eitaa logo
منتظران ظهور
1.1هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
24.1هزار ویدیو
155 فایل
ارتباط با مدیر کانال @montazerz_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدای حکیم وبصیر سلام علیکم . . 💢اگر دو نفر از اصحاب خاص امیرالمومنین برای نامزد شوند؛ شما به کدام یک رای نمیدهید؟ مالک اشترنخعی یا کمیل ؟ چرا؟ ✅چرا به مالک اشتر رای میدهیم؟ در واقع سوال مهمتر اینه که چرا به کمیل رای نمیدهیم؟ ✅دعای کمیل معروف رو امام علی (علیه السلام) به همین حضرت کمیل بن زیاد تعلیم داد. هر دوی این شخصیتها، انسانهای خوبی هستند. اما مگر انسان خوب، ضرورتا سیاستمدار و مسول خوبی هم هست؟ هر دوی اینها، در بسیار از مراتب و مقامات شاید هم سطح باشن. ✅✅اما چرا به کمیل نمیدهیم؟ مساله اینجاست. ✅تاریخ را بخوانید:👇👇👇 💢💥در سال ۳۹هـ. ق. کمیل بن زیاد از طرف امیرالمؤمین (علیه السلام) به فرمانداری شهر هیت منصوب شد. پس از مدتی خبر به وی رسید که یاران معاویه به فرماندهی «سفیان بن عوف» قصد یورش به هیت را دارند؛ به خیال اینکه آن‌ها در«قرقیسا»هستند؛ بدون اجازه امام علی (علیه السلام) ۵۰ نیروی مسلح را برای دفاع در شهر گذاشت؛ وخود ویارانش به طرف آنجا حرکت کرد؛ تا درجنگ پیشدستی کرده باشد. سپاهیان معاویه از فرصت استفاده کرده به هیت حمله کردند؛ و به غارت پرداختند. امام علی (علیه السلام) نامه‌ای به کمیل بن زیاد نوشت؛ و به خدا اگر کوه بود؛ کوهی بود جدا از دیگر کوهها، و اگر سنگ بود سنگی بود خارا که سم هیچ ستور به ستیغ آن نرسد؛ و هیچ پرنده بر فراز آن نپرد. خدا رحمت کند را، او برایم چنان بود که من برای رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) بودم. آدم خوب بودن دلیل بر نماینده یا سیاستمدار خوب بودن نیست. حکومت اسلامی، مالک اشتر می خواهد. سپر بلای علی(علیه السلام) بود. بخاطر همین انقلاب فرمودند:  آدمهایی را انتخاب بکنند؛ که وقتی رفت در آن مسند نشست؛ حالا آن مسند هرچه باشد؛ چه مسند عضویّت در مجلس خبرگان باشد؛ یا در مجلس شورای اسلامی باشد؛ یا ریاست جمهوری باشد؛ خودش را بلای مشکلات کشور قرار بدهد؛ فانی در خدمات و مصالح و منافع عمومی مردم باشد؛ کشور را به دشمن نفروشد؛ مصالح کشور را برای رودربایستی با این و آن زیر پا نگذارد؛ باید این را انتخاب کنند. این میشود یک انتخابات خوب. این نظر و معیار را با نامزدهای انتخاباتی پیش رو مقایسه کنید. . نهج البلاغه، ص ۴۰.شهیدی، نهج البلاغه، ص ۴۴۰، کلمات قصار،ش ۴۴۳.ابن أبی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ۱۵، ص ۹۸.