eitaa logo
‌"زیر نور ماه"
111 دنبال‌کننده
131 عکس
7 ویدیو
0 فایل
احتمالا محلی برای حرف های دختری رنگین کمانی که گاهی از روزمرگی های رنگی رنگیش تعریف میکنه گاهی ام روزاش بی رنگ و سیاه و سفید میشن بلخره زندگی همینه...
مشاهده در ایتا
دانلود
چشامو باز کردم با دیدن روشنی هوای بیرون فهميدم که احتمالا صبح شده ،چشامو بستم که دوباره بخوابم ولی هرچی سعی کردم نشد. سر و صداهای ریزی که شنیده میشدن نشون میداد مامانمم بیدار شده. بین خواب و شروع روزم؛ دومی و انتخاب کردم و قبل اینکه تنبلی بهم غلبه کنه با ۳ شماره بلند شدم.
به مامانمم صبح بخیر پر انرژی گفتم و مامانم با یه ذوق خاصی بهم گفت: بریم با هم نون تازه بخریم. پیشنهاد جالبی بود قبولش کردم. سر کوچه که رسیدیم مامانم یکی از پارچه های دستش و داد بهم و گفت:تو برو لواش بخر‌ من برم سنگک بخرم با تعجب داشتم نگاش میکردم.پارچه رو گرفتم و نون و خریدم و داشتم برمیگشتم فهمیدم من کلید ندارم و معلوم نیس مامانم کی کارش تموم میشه چون گوشی ام نیاورده بود
راهی که مامانم ازش رفت و پیش گرفتم هر سایه ای میدیدم می‌نشستم تا زودتر بگذره و مامانم بیاد. اخرای راه مامانم و دیدم که داره برمیگرده همونجا منتظرش وایسادم. خلاصه نون هارو بسته بندی کردم و صبحونه رو خوردیم.
خونه مبینا اینا دعوت بودم . حدود ۱ ساعت درحال لباس انتخاب کردن بودم و همه لباسام و امتحان کردم با کلی استرس و تند تند آماده شدم و رفتم اول برای مبینا کیک یزدی خریدم( چون خیلی دوست داره) بعدم برای خونشون اسنپ گرفتم
اولش که وارد شدم خیلی جو سنگین بود همینجوری خانومانه هی می‌گفتیم چه خبر و ملیح می‌خندیدیم. بعد از اینکه نهار خوردیم( خیلییی خوشمزه بود) یخمون وا شد و شدیم همون دوتا اسکول همیشگی
آخرشم که داشتم میرفتم با عجله داشتم چیزایی که مامانش آورده بود تو اتاق و جمع میکردم ببرم آشپزخونه داشت ازم فیلم میگرفت محتوای فیلم: -مبینا: ایشالاا سال دیگه شوهر +تارا: فیلم بگیر دارم کار میکنم درحال جمع کردن بشقاب ها* -برو باباااا همین الان برداشت +من اورده حمالی از اول که اومدم دارم کار میکنم -میشوریااااا + باهام اینجا مثل سیندرلا رفتار میکنی تهش یهو مبینا میگه: هم اکنون کفتار😂😂
عروس هلندی دارن اسمش"چیکو"عه عین آدم بزرگ ها رفتار میکرد انقدر شیطون و کیوت بود میومد از دستام بالا گردنبند و میگرفت باهاش بازی میکرد - شانس اوردی پیرسینگتو ندیده + مگه چیکار میکنه - هیچی بابا میکنتش فقط
کلی با مبینا عکس گرفتیم و کلی خندیدیم و واقعا روز خوبی بود و خوشگذشت خیلی✨👭
اینم از ۱۴۰۲/۸/۱۸ خونه مبینا اینا