ابتدای برنامه پرده خوانی قصه غدیر رو داشتیم
بصورت خلاقانه تصاویری از غدیر رو ساخته بودیم تا بچه ها بیشتر با موضوع غدیر آشنا بشن
#قصه_غدیر
بچه شیعه ها بعد از قصه غدیر دستاشون رو به نشانه #بیعت کردن (قول دادن) بردن بالا😍
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
جهت ارتباط با خانم شفیعی
@shafiee_sadat
کارگاه توانمند سازی مادر و کودک
http://eitaa.com/joinchat/924254211Cd333cd7f42
هدایت شده از شعر و موسیقی کودکانه
داستان پیغام غدیر
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته
یک قصه درسته
نه دست و پا شکسته
در یک ظهر گرررم گررررم تابستان در برکه ای که اسمش غدیر بود .
قطره های آب نشسته بودند
بچه ها قطره بشیدددد ، همه دستها بالا قطره ها بالا 💧
( مربی از قبل چند قطره کوچک به تعداد بچه ها برش داده و بر روی چوب بستنی میچسباند ، تا در هنگام قصه گویی بچه ها قطره شوند .)
بله بچه ها جوووونم کلی قطره در برکه غدیر نشسته بودند
بخاطر گرمای زیاد و نور زیاااد زیاااد خورشید ؛
بچه ها همه مثل خورشید نور بتابید☀️
( بچه ها با دست هاشون حالت نور پاشیدن رو نشون میدن)
کم کم داشتند بخار می شدند و تبدیل به ابر می شدند .☁️
ابر قصه ما از اون بالای بالا از بالای آسمون شاهد تمام قصه و ماجرای غدیر بود ، و برای همه تعریفش کرد .
حالا هم ابر مهربون اومده پیش ما تا برای ما تعریفش کنه☁️ ببینیم در ظهررر گرررم گررررم تابستون چه اتفاقی افتاد .
توی یک روز گرم چه خبر بود که پیامبر این همه جمعیت رو جمع کرده بود توی این بیابون گرم و داغ ، گفت : باید همه جمع بشن
پیامبر گفت : اونایی که موندن عقب بگید خودشون رو برسونید ، اونایی که رفتند جلو بگید برگردند که من یک خبر مهم دارم براتون
همه جمع شدند و به حرف پیامبر مهربان گوش دادند
انقدر جمعیت زیاد بود که پیامبر رفت بالا بالا ایستاد تا پیغامش رو به مردم برسونه
پیامبر گفت : مگه من رهبر و مولا و امام شما نیستم؟
همه مردم گفتند : بله ، یا رسول الله
پیامبر گفت : هر کسی که من امام و رهبرش هستم ، از این به بعد علی امام و رهبر و مولایش هست .
همه دوستاشون رو بردند بالا و بیعت کردند
( بیعت کردن یعنی چی بچه ها ؟ یعنی قول دادند)
قول دادند به پیامبر که از این به بعد امام اولشون حضرت علی ( ع ) باشه .
امام اول ما کی هستند؟ امام علی (ع) ✨
#داستان_غدیر
#قصه_غدیر
#عید_غدیر
😍 شعر و موسیقی کودکانه
کانال رو به دوستانتان معرفی کنید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3376677699Cc4bc508da2
🎶 برای دوستان خودفورواردکنید🙏
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
داستان پیغام غدیر
آی قصه قصه قصه
نون و پنیر و پسته
یک قصه درسته
نه دست و پا شکسته
در یک ظهر گرررم گررررم تابستان در برکه ای که اسمش غدیر بود .
قطره های آب نشسته بودند
بچه ها قطره بشیدددد ، همه دستها بالا قطره ها بالا 💧
( مربی از قبل چند قطره کوچک به تعداد بچه ها برش داده و بر روی چوب بستنی میچسباند ، تا در هنگام قصه گویی بچه ها قطره شوند .)
بله بچه ها جوووونم کلی قطره در برکه غدیر نشسته بودند
بخاطر گرمای زیاد و نور زیاااد زیاااد خورشید ؛
بچه ها همه مثل خورشید نور بتابید☀️
( بچه ها با دست هاشون حالت نور پاشیدن رو نشون میدن)
کم کم داشتند بخار می شدند و تبدیل به ابر می شدند .☁️
ابر قصه ما از اون بالای بالا از بالای آسمون شاهد تمام قصه و ماجرای غدیر بود ، و برای همه تعریفش کرد .
حالا هم ابر مهربون اومده پیش ما تا برای ما تعریفش کنه☁️ ببینیم در ظهررر گرررم گررررم تابستون چه اتفاقی افتاد .
توی یک روز گرم چه خبر بود که پیامبر این همه جمعیت رو جمع کرده بود توی این بیابون گرم و داغ ، گفت : باید همه جمع بشن
پیامبر گفت : اونایی که موندن عقب بگید خودشون رو برسونید ، اونایی که رفتند جلو بگید برگردند که من یک خبر مهم دارم براتون
همه جمع شدند و به حرف پیامبر مهربان گوش دادند
انقدر جمعیت زیاد بود که پیامبر رفت بالا بالا ایستاد تا پیغامش رو به مردم برسونه
پیامبر گفت : مگه من رهبر و مولا و امام شما نیستم؟
همه مردم گفتند : بله ، یا رسول الله
پیامبر گفت : هر کسی که من امام و رهبرش هستم ، از این به بعد علی امام و رهبر و مولایش هست .
همه دوستاشون رو بردند بالا و بیعت کردند
( بیعت کردن یعنی چی بچه ها ؟ یعنی قول دادند)
قول دادند به پیامبر که از این به بعد امام اولشون حضرت علی ( ع ) باشه .
امام اول ما کی هستند؟ امام علی (ع) ✨
#داستان_غدیر
#قصه_غدیر
#عید_غدیر
😍 شعر و موسیقی کودکانه
کانال رو به دوستانتان معرفی کنید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
https://eitaa.com/joinchat/3376677699Cc4bc508da2
🎶 برای دوستان خودفورواردکنید🙏
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•