1_1050870666.mp3
3.98M
توصیه های ماه رجب
دوشنبه سوم بهمن شروع میشه
یک روز وقت داریم
بسیار شنیدنی 👌👌
💠 نماز ماه جمادی الثانی
سيّد ابن طاووس روايت كرده: مؤمن در اين ماه هرگاه كه خواهد،
چهار ركعت نماز بجا آورد همراه با دو سلام
در ركعت اول پس از سوره حَمد يك مرتبه آيه الكرسي و بيست وپنج مرتبه سوره ي قَدر،
و در ركعت دوم پس از سوره ي حمد يك مرتبه سوره اَلهيكُمُ التَّكاثُرُ و بيست وپنج مرتبه سوره ي توحيد
و در دو ركعت بعد،
در ركعت اول پس از سوره ي حَمد يك مرتبه سوره ي كافرون و بيست وپنج مرتبه سوره ي فلق
و در ركعت دوم پس از سوره ي حَمد يك مرتبه سوره نصر و بيست وپنج مرتبه سوره ي ناس
و پس از سلام، هفتاد مرتبه بگويد:
سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لاَ إلَهَ إلاَّ اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكْبَرُ
و هفتاد مرتبه
َاَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
پس سه مرتبه بگويد:
َاَللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ
پس سر به سجده گذارد و بگويد سه مرتبه:
َيَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا ذَا الْجَلاَلِ وَ الإِْكْرَامِ يَا اَللَّهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
سپس هر حاجت كه دارد از خدا بخواهد
🔹هركه اين عمل را بجا آورد، خدا خود و مال و زنان و فرزندان، و دين و دنيايش را تا سال آينده حفظ مي كند، و اگر در اين سال از دنيا برود بر حال شهادت رفته است، يعني ثواب شهيدان را دارا مي باشد.
ماه رجب، ماه استغفار .mp3
6.84M
🎧 #گوش_کنید | ماه رجب، ماه استغفار/ دستورالعملی برای افرادی که نسل با برکت می خواهند/ ذکری برای افرادی که فرزند دار نمی شوند
⚡️ «حقیقتِ استغفار» و «آثار استغفار» در ماه مبارک رجب
آیت الله میر باقری
📲 حداقل برای یک☝️نفر ارسال کنید.
rajab 1444 Final.pdf
328.6K
📎 جدول مراقبهی رجبیه
📝 اعمال و اذکار ماه رجب
✅ این جدول مورد #توصیه استاد می باشد و به صورت مشترک با کانال مناهج منتشر میگردد.
📚 منابع:
1️⃣ اقبال الاعمال
2️⃣ مفاتیح الجنان
#نشر_حداکثری
#مراقبه_رجب
#رجب
▫️ نسیم عبودیت :: مرجع رسمی نشر بیانات استاد ایوبی
🕋 @ostadayoobi
❗️ما اصلا احساس نمیکنیم که ماه رجب آمده است!
🔰 ما وقتی بچه بودیم #ماه_رجب و شعبان كه میآمد احساس میكردیم؛ چون مرحوم پدر ما وقتی ماه رجب میآمد همه اوضاع و عباداتش فرق میكرد. ایشان و والده ما در ماه رجب، پنجشنبهها و جمعهها #روزه میگرفتند و گاهی پدر ما هر سه ماه رجب و شعبان و رمضان را روزه میگرفت. اصلا ماه رجب در منزل ما فرق داشت. حالا اصلا خود ما احساس نمیكنیم كه ماه رجب آمده، و باید با تقویم آن را پیدا كنیم!
📚آشنایی با قرآن، ج۱۴،ص۹۴،مرتضی مطهری
🔴 حتما بخوانید...
#داستان_مدیریتی
"علی خسرو شاهی" بنیانگذار و مدیر کارخانه مینو در کتاب خاطراتش آورده است:
یک کارخانه شکلات سازی سوئیسی گاهی به دلیل ایراد دستگاه هایش در خط تولید، بسته بندی خالی رد می کرده، بدون اینکه در داخل بسته شکلات بگذارد و همین بسته های خالی احتمالی، باعث نارضایتی مشتریان می شده است.
مسئولان این کارخانه سوئیسی آمدند
کلی تحقیق کردند٬ و دست آخر پس از حدود یک و نیم میلیون دلار هزینه، به این نتیجه رسیدند که سر راه دستگاه نوعی وسیله لیزری بگذارند که بسته بندی های خالی را به طور اتوماتیک شناسایی کند و بردارد.
با شنیدن این خبر نگران شدم.
چون دستگاه ما هم مشابه همان کارخانه شکلات سازی، ساخت همان شرکت سوئیسی بود، دستور تحقیق دادم، بعد از یک هفته سرپرست ماشینها آمد و گفت:
بله درست است، در دستگاههای ما هم چنین ایرادی دیده شده و حتی ممکن است چنین محصولاتی به بازار هم راه پیدا کرده باشد.
نگرانی ام زیادتر شد و تصمیم گرفتم در جلسه هیئت مدیره روی موضوع بحث کنیم. می خواستم نظر هیئت مدیره را در مورد یک و نیم میلیون دلار خرج احتمالی اخذ کنم.
فردای آن روز با اعضای هیت مدیره برای بازدید از ماشین به کارگاه تولید رفتیم و دیدیم یک پنکه روی صندلی جلو میز ماشین قرار دارد. از کارگر ساده٬ بالا سر ماشین پرسیدم: این برای چه است؟
گفت: ماشین گاهی بسته خالی میزنه. من هم این پنکه را که تو انبار بود آوردم، گذاشتم سر راه دستگاه که بسته های خالی از شکلات را با باد پرت کنه بیرون.
نگاهی به هیئت مدیره کردم، تمامشان رنگشان پریده بود.
به کارگر خلاق که ما را از شر٬ یک و نیم میلیون دلار، خرج اضافی رهانیده بود٬ یک تشویق نامه به اضافه یک ماه حقوق و یک خانه در کرج هدیه دادم...!
6.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 استوری | هادی اگر تویی، کسی گم نمی شود.
◾️ #شهادت_امام_هادی علیه السلام تسلیت باد
#ماه_رجب
💠 معجزه توسل به اهل بیت(علیهم السلام) و مسلمان شدن مسیحی
🔻خاطرهای را جناب آقای محمدرضا خُرّمیان، قاری برجسته قرآن برای اینجانب مکتوب کردند که بدین شرح است:
در سال 1372 جهت برنامههای ماه مبارک رمضان به ایتالیا سفر کردم. پس از اجرای چندین برنامۀ قرآنی در مسجد بزرگ رُم و در نمازخانۀ دفتر نمایندگی ایران، برای دیدن آثار تاریخی شهر پُمپِی، به شهر بزرگ ناپولی مسافرت کردم. برادری که از سفارت جهت راهنمایی و ترجمۀ زبان همراه ما بود، گفت: اخیراً در این شهر یک خانم مسیحی شیعه شده، اگر تمایل دارید به دیدن ایشان برویم.
به منزل ایشان وارد شدیم. به نامبرده عرض کردم اگر داستان مسلمان شدن خود را برای ما بازگو کنید بسیار خوب است، ما در ایران و یا خارج از کشور برای دوستان نقل میکنیم که مفید خواهد بود.
همسر آن خانم، ماجرا را اینگونه شرح داد:
من در یک خانوادۀ مسیحی بزرگ شدم. پس از گذراندن مقاطع مختلف تحصیلی برای اخذ مدرک دکتری، رشتۀ علم الادیان را انتخاب کردم. یکی از ادیانی که در این رشته بررسی میکردیم، دین مبین اسلام بود. پس از مطالعۀ فراوان پیرامون قرآن و کتب اسلامی به اسلام علاقهمند شدم و با تحقیق و تفحص و ملاقات با علمای اهل سنت. بالاخره مسلمان شدم، البته مسلمان اهل سنت. وقتی مسلمان شدم، دیگر پدر و مادرم مرا به خانهشان راه ندادند و حتی برادرم مرا کتک زد، اما من مقاومت کردم، چون به اسلام اعتقاد پیدا کرده بودم.
پس از مدتی متوجه شدم که مذهب اهل تسنن، پاسخگوی بعضی از سؤالات و شبهات من نیست. بالاخره با مطالعه کتب شیعه و رفت و آمد با سفارت جمهوری اسلامی ایران در رُم، به مکتب اهلبیت عصمت و طهارت(ع) ارادت پیدا کردم و شیعه شدم.
مشکل اصلی من، همسر مسیحیام بود که حاضر نبود مسلمان شود. ما دو فرزند هم داشتیم و من نمیخواستم مادر فرزندانم مسیحی باشد. هر چه به او کتابهای مذهبی و دینی و شیعی دادم، مطالعه کرد اما مسلمان نشد و میگفت: من دین اسلام را دوست ندارم.
در یک روز تابستانی که هوا هم بسیار گرم بود، همسرم را داخل اطاق آوردم و در اطاق را بستم و خیلی صریح به او گفتم: تو باید مسلمان شوی، اگر مسلمان نشوی من نمیتوانم با تو زندگی کنم و علیرغم اینکه تو را دوست دارم و مادر بچههایم هستی، به طور قطع و یقین از تو جدا خواهم شد.
همسرم گفت: من هم علیرغم اینکه تو را خیلی دوست دارم و پدر بچههای من هستی، اما بدان که من مسلمان نمیشوم و من مسیحیت را دوست دارم و من هم از تو جدا خواهم شد.
در آن شرایط، قلب و فکر و ذهنم متوجه اهل بیت(ع) شد و با خود گفتم: یا رسولالله! یا علی بن ابیطالب! یا فاطمۀ زهرا! یا حسین! مرا کمک کنید. مرا راهنمایی کنید. یک لحظه گویا برقی در ذهن من زد و گفتم: خانم اگر در این هوای گرم، من دعا کنم و از آن بزرگواران (اهلبیت) بخواهم که باران ببارد، آیا تو قبول میکنی که این دین بر حق است؟ آیا مسلمان میشوی؟
همسرم گفت: اگر در این هوای گرم و سوزنده باران ببارد، معلوم است که دین اسلام حق است و من مسلمان خواهم شد؛ زیرا که این یک معجزه است. وقتی جواب مساعد را از همسرم گرفتم به اطاق مجاور رفتم، در اتاق را بستم و گوشه فرش را کنار زدم، به حالت سجده سرم را روی خاک گذاشتم و شروع کردم بهگریه کردن. گفتم: یا علی! تو همسرت زهرا را دوست داشتی، من هم همسرم را دوست دارم. سیلی به صورت همسرت زدند برای خدا صبر کردی و تحمل کردی و چیزی نگفتی و دندان به جگر گذاشتی. یا فاطمۀ زهرا! تو را به آن عشق و ارادتی که به علی داشتی، تو را به آن پهلوی شکستهات، تو را به آن محسن سقط شدهات قسم میدهم بزرگواری کنید چند دقیقهای باران ببارد. اگر باران ببارد این زنِ من مسلمان میشود و اگر او مسلمان و شیعه شود، یقیناً در دانشگاه چندین نفر را مسلمان میکند.
آنقدر گفتم و اشک ریختم و از این ذوات محترم درخواست کردم و به آنها التجا کردم که وقتی سر از روی زمین برداشتم دیدم دور تا دور جای سجده من خیس شده است. از اتاق بیرون آمدم، به ایوان که رسیدم دیدم هوا ابری شده، فهمیدم که خبری خواهد شد. بعد از مدتی هوا بارانی شد و علیرغم شرایط خاص جوّی و منطقهای، باران آمد! شب دهها کانال تلویزیون اعلام کردند که باریدن باران در این هوای گرم ایتالیا شبیه معجزه است.
همسرم از اتاق بیرون آمد و با دیدن و لمس کردن باران از من پرسید: تو به کی توسل جُستی که اینقدر قدرت داشته که توانسته این عظمت را بیافریند؟
گفتم: به علی(ع) و فاطمۀ زهرا(س).
همسرم بعد از این ماجرا مسلمان و شیعه شد و نام خود را فاطمۀ زهرا گذاشت. بعد، به همسرش که با مانتو و مقنعۀ کاملاً پوشیده نشسته بود، اشاره کرد و گفت: همسرم از روزی که مسلمان و شیعه شده بیش از هشتاد نفر را در دانشگاه یا از مسیحیت به تشیّع آورده و یا سُنّی بودند و آنها را شیعه کرده است.
📚خاطرههای آموزنده، نوشته آیتالله محمدی ری