eitaa logo
کانال مربیان البرز
163 دنبال‌کننده
14.5هزار عکس
10هزار ویدیو
189 فایل
کانال بصیرتی و عقیدتی
مشاهده در ایتا
دانلود
: عزیزِ مادرت باش! ✍️ تقریبا ده سال پیش یک هفته‌ای مهمان ما بود در ccu. نارسایی قلبی داشت! آنقدر مهربان و آرام بود که مرکز توجه تمام پرسنل قرار گرفته بود. با اینکه بسیار مورد توجه همه ما بود و بچه‌هایش هم دائماً می‌آمدند و به او سر می‌زدند، هر که می‌آمد از او سراغ «محمدش» را می‌گرفت! محمد روزی چند بار تلفنی با بابا - که حالا عزیزکرده‌ی تمام پرستارها بود - صحبت می‌کرد، اما او دائماً چشم‌انتظار محمد بود. • می‌گفت «محمد» و انگار هزار تا محمد با اشتیاق از دلش بیرون می‌آمد. کم کم داشت برایم جالب می‌شد این محمد چرا اینگونه محل عشق باباست که ... آمد، و پدر چنان در آغوشش کشید که گویی می‌خواهد او را در جانش حل کند. می‌بوییدش و به سینه می‌فشردش... و من می‌دیدم که هر لحظه آرام و آرام‌تر می‌‌شود تا جاییکه دیگر از آن بی‌تابی خبری نبود. • ساعت هفت بود و من برای نوبت داروهایش بالای تختش رفتم، دیدم چشمانش اشکی است، پرسیدم بابا محمد هم که آمد امروز، چرا دلتنگی باز؟ نگاهم کرد و گفت : خدا از این محمدها به تو عطا کند بابا ... • دیدم فرصت مناسبی است از او سؤالم را بپرسم؛ گفتم این محمد چه کرده که جای عاشق و معشوق عوض شده و اینگونه مشتاقش هستید؟ گفت : جان پدر و مادر فرزندانش هستند! روحشان می‌رود برای دردهای آنها، برای بلاها و گرفتاری‌های آنها، نکند جایی گرفتار شوند، جایی اشتباه بروند، جایی بلد نباشند در دوراهی‌های خطرناک مسیرشان را پیدا کنند... • باباجان میدانی؟ وقتی آدم پیر می‌شود دیگر توان ندارد به داد بچه‎‌ها برسدو اینجور وقتها بعضی‌ها می‌شوند «ام ابیها»ی پدر و مادرشان... فرقی نمی‌کند دختر باشند یا پسر! نه فقط درد پدر و مادر را به جان می‌خرند، که برای بقیه بچه‌ها هم مادری می‌کنند و مراقبشان هستند تا گم‌کرده راه نشوند و جایی در تلاطم مشکلات گیر نکنند. محمد من، مادر است انگار برای همه‌ی خانواده. ✘ من شبیه کسی که تازه معنای «ام ابیها» را درک کرده باشد، از کنارش بلند شدم و سراغ بیمار بعدی رفتم اما قلبم همانجا جا مانده بود... بیخود نبود که لقب «ام ابیها» مال بزرگترین بانوی عالم است. کسی که آنقدر وسیع است که می‌تواند برای «حبیب خدا» مادری کند. • با خودم فکر کردم، آیا می‌شود «ام ابیها»ی اهل بیت علیهم‌السلام شد؟ آیا ممکن است کسی «ام ابیها»ی امام زمانش باشد؟ حتماً می‌شود، حتماًااا... کسی که بی‌توقع می‌دود تا دغدغه‌های آنان را به ثمر برساند و در این راه برای تمام فرزندان اهل بیت علیهم‌السلام هم نگران است و هم بقدر وسعش گره از کارشان باز می‌کند! •چه مرد عجیبی بود این بابای عزیزکرده‌ی بخش ما، همه‌ی حرفهایش برایم روزنه‌ای بود به سمت نور... اما این حرفش نورٌ علیٰ نور بود. @ostad_shojae | montazer.ir
: «رفقا از هم لذت می‌برند، همدیگر را تحمل نمی‌کنند» ✍ به صمیمی‌ترین رفقا، که دقت کنی، می‌بینی چقدر شبیه هم فکر می‌کنند، شبیه هم حرف می‌زنند، شبیه هم رفتار می‌کنند، حتی شبیه هم می‌خندند • هرچه شبیه‌تر می‌شوند؛ بیشتر به هَم خو می‌گیرند، و بیشتر به هم اعتماد می‌کنند، و همین روز به روز بر میزان محبتشان می‌افزاید. • ماجرای همین رفقای صمیمی است؛ ماجرای ما و خدا. نه به عبادت و سجاده نشینی‌مان محتاج است، نه به اطاعت و فرمانبریِ‌مان! • درست از لحظه‌ای که خلقمان کرده، قصد نموده از صمیمی‌ترین رفقایش قرارمان دهد، یعنی از شبیه‌ترین رفقایش. • و از همین روست که انبیاء و اولیائش را، دستِ پُر به سویمان روانه کرده، تا راه و چاهِ این رفاقت را یادمان دهند. • و خوشبخت آنکه نمی‌ترسد و ساعت‌ها خود را روی سجاده با چنین رفیقِ بی‌همتایی تنها می‌گذارد تا حجم بیشتری از أسماء او را در خود، به فعلیّت برساند، تا به رفیقش شبیه‌تر شود! √ داستان به فصل رفاقت که رسید، دیگر ماجرا عوض می‌شود! خدا، رفیق‌بازِ عجیبی‌ست. @ostad_shojae | montazer.ir
: هنوز ما فقط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صاحب عزا می‌دانیم! : آفت‌های عزاداری • این روزها چقدر حرف، برای زدن هست، نمی‌دانم چقدرشان را می‌شود گفت! این روزها هجوم می‌آورند تمام حرفهایی که باید وسط مجالس عزاداری، علِت اصلی همه گریه‌ها باشند! • داشتم با خودم فکر می‌کردم  : همین الآن وسط تمام هیئت‌ها و مجالس عزاداری، که بندِ محکم زمینند به آسمان و هر سال قلبهای مرده‌ی زیادی را احیاء می‌کنند: هزار نیّت و دعا و حاجت، از قلبهای ما می‌گذرد! حق داریم ... کسی را جز این خاندان نداریم، که دست یاری دراز کنیم! یکی زیر مشکلات زندگی کمرش خم شده، و قرضها که روی قرض تلنبار شده، آرامشش را گرفته! یکی از سقوط اخلاقی نوجوان و جوانش هراسان است و نور امید و هدایت میخواهد! یکی بیمار دارد و زیر فشارهای مریض‌داری برای شفای بیمارش دعا می‌کند! • داشتم با خودم فکر می‌کردم: ۱۴ قرن است ما مفتخریم به عزاء. عزایی که آب حیات است در رگهای انسانیِ ما. عزایی که انسانیت را زنده نگه داشته! ولی نتوانسته این درک را همه‌گیر کند، که هر چه می‌کِشیم از همین عاشوراست که قرن‌هاست برایش رخت عزا به تن میکنیم. • هنوز فقط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صاحب عزا می‌دانیم؛ در حالی که صاحب عزای اصلی خودِ ماییم!  که امروز مجبوریم بنشینیم و برای چیزهایی نگران باشیم که اگر دنیا صاحب داشت، اگر مسیر درست را طی می‌کرد، این مشکلات نبود که گلوی ما را سفت بگیرد و بفشارد. جهان در تمدن خویش به فنا رسیده است و نیاز به تمدنی دارد که صفر و صدش درست چیده شده باشد ! همان تمدنی که امام حسین علیه‌السلام حذف شد، تا این تمدن جهان را نگیرد! تمدنی که انسان را می‌بیند، نه این زن و مرد را، و صفر و صدش را بر مبنای نگاه خدا به این انسان می‌چیند. • وسط هیئتها نشسته‌ایم، و نمی‌دانیم اگر تمدن حاکم بر جهان، تمدن امام معصوم می‌بود قطعا صفر و صدش معصومانه چیده میشد، یعنی همانطور که خدا می‌خواست، و اینگونه فقر در تمام ابعادش ما را به ستوه نمی‌آورد: ـ فقر در اقتصاد ـ فقر در فرهنگ و اخلاق ـ فقر در سلامت ـ فقر در .... ما به فقر رسیدیم، چون منبع این تمدن را داشتیم و نفهمیدیم چگونه باید دنیایمان را بر اساس آن اداره کنیم. • این تمدن، در جهان، بزودی براحتی فراگیر می‌شود زیرا : ـ تمدن جهان به نهایت سقوطش رسیده، ـ و خستگی بشر برای درک یک زندگی آرام، آخرین روزهای بلوغ خود را طی میکند! ✘ کاش هیئتها همه می‌دانستند: یک هیئت، آنجا گلِ آخر را میزند که عزادارانش به این اداراک برسند اگر همین الآن دغدغه‌ی نام و  نان و سلامتی و ... دارند یعنی صاحب عزا آنهایند! و باید برای تمدنی انسانی، که دغدغه‌ها هم در آن انسانی‌اند، تلاش کنند. برای حاکم کردن آخرین متخصص معصوم که صفر و صد تمدنش را معصومانه ببندد تا «عدالت» ساده ترین خروجی این تمدن باشد.مبانی انسان‌شناسی در تمدن نوین الهی @ostad_shojae
هدایت شده از پایگاه خبری پلاک۵۷
: اعتماد به تو صبری میدهد که از ناامیدی حفظت خواهد کرد. : ناامیدی در ابتلائات آخرالزمانی ! ✍️ در آسانسور باز شد و مثل همیشه هردوشان جلوی در منتظرم بودند! اما پر از غصه و اضطراب ! با همان وسایلی که در دستم بود بغلشان کردم و رفتم داخل! یکی‌، کم‌طاقت‌تر است و حرفهایش را تندی باید بگوید... شروع کرد به نق زدن که اگر چنین و چنان کرده بودند؛ الآن کسی جرات ترور چارت سازمانی حزب‌الله را نداشت ! حالا، با این وضعیت دیگر چه امیدی هست به پیروزی حزب‌‌الله؟ دیگر چه امیدی هست به پیروزی اسلام در نبرد تمدن‌ها ؟ اینجوری می‌خواهیم امنیت امام مهدی علیه‌السلام را تامین کنیم تا ظهور کند؟ ههههه چه مسخره! • همینطور که میوه‌ها را داخل سینک خالی می‌کردم، به حرفهایش گوش می‌دادم. حرفش که تمام شد سرش را روی سینه گذاشتم و گفتم بیا بنشین باهم یک ویدئو ببینیم ! ویدئوی «مراقب مواضع خود در این جنگ تمام عیار باشید» که دیروز در کانال بارگزاری شد را باهم دیدیم! کمی آرام شد. بغلش کردم و گفتم : این آیه را بارها برایت خواندم یادت هست ؟ وَلَقَدْ كَتَبْنَا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُهَا عِبَادِيَ الصَّالِحُونَ (انبیاء/ 105) ما بعد از تورات در زبور (داود) نوشتیم که البته بندگان صالح من، وارثان زمین خواهند شد. خدا در این آیه و در یک عالمه آیه دیگر در تمام کتب آسمانی‌اش که تمامش را در سایت امام مهدی علیه‌السلام آوردیم (و تو مطالعه کردی) قول داده که وراثت زمین با صالحان خواهد بود و دین اسلام تمام جهان را فرا خواهد گرفت و بر کفر غلبه خواهد کرد! • گفت : خب ؟ گفتم : یک سوال دارم ! اینکه خدا بخواهد در خانه‌ی ما یک تغییری بوجود بیاورد، اگر من نباشم، با هیچ کسِ دیگه‌ای نمی‌تواند یعنی؟ گفت چرا می‌تواند! گفتم : خدای خانه‌ی ما، همان خدائیست که قرآن را برای آگاهی تو از جریان زمان آفریده پسرم. اینکه بدانی خط تاریخ کدام سمتش حق است و کدام سمتش باطل! و بعد بروی سمت حق بایستی و سنگ هم اگر آسمان آمد استقامت کنی و در دلت آب تکان نخورد. چون خدای تو خوش دارد ابراهیم را داخل آتش ببرد و بعد آنرا گلستان کند؛ ولی به ابراهیم هم نمی‌گوید که قرار است آتش را برایش گلستان کند. اگر اعتبار جبهه حق به آدمهایش بود که بعد از هر پیامبر و امامی باید این جریان به فنا می‌رفت.. و این درحالیست که خداوند بعد از غیبت امام معصوم نیز، از طریق شبکه ولایتی، امانت خود را (دین) به سمت مقصد موعودش (غلبه تمدن الهی بر تمدن طبیعی در جهان) به پیش برد. • گفت : خب اینها درست! ولی اگر همین کار را با کشور ما کردند چه ؟ گفتم : حق‌طلبی هزینه دارد عزیزم. و شهادت هزینه‌ی این مسیر است! مگر یازده امام ما شهید نشدند؟ گفت : چرا... ولی نه اینکه ما دستی دستی فرماندهان خود را به کشتن بدهیم! اگر پاسخی درخور ترور اسماعیل هنیه داده بودیم؛ الآن این جرات را به دشمن نمی‌دادیم ! گفتم : چند مسئله هست : 1- اصلاً معلوم نیست این دشمن وحشی که در آخرین مراحل غرق شدنش چنگ به هر روشی برای بقا می‌زند، اینکار را نمی‌کرد ! 2- آیا تو پاسخ ترور را فقط ترور می‌بینی ؟ پاسخِ مناسب همیشه آنی نیست که من و تو فکرش را می‌کنیم. این غده سرطانی باید ریشه‌اش زده شود، و قطع ریشه‌ی «امامِ جور» سلطنت «امام حق» است و ایران برای این مقصود است که خیز برداشته است! و جهان اینرا می‌داند و می‌بیند که عمر صهیونیسم جهانی تمام شده و این هیبت پوشالی در حال فروپاشی است. باید دید که فرمانده کلّ قوا، برای آخرین مرحله‌ی جراحی این غده سرطانی، چه صلاح می‌داند! 3- گیرم که عقب‌نشینی غیرتاکتیکی اتفاق افتاده باشد، که بعید هست یا نیست نمیدانم! ولی باز میرسیم به همان مفهومی که قبلاً یادت داده‌ام! برای قلبهای داغدار، زخم جدید ایجاد کردن، و پیدا کردن مقصر آنهم با دعوا و فتنه در رسانه‌ها به نفع چه کسی جز دشمن تمام می‌شود؟ آرام شد... • گفتم پیری خردمند آخرین سکّان‌دار تمدن الهی است که آنرا در لابلای عجیب‌ترین امواج تا به اینجا به سلامت آورده است. یقین بدان که محور مقاومت اگر امروز لرزه بر اندام کفر می‌نشاند؛ برای آرامش، استقامت و یقین در این حرکت تمیز و مستمر و درستی است که تمام این سالها این فرمانده در نوک پیکانش به پیش میرفته است. اعتماد کن پسرم : هم به خدایی که قول داده به تو / هم به رهبری که جهان در برابر تدبیرش زانو زده‌اند. اعتماد به تو صبری میدهد که از ناامیدی حفظت خواهد کرد. 🔴به پویش بپیوندید👇 @pelak1357 @pelak1357
: «من با کوله‌باری از درد برگشته‌ام». : وضعیت بسیار اسفناک شیعیان در لبنان ✍️ ظهر دیروز ایستاده بودم در سالن انتظار فرودگاه امام و منتظر استاد شجاعی و تیم عملیاتی ایشان که از سفر لبنان برمی‌گشتند. داشتم به این لحظه‌های آخری که می‌دانی هواپیما نشسته و عزیزانت تا رسیدن به پشت این شیشه فاصله‌ای ندارند؛ فکر می‌کردم! تا چشم نبیند و جان آرام نگیرد هنوز دلواپسی هست انگار، و شاید از بس این دلواپسی با شوق قاطی شده که نمی‌فهمی‌اش. • داشتم فکر می‌کردم چقدر حال این لحظه‌ی من شبیهِ حال همین الآنِ دنیاست! تمام جهان دارد داد می‌زند که فاصله‌ای تا در آغوش کشیدنِ آخرین حجت خدا ندارد، ولی در شوقی که محصول این شهود است؛ آنقدر دلواپسی نهفته که تا خودش را به چشم از پشت شیشه‌های انتظار نبینیم، دلمان می‌جوشد. • در همین فکرها بودم که استاد و بچه‌ها را روی پله‌های برقی دیدم و دستانی که تکان می‌خوردند و چقدر درد، با این دستها تکان می‌خورد. • اولین جمله‌ای که استاد گفتند؛ همین بود! «من با کوله‌باری از درد برگشته‌ام». سوز سرما تا مغز استخوان را می‌سوزاند. حزب الله توانسته آوارگان لبنانی را تا حدودی سامان دهد! ولی دولت لبنان مانع ورود اقلام و اجناس کمکهای مردمی به لبنان می‌شود. آب معدنی ساده 170 هزار تومن به پول ماست! و ما گمان می‌کردیم با مبالغی که جمع‌ شده می‌شود کلّی کار کرد؛ ولی آنجا گرانی بیداد می‌کند. • مسئله خطرناک لبنان، علاوه بر بی‌خانمان‌های جنوب لبنان، شیعیان سوری هستند که به لبنان پناهنده شده‌اند و 150 هزار نفرند که در اردوگاه بعلبک اسکان دارند. بچه ها لباس تمیز و حتی گرم ندارند. آموزششان رها شده است. سه تا خانواده را باهم در یک اتاق بدون امکان جدا کردن محرم و نامحرم اسکان داده‌اند. فقط به همت گروه‌های جهادی، قادریم روزی یک وعده غذا به آنها برسانیم. پشت این محدودیتهایی که دولتمردان آمریکایی صفتِ لبنان برای ورود اجناس کمکهای مردمی از ایران ایجاد کرده، توطئه‌های دینی و حتی نظامی نهفته که بسیار خطرناک است. 🔹 با هر کلمه‌ی ایشان، دردی در جان من تیر می‌کشید. و تند تند راههایی به ذهنم می‌رسید که مسیر کمک به این فرزندان امام زمان علیه‌السلام را آنهم درست در وقتی که همه از شور حضور افتاده‌اند و جز عده‌ی قلیلی پای این آوارگی استقامت نکرده‌اند؛ باز می‌کرد! 🔹 راه اول : یکی از همین راهها حرکت کمپین who is imam mahdi در استان‌های کشور است. این کمپین در عین فعالیت فرهنگی و خدمت‌رسانی رایگان در هر استانی که حضور می‌یابد به جمع‌آوری کمکهای نقدی و غیرنقدی (که قابلیت نقدینگی دارند) می‌پردازد و آنرا با کمک تیم عملیاتی موسسه منتظران منجی علیه السلام و نیز تیم عملیاتی استاد مهدوی ارفع در لبنان به مصرف درست و نقطه‌زنش می‌رساند. جمعه 19 بهمن ماه، چادرهای این کمپین به همراه استاد شجاعی در گلزار شهدای شهر قزوین مستقر شده و ضمن خدمت‌رسانی رایگان (فرهنگی/ مشاوره/ پزشکی/ حقوقی/ نوجوان و ..) به راه‌اندازی بازارچه خیریه به نفع عملیات فرهنگی و عمرانی در لبنان و نیز جمع‌آوری کمکهای نقدی و غیرنقدی که قابلیت نقدینگی دارند (طلا، سکه، شمش، و ..) خواهند پرداخت. از ساعت 14 تا 19 در گلزار شهدای قزوین در انتظار شماییم، لطفاً کاغذهای باطله و کتب بلاستفاده خود را نیز جمع‌آوری نموده و به غرفه «پویش نذر کاغذ» در همین بازه زمانی تحویل دهید.🌷. 🔹 راه دوم : ورود پویش «نذرکاغذ» بمنظور تامین مایحتاج آوارگان لبنانی در مدارس است. با کمک بسیج دانش‌آموزی، کمپین who is imam mahdi از هفته آینده وارد مدارس شده و ضمن عرضه بسته‌‌های فرهنگی و کارگاه‌های آموزشی به جمع‌آوری کاغذهای باطله کتب بلااستفاده دانش‌آموزان پرداخته و آنرا بعد از تفکیک بصورت نقدینگی صرف اسکان و معیشت و اشتغال زایی برای شیعیان آواره لبنانی و سوری خواهد کرد. 🔹 راه سوم : برگزاری نمایشگاه کتاب‎های داستان و رمان کودک و نوجوان با درونمایه «خودشناسی» و با تخفیف 35% در مدارس کشور است که درآمد آن صرف این منظور می‌گردد. از مدیران، معلّمان و عزیزانی که می‌توانند مدارس خود را 1- به پویش نذر کاغذ 2- پویش برگزاری نمایشگاه کتاب در مدارس وارد نموده و به ما در این جریان عظیم کمک کنند خواهش می‌کنیم به آیدی مدیر واحد کودک و نوجوان رسانه منتظر ( خانم علی‌بیگی) پیام داده و منتظر هماهنگی‌های بعدی باشند : 🆔 : @alibeygi1367 روابط عمومی موسسه منتظران منجی علیه‌السلام whoisimammahdi.com