eitaa logo
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
204 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
4.5هزار ویدیو
161 فایل
🍃←بِســمِ‌رَّبِ‌‌بَـقیَٖةَ‌الله→~♡ تاخودرا نسازیم و تغییر ندهیم! جامعه ساختهـ نمی شود🌿 کپی با ذکر 2 صلوات آزادهـ"📿🍁 تاسیس کاݩاݪ: 1399/8/3 جهت تبادل فقط مراجعه کنید والسلام @shahidehh گوش جاڹ^^ https://abzarek.ir/service-p/msg/1603459
مشاهده در ایتا
دانلود
😍 مهندس تـ❥ـــویی 😅 بقیه فقط اداتو درمیارن ✔️ ____________________ ♨️ حامی 🔴 به جمع ما بپوندید👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2424932C0dc1e42b39
👇ڪپشن تقدیمـ به...👇👇
متنـ مرتبط با عڪس باݪا☝️☝️ 🔸تقدیم به همه ی میدانم چه قدر سخت است زندگی برایت در این جامعه امروزی! میدانم برای چشمانت دست به هرکاری میزنی ... میدانم که وقتی با خانواده داخل مغازه میروی یک راست سرت را در گوشی میکنی تا چشمت به هیچ کس نیفتد و مردم نادان می گویند همش سرش تو گوشیه!😐 آنان نمی فهمند ولی من میدانم ... میدانم قلبت چه دردی می کشد وقتی مردان جامعه ات را میبینی که از تن دریده و همه فقط نر شده اند ... برادرم چه عذابی میکشی وقتی زنانی با صدها رنگ و لعاب برایت در خیابان ها فشن شو میگذارند و تو چشم می پوشانی ... چه میتوانم بگویم در برابر این پاک دامنی وصف نشدنی ات؟🥀 میدانم چه دردی دارد دیدن مردانی که با ظاهر و باطنی گرگ گونه وجه ی تو و تمام امثال تو را خراب میکنند ... آری برادرم با افتخار میگویم که خون فاطمه (س) در رگ هایت جاری ست ... میدانم در این روزگار که پسران هم چون تو شهوت در جلو چشمان شان خیمه زده تو با چه نیروی از آن می گریزی .. . چقدر سخت است💔 توهم مردی توهم غریزه داری ... من که دخترم ولی برادرم راستش را بگو چگونه در این فلاکت بازار خودت را این گونه حفظ کرده ایی؟ بگو چه شب هایی تا صبح ریختی برای دختران و پسران آلوده شده جامعه ات؟ برای قلب خون بار مهدی (عج)؟ چگونه میخواهند جواب بدهند؟ اصلا میتوانند در برابر این همه گناه پاسخگو رنج و عذاب های تو باشند؟ چگونه میخواهند روز قیامت در چشمانت نگاه کنند در حالی که با فجیع ترین وضع ها در برابرت میرفتند و تو چشم می پوشاندی؟🕊 برادرم چه زیبا قاسم وار می جنگی در این میدان بی عفتی!! دعا میکنم خداوند پاک ترین دختر عالم را نصیب ات کند که به حق لیاقت توست. الحق که معنی کلمه ی مرد، ادامه دهنده ی راه ، علم دار حسین تویی👊🏻 خوشبحالت چه مقامی داری پیش شهدا ... من هم قول میدهم با مکمل تو باشم ... @montzraannnn💕🍃
••|🕊|•• شب عملیات تا ڪہ فهمیدن رمزِ عملیات « یاابوالفضل» هستش🙂💔 قمقمہ هاشون رو خالے ڪردن، تا با لبِ تشنہ بروند بہ دل دشمن😞... چہ قدر از منش این شهدا دور شدیم🥀✨ آنقدر خیره بہ دنیا شدھ و ڪور شدیم🥺✨ 🍂 ﴾@montzraannnn @montzraannnn
_ • ديديدهنوزعشق‌لشڪردارد . . ديديدکھ‌اين‌قافلهـ‌‌رَھ‌‍بردارد :) اۍماندھ‌نھࢪوانـےعھد‌شکن ! اين‌ملڪِ‌علـےمالڪِ‌اشتـردارد˘˘✌️🏻♥️' . 🌿!'
「✿🌸✿」‌ آرامش‌را‌درهمہ‌جـٰـا‌جستجو‌کردم غافل‌از‌اینکہ‌آرامش‌ا‌زرگ‌‌گردن‌‌نزدیک‌تر‌است . . .🌿! آرامش‌قلوب‌🌱 :) سجادت‌رو‌باز‌کن‌یکم‌باخدا‌درددل‌کن🎈 ❤️ 🦋{❄️↬@montzraannnn↫❄️}🦋
『🌿』 . • در کولهـ‌بارم چیزی‌ندارم ؛ غیرازدلـے مستِ‌شوقِ‌شَـھادٺ . . 💔'! - 🌱. . • 🦋{❄️↬@shahd_eshg↫❄️}🦋
جز روی ٺو من با صنمے غیر نسازم زین اتش دل یکسره در سوز و گدازم ﴾🕊🌿﴿ 🦋{❄️↬@montzraannnn↫❄️}🦋
خبر خبر 😆🌿اهاݪیے دختـــرانـ فاطمۍ پـسرانـ عݪوۍ🙋🏻‍♀🙋‍♂😂😍رماااانـ توراهـ😁😎😋🤓😻🙌😹
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
#پارت‌سی‌و‌‌دوم حالتش با من عادي شده بود؛ حتی چند مرتبه توي عمل دستيارش شدم. هر چند همه چيز طبيعي به
و سوم زحمت ذهنم رو جمع کردم - بعد از حرف هايي که اون روز زديم... فکر مي کردم... ديگه صدام در نيومد - نمي تونم بگم حقيقتا چه روزها و لحظات سختي رو گذروندم. حرف هاي شما از يک طرف و علاقه من از طرف ديگه، داشت از درون، ذهن و روحم رو مي خورد. تمام عقل و افکارم رو بهم مي ريخت. گاهي به شدت از شما متنفر مي شدم و به خاطر علاقه اي که به شما پيدا کرده بودم خودم رو لعنت مي کردم؛ اما اراده خدا به سمت ديگه اي بود. همون حرف ها و شخصيت شما و گاهي اين تنفر باعث شد نسبت به همه چيز کنجکاو بشم... اسلام، مبناي تفکر و ايدئولوژي هاي فکريش، شخصيتي که در عين تنفري که ازش پيدا کرده بودم نمي تونستم حتي يه لحظه بهش فکر نکنم. دستش رو آورد بالا، توي صورتش و مکث کرد... - من در مورد خدا و اسلام تحقيق کردم و اين نتيجه اون تحقيقات شد. من سعي کردم خودم رو با توجه به دستورات اسلام، تصحيح کنم و امروز پيشنهاد من، نه مثل گذشته، که به رسم اسلام از شما خواستگاري مي کنم، هر چند روز اولي که توي حياط به شما پيشنهاد دادم حق با شما بود و من با يک هوس و حس کنجکاوي نسبت به شخصيت شما، به سمت شما کشيده شده بودم؛ اما احساس امروز من، يک هوس سطحي و کنجکاوانه نيست! عشق، تفکر و احترام من نسبت به شما و شخصيت شما من رو اينجا کشيده تا از شما خواستگاري کنم و يک عذرخواهي هم به شما بدهکارم، در کنار تمام اهانت هايي که به شما و تفکر شما کردم و شما صبورانه برخورد کرديد، من هرگز نبايد به پدرتون اهانت مي کردم. اون صادقانه و بي پروا، تمام حرف هاش رو زد و من به تک تک اونها گوش کردم و قرار شد روي پيشنهادش فکر کنم. وقتي از سر ميز بلند شدم لبخند عميقي صورتش رو پر کرد. - هر چند نمي دونم پاسخ شما به من چيه؛ اما حقيقتا خوشحالم بعد از چهارسال و نيم تلاش، بالاخره حاضر شديد به من فکر کنيد. از طرفي به شدت تحت تاثير قرار گرفته بودم؛ ولي مي ترسيدم که مناسب هم نباشيم، از يه طرف، اون يه تازه مسلمان از سرزميني با روابط آزاد بود و من يک دختر ايراني از خانواده اي نجيب با عفت اخلاقي و نمي دونستم خانواده و ديگران چه واکنشي نشون ميدن! برگشتم خونه و بدون اينکه لباسم رو عوض کنم بي حال و بي رمق، همون طوري ولو شدم روي تخت. 😎🙃😋😻🙌_بانو @montzraannnn
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
#پارت‌سی‌ و سوم زحمت ذهنم رو جمع کردم - بعد از حرف هايي که اون روز زديم... فکر مي کردم... ديگه ص
کجايي بابا؟ حالا چه کار کنم؟ چه جوابي بدم؟ با کي حرف بزنم و مشورت کنم؟ الان بيشتر از هر لحظه اي توي زندگيم بهت احتياج دارم که بياي و دستم رو بگيري و بعنوان يه مرد، راهنماييم کني. بي اختيار گريه مي کردم و با پدرم حرف مي زدم... چهل روز نذر کردم اول به خدا و بعد به پدرم توسل کردم، گفتم هر چه بادا باد. امرم رو به خدا مي سپارم؛ اما هر چه مي گذشت محبت يان دايسون، بيشتر از قبل توي قلبم شکل مي گرفت... تا جايي که ترسيدم. - خدايا! حالا اگر نظر شما و پدرم خلاف دلم باشه چي؟ روز چهلم از راه رسيد... تلفن رو برداشتم تا زنگ بزنم قم و بخوام برام استخاره کنن، قبل از فشار دادن دکمه‌ها نشستم روي مبل و چشم هام رو بستم. - خدايا! اگر نظر شما و پدرم خلاف دل منه، فقط از درگاهت قدرت و توانايي مي خوام من، مطيع امر توئم و دکمه روي تلفن رو فشار دادم... "همان گونه که بر پيامبران پيشين وحي فرستاديم بر تو نيز روحي را به فرمان خود، وحي کرديم... تو پيش از اين نمي دانستي کتاب و ايمان چيست ولي ما آن را نوري قرار داديم که به وسيله آن را کسي از بندگان خويش را بخواهيم هدايت مي کنيم و تو مسلما به سوي راه راست هدايت مي کني" سوره شوري... آيه 52 و اين... پاسخ نذر 40 روزه من بود. تلفن رو قطع کردم و از شدت شادي رفتم سجده... خيلي خوشحال بودم که در محبتم اشتباه نکردم و خدا، انتخابم رو تاييد مي کنه؛ اما در اوج شادي يهو دلم گرفت. گوشي توي دستم بود و مي خواستم زنگ بزنم ايران؛ ولي بغض، راه گلوم رو سد کرد و اشک بي اختيار از چشم هام پايين اومد. وقتي مريم عروس شد و با چشم هاي پر اشک گفت با اجازه پدرم... بله 🤩🦉_بانو @montzraannnn
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
#پارت‌سی‌و‌چهـارم کجايي بابا؟ حالا چه کار کنم؟ چه جوابي بدم؟ با کي حرف بزنم و مشورت کنم؟ الان بيشت
هيچ صداي جواب و اجازه اي از طرف پدر نيومد، هر دومون گريه کرديم از داغ سکوت پدر. از اون به بعد هر وقت شهيد گمنام مي آوردن و ما مي رفتيم بالاي سر تابوت ها روي تک تک شون دست مي کشيدم و مي گفتم: - بابا کي برمي گردي؟ توي عروسي، اين پدره که دست دخترش رو توي دست داماد مي گذاره، تو که نيستي تا دستم رو بگيري! تو که نيستي تا من جواب تاييد رو از زبونت بشنوم؛ حداقل قبل عروسيم برگرد؛ حتي يه تيکه استخون يا يه تيکه پلاک! هيچي نمي خوام... فقط برگرد... گوشي توي دستم... ساعت ها، فقط گريه مي کردم . بالاخره زنگ زدم... بعد از سلام و احوال پرسي ماجراي خواستگاري يان دايسون رو مطرح کردم؛ اما سکوت عميقي، پشت تلفن رو فرا گرفت... اول فکر کردم، تماس قطع شده؛ اما وقتي بيشتر دقت کردم، حس کردم مادر داره خيلي آروم گريه مي کنه. بالاخره سکوت رو شکست: - زماني که علي شهيد شد و تو، تب سنگيني کردي من سپردمت به علي، همه چيزت رو... تو هم سر قولت موندي و به عهدت وفا کردي بغض دوباره راه گلوش رو بست - حدود 10 شب پيش علي اومد توي خوابم و همه چيز رو تعريف کرد، گفت به زينبم بگو... من، تو رو بردم و دستتون رو توي دست هم ميذارم، توکل بر خدا... مبارکه... گريه امان هر دومون رو بريد -زينبم نيازي به بحث و خواستگاري مجدد نيست، جواب همونه که پدرت گفت؛ مبارکه ان شاءالله. ديگه نتونستم تلفن رو نگهدارم و بدون خداحافظي قطع کردم... اشک مثل سيل از چشمم پايين مي اومد... تمام پهناي صورتم اشک بود. همون شب با يان تماس گرفتم و همه چيز رو براش تعريف کردم.. فکر کنم من اولين دختري بودم که موقع دادن جواب مثبت، عروس و داماد هر دو گريه مي کردن. توي اولين فرصت، اومديم ايران، پدر و مادرش حاضر نشدن توي عروسي ما شرکت کنن... مراسم ساده‌اي که ماه عسلش سفر 10 روزه مشهد و يک هفته اي جنوب بود. هيچ وقت به کسي نگفته بودم؛ اما هميشه دلم مي خواست با مردي ازدواج کنم که از جنس پدرم باشه. توی فکه تازه فهميدم چقدر زيبا داشت نديده رنگ پدرم رو به خودش مي گرفت. 😛🐚_بانو @montzraannnn
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
#پارت‌‌آخر هيچ صداي جواب و اجازه اي از طرف پدر نيومد، هر دومون گريه کرديم از داغ سکوت پدر. از اون
داستان‌حیات‌شهیدسیدعلی‌حسینی‌و‌ دخترشون‌زینب‌سادات‌حسینی،‌‌داستانی شنیدنی‌و‌آموزنده‌بود‌‌مخصوصاً‌زمانی‌ک‌ این‌داستان‌دردوره‌ی‌ما‌‌رخ‌داده‌و‌هنوز شخصیت‌این‌داستان‌دربین‌ماحضورداره! دکترزینبسادات‌حسینی‌درکشورانگلیس بااون‌وضع‌نامناسب‌حجاب‌تونستن‌روی ایمانشون‌استواربمونن‌و‌به‌خاطرسایر مسائل‌دیگه‌،ایمانشون‌روکنارنگذاشتن. دکترحسینی‌وسیله‌ای‌بودن‌برای‌منقلب شدن‌دکتریان‌دایسون‌و‌سرانجام‌ایشون هدایت بشن‌و‌به‌اسلام‌روی‌بیارن... طوری‌میشه‌ک‌دکترحسینی‌داخل‌یه‌کشوری ک‌هجمه‌های‌زیادی‌درمورداسلام‌ستیزی داخلش‌وجودداره،بارفتار‌و‌کردارشون‌ اسلام‌حقیقی‌رونشون‌میدن‌و‌این‌استقامت تاجایی‌ادامه‌پیدامیکنه‌ک‌‌یک‌دکتر‌متخصص‌مجذوب‌‌د‌ین‌اسلام‌میشن‌و‌‌افکارضددین خودشونوفراموش‌میکنن‌و‌کنارمیگذارن. امید‌ک‌ما‌نیزب‌اندازه‌ی‌‌خویش‌در‌حفظ ارزش‌های‌دین،استوارومحکم‌باشیم‌ و‌باپایبندی‌و‌عمل‌ب‌اسلام‌وسیله‌ای‌برای هدایت‌دیگران‌و‌نرم‌شدن‌دلها‌‌برای‌خداوند متعال‌باشیم...! دکترزینب‌سادات‌هسینی‌هم‌اکنون‌در انگلستان‌زندگی‌می‌کنند‌و‌تاکنون‌هفده نفررا‌به‌دین‌مبین‌اسلام‌دعوت‌کرده‌اند. هفده‌نفرازطریق‌ایشون‌ب‌اسلام‌روی آوردند‌و‌ب‌‌مسیررستگاریِ‌حیقی‌‌دست یافته‌اند...💖🌺
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
داستان‌حیات‌شهیدسیدعلی‌حسینی‌و‌ دخترشون‌زینب‌سادات‌حسینی،‌‌داستانی شنیدنی‌و‌آموزنده‌بود‌‌مخصوصاً‌زما
و اسمهـ رمانـ شهدایی مونـ همـ داستانـ زندگی شهید سید عݪی حسینی است💛😍✋🌿پـایانـ تا رمانـ بعدی بامـا بمونید🛵🐣😍
بــسمـ ڔب شهـداۍ گݪگــــۅݧ🥀ڪـفـــن🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✋🏽 دلم به آن مستحبےخوش است کـه جـوابـش واجـب اسـت🌱✨ "السَّلاَمُ‌عَلَےَالْحَقِّ‌ الْجَدِيدِ وَ الْعَالِمِ‌ الَّذِي‌ عِلْمُهُ لاَيَبِيدُ" ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ @montzraannnn
منټظران حضږٺヅ‌‌‌‌🇵🇸
#سلام_امام_زمانم✋🏽 دلم به آن مستحبےخوش است کـه جـوابـش واجـب اسـت🌱✨ "السَّلاَمُ‌عَلَےَالْحَقِّ‌ الْ
و اقا جانمـ چهـ درد ناڪ است در ایــن شݪوغۍ شهــر کسۍ حواسش بهـ شمـانیست ڪهـ گـــــــر بود مارا اینـ همهـ دورے لازمـ نبود🙂💔🥀🍃😭😭✋
°•♡•°♡°•♡•°♡°•♡•° . «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيم» • 🖇اَللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْکُرْسِىِّ الرَّفیعِ، وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، وَ مُنْزِلَ التَّوْراةِ وَالْإِنْجیلِ وَالزَّبُورِ، وَ رَبَّ الظِّلِّ وَالْحَرُورِ، وَ مُنْزِلَ الْقُرْآنِ الْعَظیمِ، وَ رَبَّ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، وَالْأَنْبِیاءِ وَالْمُرْسَلینَ اَللّهُمَّ إِنّى أَسْأَلُکَ بوَجْهِکَ الْکَریمِ، وَ بِنُورِ وَجْهِکَ الْمُنیرِ، وَ مُلْکِکَ الْقَدیمِ، یا حَىُّ یا قَیُّومُ، أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ الَّذى أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمواتُ وَالْأَرَضُونَ، وَ بِاسْمِکَ الَّذى یَصْلَحُ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَالْآخِرُونَ، یا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَىٍّ، وَ یا حَیّاً حینَ لا حَىَّ، یا مُحْیِىَ الْمَوْتى، وَ مُمیتَ الْأَحْیاءِ، یا حَىُّ لا إِلهَ إِلّا أَنْتَ. • 🖇اَللّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلانَا الْإِمامَ الْهادِىَ الْمَهْدِىَّ الْقائِمَ بِأَمْرِکَ، صَلَواتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ الطّاهِرینَ، عَنْ جَمیعِ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ فى مَشارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغارِبِها، سَهْلِها وَ جَبَلِها، وَ بَرِّها وَ بَحْرِها، وَ عَنّى وَ عَنْ والِدَىَّ مِنَ الصَّلَواتِ زِنَةَ عَرْشِ اللَّهِ، وَ مِدادَ کَلِماتِهِ، وَ ما أَحْصاهُ عِلْمُهُ، وَ أَحاطَ بِهِ کِتابُهُ. أَللّهُمِّ إِنّى أُجَدِّدُ لَهُ فى صَبیحَةِ یَوْمى هذا، وَ ما عِشْتُ مِنْ أَیّامى عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فى عُنُقى، لا أَحُولُ عَنْها، وَ لا أَزُولُ أَبَداً. اَللّهُمَّ اجْعَلْنى مِنْ أَنْصارِهِ وَ أَعَوانِهِ، وَالذّابّینَ عَنْهُ، وَالْمُسارِعینَ إِلَیْهِ فى قَضاءِ حَوائِجِهِ، وَالْمُمْتَثِلینَ لِأَوامِرِهِ، وَالْمُحامینَ عَنْهُ، وَالسّابِقینَ إِلى إِرادَتِهِ، وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَیْنَ یَدَیْهِ. • 🖇اَللّهُمَّ إِنْ حالَ بَیْنى وَ بَیْنَهُ الْمَوْتُ الَّذى جَعَلْتَهُ عَلى عِبادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً، فَأَخْرِجْنى مِنْ قَبْرى مُؤْتَزِراً کَفَنى، شاهِراً سَیْفى، مُجَرِّداً قَناتى، مُلَبِّیاً دَعْوَةَ الدّاعى فِى الْحاضِرِ وَالْبادى. اَللّهُمَّ أَرِنِى الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ وَالْغُرَّةَ الْحَمیدَةَ، وَاکْحَُلْ ناظِرى بِنَظْرَةٍ مِنّى إِلَیْهِ، وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ، وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ، وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ، وَاسْلُکْ بى مَحَجَّتَهُ، وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ، وَاشْدُدْ أَزْرَهُ، وَاعْمُرِ اللّهُمَّ بِهِ بِلادَکَ ، وَ أَحْىِ بِهِ عِبادَکَ، فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ الْحَقُّ: ظَهَرَ الْفَسادُ فِى الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِما کَسَبَتْ أَیْدِى النّاسِ، فَأَظْهِرِ اللّهُمَّ لَنا وَلِیَّکَ وَابْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ الْمُسَمّى بِاسْمِ رَسُولِکَ • 🖇حَتّى لا یَظْفَرَ بِشَىْءٍ مِنَ الْباطِلِ إِلّا مَزَّقَهُ، وَ یُحِقَّ الْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبادِکَ وَ ناصِراً لِمَنْ لا یَجِدُ لَهُ ناصِراً غَیْرَکَ، وَ مُجَدِّداً لِما عُطِّلَ مِنْ أَحْکامِ کِتابِکَ، وَ مُشَیِّداً لِما وَرَدَ مِنْ أَعْلامِ دینِکَ، وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَاجْعَلْهُ اللّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ الْمُعْتَدینَ، اَللّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ، وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ، وَارْحَمِ اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ ، اللّهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ، إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعیداً وَ نَراهُ قَریباً، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. • اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ" • اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمانِ" • اَلْعَجَلَ، اَلْعَجَلَ؛ یا مَولای یا صاحِبَ الزَّمان" • °•♡•°♡°•♡•°♡°•♡•° (。◕‿◕。)➜♡@montzraannnn
‌ ♥️مـولایـم . . . 🌱ای نگاه کرمت، 🦋کار گشای همه خلق .. 🌱گاه گاهی به نگاهی 🦋دل ما را بنواز .. ♥️اللهم‌؏ـجل‌لولیڪ‌الفرج♥️ سلام صبحتون بخیر🌿🌸 ✨
یه کاری بکن برای امام زمان.mp3
10.16M
🎙 ✅ یه کاری کن برای (عج) کلیپ کوتاه مذهبی 👇👇👇 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ @montzraannnn
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸 خدایا درسته دیر اومدم، ولی اومدم 🔹 آیت‌الله ناصری (ره) کلیپ کوتاه مذهبی 👇👇👇 ┏━✨🌹✨🌸✨━┓ 🆔 @alihidarr ┗━✨🌸✨🌹✨━┛
•🌿❛ 💡 برسه‌اون‌روز که‌خستہ‌ازگناهامون جلـو امام‌زمان زانـوبزنیـم؛ سرمونوپایین‌بندازیم وفقط‌یہ‌چیزبشنویم سرتـوبالاکن من‌خیلی‌وقتـه‌بخشیدمت...💔 عـزیزترینم، امـام‌تنھـای‌مـن ببخش‌اگـه‌برایتان زینب نشدم...💔 کِےشَود حُــربشـوَم تـوبـہ‌مردانـِہ‌کُنم..✋ ‍‌‌ ‍‌‌‌‌‌‌‌ ||🌱 ᴶᵒⁱⁿ🕶🌻⇟ @CHERA_CHADOR
و خدایے ڪہ بھ شدت کافے ست💛👑 ʝơıŋ➘ |❥ @Ayehaientzar