نخ ها را دزد به سرقت برد. و صاحب نخ
ها نسّ اج را تکذیب و جریمه کرده و به جاي آن، یک مَن و نیم غرامت گرفت. پس یک دینار با تکّه اي پارچه در این کیسه از
چنین راهی به دست آمده است که حرام می باشد. سپس کودك به سوّمین کیسه اشاره نمود و اظهار داشت: آنچه درون آن است،
مال فلان شخص است که در فلان محلّه قم زندگی می کند و مقدار هفتاد دینار می باشد که نباید دست زده شود. امام حسن
عسگري علیه السلام سؤال نمود: چرا؟ فرزند جواب داد: چون این ها بابت فروش گندم هائی است که مالک با کشاورز اختلاف
داشتند و مالک سهم کشاورز را کمتر از حقّش داد. پدر فرمود: بلی، صحیح است. پس از آن کودك فرمود: اي احمد بن اسحاق!
این اموال را به صاحبانش برگردان، ما نیازي به آن ها نداریم. و اکنون کیسه آن پیرزن را بیاور. احمد گفت: من به طور کلّی آن
کیسه را فراموش کرده بودم... [ 1]. آري براي امام معصوم، چون از طرف خداوند متعال منصوب است، سنّ و سال، موقعیّت مطرح
نیست؛ بلکه هر زمان هر چه اراده نماید حاصل خواهد شد و به همه امور آگاه می گردد. پس مواظب اعمال و گفتار خود در تمام
،527 - حالات باشیم که امام زمان، روحی له الفداء و سلام اللّه علیه غافل نخواهد بود. پاورقی [ 1] احتجاج طبرسی: ج 2، ص 524
ینابیع المودّة: ج 3، ص 319 ، ح5
ظهور از پشت پرده با خصوصیات
یکی از اصحاب امام حسن عسکري علیه السلام به نام یعقوب بن منقوش حکایت کند: روزي به منزل حضرت ابومحمّد، امام حسن
عسکري علیه السلام وارد شدم، حضرت داخل ایوان جلوي یکی از اتاق ها نشسته بود و سمت راست امام علیه السلام پرده اي
جلوي درب اتاق آویزان بود، خدمت حضرت عرض کردم: یاابن رسول اللّه! امام و صاحب ولایت بعد از شما کیست؟ فرمود: پرده
را بالا بزن، تا متوجّه شوي! همین که پرده را بالا زدم، کودکی پنج ساله را در قیافه نوجوانی ده ساله با این خصوصیات نمایان شد:
چهره سفید و نورانی، ابروانی کشیده و با فاصله، کفان دست درشت و غلیظ، شانه هاي بزرگ و بافاصله و در سمت راست گونه
اش خالی سیاه وجود داشت. سپس آن کودك، با وقار و هیبتی مخصوص به طرف پدر بزرگوارش امام حسن عسکري علیه السلام
جلو آمد؛ و در بغل پدر، روي زانویش نشست. بعد از آن امام عسکري علیه السلام به من فرمود: اي یعقوب! این کودك بعد از من
امام و صاحب شماها خواهد بود. همین که سخن پدر تمام شد و او را معرّفی نمود، از روي زانوي پدر برخاست و پدرش اظهار
نمود: اي عزیزم! اي پسرم! در حال حاضر داخل برو و مخفی باش تا آن هنگامی که خداوند متعال اراده کند. و چون آن حجّت
خدا وارد اندرون منزل شد، امام حسن عسکري علیه السلام مرا مخاطب قرار داد و فرمود: اي یعقوب! اکنون بلند شو و داخل اتاق را
خوب نظر کن که چه می بینی؟ پس طبق فرمان امام علیه السلام بلند شدم و هر چه به اطراف نگاه کردم کسی را نیافتم؛ و متوجّه
شدم که حجّت خدا از چشم ها ناپدید و غایب شده است. [ 1]. پاورقی [ 1] إعلام الوري طبرسی: ج 2، ص 250 ، إ کمال الدین: ص
. 407 ،
او را نخواهید دید
مرحوم شیخ طوسی رضوان اللّه تعالی علیه به نقل از علیّ بن بلال بغدادي - که یکی از اصحاب امام عسکري علیه السلام می باشد
- حکایت کند: روزي به همراه عدّه اي از علماء و بزرگان حضور مبارك امام حسن عسکري علیه السلام رسیدیم تا آن که از آن
حضرت درباره امام و حجّت بعد از او جویا شویم. همین که وارد مجلس حضرت شدیم، مشاهده کردیم که بیش از چهل نفر در
منزل آن حضرت، اجتماع نموده اند. عثمان بن سعید عَمري حرکت کرد و ایستاد، سپس اظهار داشت: یابن رسول اللّه! می خواهم از
چیزي سؤال نمایم که شما خود نسبت به آن آگاه هستی. حضرت فرمود: فعلًا بنشین. بعد از آن، امام حسن عسکري علیه السلام با
حالت غضب حرکت نمود و خواست که از مجلس خارج شود، فرمود: کسی بیرون نرود تا من برگردم. چون لحظاتی گذشت،
حضرت مراجعت نمود و با صدائی بلند فرمود: اي عثمان بن سعید! و عثمان بن سعید با شنیدن سخن حضرت، از جاي خود
برخاست و سر پا ایستاد. امام علیه السلام اظهار داشت: آیا مایل هستی که شما را به آنچه می خواهید، خبر بدهم؟ همگان گفتند:
آري، یاابن رسول اللّه! امام علیه السلام فرمود: آمده اید تا از خلیفه و حجّت خداوند متعال، بعد از من سؤال نمائید!؟ تمام افراد
گفتند: بلی، ما براي همین موضوع آمده ایم. در همین اثناء، کودکی همانند پاره اي از ماه و شبیه ترین افراد به امام حسن عسکري
علیه السلام ظاهر گشت. سپس امام حسن عسکري علیه السلام فرمود: این کودك، امام شما پس از من خواهد بود و او خلیفه و
جانشین من می باشد، او را تابع و پیرو باشید؛ و از یکدیگر متفرّق نشوید که هلاك می گردید. و سپس افزود: از این پس دیگر او
. را نخواهید دید، مگر آن که وقتش فرا برسد. [ 1]. پاورقی [ 1] کتاب الغیبۀ شیخ طوسی: ص 357 ، ح
فقط حجت بر حجت نماز می خواند
مرحوم شیخ صدوق، راوندي و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از ابوالا دیان حکایت کنند: چون امام حسن عسکري علیه السلام
مسموم و شهید شد، جعفر برادر امام عسکري آمد تا بر جنازه اش نماز بخواند، ناگهان کودکی با چهره اي گندمگون و موهائی
کوتاه وارد شد و عباي جعفر را گرفت و او را کنار کشید و به او فرمود: اي عمو! کنار برو، من سزاوارترم که بر پدرم نماز بخوانم.
پس جعفر با چهره اي دَرهم و خشمناك کنار رفت و آن کودك معصوم جلو آمد و بر جنازه مقدّس پدر نماز خواند و سپس
حضرت را کنار پدر بزرگوارش - امام هادي علیه السلام - دفن کردند. بعد از آن، کودك رو به من کرد و فرمود: اي ابوالا دیان
بصري! جواب نامه ها را بیاور. ابوالا دیان گوید: من با خود گفتم: تاکنون این دوّمین علامت از نشانه هاي امامت؛ و دو نشانه دیگر
باقی مانده است. پس از آن، نزد جعفر رفتم، دیدم که شخصی به او گفت: این کودك چه کسی بود که بر جنازه امام علیه السلام
نماز خواند و به شما جسارت کرد؟ جعفر جواب داد: واللّه! تاکنون او را ندیده بودم و نمی شناسم. در همین بین که مشغول صحبت
بودیم، چند نفر از شهر قم آمدند و احوال امام حسن عسکري علیه السلام را جویا شدند و چون از وفات و شهادت حضرت آگاه
گشتند، سؤال کردند: امام و حجّت خدا، بعد از او کیست؟ بعضی افراد اشاره به جعفر کردند، پس مردم قم به جعفر سلام کرده و
تسلیت گفتند و اظهار داشتند: تعدادي نامه و مقداري وجوهات نزد ما است، چنانچه نشانی و مقدار آن پول ها را بگوئی، تحویل
شما خواهیم داد. جعفر با عصبانیّت از جاي خویش برخاست و لباس هاي خویش را تکان داد و گفت: مردم از ما علم غیب می
خواهند، مگر ما علم غیب می دانیم؟! و سپس از مجلس خارج گردید. بعد از این جریان خادمی وارد شد و اظهار داشت: نامه هاي
شما از فلانی و فلانی و فلانی است و نیز داخل کیسه همیانی که همراه آورده اید، مقدار هزار و ده دینار وجوه شرعیّه می باشد.
پس مردمی که از قم آمده بودند، نامه ها و پول هائی را که همراه آورده بودند، همه را تحویل خادم دادند. ابوالا دیان گوید: آنچه
امام حسن عسگري علیه السلام نسبت به فرزندش امام زمان - عجّل اللّه فرجه الشّریف - بیان نموده بود تحقّق یافت؛ و دیگر شکّ و
شبهه اي باقی نماند. پس از آن جعفر به دربار معتمد عبّاسی رفت و قضیّه حضور حضرت مهدي - فرزند امام حسن عسکري
علیهماالسلام - و چگونگی اقامه نماز، همچنین جریان مردم قم و وجوهات شرعیّه را براي او مطرح کرد و متوکّل دستور داد تا آن
کودك را که خلیفه بر حقّ خداوند است دست گیر نمایند. پس تمام مأمورین و جاسوسان براي دست گیري حجّت خدا، بسیج
شدند؛ ولیکن به هر حیله و وسیله اي متوسّل گشتند، آن حضرت را نیافتند. [ 1]. پاورقی [ 1] الخرایج والجرایح: ج 3، ص 1102 ، ذیل
ح 23 ، إکمال الدین: ص 476 ینابیع المودّة: ج 3، ص 326 ، با تفاوت در الفاظ.
مرحوم علّامه مجلسی به نقل از مرحوم شیخ بهائی رضوان اللّه علیهما استخاره اي را نقل کرده است و آن را به امام زمان عجّل اللّه
« اللّهمّ صلّ علیّ محمّد و آل محمّد » : تعالی فرجه الشّریف با این کیفیّت نسبت داده است: تسبیح را به دست گرفته و سه مرتبه گوید
و سپس مقداري از دانه هاي تسبیح را در مُشت گرفته و پس از آن دانه ها را - دو عدد، دو عدد - رها نماید، پس اگر یک دانه
باقی ماند خوب است و آن کار مورد نظر خویش را اقدام نماید، ولی چنانچه دو عدد باقی بماند، خوب نیست و نباید اقدام کند.
1]. همچنین مرحوم صاحب جواهر استخاره اي را به حضرت حجّت عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف با این کیفیّت نسبت داده است: ]
پس از آن که تسبیح را در دست گرفتی، باید مراد خویش را نیّت کنی و سه مرتبه صلوات بر محمّد و آلش علیهم السلام بفرستی و
سپس مقداري از دانه هاي تسبیح را در مشت بگیري. بعد از آن، دانه ها را - هشت تا، هشت تا - رها کرده، در نهایت اگر یکی
باقی بماند، متوسّط است و اقدام بر انجام آن کار بهتر می باشد، ولی اگر دو عدد بماند، بهتر است که آن کار ترك شود. امّا اگر
سه عدد باقی مانده باشد، انجام آن کار و ترك آن یکی است و فرقی ندارد. و چنانچه چهار عدد باقی بماند، خیلی بد است و نباید
به آن کار اقدام نماید. اگر پنج عدد باقی بماند، خوب است ولی زحمت و سختی دارد. اگر شش عدد باقی بماند، خیلی خوب
است و باید در آن کار تعجیل نماید. و اگر هفت عدد باقی بماند، مانند آن موردي است که پنج عدد باقی مانده باشد. ولی اگر
، هیچ باقی نماند، بسیار بسیار بد است و ضرر و زیان زیادي را در بردارد. [ 2]. پاورقی [ 1] مستدرك الوسائل: ج 6، ص 265 ، ح 5
. 2] مستدرك الوسائل: ج 6، ص 268 ، ح 2، جواهر الکلام: ج 12 ، ص 172 ] . بحار الا نوار: ج 91 ، ص 250 ، ح2، جواهر الکلام: ج 12 ، ص 172
علائم و نشانه هاي قبل از ظهور نور
مرحوم شیخ صدوق و برخی دیگر از بزرگان آورده اند: روزي حضرت امیرالمؤمنین، امام علیّ علیه السلام در جمع بسیاري از مردم
سخنرانی می نمود؛ در ضمن فرمایشات خود، خطاب به مردم کرد و اظهار داشت: [ 1]. اي مردم! پیش از آن که من از بین شما
رحلت نمایم و مرا از دست دهید، آنچه می خواهید سؤال کنید و جویا بشوید تا از علوم من بهره مند گردید. از بین افراد جمعیّت،
شخصی به نام صعصعه بن صوحان از جاي برخاست و سؤال کرد: یا امیرالمؤمنین! دَجّال چگونه و در چه زمانی خارج می شود؟
امام علیّ علیه السلام در جواب فرمود: پیش از خروج دجّال، علائم و نشانه هائی است که یکی پس از دیگري ظاهر و واقع خواهد
شد، از آن جمله: مردم نسبت به نماز بی توجّه شده و کارهاي دنیا و امور شخصی را در اولویّت قرار می دهند، نسبت به امانت بی
اعتنا گشته و سهل انگاري می کنند، دروغ و دروغ گوئی را حلال و توجیه می نمایند؛ و نیز رباخواري شایع و عادي گردد. مردم
ساختمان ها را محکم و مجلّل بنا می کنند، دین و احکام شریعت را با دنیا و اموال آن مبادله می نمایند، افراد سفیه و بی خرد براي
اجراء امور جامعه برگزیده می شوند، زنان در مسائل مختلف مورد مشورت قرار می گیرند، دید و بازدید خویشاوندان با یکدیگر
قطع می گردد. و پیروي از تمایلات و هواهاي نفسانی انجام می پذیرد؛ و خونریزي، عادي و ساده گردد، حلم و بردباري مذموم و به
ظلم و تجاوز فخر و مباهات شود. رؤساء و حکماء، اشخاصی فاجر و فاسق باشند، کارگزاران و گردانندگان امور جامعه، افرادي
ظالم و بی باك خواهند بود؛ و عارفان عالم، نسبت به دین خائن باشند؛ قاریان، قرآن را وسیله معاش و خودنمائی قرار دهند،
شهادت و گواه ناحقّ رایج گردد، تهمت و ارتکاب گناه عادي و ساده باشد. قرآن را - فقط - زیبا بنویسند و زیبا بخوانند (بدون آن
که توجّهی به معنا و محتواي آن داشته باشند؛ و نیز بدون آن که در امور زندگی و موقعیّت کاري خود، مورد عمل قرار دهند)،
مساجد و عبادتگاه ها مزیّن و مجلّل - ولی بی محتوا - باشد، دل ها از یکدیگر جدا و بلکه مخالف همدیگر گردند، عهد و وفا
اهمیّتی نداشته؛ و زن ها با مردان در امور اقتصادي و تجاري مشارکت نمایند. افراد فاجر و فاسد - بجهت ایمنی از شرّشان - مورد
احترام قرار می گیرند، دروغ گویان تصدیق و تأیید می شوند، هرکس نسبت به دیگري بدبین و مشکوك می باشد؛ و به همدیگر
جسارت و توهین روا داشته و انجام می دهند، زنان سوار اسب و موتور، دوچرخه و... می شوند؛ و همچنین از جهت قیافه، زنان و
مردان شبیه یکدیگر می گردند. براي هر قضیّه و جریانی شهادت دهند، بدون آن که در جریان أمر و یا از واقعیّت خبر داشته باشند
و یا بدانند که حقّ با کیست. مردم احکام و مسائل دین را می آموزند نه براي دین، بلکه براي دنیا و معاش، آن ها دنیا و متعلّقات
آن را باارزش و عظیم بدانند؛ ولی آخرت را بی ارزش و هیچ محسوب نمایند. گرگان صفتان، لباس میش بر تن کنند؛ ولی دل ها و
درون آن ها متعفّن و فاسد باشد. سپس حضرت امیرالمؤمنین علیّ صلوات اللّه علیه افزود: در یک چنین زمانی هرکس و هر مؤمنی
به دنبال پناهگاهی می گردد؛ در آن هنگام دجّال ظهور و خروج می کند، در حالی که چشم راست ندارد و چشم چپش در پیشانی
او همچون ستاره صبح می درخشد، در پیشانیش نقش کافر می باشد. او سوار بر الاغی سفید رنگ خواهد بود و به سوي شامات
حرکت می کند و در محلّی به نام بیداء - که بین مکّه معظّمه و مدینه منوّره واقع شده است - درون زمین فرو می رود؛ و تمام
تابعین و پیروان او حرام زاده هستند. سپس امام زمان علیه السلام ظهور و قیام می نماید؛ و نیز حضرت عیسی مسیح علیه السلام
حضور می یابد و پشت سر او نماز می خواند. [ 2]. همچنین مرحوم شیخ مفید آورده است: امام جعفر صادق علیه السلام فرمود:
پیش از آن که حضرت قائم - آل محمّد علیهم السلام - قیام و ظهور نماید؛ به جهت زیادي معصیت و گناه، مردم به وسیله آتش و
نور سرخی که در آسمان نمایان می شود مورد زجر و سختی قرار می گیرند، در بغداد و بصره خَسف و نقصان به وجود آید، در
بصره خونریزي شود و ساختمان هایش خراب و اهل آن فانی گردند، در عراق خوف و وحشتی حاکم شود که راه فرار و نجاتی بر
- آن ها نباشد. [ 3]. پاورقی [ 1] حدیث طولانی بود، فرمایشات حضرت گلچین گردیده است. [ 2] الخرایج و الجرایح: ج 3، ص 133
. 3] ارشاد: ج 2، ص 378 ، إعلام الوري طبرسی: ج 2، ص 284 ، س 13 ] . 137 ، ح 53 ، اکمال الدّین: ص 525 ، ح ارشاد: ج 2، ص 378 ، إعلام الوري طبرسی: ج 2، ص 284 ، س 13 ]
1
حوادث ظهور و خروج نور
حضرت باقرالعلوم علیه السلام به بعضی از دوستان خود فرمود: دست از پا خطا نکنید و مشغول انجام وظایف خود باشید تا زمانی
که علائم و نشانه هائی که برایت مطرح می کنم آشکار شود. [ 1] قبل از ظهور امام زمان علیه السلام بین مردم یک درگیري وسیعی
انجام خواهد شد و جمع بسیاري کشته می شوند، بعد از آن شخصی به عنوان سُفیانی، لشکري را متشکّل از هفتاد هزار مرد جنگی
و مسلّح، به سوي کوفه بسیج می کند و در نتیجه آن خونریزي و غارت اموال و نفوس بسیاري رُخ می دهد. در همین بین، لشکري
از سمت خراسان با در دست داشتن پرچم هاي مخصوصی حرکت می کنند که در بین آن ها تعدادي از یاران امام زمان علیه السلام
نیز وجود دارد. سپس لشکر خراسانی با لشکر سفیانی در بین شهر حیره و کوفه با یکدیگر درگیر می شوند. سپس سفیان متوجّه
خواهد شد که مهدي موعود علیه السلام ظهور کرده است و آن حضرت در حال حرکت به سوي مکّه می باشد، به همین جهت
گروه عظیمی را جهت تعقیب آن حضرت روانه می کند. پس چون لشکر سفیانی هنگامی که در محلّی به نام بیداء - بین مکّه و
مدینه - برسند و فرود آیند، ندائی از آسمان به زمین خطاب می شود که: تمامی نیروهاي سفیانی را به جز سه نفر در خود فرو بِبَر،
که اثري از آن ها باقی نباشد. و امّا آن سه نفر را خداوند متعال، صورت هایشان را به پشت بر می گرداند و به صورت و قیافه سگ در می آیند و مسخ می شوند. سپس در یک چنین زمانی حضرت ولیّ عصر، امام زمان علیه السلام در کنار کعبه الهی قرار گرفته و
بر دیوار آن تکیه زده و به اهل زمین خطاب می نماید و می فرماید: اي مردم! ما براي یاري دین خدا آمده ایم و هرکس مایل باشد،
می تواند به گروه ما بپیوندد. و به دنباله آن می افزاید: ما اهل بیت پیغمبر صلی الله علیه و آله هستیم؛ و از هر فردي نسبت به خداوند
متعال و رسولش نزدیک تر و اولی تر می باشیم، پس هرکس بخواهد که نسبت به حضرت آدم، نوح و ابراهیم؛ و همچنین نسبت به
تمامی پیامبران الهی، حتّی حضرت محمّد صلوات اللّه علیهم با من مذاکره و احتجاج کند، آماده ام. پس از آن، می فرماید: آیا
خداوند متعال در قرآن نفرموده است: إنَّ اللّهَ اصْ طَفی آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إبْراهی م وَ آلَ عِمْرانَ عَلَی الْعالَمینَ ذُریَّۀً بَعْضُ ها مِنْ بَعْضِ
وَاللّهُ سَمیعٌ عَلیمٌ. [ 2]. من تداوم بخش و خلف آدم و نوح هستم، من برگزیده ابراهیم و محمّد صلوات اللّه علیهم هستم، هر که می
خواهد پیرامون قرآن و یا پیرامون سنّت حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله با من احتجاج و مناظره نماید، آماده ام؛ چون از
هرکس دیگري به آن ها نزدیک تر و به آن ها آشناتر هستم. بعد از آن، در ادامه فرمایشات خود می افزاید: آن هائی که کلام مرا
شنیدند و متوجّه شدند، خداوند آن ها را هدایت نماید. ضمناً شنوندگان حاضر، این مطالب و مسایل را به دیگران که غایب هستند
گزارش دهند... امام محمّد باقر علیه السلام فرمود: در چنین موقعیّتی خداوند متعال اصحاب و یاران حضرت حجّت علیه السلام را
که تعداد آن ها سیصد و سیزده نفر می باشند، جمعشان می نماید، همان طوري که در قرآن چنین فرموده است: أیْنَما تَکُونُوا یَأتِ
بِکُمُ اللّهُ جَمیعا إنَّ اللّهَ عَلی کُلِّ شَیْی ءٍ قَدیرٌ. [ 3]. سپس این تعداد افراد با امام زمان علیه السلام بیعت می کنند؛ و عهد و میثاق
حضرت رسول صلی الله علیه و آله نزد اوست که از پیامبران یکی از پس دیگري به إرث نهاده شده است. حضرت باقر العلوم علیه
السلام در پایان افزود: امام زمان علیه السلام از فرزندان حسین بن علیّ علیهماالسلام می باشد که خداوند متعال قضیّه قیام آن
حضرت را در یک شب تنظیم و اصلاح می نماید و نام مبارك و گرامی او همانند نام جدّش رسول خدا صلی الله علیه و آله خواهد
بود. [ 4]. پاورقی [ 1] علائم و نشانه هائی از غیبت و ظهور منجی عالم بشریّت، حضرت بقیّۀ اللّه الا عظم - روحی و ارواح العالمین
لتراب مقدمه الفداء، عجّل اللّه فی فرجه الشّریف - می باشد که هر کدام نیاز به توضیح و تشریح دارد که باید به کتابهاي مربوطه
3] سوره ] . ارجاع شود. ضمنا حدیث بسیار طولانی بود که به قطعه هائی از ترجمه آن اکتفا شد. [ 2] سوره آل عمران: آیه 33 و 34
. 257 ، بحارالانوار: ج 52 ، ص 305 ، ح 78 4] اختصاص شیخ مفید: ص 255 ] . بقرة: آیه 148
قانون پیاده رو و سواره
بنابر فرمایش امام موسی کاظم علیه السلام که فرمود: هنگامی که حضرت صاحب أمر (عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف و سلام اللّه
علیه) ظهور نماید، قانونی را براي عبور و مرور از خیابان ها و پیاده روها تعیین و به مرحله اجراء در می آورد، که به شرح ذیل می
باشد: کلّیه سواره ها - موتوري، ماشین، دوچرخه، الاغ و... باید از خیابان حرکت و عبور نمایند. و کلّیه پیاده ها باید از پیاده رو
استفاده و رفت و آمد نمایند. تبصره: هر سواره اي که از پیاده رو استفاده و حرکت نماید، چنانچه برخوردي با عابر کند و آسیبی به
او برساند، مق ّ ص ر و ضامن است و باید خسارت او را پرداخت کند. هر پیاده و عابري که از خیابان استفاده و رفت و آمد نماید،
هرگونه آسیبی توسّط سواره اي به او برسد ضمانتی برایش نیست و خسارت بر عهده خودش می باشد. [ 1]. پاورقی [ 1] وسائل
. الشّیعۀ: ج 29 ، ص 243 ، ح
همچون شمایل جدش ظاهر می شود
روزي حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم در جمع بعضی از شاگردان خود پیرامون شروع ظهور قائم آل محمّد عجّل اللّه
فرجه الشّریف، چنین اظهار نمود: به خدا سوگند! او را می بینم که در حال ورود به مکّه معظّمه می باشد، در حالتی که پیراهن و
عباي رسول اللّه صلی الله علیه و آله را بر تن؛ و عمامه آن حضرت را بر سر و کفش هاي وصله دارش را در پاي خود کرده؛ و نیز
چوب دستی او را در دست گرفته و به عنوان یک چوپان به همراه چند گوسفند می آید تا داخل مکّه گردد... با این که صدها سال
از عمر مبارکش سپري شده، امّا با شکل و قیافه جوانی شاداب ظاهر می گردد و هیچ أثر پیري در او دیده نمی شود؛ و به تنهائی
وارد مسجدالحرام و به کعبه پناهنده می گردد. و چون شب فرا رسد و مردم به خواب بروند، جبرئیل به همراه میکائیل و تعدادي از
دیگر ملائکه نازل می شوند و نزد حضرت ولیّ عصر، امام زمان صلوات اللّه علیه می آیند. در این هنگام، جبرئیل علیه السلام به
صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف گوید: اي سرور من! گفتار تو مقبول و دستور تو نافذ خواهد بود. پس از آن، امام
زمان علیه السلام دستی بر صورت خود می کشد و اظهار می دارد: حمد و ستایش مخصوص خداوندي است که وعده اش فرا
رسیده و ما را وارث زمین گردانیده است و جایگاه ما بهشت خواهد بود، خداوند بهترین پاداش را براي عمل کنندگان مخلص قرار
داده است. بعد از آن، حضرت بین رکن و مقام می ایستد و با فریادي رعدآسا ندا می دهد: اي کسانی که خدا شما را براي یاري
من ذخیره داشته است، به پاخیزید و به سوي من بشتابید و مرا یاري کنید. امام صادق علیه السلام در ادامه فرمایش خود افزود:
صداي امام زمان به گوش همگان در شرق و غرب عالَم خواهد رسید. و چون این صدا به گوش همه برسد، تمامی اصحاب و یاران
آن حضرت کمتر از یک چشم بر هم زدن گرد او جمع خواهند شد، که تعداد آن ها سیصد و سیزده نفر، به تعداد اصحاب حضرت
رسول صلی الله علیه و آله در جنگ بدر خواهد بود. سپس تمامی افراد با حضرت بیعت خواهند کرد؛ و اوّل کسی که دست امام
زمان را می گیرد و بیعت می کند، جبرئیل امین علیه السلام است و پس از آن سایر ملائکه که بر زمین فرود آمده اند؛ و سپس
.[ جنّیانی که در رکاب آن حضرت باید باشند و بعد از آن ها مؤمنینی که کنار آن حضرت اجتماع کرده اند، بیعت می نمایند. [ 1
.183 - پاورقی [ 1] مختصر بصائرالدّرجات ص 182
هدایت شده از رهپویان کمیل
چالش پروفایـلِ امــــام زمانے🌺🍃
🍃🌸نفر6⃣1⃣
بہ دو نفر جوایِـــز نفیسے اهداء مے شود😍
اسپانسرمون:
@Nersaa🍃
ارسال عکس و شرکت در چالش👇
http://eitaa.com/joinchat/3394568197Ca50f3c3b39
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
معرفی کانال و گروه های خوب در ایتا 😍😍
حتما بهش سر بزنید
👇👇👇👇👇👇👇
🔴عمده فروشی کاملیا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2461597703Cf6e3667772
🔴ارزانسرای کاملیا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3080202C4179d94588
🔴لینکدونی رایگان .ثبت لینک کانال و گروه👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1655701510C1231391a95
سوپر گروه 620 نفری بازار
#بازار رو به کسانی که دوستشان دارید معرفی کنید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1986527243C98ffc5dbc3
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
شرایط ثبت لینک در لینکدونی 👇👇👇
✅ گروه :: 60 سین
✅ کانال:: 70 سین
جهت گرفتن بنر به ای دی زیر پیام دهید
@obx2016b
🍃 سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آنها ثبت میکند 🍃
✅ پیامبراکرم(ص) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛
❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد.
❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد.
❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد.
سپس فرمود:
🔸دفتری که خدا چیزی از آن را نمیآمرزد، #شرک_به_خدا است.
🔸دفتری که خدا به آن اهمیت نمیدهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزهای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا میبخشد و از آن می گذرد.
🔸 و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کردهاند که ناچار باید تلافی شود.
📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی احادیث الطلاب
@montzeran
920421-Panahian-M-Imamsadeq-TanhaMasir-03-18k.mp3
8.95M
ایجاد ارزش افزدوه درمبازه بانفس @montzeran
منتظران گناه نمیکنند
همچون شمایل جدش ظاهر می شود روزي حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم در جمع بعضی از شاگردان خود پیر
ظهور نور در مدینه و اعدام دو جنایت کار
یکی از اصحاب و شاگردان امام صادق علیه السلام ضمن پرسش هاي متعدّدي از آن حضرت سؤال کرد: وقتی امام زمان علیه
السلام در شهر کوفه برنامه خود را اجرأ نماید، به کدام شهر رهسپار خواهد شد؟ فرمود: به مدینه جدّم رسول اللّه صلی الله علیه و
آله مراجعت می نماید؛ و چون حضرت - ولیّ عصر عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف - وارد مدینه منوّره گردد حوادثی عجیب رخ
می دهد؛ مؤمنین در شادکامی و سرور قرار خواهند گرفت و کافران در ذلّت و بدبختی خواهند بود. سپس حضرت وارد مسجدالنّبی
می شود و کنار قبر جدّش رسول اللّه صلی الله علیه و آله می آید و با صداي بلند می گوید: اي جمع خلایق! آیا این قبر جدّم رسول
اللّه است؟ خواهند گفت: آري، اي مهدي آل محمّد! پس از آن اظهار می فرماید: چه کسانی کنار قبر او قرار گرفته اند؟ گویند: دو
هم نشین او، ابوبکر و عمر کنار آن حضرت دفن شده اند. امام زمان (عجّ) با این که از واقعیّت أمر آگاه است، مطرح می نماید: چرا
از بین تمام امّت فقط این دو نفر اینجا دفن شده اند؟ آیا احتمال نمی دهید که کسانی دیگر دفن شده باشند؟ در جواب گویند: غیر
از آن دو نفر کسی دیگر کنار حضرت رسول دفن نشده است، چون که آن دو خلیفه آن حضرت بوده اند. بعد از آن می فرماید:
آیا کسی از شماها در این موضوع - و دفن آن دو نفر - شکّ و شبهه اي ندارد؟ همه خواهند گفت: خیر. و چون مدّت سه روز از
این جریان بگذرد، دستور دهد تا نبش قبر کنند و جسد آن دو نفر را از قبر درآورند، بدون آن که تغییري در شکل و قیافه آن ها
پدید آمده باشد؛ و سپس دستور می دهد: جسد هر دو نفرشان را بر درختی خشک آویزان کنند؛ و آن درخت سبز و داراي میوه
گردد و کسانی که ولایت و حکومت آن ها را قبول داشته اند، گویند: این دو نفر، چه افراد شریفی بوده اند؛ اکنون حقّ بر همگان
آشکار شد و ما پیروز گشتیم. بعد از آن ندائی از طرف حضرت مهدي (عجّ) به گوش همگان می رسد: دوستداران این دو نفر هر
که هست، سر جاي خود بایستد و آن هائی که مخالف این دو می باشند، در سمتی دیگر قرار گیرند. چون جمعیّت از یکدیگر جدا
شوند، به دستور آن حضرت، باد سیاه و وحشتناکی می وزد و آن دو جسد را با تمام علاقه مندانشان به همراه درخت می سوزاند.
سپس حضرت دستور می دهد تا آن دو جسد سوخته شده را فرود آورند و به اذن و اراده خداوند زنده می شوند و اجتماعی عظیم
از اقشار مختلف گرد هم آیند. بعد از آن، حضرت ضمن خطبه اي مفصّل تمام جنایت ها و ظلم هائی که از حضرت آدم به بعد
شده، براي جمعیّت بازگو می فرماید تا آن موقعی که به خانه حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها و امیرالمؤمنین امام علیّ علیه
السلام حمله کردند و در خانه را آتش زدند و محسن آن حضرت را بین در و دیوار سقط کردند. و جریان کربلاء و شهادت امام
حسین علیه السلام و یارانش و نیز اسارت اهل بیت ش را، همچنین به شهادت رسیدن تمامی ائمّه و ذراري آن ها و تمام ظلم و
جنایاتی که بر علیه مؤمنین انجام گرفته است و نیز عمل هاي زنا که در جامعه واقع شده - تا زمان ظهور امام زمان علیه السلام - به
تمامی آن ها اشاره می نماید. و چون همه ظلم ها و جنایت ها را برشمارد، با دلیل و برهان بر علیه آن دو نفر اثبات می نماید و آنها
نیز می پذیرند و اعتراف می کنند. پس از آن که اعتراف کردند، هر دو نفرشان را مؤاخذه و قصاص می کند و دستور می دهد: آن
ها را دار بزنند و در آن هنگام آتشی از درون زمین خارج می گردد و آن ها را می سوزاند، سپس باد شدیدي می وزد و خاکستر
، 188 ، هدایۀ الکبري حضینی: ص 401 ، س 1 - آن ها را متلاشی و پراکنده می کند. [ 1]. پاورقی [ 1] مختصر بصائر: ص
بحارالانوار: ج 53 ، ص 12 ، س 11
تهیه آذوقه لشکر امام زمان
مرحوم شیخ صدوق، کلینی و برخی دیگر از بزرگان آورده اند: حضرت صادق آل محمّد از قول پدرش، حضرت باقرالعلوم
علیهماالسلام حکایت فرماید: هنگامی که امام زمان عجّل اللّه تعالی فرجّه الشّریف ظهور نماید و بخواهد قیام نماید، قیام خود را از
مکّه معظّمه شروع نموده و ابتداء به سمت شهر کوفه حرکت می کند. و قبل از آن که به همراه لشکر و یاران خویش حرکت نماید،
منادي حضرت در بین جمعیّت، نداء دهد: کسی حقّ ندارد به همراه خود غذا و آب حمل کند، سپس حضرت دستور می دهد تا
سنگ حضرت موسی بن عمران علیه السلام - که به مقدار بار شتري است - برداشته شود و همراه نیروها آورده شود، پس در هر
منزلی که فرود آیند، از آن سنگ چشمه اي از آب گوارا جاري گردد که هر گرسنه اي از آن میل کند، سیر گردد؛ و نیز هر تشنه
اي از آن آب بیاشامد، سیراب شود و نیازي به طعام و مایعات نخواهند داشت. و این آذوقه خوراکی و آشامیدنی براي تمامی افراد
لشکر امام زمان علیه السلام می باشد، تا هنگامی که در نجف اشرف و کوفه وارد شوند. [ 1]. پاورقی [ 1] اصول کافی: ج 1، ص
. 231 ، ح 3، إ کمال الدّین: ص 670 ، ح 17 ، الخرایج والجرایح: ج 2، ص 691 ، ح
پیراهن یوسف و ابراهیم کجاست؟
مرحوم شیخ صدوق، راوندي و بعضی دیگر از بزرگان به نقل از مفضّل بن عمرو حکایت کند: روزي در خدمت حضرت صادق
آل محمّد صلوات اللّه علیهم اجمعین نشسته بودم، آن حضرت فرمود: آیا می دانی پیراهن حضرت یوسف علیه السلام چه بود و
کجاست؟ عرض کردم: خیر، نمی دانم؛ شما بفرمائید تا فرا بگیرم. امام علیه السلام فرمود: چون حضرت ابراهیم علیه السلام را
خواستند داخل آتش بیندازند، جبرئیل امین علیه السلام پیراهنی از لباس هاي بهشتی برایش آورد و بر او پوشانید و آتش در مقابلش
سرد و بی أثر شد. و در آخرین روز حیاتش آن را تحویل حضرت اسحاق علیه السلام داد و او نیز پیراهن را بر حضرت یعقوب علیه
السلام پوشانید که اندازه قامت او بود. و هنگامی که حضرت یوسف علیه السلام به دنیا آمد، پدرش آن پیراهن را بر یوسف
پوشانید، تا آن جائی که همان پیراهن را توسّط برادرانش براي پدر خود - که نابینا گشته بود - فرستاد و او بینا گردید و این همان
پیراهن بهشتی بود. عرض کردم: اکنون آن پیراهن کجاست و چه خواهد شد؟ فرمود: الا ن نزد اهلش می باشد و در نهایت، تقدیم
قائم آل محمّد صلوات اللّه علیه خواهد شد. و هنگامی که آن حضرت ظهور نماید، آن پیراهن را بر تن مبارك خود می نماید و
تمام مؤمنین در شرق و غرب دنیا، هر کجا که باشند بوي خوش آن را استشمام خواهند کرد. و او - یعنی؛ امام زمان عجّل اللّه تعالی
فرجه الشّریف - در تمام امور وارث تمامی پیغمبران الهی می باشد. [ 1]. پاورقی [ 1] إکمال الدّین: ص 327 ، ح 7، الخرایج
ج 2، ص 691 ، ح 6، با تفاوتی مختصر.
@montzeran
سرزنش در برگرداندان هدایا
مرحوم شیخ صدوق، کلینی، طبرسی و برخی دیگر از بزرگان، به نقل از حسن بن فضل حکایت کنند: روزي وارد عراق شدم و بر
این تصمیم بودم که خار نشوم و حرکت نکنم، مگر آن که شواهد و نشانه هاي کافی از حضرت ولیّ عصر، امام زمان عجّل اللّه
تعالی فرجه الشّریف دریابم و در ضمن با خود گفتم: آن قدر اینجا می مانم تا به خواسته خود برسم، گرچه فقیر شوم و با گدائی
امرار معاش کنم. پس از گذشت چند روزي، نزد یکی از سفیران و نمایندگان حضرت به نام محمّد بن احمد آمدم و از او در
رسیدن به مقصود خود تقاضاي کمک کردم. او در جواب اظهار داشت: داخل فلان مسجد برو، آن جا شخصی را ملاقات می کنی
که تو را راهنمائی می نماید. به همین جهت حرکت کردم و هنگامی که وارد آن مسجد شدم، شخصی نزد من آمد و چون نگاهش
بر من افتاد خندید و گفت: غمگین و ناراحت مباش، در همین سال به سفر حجّ خواهی رفت و سپس سالم به سوي خانواده و
فرزندانت برمی گردي. با شنیدن این پیش بینی ها، دلم آرام گرفت و مطمئن شدم، ولی با خود گفتم: باید حتما نشانه و دلیل آن را
ببینم، إن شاءاللّه. موقعی که به منزل بازگشتم، شخصی کیسه اي را که در آن چندین دینار و تعدادي لباس بود، درب منزل آورد و
تحویل من داد؛ و پس از خا حافظی رفت. در آن حال بسیار افسرده خاطر شدم و با خود گفتم: نصیب و سهم من همین بوده است؛
و از روي نادانی آن ها را به ضمیمه نامه اي گلایه آمیز پس دادم. پس از گذشت مدّتی از این کار جاهلانه خود پشیمان شده و
گفتم: نسبت به مولایم حضرت صاحب الا مر علیه السلام کافر و بی اعتبار شده ام، لذا نامه اي دیگر نوشتم و از کردار ناشایست
خود، عذرخواهی کرده و اظهار پشیمانی و توبه نمودم. و چون نامه را فرستادم، حرکت کردم تا براي انجام و اقامه نماز آماده شوم.
در این بین فکرهاي گوناگونی مرا احاطه کرده بود؛ و در افکار خویش غوطه ور بودم که ناگهان همان شخصی که کیسه پول و
لباس ها را آورده بود، دو مرتبه وارد شد و مرا مخاطب قرار داد و اظهار نمود: اي حسن بن فضل! رفتار بدي را انجام دادي، چون
که هنوز امام و مولایت را نشناخته اي. سپس در ادامه سخن خویش افزود: ما در بعضی موارد جهت تبرّك مقدار اندکی پول و غیره
براي دوستانمان می فرستیم، بدون آن که از ما سؤال و تقاضائی کرده باشند؛ و سپس آن شخص نامه اي را به دستم داد و رفت.
هنگامی که نامه را گشودم، در آن چنین مرقوم شده بود: اي حسن بن فضل! در رابطه با این که هدیه ما را برگرداندي اشتباه کرده
اي، پس اگر چنانچه به درگاه خداوند متعال توبه نمائی، خداوند توبه ات را پذیرا می باشد. امّا نسبت به مقدار دیناري که برایت
فرستاده بودیم و آن ها را برگرداندي، در موردي دیگر مصرف کردیم؛ ولیکن لباس را قبول بکن که براي انجام مراسم و مناسک
حجّ، در این لباس احرام ببندي. [ 1]. پاورقی [ 1] اصول کافی: ج 1، ص 520 ، ح 13 ، إ کمال الدّین: ص 490 ، ح 13 ، إعلام الوري
طبرسی: ج 2، ص 263
@montzeran
رسولی برای ظهور مهدی فاطمه قدم بردارید .mp3
15.18M
شور " روشونههابهجایبارگناه... "
بامداحی : حاجمهدیرســـــــــولی
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج @montzeran
متنی بسیار زیبا لطفا مشاهده بفرمائید
یا صاحب الزمان!
السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا وَعْدَاللَّهِ الَّذِي ضَمِنَهُ
خیلی خیالم راحته
چون
ضمانت آمدنت را خدا کرده!
تلنگر
اینطوری پای امام زمانت وایستا
از در خونه اهل بیت جایی دیگه نرو ،،.
چون خبری نیست
وفادار،باهوش،پیگیر
وقتی امام مجتبی علیه السلام به عیادت کنندگان فرمود : بروید ! همه رفتند جز اصبغ بن نباته ! و وقتی امام به او گفت : سخنم را نشنیدی؟پاسخ داد: چرا شنیدم، ولی دوست دارم یک بار دیگر مولایم را ببینم و آنقدر پشتِ در ماند تا اجازه یافت برای آخرین بار،امیرمومنان را ببیند.
او که با وجود کهولت سن در صفین و جمل در رکاب علی جنگیده بود و در "شرطة الخمیس" با علی شرط و پیمان بسته بودتا پای جان در راه او فداکاری کند حالا بر بالین علی نشسته و می دید که چگونه علی چند بار از هوش رفته و بازگشته ! و اصبغ که نعمت وجود امام زمانش را قدر می دانست و نمی خواست آخرین فرصت را از دست بدهد، و در عین حال دلش می خواست سیرِ دل و برای آخرین بار ،علی را زیارت کند! وقتی علی با صورت زرد و صدای شکسته فرمود : هنوز نشسته ای؟ با شرمندگی پاسخ داد : آری می خواهم سخنی و اندرزی دیگر از شما بشنوم !
و این گونه بود که آخرین حدیث را از زبان مولایش شنید.
اصبغ بن نباته بعد از شهادت امیرمومنان نقل کننده ی احادیث زیادی از حضرت علی بود،تا این بار به شکلی دیگر امام زمانش را یاری کند.
من و تو هم می توانیم تا پای جان به شرط و پیمانی را که با امام زمان علیه السلام بسته ایم وفادار بمانیم و در هر موقعیتی مولایمان را نصرت و یاری کنیم ! حالا که در عصر غیبت به سر می بریم و نعمت حضور در جوارش را نداریم به گونه ایی و زمان ظهور که درک حضورش را کردیم،به گونه ایی دیگر!
@montzeran