eitaa logo
کانال موکب فاطمیون
137 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
9.5هزار ویدیو
133 فایل
❁﷽❁ ┄┅┅❀💠❀┅┅┄ کانال خبری ، تحلیلی #موکب_فاطمیون در ایتا: @mookebefatemioon
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گروه نقل و نبات
ابتکار جالب یک میوه فروش : میوه شسته شده و رایگان، مخصوص کودکان عزیز. میوه‌وتره باری در تهران❤️👏 : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
افشاگري صريح و بي پرده ظريف در مجلس: پولا رو به طور سازمان يافته تو اينا ميشورن. : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
☀️تلاش‌ مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص) ⚔ الف. ترور هاشم 1⃣ حضرت ، جدّ اعلای پیامبر (ص) مکی بود، اما قبرش در غزه فلسطین است! 2⃣ ایشان از مکه برای تجارت به سوی شام خارج شد و در یثرب مهمان رئیس یکی از قبایل مستقر در مدینه به نام عمرو بن زید بن لبید خزرجی گردید. 3⃣ هاشم با سلمی، دختر عمرو، ازدوج کرد و او را به مکه برد. وقتی سلمی حامله شد، طبق شرطی که هنگام ازدواج کرده بودند، هاشم او را برای وضع حمل، به نزد خانواده اش در یثرب بازگرداند و خود از آنجا برای تجارت به شام رفت. 4⃣ او هنگام رفتن به سفر، به همسرش گفت: «احتمال دارد از این سفر بازنگردم. خداوند به تو پسری خواهد داد. از او بسیار نگهداری کن». 5⃣ هاشم به غزه رفت و پس از پایان تجارت، آهنگ بازگشت کرد. اما همان شب، به ناگاه بیمار شد. پس اصحابش را فراخواند و گفت: به مکه بازگردید. به مدینه که رسیدید، همسرم را سلام برسانید و درباره فرزندم که از او متولد خواهد شد، سفارش کنید؛ به او بگویید که این فرزند، بزرگ‌ترین دغدغه من است. سپس قلم و کاغذی خواست و وصیت‌نامه‌ای نوشت که بخش عمده‌ای از آن در سفارش به پاسداری از فرزند و اشتیاقش به زیارت او بود. 6⃣ موسی (ع) به خبر آمدن پیامبر اکرم (ص) را داده بود. اینان از قیافه، پدر و مادر و نسل او آگاه بودند و گنجینه‌ای از اطلاعات را در اختیار داشتند. علم نیز که از موسی (ع) آموخته بودند، نسل به نسل در آنان منتقل شده بود. 7⃣ با این اطلاعات، هاشم، در چشم آنها آشنا بود و به خوبی می‌دانستند که ، از نسل اوست. اما تیرشان دیر به هدف خورد و هنگامی هاشم ترور شد که نطفه عبدالمطب در مدینه بسته شده بود. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
☀️تلاش‌ مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص) ⚔ ب. ترور عبدالمطلب 1⃣ فرزند هاشم در مدینه به دنیا آمد و رشد كرد. او را نامیدند. به توصیه‌ی هاشم، مادر، پاسداری از او را برعهده گرفت و جالب است كه مادر دیگر ازدواج نکرد. 2⃣ مردی از بنی عبدمناف برای تجارت به یثرب رفته بود، کودکی را در آنجا دید که خود را فرزند هاشم می‌خواند. [ظاهراً كودكان در حال كُشتی گرفتن بودند كه شیبه پس از پیروزی بر سایر كودكان گفت: من پسر هاشمم.] از حال او پرسید و او خود را معرفی کرد. 3⃣ آن مرد این خبر را به مُطلب رساند و مُطلب کودک را از این خانه فراری داده، همراه خود به مکه برد. [طبق نقلی دیگر وی با توافق مادر شیبه این کار را کرد.] 4⃣ به‌هنگام بازگشت مطلب و شیبه، آنان را شناسایی كرده و به آنها حمله کردند که آن دو با اعجاز نجات یافتند. 5⃣ وقتی مطلب شیبه را به مکه آورد؛ مردم به گمان این‌که وی غلام مطلب است، او را نام نهادند و این نام بر وی ماند. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
☀️تلاش‌ مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص) ⚔ ج. ترور عبدالله 1⃣ یهود در عبدالمطلب ناكام ماند و از او عبدالله به دنیا آمد. عبدالله اهل مکه بود ولی قبرش در مدینه (مقر یهود) است و این عجیب می‌نماید! 2⃣ درباره عبدالله، داستان‌ها صریح‌تر است. یهودیان بارها دست به او زده و ناکام ماندند. 3⃣ روزی وهب بن عبدمناف، یکی از تاجران مکه، عبدالله 25ساله را دید که در میانش گرفته بودند و می‌خواستند او را بکشند. وهب گریخت و میان بنی‌هاشم آمد و فریاد زد: عبدالله را دریایید که دشمنان، او را در میان گرفته‌اند. عبدالله معجزه‌آسا نجات یافت. 4⃣ وهب که شاهد نجات معجزه‌آسای عبدالله بود و نور نبوت را در چهره او می‌دید، پیشنهاد ازدواج دخترش، آمنه و عبدالله را داد و این ازدواج مبارک سر گرفت. 5⃣ گفته‌اند: یهودی زنی را فرستادند که همسر عبدالله شود تا نطفه پیامبر آخرالزمان به این زن منتقل گردد. وی هر روز راه بر عبدالله می‌گرفت و به او پیشنهاد ازدواج می‌داد، ولی بعد از ازدواج عبدالله، دیگر این پیشنهاد را نداد. عبدالله از او پرسید: چرا این بار سخن پیشینت را تکرار نکردی؟ زن گفت: نوری که در پیشانی تو بود، دیگر نیست. عبدالله، ازدواج کرده بود. 6⃣ چند ماه پس از ازدواج آن‌دو و در شرایطی که آمنه باردار بود. عبدالله در راه بازگشت از شام بیمار شد و در مدینه از دنیا رفت! 7⃣ تیر برای بار دوم دیر به هدف می‌خورد. عبدالله به گونه‌ای کاملاً مشکوک در یثرب درگذشت، اما نمی‌توان خط ترور را ردیابی کرد. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
☀️تلاش‌ مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص) ⚔ د. تلاش برای ترور پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله 1⃣ یک روز بعد از میلاد حضرت محمد (ص)، یکی از علمای یهود به آمد و از حاضران پرسید: آیا امشب در میان شما فردی متولد شده است؟ گفتند: نه. گفت: پس باید در فلسطین متولد شده باشد؛ پسری که نامش احمد است و هلاک یهود به دست او خواهد بود! 2⃣ حاضران، پس از جلسه، سراغ گرفتند و دریافتند که پسری برای عبدالله بن عبدالمطلب به دنیا آمده است. پس آن عالم را خبر کردند و بنابر درخواست وی، او را نزد کودک بردند. او به محض دیدن طفل، بی‌هوش شد. 3⃣ چون به هوش آمد گفت: به خدا قسم که پیامبری (نبوت)، تا قیامت از گرفته شد. این همان کسی است که بنی‌اسرائیل را نابود می‌کند. آن‌گاه با دیدن شادی از این خبر، ادامه داد: به خدا قسم، کاری با شما کند که اهل مشرق و مغرب از آن یاد کنند. 4⃣ به این ترتیب، محمد (ص) از همان نخستین روز تولد شناسایی شد. تیرهای برای جلوگیری از تولد او، همه به خطا رفته بود و آنها برای رسیدن به هدفشان، می‌بایست محمد (ص) را از میان برمی‌داشتند. 5⃣ در مقابل این توطئه‌ها، برای جلوگیری از پیامبر (ص) نیز تلاش‌هایی صورت گرفت که در ادامه به آنها می‌پردازیم: ✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
☀️تلاش مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا (ص) 🌐 1- دوری از محیط مکه 1⃣ در آن شرایط، وظیفه‌ای خطیر بر عهده داشت. پیامبر اکرم (ص) برای مادر و نیز جد مادری و جد پدری بسیار محبوب بود. 2⃣ عبدالمطلب، محبوب‌ترین فرزندش، ، را از دست داده و دختر وهب نیز دو ماه پس از ازدواج بیوه شده بود. 3⃣ محصول این ازدواج، یک پسر بسیار زیبا بود. از این‌رو، اهمیت پاسداری از محمد (ص) برای سرپرستان ایشان، کاملا آشکار بود. 4⃣ او در محیط مکه، به دلیل رفت و آمد کاروان‌های تجاری و زیارتی، در امان نبود. تنها راه چاره، دور کردن وی از مکه بود؛ آن هم مخفیانه و دور از چشم اغیار. 5⃣ محمد (ص) را به دایه سپردند تا ایشان را در سرزمینی دورتر از مکه و پنهانی نگهداری کند. منطقه‌ی سکونت از مکه، بسیار دور بوده است. 6⃣ اما چرا عبدالمطلب، محمد (ص) را پس از پنج سال به مکه بازگرداند؟ در تاریخ، دلایلی برای بازگرداندن پیامبر (ص) نقل کرده‌اند. 7⃣ علت بازگرداندن حضرت به مکه، آن بود که ایشان را شناسایی کرده بودند و می‌خواستند او را با خود ببرند. نقل‌هایی، این مطلب را تایید می‌کنند. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
هدایت شده از گروه نقل و نبات
☀️تلاش مذبوحانه کافران نژاد یهود برای جلوگیری از تولد و ظهور رسول اعظم خدا(ص) 🌐 2- پاسداری مداوم 1⃣ رفتار عبدالمطلب نشان می‌دهد که اهمیت حفاظت از محمد (ص) برایش کاملا روشن بوده است؛ چرا که حتی هنگام جلسات نیز، وی را همراه می‌برد و به جای خود می‌نشاند. 2⃣ مورخان، سفری برای محمد (ص) و مادرش به مدینه نقل کرده‌اند که با توجه به دقت و مراقبت‌های عبدالمطلب، نمی‌توان آن را به آسانی پذیرفت؛ چرا که یثرب، مرکز بود و عبدالمطلب از اهمیت این موضوع کاملاً آگاهی داشت. 3⃣ وی بارها کینه و هجوم به محمد (ص) را دیده بود. از این رو، دور از ذهن است که این فرزند با مادر یا ام‌ایمن، بدون حضور عبدالمطلب، به یثرب سفر کنند و آنجا مادر از دنیا برود و ام ایمن کودک را به مکه بازگرداند. 4⃣ این از پیچیدگی تاریخ است كه: 🔸 آیا این سفر واقعیت دارد یا نه؟ 🔸 دلیل واقعی مرگ مادر پیامبر (ص) چه بود؟ 🔸 برای چه کاری به مدینه رفته بود؟ 🔸 چرا با وجود خطرهای فراوان، کودک را نیز با خود برده بود؟ 🔸 آیا مادر در درگیری با یهود، فدایی فرزند شده بود؟ ❓ اینها پرسش‌هایی است که نیازمند بررسی و تحقیق است. 5⃣ اهمیت حفاظت از نبی اکرم (ص) در نظر عبدالمطلب، در وصیت‌نامه او به آشکار می‌شود. 6⃣ محمد (ص) هشت ساله بود که مرگ فرا رسید. رسم عرب، وصیت به فرزند بزرگ‌تر است، ولی عبدالمطلب برخلاف این رسم عرب، ابوطالب را وصی خود قرار داد؛ در حالی که او فرزند بزرگ‌تر عبدالمطلب نبود و برادر بزرگ‌ترش نیز زنده بود. 7⃣ بیش از دو سوم وصیت‌نامه عبدالمطلب، سفارش بر حفاظت از کودک بود و در پایان فرمود: «اگر به من قول ندهی که از این کودک حفاظت کنی، راحت جان نخواهم داد». ابوطالب دست پدر را گرفت و قول داد که با جان و مال از محمد (ص) پاسداری کند. ✍ حجةالاسلام مهدی طائب، کتاب تبار انحراف : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a
همسايه مون ساعت دونصف شب با مشت ميکوبه به ديوار . . . .... . . حالا خداروشکر من خواب نبودم داشتم '' شیپور '' تمرين ميکردم. ملت دیوونه شدن بخدا!!!!!😂😂😂😂 : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83
هدایت شده از گروه نقل و نبات
2.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 روحانی در مناظره انتخاباتی در سال 96 : از دستاوردهای دولتِ ( 🗝بازِ ) یازدهم اینه که گاز به زاهدان رسید. 👥 مردم زاهدان: دروغ میگه مثل ...! (مثل خودش ، به سگ و حیوانات دیگر توهین نکنید لطفاً!) : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83
🕊🌷حیات عندالرب، نقطه‌ی پایانی بشریت است كه به آن جز با دست نمي‌توان یافت ... : http://eitaa.com/joinchat/284557324Cb90e34d83a ✨🌷🌷🕊🕊🕊🌷🌷✨
در فرهنگنامه‌ی کوهنوردی به آدمهایی که با همدیگر کوهنوردی می‌کنند می‌گویند "همنورد". چه واژه‌ی قشنگی! همنورد، یعنی تمام پستی‌ها و بلندی‌ها و فراز و نشیب‌ها را در کنار هم درنوردیدن، پشت و پناه هم بودن، کنار هم و پابه‌پای هم راه رفتن، در رابطه با دیگران تعصب نداشتن و تبعيض قائل نشدن، در سخت‌ترین مسیرها و دشوارترین گردنه‌ها هوای هم را داشتن و تمام دار و ندار خود را با دیگران قسمت کردن. همنوردها رفتارهای ویژه‌ای دارند که رویای تمام کسانی‌ست که می‌خواهند با همدیگر و در کنار هم زندگی کنند. آنها همیشه حواسشان هست که: یکی تندتر از دیگران حرکت نکند، حواسشان هست که کسی از دیگری جا نماند، حواسشان هست که در مسیرهای سخت یکی سقوط نکند، در سنگلاخ‌ها یکی لیز نخورد، حواسشان هست که یکی کم نیاورد، که یکی فشارش نیفتد، که یکی کم و کسر نداشته باشد. همنوردی صرفا هم‌تیمی بودن در یک رشته‌ی ورزشی نیست، یک معرفت است، یک سبک زندگی است: همنوردی باهم بودن در عین احترام به فردیتهای همدیگر است، پشت و پناه هم بودن بدون منت گذاشتن است، همراه بودن بدون تملک و تصاحب است، عشق‌ورزی، مهربانی و همدلی بدون توجه به جنسیت افراد است. چه خوب می‌شد اگر آدم‌ها به‌جای هم‌وطن بودن، هم‌مذهب بودن، هم‌نژاد بودن، هم‌جنس بودن و هم"سر" بودن، همنورد هم بودند در فراز و نشیب‌های زندگی... یه همنورد که همیشه حواسش باشه برای نیفتادنمون، برای رسیدنمون تا قله، برای اوج گرفتنمون... چه خوب می‌شد اگر ما هم برای دیگران چنین همراهانی بودیم! « چه خوب می‌شد اگر آدمها، همنورد هم بودند. »