eitaa logo
منتظران گناه نمیکنند
2.5هزار دنبال‌کننده
17.2هزار عکس
5.2هزار ویدیو
353 فایل
خادم کانال منتظران گناه نمیکنند👇 @appear وروزو کردن تبلیغات درکانال تاسیس کانال : ۱۳۹۷٫۱٫۱۱ پایان کانال : ظهور آقا امام زمان عج ان شاء الله نشر از مطالب کانال آزاد ✔️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💪🇮🇷💪 هوشیاری در اوج ، با لالایی دشمن خوابم نمیبرد ... 🌱🌱🌱
📣 آئین وداع با پیکر پاک و مطهر سردار سرلشکر شهید 🔸️زمان: سه شنبه ۲۴ مهرماه ۱۴۰۳ ساعت ۲۳ شب 🔸️مکان: شهر مقدس قم حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س)
✨ معامله با خـدا یا چشم مردم ⁉️ ✨شخصی مسجدی ساخت. بهلول از او پرسید : مسجد را برای رضای خدا ساختی یا اینکه بین مردم شناخته شوی؟ شخص پاسخ داد : معلوم است برای رضای خداوند! بهلول خواست اخلاص شخص را بیازماید. در نیمه های شب بهلول رفت و روی دیوار مسجد نوشت این مسجد را بهلول ساخته است صبح که مردم برای ادای نماز به مسجد آمدند نوشته روی دیوار را میخواندند و میگفتن خدا خیرش بدهد آن شخص طاقت نیاورد و فریاد سر داد ایهاالناس بهلول دروغ میگوید این مسجد را من ساختم من از مال خود خرج کردم و شما او را دعای خیر میکنید! بهلول خندید و پاسخ داد معامله تو باخلق بوده نه با خالق! 👌بیایید در زندگیمان با خدا معامله کنیم نه با چشم مردم.
📛تلنگر 👌ای انسان؛... یادت باشد...اگر وارد دوزخ شدی،از "" تلخـــی عذاب""به خدا شکایت نکن این همان ""شــیرینی گناهی""است که در دنیا از آن لذت میبردی ...
👌 مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانه‌اش فرو ریخت. شیخ را ترس برداشت و سراغ عارف شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را‌ سوال کرد. ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت می‌دانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست. شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیه‌ای که بر تو وارد شده است. شیخ گفت: روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش می‌مرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب می‌کردم. زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظه‌ای شاد شدی که می‌توانستی خانه پدری‌ات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست. مرد گریست و سر در سجده گذاشت و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق می‌شدم چه می‌کردی؟؟!! سر بر سجده گذاشت و توبه کرد
منتظران گناه نمیکنند
خودسازی و اهل سازی در پرتو عفاف و حجاب از منظر قرآن و کلام شهیدان و نقشه دشمن در نابودی پوشش زن مسلم
زمان و موقعیت اجتماعی نزول آیه نیز همین معنا را تأیید می کند؛ زیرا در دوران جاهلیت و سال های نخستین بعثت، کنیزان و زنان اهل کتاب، بدون پوشاندن سر و گردن از منزل بیرون می رفتند و برخی از افراد هرزه و بی بندوبار، مزاحم آنها می شدند. 💞🍃💞🍃 👈اگر زنانی که تازه مسلمان شده بودند، با همان رسم و بدون رعایت پوشش کامل رفت و آمد می کردند، چه بسا از شر مزاحمان فاسد احساس امنیت نمی کردند. 🌟🍃 ازاین رو، خداوند دستور می دهد زنان مؤمن به طور کامل حجاب را رعایت کنند تا در جامعه به عنوان زن مؤمن پاکدامن شناخته شوند و همانند زنان بی عفاف اهل کتاب و کنیزان بی تعهد، مورد آزار و نگاه های خائنانه مردان بیگانه قرار نگیرند و بهانه ای به دست مزاحمان اهل فسق ندهند
🌥حجاب کامل، 🌟تأمین کننده امنیت و 🌟 آسایش روانی زن و 🌟گویای این پیام است که چنین زنی هیچ گاه نباید توهین و مزاحمت ببیند. 🌸🍃 این زنی است که حجاب به طور طبیعی او را حفظ می کند و شایسته در امان بودن است. ✅پوشش اسلامی، زن را در سنگری نفوذناپذیر و دور از تیررس نگاه و هوس بیگانگان قرار می دهد و از تشویش و نگرانی نگه می دارد
رهبر فرزانه انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای در این باره می گوید: پای بندی بانوان به حجاب، آنان را در رسیدن به مدارج عالی معنوی کمک می کند و از سقوط به پرتگاه هایی که در سر راه آنان قرار دارد، مانع می شود. هیچ بحثی درباره پوشش زن، نباید متأثر از هجوم تبلیغاتی غرب باشد 👈. البته حجاب زنان به چادر منحصر نمی شود،  ولی چادر بهترین نوع حجاب و نشانه ملی ماست و هیچ منافاتی با فعالیت های زنان مسلمان در مسائل اجتماعی و فرهنگی ندارد. 🌟🍃در این آیه جلباب به فتح و کسر جیم، 👈وسیله پوشش معرفی شده است و آن، لباس بلند مثل چادر و یا روسری بزرگ (چارقد) است که بخش های عمده بدن، سر و گردن و سینه را می پوشاند و بیشتر در بیرون از منزل استفاده می شود
بنابراین آیه، زنان باید جلباب را طوری به خود بگیرند که 👈 موی سر، 👈زیر گلو و 👈سینه هایشان را بپوشاند تا در انظار نامحرمان پیدا نباشد که همگان و البته افراد شهوت ران بیماردل و هرزه، آنان را به حیا و عفت بشناسند و جرئت بی احترامی و تعرض به آنان را به خود ندهند.
عفاف و حجاب از پیام‌های اصلی قیام امام حسین(ع) است. 💌یکی از پیام‌های بسیار مهم مکتب اسلام و یکی از نمودهای قیام امام‌حسین(ع) عفاف و حجاب بوده و 💌 پیام حضرت زینب (س) برای تمام دوست‌دارانشان نیز عفاف و حجاب و رعایت آن حتی در میان دشمنان بوده است. 🌥حجاب باعث سرافرازی است نه سرافکندگی، حجاب نوعی بالا بردن شخصیت است نه افت شخصیت، حجاب باعث حفظ انسان است نه سقوط انسان و این مسئله باید در فرهنگ جامعه متبلور شود و فرهنگ حجاب آن‌گونه در جامعه مطرح شود که بی‌حجابها و بدحجابها به تمسخر فرد با حجاب اقدام نکنند. در امپراطوری بزرگ ایران یکی از مشخصه‌های مهم دربارهای سلاطین ایران اصل حجاب بوده که نشانه بزرگی زن در دربار و وجه تمایز بردگان از زنان بزرگ درباری حجاب آنان بوده چرا که برده‌های خدمتگزار اجازه حجاب داشتن نداشته و حجاب فقط از آن بزرگ زادگان ایران باستان بود. ☝️انسان‌ها به نوعی فراموش‌کار بوده و احتیاج به تذکر دارند و قرآن نیز این نکته را بارها یادآور شده که انسان‌ها در اثر مراودات و کارهای اجتماعی و غفلت‌هایی که در جامعه رخ می‌دهد، ممکن است از اصولی که دارند غفلت کنند لذا امر به معروف و نهی‌از‌منکر نکته‌ای ضروری است. در بحث بد حجابی در کشور نیز افراد بدحجاب و بی‌حجاب در اصل مخالف اسلام و ایران نیستند و فقط کمی دچار غفلت شده‌اند که باید با امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر به ارشاد آنان پرداخت. دختری که حجابش را رعایت نمی‌کند نمی‌توان به وی نسبت ضدانقلاب و یا ضدحجاب داد چرا که همه اصل را پذیرفته‌اند ولی در شیوه عمل کردن کوتاهی و سهل‌انگاری می‌کنند و معاند حجاب نیستند اما فرهنگ حجاب کمی دچار تزلزل شده که با امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر می‌توان به هدایت جامعه اقدام کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹تا ندهم بھت سلام صبحم بخیر نمی‌شود... السلام علیک یا مولای یا صاحب الزمان السلام علیک یا خلیفه الرحمن و یا شریک القرآن و یا امام الانس و الجان🌹
هم اکنون شبکه 2 وشبکه خبر2 تشیع پیکر سردار شهید نیلفروشان مشهد مقدس
یاد شهید آیت الله ریسی افتادم که تومشهد تشیع جنازه کردند در 30اردیبهشت 1403
سلطان آسمان ها این داستان، بر اساس زندگی یولی، دختری چینی نوشته شده که در پکن، با امام زمان (عج) دیدار کرده است. یولی چشم هایش را بست و به دیوار تکیه داد. شب از نیمه گذشته بود. حادثه دیروز ذهنش را مشغول کرده بود. به راننده ای فکر می کرد که به جای کلیسا او را جلوی در مسجد پیاده کرده بود. «ایا راننده اشتباه کرده بود؟» این پرسشی بود که او به آن فکر می کرد. چرا؟ چرا آن راننده او را جلوی در مسجد پیاده کرده بود؟ از تخت پایین آمد و به طرف پنجره رفت. ستاره ها شهر را روشن کرده بودند؛ انگار زمین آن شب مهمان ستاره ها بود. به آسمان نگاه کرد و زیر لب گفت: «سلطان آسمان ها… کجایی؟» باز به یاد حادثه دیروز افتاد. به یاد حرکت های موزون زنانی افتاد که در مسجد بودند. او کنار یکی از خانم ها نشست و کوشید بفهمد آن زن، زیر لب چه می خواند و به چه زبانی حرف می زند و بعد، از آن خانم پرسیده بود: «چه حرکت های قشنگی! شما چه کار می کردید؟» ـ نماز می خواندیم. ـ چرا؟ ـ برای این که با خدای مان حرف بزنیم. یولی در دلش گفته بود: سلطان آسمان ها… و بعد به یاد دوستش شین افتاده بود که در کلیسا منتظرش بود. پنجره را باز کرد. دوست داشت از خواب گاه بیرون برود و روی برف ها غلت بزند. دوست داشت حادثه ای را که دیروز برایش اتفاق افتاده بود، برای کسی تعریف کند، ولی هم اتاقی او پیرزنی اَخمو بود. او استاد ریاضی بود. دستش را از پنجره بیرون برد. دانه های برف آرام آرام روی دستانش می نشستند. یادش آمد چند ماه پیش که با دوستش، شین به کنار دریا سفر کرده بود، در بین راه تصمیم گرفتند شب را در خانه ای استراحت کنند. صاحب خانه زنی مهربان بود که تازه مسلمان شده بود. یولی روی تاقچه یکی از اتاق ها کتابی دید. صاحب خانه به او گفت که این کتاب، قرآن است و یولی از پیرزن خواست که درباره اسلام توضیح بدهد. او شب را با آن کتاب که به زبان چینی ترجمه شده بود، به صبح رساند و صبح موقع خداحافظی، صاحب خانه کتاب را به او هدیه داد و سفارش کرد که برای اطلاعات بیش تر به سفارت ایران برود. از تخت پایین آمد. به طرف چمدانش رفت و آن را باز کرد. کتاب جلوی چشمش بود. در این چند ماه، گاهی که فرصت پیدا می کرد، قرآن می خواند. قرآن را برداشت و به طرف پنجره رفت. به آسمان نگاه کرد. اشک در چشمانش حلقه زد: «خدایا از تو نشانه ای می خواهم تا باورت کنم.» قرآن را روی قلبش گذاشت و چشمانش را بست و آرام کتاب را باز کرد. جمله اول را خواند: «اقم الصلوه الذکری… .» «برای یاد من، نماز بخوان.» باز به یاد حادثه دیروز افتاد و کسانی که پارچه های سفید آن ها را پوشانده بود. با آن حرکت های موزون چه قدر زیبا به نظر می رسیدند. به اطرافش نگاه کرد؛ چشمش به ملافه روی تخت افتاد. آن را برداشت و خود را پوشاند. روی تخت ایستاد. آسمان هنوز می بارید. یولی خم شد، سپس نشست و سرش را به تخت چسباند و گفت: «خدایا کمکم کن.» دوباره ایستاد و خم شد. لبخندی زد. صدایی از فنرهای تخت برخاست. پیرزن هم اتاقی او چشمانش را باز کرد. روبه روی خود شبحی سفیدرنگ دید. جیغ کشید. یولی برگشت و به آرامی به او نگاه کرد. پیرزن گفت: «دی… دیوانه! چه می کنی؟!» کتاب ها را روی میز گذاشت تا مسئول کتاب خانه آن ها را بگیرد. میان قفسه های کتاب چرخی زد. او تقریباً تمام کتاب هایی را که به زبان چینی ترجمه شده بود و در کتاب خانه سفارت ایران وجود داشت، خوانده بود. دوست داشت در زمینه دین خود، کتاب های بیش تری بخواند تا بتواند دوستان خود را قانع کند. می خواست بیش تر بداند. احساس می کرد که هر چه بیش تر می گذرد، تشنه تر می شود، ولی در کشور خود بیش تر از این نمی توانست با اسلام آشنا شود. فکری به خاطرش رسید. لبخند زد. از مردی که پشت میز نشسته بود، تشکر کرد. از در سفارت که بیرون آمد، سوز سردی به صورتش خورد. روسری اش را محکم گره زد و دوید. آدم ها بی تفاوت از کنارش می گذشتند. قدم هایش سست شد. به آسمان نگاه کرد و گفت: «خدایا! می دانم که تو هستی و مرا می بینی، نشانه های بیش تری نشانم بده.» مرد بلیت را روی میز گذاشت. یولی آن را برداشت و تشکر کرد. بلیت را در جیب پالتویش گذاشت و در را باز کرد. هوا سرد بود. دستانش را در جیب پالتویش پنهان کرد. به یاد دوستانش افتاد. در این یک سال، همه او را از خود رانده بودند. دلش برای دوستانش می سوخت. دوست داشت آن ها هم از سرگردانی نجات پیدا کنند. هر وقت با یکی از آن ها صحبت می کرد او را مسخره می کردند. حتی شین هم رابطه اش را با او قطع کرده بود. به یاد رییس دانش گاه افتاد که به او گفته بود: «اگر پشیمان شوی، دیگر راهی برای بازگشت نداری. تو می توانستی اینده درخشانی در کشورت داشته باشی.» قلبش لرزید. پاهایش سست شد. نمی دانست به کجا می رود. تنها یک روز فرصت داشت که از تصمیم خود برگردد. نفس هایش
1_5981831832.mp3
2.62M
😍 گزارش روزانه به 🔖 ✍استاد رائفی پور•. خیلی قشنگه حتما گوش بدین •.
آماده‌سازی مزار شهید نیلفروشان در گلستان شهدای اصفهان ▪️هم اکنون مزار مطهر شهید حاج عباس نیلفروشان در گلستان شهدای اصفهان در حال آماده‌سازی است. ▪️قرار است پیکر مطهر شهید نیلفروشان فردا پنج‌شنبه ۲۶ مهرماه در قطعه فرماندهان و کنار مزار سرداران شهید حاج حسین خرازی، حاج احمد کاظمی و حاج علی زاهدی به خاک سپرده شود.
سردار سرتیپ پاسدار محمدرضا فلاح‌‌زاده جانشین نیروی قدس سپاه به جای شهید سرلشگر عباس نیلفروشان به عنوان فرمانده سپاه در لبنان منصوب شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آبرو دارا الان وقت آبرو گذاشتنه 🔹️بعد از حکم جهاد رهبر شما چیکار کردید؟ 🔹️زندگی تون چقدر متفاوت شد؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️دیروز ماهواره، امروز اینترنت! یکی از استدلال‌های مدافعان رفع فیلترینگ اینه که اساسا فیلتر کردن بی‌فایدست؛ چون طرف میره از فیلترشکن استفاده می‌کنه؛ تازه قراره اینترنت ماهواره‌ای بیاد که دیگه فیلترینگ فعلی هم کارساز نیست. در کلیپ بالا رهبری معظم جواب این طرز تفکر غلط رو دادن؛ تفکری که معتقده چون دشمن داره پیشرفت می‌کنه ما بیاییم هر مانعی رو برداریم! متاسفانه همین الان هم فیلترینگ به صورت ناقص داره در کشور اجرا میشه؛ انگار که وزارت ارتباطات توی رودربایستی، فیلترینگ رو اجرا می‌کنه؛ چون اونقدر شکاف وجود داره که یه بچه دبستانی هم می‌تونه از اون عبور کنه. پس راهش فیلترینگ درست و درمونه؛نه حذف فیلترینگ البته باید برای افرادی که کارهای پژوهشی یا کارهای تجاری با خارج کشور یا سایر موارد معقول، نیاز به دسترسی‌های بیشتری دارن این امکان مهیا باشه؛ نه اینکه ما بیاییم سد رو منفجر کنیم تا سیل جاری بشه توی کل کشور! #️⃣ ✅ #️⃣