آیا شیعیان امام علی علیه السلام بدون حساب و کتاب وارد بهشت می شوند؟
در برخی اخبار آمده است که شیعیان اهل بیت(علیه السلام) محاسبه می شوند،
ولی کسانی که مسئولیت حسابرسی آنان را بر عهده دارند ائمه اطهار علیه السلام هستند که برای آنان تقاضای بخشش کرده و وارد بهشتشان می کنند.
امام رضا علیه السلام:
اگر روز قیامت حسابرسی شیعیان را به ما محول کردند هر کس دادخواهی اش بین او و خدایش بود در امر او داوری می کنیم و خدا هم خواسته ی ما را اجابت می کند.
هر که دادخواهی اش با مردم بود برای وی تقاضای بخشش می کنیم و مردم هم او را به ما می بخشند
و هر که دادخواهی اش بین او و ما بود، ما از هر کس دیگری به بخشش شایسته تریم و از او در می گذریم...
راوی می گوید به امام صادق ـ علیه السلام ـ گفتم: شنیدم که فرمودی همه شیعیان به رغم گناهانی که دارند در بهشت جای دارند.
فرمود: به تو راست گفتم. بخدا سوگند که همه آنها در بهشت جای دارند.
گفتم: فدایت شوم گناهان، بسیارند و بزرگ!
فرمود: اما در قیامت همگی شما با شفاعت پیامبر که خواسته اش برآورده می شود و یا جانشینش، در بهشت خواهید بود.
امّا بخداوند سوگند که من از برزخ بر شما می ترسم...(چون در برزخ شفاعت نیست)
اما آیا ما جزء شیعیان حضرت علی علیه السلام هستیم؟
امام محمد باقر علیه السلام به جابر فرمود: اى جابر آیا براى تشیّع همین بس است که کسى ادعا کند محبت ما اهلبیت را؟!
سوگند به خدا که شیعیان ما نیستند مگر افرادى که:
تقواى خدا پیشه گیرند و او را اطاعت کنند.
شیعیان ما شناخته نمیشوند مگر به تواضع و خشوع دل، و نگاهدارى امانت، به زیاد روزه گرفتن، نماز خواندن، احسان به پدر و مادر، مراعات فقراى همسایگان، از حال آنها با خبر بودن، از حال مسکینان و قرض داران و یتیمان با اطلاع بودن، و به آنها رسیدگى کردن، و در گفتار از راستى تجاوز نکردن، و تلاوت قرآن کردن و ...
فروع کافی، کلینی، ص 242، کتاب الخبائز، ح 3، دارالکتب الاسلامیه، 1367 هـ ش.
اصول کافى جلد ۳ صفحه ۱۱۸
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
حُرِّه دختر حلیمه سعدیه، خواهر رضاعى نبى اکرم (ص) روزى به کاخ حکومتى حجّاج بن یوسف ثقفى وارد شد.حجاج از طرز برخورد او که خیلى وزین و بىاعتنا بود فهمید که یک زن معمولى نیست.
بعد از اینکه او را شناخت از او سؤال کرد:
تو حُرّه دختر حلیمه سعدیه اى؟
گفت: بلی
حجاج گفت:مدتى در انتظار دیدار تو بودم زیرا به من خبر رسیده که تو على را برتر از صحابه ٔپیامبر(ص) میدانى و او را بر ابوبکر ، عمر ، عثمان ، ترجیح مى دهى؟
حرّه گفت: نه تنها از صحابه، بلکه از تمام افرادى که از صحابه بهترند ، بالاتر و بهتر میدانم !
حجاج گفت:مقصود خویش را روشنتر بیان کن. کیست که بالاتر از اصحاب پیغمبر باشد؟
حرّه گفت: بهتر از اصحاب پیغمبر بسیارند از جمله آدم ، نوح ، لوط ، ابراهیم ، موسى ، سلیمان و ...
حجّاج ناراحت شده و گفت:
واى برتو ، چقدر ادّعاى بزرگى کردى که على (ع) را از بعضى انبیاء بالاتر و برتر شمردى اگر در این باره دلیل و برهانِ قوى اقامه نکنى تو را خواهم کشت.
حرّه با کمال شهامت، به قرآن شریف تمسک کرد و براى هر یک از ادّعاهاى خود دلیل قاطع از کلام خدا ، اقامه کرد و چنین گفت: اى حجّاج
قرآن درباره حضرت آدم میفرماید:
(وَ عَصى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوى،آدم عصیان کرد)
ولى درباره حضرت على(ع) و خانوادهاش میفرماید :
(وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً)۲
سعى وکار شما موردتقدیر و ستایش است.
بعلاوه، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع کرد و فرمود:
(وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه)
نزدیک این درخت نروید ولى او با همسرش، به نزدیک آن درخت رفتند و از آن خوردند.
امّا على(ع) در عین حالیکه تمام نعمتها بر او حلال بود اما از نان گندم هم نخورد.
حجاج با صداى بلند گفت:
اَحْسَنْتِ... اَحْسَنْتِ
بعد از او تقاضا کرد که برترى على (ع) را بر نوح و لوط بیان کند.
حرّه گفت: خداوند به عنوان مثال براى کافران زنهاى لوط و نوح پیامبر را نامبرده
که به آن دو بزرگوار، خیانت کردند گر چه همسر دو پیغمبرند، امّا این باعث
رفع عذاب آنها نخواهد شد.
روز قیامت به هر دو خطاب میشود: داخل شوید، به همراهى آنانکه داخل آتشاند
امّا حضرت على(ع) را همسرى است که خشنودى او خشنودى خداست
و خشم او خشم خداست.
حجاج گفت:اَحْسنتِ یا حرّه! قبول کردم امّا دلیل برترى على را بر ابراهیم بیان کن
حُرّه گفت: خداوند درباره حضرت ابراهیم (ع) در قرآن میفرماید:
(وَ اِذْقالَ اِبْراهیمُ رَبِّ اَرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوْتى قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلى وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبى)
خدایا به من بنمایان که چگونه
مردگان را زنده مى کنى
خطاب رسید:مگر تو ایمان نیاورده اى؟
عرض کرد، بلى ایمان آورده ام ولى میخواهم که مطمئن شوم خدا هم به او نمایاند.
امّا على(ع) جملهاى را فرمود که دوست و دشمن آنرا نقل کردهاند
حضرت در جواب صعصعة بن صوحان که وقتی پرسید:
یا امیرالمؤمنین تو بالاترى یا حضرت ابراهیم؟
فرمود: ابراهیم(ع) براى اطمینان قلبى خودش
به خداوند عرضه داشت:
(رَبِّ أرِنى کَیْفَ تُحْىِ الْمُوتى)
امّا من آنچنان اطمینان دارم
که اگر پردههاى غیبى از مقابل من برداشته شود بر یقین من افزوده نخواهد شد.
حجاج گفت: آفرین بر تو اى حرّه، استدلال بسیار خوبى کردى، حالا بگو برترى على بر موسى(ع) چیست؟
حرّه گفت: حضرت موسى(ع) وقتیکه در دفاع ازمظلوم یکى از یاران فرعون را کشت و به او خبردادند که طرفداران فرعون میخواهند تو را به قتل برسانند.
(فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ)
او در حالیکه میترسید،از مصرخارج شد
و به سوى مدین رفت.
امّا حضرت على(ع) در لیلة المبیت
بهجاى پیامبر(ص) خوابید و جان خود را بدون واهمه فداى پیامبر کرد، این درحالى بود که خطر قتل او حتمى بود این عمل آن حضرت مورد تقدیر خداوندى قرار گرفت که میفرمایند:
(وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْرى نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّه)ِ
بعضى از مردم جان خود را براى رضاى خدا مىفروشند.
حجاج گفت: احسنتِ، حالا دلیل خویش را بر فضلیت
على نسبت به حضرت سلیمان (ع) بیان نما
حرّه گفت:
حضرت سلیمان به خداوند عرضه داشت:
(رَبِّ اغْفِرْلى و هَبْ لى مُلْکاً لایَنْبَغىِ لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدى)
پروردگارا! مرا ببخش و ملک و سلطنتى به من کرامت فرما که سزاوار احدى بعد از من نباشد.
امّا على(ع) درباره دنیا و بیزارى از ریاست آن فرمود:
(هَیْهاتَ ! غُرّى غَیْرى لاحاجَةَ لى فیک قَدْ طَلَّقْتُک ثَلاثاً لارَجْعَةَ)
اى دنیا ! از من دور شو و غیر مرا فریب ده من نیازى به تو ندارم من تو را سه طلاقه نمودهام و رجوعى در آن نیست
بحار الانوار.ج۴۶. ص ۱۳۴و۱۳۵و۱۳۶
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
بر اساس روایات، در روز غدیر چکار کنیم؟
روز اطعام دیگران
مَنْ فَطَّرَ فِيهِ مُؤْمِناً كَانَ كَمَنْ أَطْعَمَ فِئَاماً وَ فِئَاماً وَ فِئَاماً فَلَمْ يَزَلْ يَعُدُّ إِلَى أَنْ عَقَدَ بِيَدِهِ عَشْراً ثُمَّ قَالَ وَ تَدْرِي كَمِ اَلْفِئَامُ قُلْتُ لاَ قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ كُلُّ فِئَامٍ وَ كَانَ لَهُ ثَوَابُ مَنْ أَطْعَمَ بِعَدَدِهَا مِنَ اَلنَّبِيِّينَ وَ اَلصِّدِّيقِينَ وَ اَلشُّهَدَاءِ فِي حَرَمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَقَاهُمْ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ
امام صادق علیه السلام فرمود: هر کس مؤمنی را در عید غدير افطاری دهد پاداش اطعام یک میلیون نفر را دارد و پاداش کسی را دارد که به همین عدد پیامبران، صديقان، شهدا و صالحان را در حرم خداوند هنگام گرسنگی و سختی (و قحطی) اطعام کرده و سیراب نموده باشد.
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۸ ص ۸۹
روز سپاس و شادى
هُوَ يَوْمُ عِبَادَةٍ وَ صَلَاةٍ وَ شُكْرٍ لِلَّهِ وَ حَمْدٍ لَهُ وَ سُرُورٍ لِمَا مَنَّ اللَّهُ بِهِ عَلَيْكُمْ مِنْ وَلَايَتِنَا وَ إِنِّي أُحِبُّ لَكُمْ أَنْ تَصُومُوهُ.
امام جعفر صادق علیه السلام فرمودند: عيد غدير، روز عبادت و نماز و سپاس و ستايش خداست، و روز سرور و شادى است به خاطر ولايت ما خاندان، كه خدا بر شما منّت گذاشت، و من دوست دارم كه شما آن روز را روزه بگيريد.
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ج ۱۰ ص ۴۴۶
روز نيكوكارى
وَ لَدِرْهَمٌ فِيهِ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ لِإِخْوَانِكَ الْعَارِفِينَ، فَأَفْضِلْ عَلَى إِخْوَانِكَ فِي هَذَا الْيَوْمِ وَ سُرَّ فِيهِ كُلَّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ.
امام جعفر صادق سلام الله علیه فرمودند: و اگر در روز عيد غدير، يک درهم به برادران با ايمان و معرفت خود هدیه بدهی، برابر هزار درهم است، بنابراين در اين روز به برادرانت بخشش كن و هر مرد و زن مؤمن را شاد گردان.
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص ۷۳۷
روز صلوات و روزه و بیزاری از ستمگران
رَوَى الْحَسَنُ بْنُ رَاشِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ: قُلْتُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! لِلْمُسْلِمِينَ عِيدٌ غَيْرُ الْعِيدَيْنِ؟ قَالَ: نَعَمْ، يَا حَسَنُ! أَعْظَمُهَا وَ أَشْرَفُهَا، قَالَ: قُلْتُ لَهُ: وَ أَيُّ يَوْمٍ هُوَ؟ قَالَ: يَوْمٌ نُصِبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ فِيهِ عَلَماً لِلنَّاسِ، قُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِدَاكَ! وَ مَا يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَصْنَعَ فِيهِ؟ قَالَ: تَصُومُهُ، يَا حَسَنُ! وَ تُكْثِرُ الصَّلَاةَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِيهِ، وَ تَتَبَرَّأُ إِلَى اللَّهِ مِمَّنْ ظَلَمَهُمْ، فَإِنَّ الْأَنْبِيَاءَ كَانَتْ تَأْمُر الْأَوْصِيَاءَ بِالْيَوْمِ الَّذِي كَانَ يُقَامُ فِيهِ الْوَصِيُّ أَنْ يُتَّخَذَ عِيداً، قَالَ: قُلْتُ: فَمَا لِمَنْ صَامَهُ؟ قَالَ: صِيَامُ سِتِّينَ شَهْراً.
از حسن بن راشد نقل است که گفت: به امام جعفر صادق علیه السلام عرض کردم: فدایتان شوم! آيا برای مسلمانان غیر از آن دو عيد (فطر و قربان)، عيد ديگرى هم هست؟ فرمودند: بله، ای حسن! بزرگترين و شریفترین عيد. عرض کردم: و آن، چه روزی است؟ فرمودند: روزى كه اميرالمؤمنین علیه السلام برای هدایت مردم منصوب شدند، عرض کردم: فدايتان شوم! در آن روز چه کاری سزاوار است، انجام دهيم؟ حضرت فرمودند: آن روز را روزه بگير، ای حسن! و زیاد بر محمّد و آل او درود بفرست و از کسانی که به آنان ظلم و ستم کردند، در پیشگاه خدا برائت بجوى، پس همانا پيامبران به جانشينان خود دستور میدادند كه روزى را كه جانشين انتخاب میشود، عيد بگيرند، عرض کردم: پاداش کسی که آن روز را روزه بگیرد، چیست؟ حضرت فرمودند: پاداش او، ثواب شصت ماه روزه است.
الكافی، شیخ کلینی، ج ۴، ص ۱۴۹
روز گشايش بر خانواده
وَ الْعَمَلُ فِيهِ يَعْدِلُ الْعَمَلَ فِي ثَمَانِينَ شَهْراً، وَ يَنْبَغِي أَنْ يُكْثَرَ فِيهِ ذِكْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الصَّلَاةُ عَلَى النَّبِيِّ، وَ يُوَسِّعَ الرَّجُلُ عَلَى عِيَالِهِ.
امام صادق سلام الله علیه فرمودند: ارزش عمل نیک در آن روز (عيد غدير) با عمل هشتاد ماه برابر است، و شايسته است که در آن روز، ذكر خدا و درود بر پيامبر صلی الله علیه و آله بسیار گفته شود، و مرد، بر خانوادۀ خویش توسعه بخشد.
ثواب الأعمال، شیخ صدوق، ص ۷
فضائل_امیرالمؤمنین
خصال سه گانه
عن سعد، سمعت رسول الله صلى الله عليه وآله يقول لعلى عليه السلام ثلاث خصال لأن يكون لى واحدة منها أحب إلى من الدنيا و ما فيها، سمعته يقول:
أنْتَ مِنّي بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسي إلّا أنَّهُ لا نَبِيَّ بَعْدِي وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: لَاُعْطِيَنَّ الرايَةَ غَداً رَجُلاً يُحِبُّ اللهَ وَالرَّسُولَ وَ يُحِبُّهُ اللهُ وَ رَسُولُهُ لَيْسَ بِفَرّارٍ. وَ سَمِعْتُهُ يَقُولُ: مَنْ كُنْتُ مَوْلاهُ فَعَلِيٌّ مَوْلاهُ.
از سعد نقل است كه گفت:
سه جمله (خصلت) است كه اگر يكى از آنها در من بود از دنيا و آنچه در آن است بيشترش ارج مى نهادم.
شنيدم پيامبر صلى الله عليه وآله به على مى گويد:
منزلت تو به من همان منزلت هارون به موسى است با اين تفاوت كه ديگر بعد از من نبوت نيست.
و شنيدم در روز فتح خيبر درباره او فرمود:
فردا بيرق جنگ را به كسى خواهم سپرد كه خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول هم او را دوست دارند و هيچ گاه به دشمن پشت نمى كند و نمى گريزد.
و شنيدم فرمود:
هركس كه من مولاى اويم على مولاى اوست.
كنز العمال ۱۳، ح ۳۶۵۹۵ به نقل از ابن جرير. نيز رجوع فرماييد به ح ۳۶۴۹۳ و ۳۶۴۹۶. مى گويم: «اين احاديث از روايات متواتر و قطعى الصدور است. »
به مناسبت سالروز ولادت امام موسی کاظم علیه السلام.
امام موسی بن جعفر (۱۲۷یا۱۲۸ق - ۱۸۳ق) معروف به امام موسی کاظم و ملقب به کاظم و باب الحوائج، هفتمین امام شیعیان، در سال ۱۲۸ق، همزمان با انتقال قدرت از امویان به عباسیان دیده به جهان گشود و در سال ۱۴۸ق، پس از شهادت پدرش، امام صادق(ع)، به امامت رسید.
دوران ۳۵ ساله امامت او با خلافت منصور، هادی، مهدی و هارون عباسی همزمان بود. او چندین بار از سوی مهدی و هارون عباسی زندانی شد و در سال ۱۸۳ق، در زندان سندی بن شاهک به شهادت رسید.
دوره امامت امام کاظم(ع) با اوج قدرت خلافت عباسی همزمان بود. مناظرات و گفتگوهایی با خلفای عباسی، به منظور مشروعیت زدایی از آنان و برخی عالمان یهودی و مسیحی در منابع تاریخی و حدیثی در پاسخ به پرسشهای آنان وارد شده است. در مسند الامام الکاظم بیش از سه هزار حدیث از وی گردآوری شده که شماری از آنها را برخی از اصحاب اجماع روایت کردهاند.
امام کاظم(ع) برای ارتباط با شیعیان، سازمان وکالت را گسترش داد و در مناطق مختلف، افرادی را به عنوان وکیل تعیین کرد. از سوی دیگر، حیات امام کاظم(ع) همزمان با بروز انشعاباتی در شیعه بود و فرقههای اسماعیلیه، فطحیه و ناووسیه با آغاز امامت او و فرقه واقفیه پس از شهادت او شکل گرفت.
منابع شیعه و سنی، تقوی، زهد، علم، عبادت، بردباری و بخشندگی وی را ستوده و او را کاظم و عبد صالح لقب دادهاند. بزرگان اهل سنت به امام هفتم شیعیان احترام گذاشته و همچون شیعیان به زیارت قبر او رفته و می روند. آرامگاه امام کاظم(ع) و آرامگاه نوهاش امام جواد(ع) در منطقه کاظمین در شمال بغداد، به حرم کاظمین شهرت دارد و زیارتگاه مسلمانان بهویژه شیعیان است.
منشور اخلاقي امام موسي كاظم علیهالسلام
فرازي از پيامها و سفارشات امام موسي كاظم (علیه السلام) به هشام.
اى هشام؛ آنكس كه زبانش راستگوست، عملش پاك و نيكوست و آنكس كه نيتش پاك باشد، روزيش افزون شود و آنكس كه با برادران و خانواده اش بهخوبى برخورد كند، عمرش طولانى گردد.
اى هشام؛ هركس كه از تعرض به آبروى مردم خوددارى كند، خداوند نيز در روز قيامت از كيفر گناه او درگذرد؛ و هركس كه خشم خود را از مردم باز دارد، خدا نيز بهروز رستاخيز، خشم خود را از او باز دارد.
اى هشام؛ بهترين وسيله تقرب بنده به خدا، پساز شناخت او، نماز است و احسان به پدر و مادر؛ و اجتناب از صفت حسادت و خودبينى و فخرفروشى.
اى هشام؛ در پى اصلاح روزگارى باش كه در پيش دارى، پس نظر كن كه آنچه روزى خواهد بود، و پاسخى برايش مهيا كن؛ زيرا كه بی شك تو بازداشت شوى و مؤاخذه گردى، و از روزگاران گذشته و مردمانش پند گير، كه بهراستى روزگار خود طولانى است و [اما براى شخص] محدود و كوتاه.
تحفالعقول، ص361
چهار اصل مهمِ مدیریت وقت در زندگی، از دیدگاه امام موسی کاظم(ع)
امام کاظم علیه السلام برای نهایت استفاده و بهره وری از وقت و برنامه ریزی در زندگی، در یک دستور جامع و کاربردی چنین می فرماید:
«اجْتَهِدُوا فِی أَنْ یَكُونَ زَمَانُكُمْ أَرْبَعَ سَاعَات»؛ سعی کنید در زندگی، زمان خود را به چهار بخش تقسیم کنید:
1. سَاعَةً لِمُنَاجَاةِ اللَّهِ : بخشی را به راز و نیاز با خداوند متعال اختصاص دهید.
2. وَ سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ : بخشی را هم به تلاش برای کسب روزی حلال اختصاص دهید.
3. وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ وَ الثِّقَاتِ الَّذِینَ یُعَرِّفُونَكُمْ عُیُوبَكُمْ وَ یُخْلِصُونَ لَكُمْ فِی الْبَاطِنِ:
زمانی هم به معاشرت با برادران و اشخاص مورد اعتمادی بپردازید كه شما را از عیب هایتان آگاه می کنند و از صمیم قلب با شما یک رو هستند.
4. وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِكُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ وَ بِهَذِهِ السَّاعَةِ تَقْدِرُونَ عَلَى الثَّلَاثِ سَاعَات:
زمانی را هم برای لذتهای حلال قرار دهید که به کمک این بخش است که شما توان گذراندن آن سه بخش را خواهید داشت.
تحف العقول، ص 409.
امام موسى كاظم عليه السلام:
اَداءُ الاَمانَةِ و َالصِّدْقُ يَجْلِبانِ الرِّزْقَ، و َالْخيانَةُ و َالْكَذِبُ يَجْلِبانِ الفَقْرَ وَ النِّفاقَ؛
اداى امانت و راستگويى روزى را زياد مى كند و خيانت و دروغگويى باعث فقر و نفاق مى شود.
تحف العقول، ص 403.
امام کاظم علیه السلام:
إِنِّي لَأَقُولُ لَكَ قَوْلًا قَدْ كَانَتْ آبَائِي ع تَقُولُهُ لَوْ كَانَ فِيكُمْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ لَقَامَ قَائِمُنَا .
... قَدْ شَمَّرُوا فَاحْتَذَوْا بِحَذْوِنَا وَ عَمِلُوا بِأَمْرِنَا-...
يُصْبِحُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ وَ يُمْسُونَ فِي غَيْرِ مَا النَّاسُ فِيهِ يَجْأَرُونَ إِلَى اللَّهِ فِي إِصْلَاحِ الْأُمَّةِ بِنَا
"من چيزى به تو مى گويم كه پدرانم آن را مى گفتند، اگر در بين شما به تعداد افراد جنگ بدر (313 یار واقعی) وجود داشت قائم ما قيام می کرد...
(شیعیان واقعی ما) دامن همّت بالا زده و پا در جاى پاى ما مى گذارند و به فرمان ما عمل مى كنند...
شب را بر خلاف معمول مردم به صبح مى رسانند، و همچنین روز را به خلاف معمول مردم به شب مى رسانند،
و مدام با راز و نياز از خداوند می خواهند امّت به دست ما اصلاح شود (و برای ظهور استغاثه می کنند)."
مشکات الانوار ص64
قالَ الکَاظِمُ عَلیهِالسَّلَامُ:
«فَلَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةُ؛ فَلاَ تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا.»
امام کاظم علیهالسّلام میفرمایند:
همانا برای بدنهاى شما، بهايى جز بهشت نيست؛ پس آن را به غير بهشت نفروشيد.
ولادت با سعادت هفتمین اختر تابناک امامت و ولایت بر شیعیان و محبین حضرتش مبارک باد
تحف العقول، ج 1، ص 383.
مباهله به چه معنا است؟ و ماجرای مباهله پیامبر (ص) با مسیحیان نجران چگونه بود؟
پاسخ: مباهله از ریشه « بَهل» به معنی رها کردن و برداشتن قید و بند از چیزی است، ولی مباهله به معنای لعنت کردن یکدیگر و نفرین کردن است.
درسالهای آغازین طلوع اسلام، نجران تنها منطقه مسیحی نشین حجاز بود که از بت پرستی دست کشیده، به آیین مسیح گرویده بودند. رسول اکرم به موازات مکاتبه با سران دولتهای جهان و مراکز مذهبی، به منظور دعوت نجرانیان به اسلام نیز نامهای به اسقف آن شهر نوشت. نمایندگان پیامبر وارد نجران شده و نامه پیامبر را به اسقف نجران دادند، که مضمون بخشی از پیام چنین است: "به نام خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب؛ از محمد فرستاده خدا به اسقف نجران. خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب را حمد و ستایش میکنم و شما را از پرستش بندگان به پرستش خدا دعوت مینمایم. شما را دعوت میکنم که از ولایت بندگان خدا خارج شوید و در ولایت خداوند وارد آیید.
اسقف پس از قرائت نامه برای تصمیم گیری، شورایی مرکب از شخصیتهای بارز مذهبی و غیر مذهبی تشکیل داد. این شورا با آگاهی از اینکه مکرر از پیشوایان مذهبی خود شنیدهاند روزی منصب نبوت از نسل اسحاق به فرزندان اسماعیل انتقال خواهد یافت و هیچ بعید نیست محمد، که از اولاد اسماعیل است، همان پیغمبر موعود باشد. تصمیم گرفت گروهی به عنوان هیئت نمایندگی نجران به مدینه بفرستد تا از نزدیک با محمد (ص) تماس گرفته و دلایل نبوت او را مورد بررسی قرار دهد.
نجرانیان طی جلساتی که با پیامبر اکرم داشتند با آن حضرت به بحث و مناظره پرداختند و در نهایت پیامبر اکرم بر اساس حکم پروردگار متعال، آنان را به مباهله دعوت کرد، که طرفین در پیشگاه خداوند لب به نفرین بگشایند و هر کدام که بر حق نیستند و دروغ می گویند، به عذاب الهی گرفتار شوند. این اقدام مورد پذیرش واقع و به روز بعد موکول شد.
بامداد روز بعد، اجتماعی عظیم از مردم مدینه در بیرون شهر دیده میشد و گروهی بیشمار برای تماشای مباهله گرد آمده بودند. در آن حال مشاهده کردند که پیغمبر اکرم (ص) در حالی که کودکی را در آغوش داشته و دست کودک دیگری را در دست دارد به همراه بانو و مردی که پشت سر ایشان حرکت میکردند، از راه رسیدند و محلی را برای مباهله در نظر گرفتند.
مسیحیان که ازدور ناظر ورود رسول اکرم بودند، برخلاف انتظار خود دیدند که آن حضرت با جمعیت و ازدحام نیامده و فقط یک مرد و یک زن و دو پسر با خود آورده است.
پرسیدند که همراهان پیغمبر با او چه نسبتی دارند؟ گفته شد: که اینان محبوبترین مردم نزد رسول اکرم هستند. یکی فاطمه دختر او و دیگری علی داماد و پسر عمش و آن دو پسر، فرزندان دختر او، حسن و حسین میباشند. اسقف اعظم نصرانی که متحیر شده بود، خطاب به جمعیت نصاری گفت: بنگرید که محمد چگونه با اطمینان تمام و ایمان راسخ به میدان آمده و بهترین عزیزان خود را برای اجرای مباهله به همراه آورده است! به خدا سوگند اگر او را در این امر تردید و یا خوفی داشت، هرگز عزیزان خود را انتخاب نمیکرد. مردم، من در چهره آنان معنویت و روحانیتی مییابم که اگر از خدا درخواست کنند، کوهها را از جای خود حرکت خواهند داد. پس از مباهله با آنان بر حذر باشید
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
فضیلت و مراقبات روز ۲۴ ذیالحجّه، روز مباهله
روزی که رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلّم با نصاراى نجران مباهله كردند و پيش از مباهله عبا بر دوش مبارک گرفته، حضرت اميرالمؤمنين و فاطمه و حسن و حسين عليهم السّلام را زير عبا جا داده و فرمودند: پروردگارا هر پيامبرى را اهل بيتی بوده است، كه مخصوصترين خلق نسبت به او بودند، خدايا اينان اهل بيت من هستند، از ايشان شک و گناه را برطرف ساز، و پاک كن ايشان را پاک كردنى كامل، پس جبرئيل نازل شد و آيه تطهير را در شأن ايشان فرود آورد، آنگاه رسول خدا صلّى الله عليه و آله و سلّم آن چهار بزرگوار را براى مباهله به بيرون بردند، چون نگاه نصارى بر ايشان افتاد، و حقيقت آن حضرت و آثار نزول عذاب را مشاهده كردند، جرأت بر مباهله را از دست داده، و استدعاى مصالحه و قبول جزيه كردند.
همچنین در اين روز حضرت اميرالمؤمنين علی عليهالسّلام در حال ركوع انگشتر خود را به سائل دادند، و آيه إِنَّما وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذينَ آمَنُوا الَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤتُونَ الزَّكاةَ وَ هُم راكِعُونَ» در شأن آن حضرت نازل گشت.
روز بیست و چهارم ذیالحجّه آداب بسیار ارزشمند و ثوابهای بسیار زیادی دارد:
اوّل: غسل
دوّم: روزه
سوّم: خواندن دو رکعت نماز، که در وقت و کیفیت و ثواب مانند نماز روز عید غدیر است و البتّه “آیت الکرسی” در نماز مباهله باید تا “همج فیها خالدون” خوانده شود. بدین کیفیت:
دو رکعت نماز، حدود نیم ساعت مانده به اذان ظهر بخواند، در هر رکعت:
یک بار سوره «حمد»
ده بار سوره «توحید»
ده بار «آیت الکرسی (تا هم فیها خالدون)»
ده بار سوره «قدر»
براساس روایات، خواندن این نماز ثواب صد هزار حج و صد هزار عمره را دارد و باعث برآمدن حوائچ دنیوی و اخروی با سهولت و عافیت میشود، انشاءالله
چهارم: خواندن دعای مباهله
این دعا شبیه به دعای سحر ماه رمضان است، و شیخ طوسی و سیّد ابن طاووس آن را با اختلاف نقل کردهاند، روایت شیخ طوسی در کتاب"مصباح" در مفاتیح الجنان نقل شده است:
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ بَهَائِک بِأَبْهَاهُ وَ کلُّ بَهَائِک بَهِی اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک بِبَهَائِک کلِّهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک مِنْ جَلالِک بِأَجَلِّهِ وَ کلُّ جَلالِک جَلِیلٌ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک... (برای خواندن متن کامل دعا به مفاتیح الجنان مراجعه شود)
از امام صادق علیه السّلام نقل شده است که میفرمایند،مام باقر علیه السّلام فرمودند:
اگر بگویم اسم اعظم خداوند در دعای روز مباهله میباشد، راست گفتهام و اگر مردم میدانستند این دعا چه اثری در اجابت دعا دارد، با تمام توان برای آموختن آن تلاش میکردند. من نیز (امام باقر علیه السّلام) برای برآورده شدن حاجاتم این دعا را میخوانم و به نتیجه میرسم. آن، همان دعای مباهله است که این آیه در شأن آن نازل شد: "بگو بیایید فرزندان ما و شما، زنان ما و شما، نفسهای ما و نفسهای شما را گرد آوریم و آنگاه مباهله نماییم....". این دعا را جبرئیل برای رسول خدا صلّی الله عليه و آله و سلّم آورد و فرمود: با وصی، دو نوه و دخترت علیهم السّلام، با آنان مباهله کن و این دعا را بخوان!
دعایی که قرار بود پیغمبر صلّی الله علیه و آله و سلّم در ماجرای مباهله بخوانند تا بر گروه مقابل، عذاب نازل شود، همین دعاست.
پنجم: دعایی که شیخ طوسی و سیّد ابن طاووس پس از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار، روایت کردهاند. اول آن دعا “الحمد للّه ربّ العالمین” است.
ششم: صدقه به تهيدستان به خاطر پيروى از امیرالمؤمنین علی علیه السّلام، مولای همهی مردان و زنان با ايمان
هفتم: زیارت امیرالمومنین علیه السّلام
هشتم: خواندن زیارت جامعه
به کانال ما بپیوندید👇👇
@mooezee
سوال
داستان شکست مسیحیان نجران از پیامبر اکرم ص در جریان مباهله چه بود؟
ده سال از هجرت پیامبر اکرم (ص) میگذشت. در این ده سال بارها و بارها پیامبر و یارانش درباره حقانیت اسلام با پیروان دیگر مذاهب بحث و گفتگو کرده بودند. در راستای همان تبلیغات و ارشادات الهی، رسول اکرم (ص) نامهای برای اُسقف نجران به نام ابوحارثه نوشت و او و مسیحیان نجران را به اسلام دعوت میکرد.
نجران که در مرز حجاز و یمن قرار داشت، هفتاد دهکده را شامل میشد. پس از خواندن نامه تصمیم گرفتند یک شورایی را برای گفتگو و بررسی به مدینه بفرستند. برای این منظور از بین مسیحیان شصت نفر و در رأس آنان سه نفر راهی مدینه شدند.
با ورود این هیئت به مدینه بحثها و گفتگوها آغاز شد. سرانجام مسیحیان نجران اعلام کردند که از راه گفتگو حقیقت بر آنها آشکار نمیشود و باید به مباهله پرداخت. مباهله به عملی میگویند که دو طرف یکدیگر را لعن و نفرین کنند.
پس از این پیشنهاد مسیحیان، آیه مباهله بر پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) نازل شد: «فَمَنْ حَاجَّكَ فِیهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَ أَبْنَاءَكُمْ وَ نِسَاءَنَا وَ نِسَاءَكُمْ وَ أَنفُسَنَا وَ أَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَللَّعْنَتَ اللَّـهِ عَلَی الْكَاذِبِینَ [آلعمران/۶۱
هر گاه بعد از علم و دانشی که ( در باره مسیح ) به تو رسیده ، ( باز ) کسانی با تو به محاجّه و ستیز برخیزند ، به آنها بگو: «بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم ، شما هم فرزندان خود را ما زنان خویش را دعوت نماییم ، شما هم زنان خود را ما از نفوس خود دعوت کنیم ، شما هم از نفوس خود آن گاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم».
بنابراین پیامبراکرم (صلیاللهعلیهوآله) نیز بنابر فرمان الهی حاضر به مباهله شدند.
وقت مباهله فرا رسید. پیامبر (ص) هنگام حرکت به محل مباهله، دست حسن و حسین را گرفته بود، و علی پیش روی پیامبر و فاطمه پشت سر آن حضرت، حرکت میکردند. وقتی اسقف مسیحیان وضع حضور پیامبر را مشاهده کرد، گفت: من چهرههایی را مینگرم که هرگاه دست به دعا بلند کنند، و از خدا بخواهند که کوهی از مکه را از جا بکند، بیدرنگ کنده میشود، بنابراین مباهله نکنید، که اگر مباهله کنید، همه مسیحیان هلاک میشوند .
مهاجر و انصار برای تماشای صحنه و باخبر شدن از ماجرا حاضر شده بودند. همه دیدند که مسیحیان نجرانی حاضر به مباهله نشدند و قرار بر این شد که حکومت اسلامی را بپذیرند و هرسال به آنان مالیات بپردازند و در مواقع جنگ و تهدید حکومت اسلام با جان و مال خود از اسلام دفاع کنند.[۴]
درسهای مباهله
مباهله درس حقانیت اسلام بر دین مسیحیت را با صدایی بلند اعلام میدارد
درس ایستادگی در راه حق و ایمان به آن است. اگر کسی به راهش ایمان داشته باشد از هیچ تهدیدی نمیترسد و میدان را رها نمیسازد. حضرت ابراهیم (ع) از آتش هم نمیهراسد و به خدا توکل خواهد کرد
در جریان مباهله ما اهمیت تبلیغ اسلام و دعوت به آخرین دین الهی را به خوبی مشاهده میکنیم. امروزه با پیشرفتها در فضای مجازی و بستری که شبکه جهانی اینترنت برای ما آماده ساخته است، به راحتی میتوان پیام خود را به جهانیان مخابره کرد و باب مذاکرات علمی را باز کرد.
مقام و منزلت امیرالمؤمنین علیبنابیطالب (ع) نزد پیامبر اکرم (ص) است. مقامی که به فرموده امام رضا (علیهالسلام) بالاتر از آن در عالم اسلام مقامی نیست.
*واجبات رکنی ولایت*
(در باب اهمیت روز مباهله)
آیت الله جوادی آملی
روز_مباهله است؛ از غریب ترین ایام زندگی ما همین بیست و چهار ذیحجه است.
میدانید خیلی از ما عالمانه حرف میزنیم و عوامانه فکر می کنیم ؟!
ما آن اركان ولایت را تقریبا از دست میدهیم، اما آن اجزاء غیر رکنی را خیلی محترم میشماريم!
اول ذیحجه یا فلان شب یا فلان روز ازدواج وجود مبارک حضرت امیر و فاطمه زهرا (سلام الله عليهما) است،
اینها جزء واجبات غیر رکنی است
ما در نماز یک واجب رکنی داریم، یک واجب غیر رکنی؛
امامت همین طور است، ولایت
همین طور است.
*#غدير جزء واجبات رکنی است،
با ازدواج فرق می کند؛ مباهله جزء واجبات رکنی است*،
با ازدواج فرق می کند.
نه رسانههای ما از مباهله تعریف می کنند، نه خود ما!
وقتی مامون به وجود مبارک امام رصا (سلام الله عليه) عرض می کند: به چه دلیل علی بن ابیطالب افضل است؟
امام رضا نفرمود غدير!!
فرمود: به آیه "انفسنا"
(آیه ۶۱ آل عمران که درباره مباهله وارد شده و علی ع را نفس پیامبر میخواند)
خدا وقتی وجود مبارک حضرت امیر را جان پیمبر
می داند، آیا از این بالاتر فضیلت فرض می شود؟!
(من کنت مولاه فهذا على مولاه) كجا؟ - که گفته خود پیغمبر است- البته که من الله است؛
تا آنکه ذات اقدس اله بفرماید: علی جان پیغمبر است!
وجود مبارک امام رضا به این استدلال کرد...
غرض آن است که مباهله جزء واجبات رکنی ولایت است.
این را نه رسانه ها از او نام میبرند، نه حوزه ها خبری هست!
آن وقت آن مسائل واجبات غیر رکنی را خیلی دامن میزنیم؛
آنها هم واجب هست، مثل اجزای نماز است؛
اما حمد و سوره کجا- رکوع و سجود کجا؟
حمد و سوره واجب غیر رکنی است، اما رکوع و سجود واجب رکنی است.
مساله غدیر از یک طرف، مساله مباهله از طرف دیگر، اینها جزء واجبات رکنی ولایت است.
درس خارج تفسیر قرآن کریم
۱۳۹۵/۰۷/۰۴