💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅💠🔅
#بازی #کلاسی
#محرم
#محرم_و_کودکان
یک بازی : لطفاً قبل از شروع بازی یک بار به همراه بزرگتر های دیگر این بازی را اجرا کرده و در حین توضیح بازی معنای لغاتی همچون «لبیک»، «ولایت»، «پیام آوری»، «علقمه»، «مشک» و «خیمه» را برای کودکان تشریح کنید.
لبیک: گوش به فرمان تو هستم. آماده هستم تا هرچه بگویی بی چون و چرا و بدون هیچ سؤال و جوابی انجام دهم. هرچی بگی بی سؤال، جواب می گم چشم.
ولایت: عهده دار بودن سرپرستی دیگران. ولی کسی است که وظیفه و مسئولیت نگهداری، مراقبت و سازماندهی تمام افراد تحت فرماندهی خود را دارد.
پیام آوری: جمله یا عباراتی مهم که از طرف بزرگی به ما گفته می شود و باید به گفته عمل شود.
علقمه: نام دیگر رود فرات می باشد.
مشک: وسیله ای که در آن آب می ریزند تا آب در آن خنک بماند.
خیمه: چادری که در صحرا و بیابان ها بر پا می کنند تا به وسیله ی آن از خود در برابر باد و باران و طوفان محافظت کنند و در آن زندگی کنند. خانه ای بیابانی.
اگر بتوانید عکس مشک و خیمه را به کودکان نشان دهید یا اینکه مشک و خیمه ی واقعی را به آن ها نشان دهید و یا اینکه اگر برایتان امکان دارد تا جایی که امکانات اجازه می دهد فضا سازی کنید. خیمه ای برپا کنید و عکس مشکی را به اندازه ی A3 پرینت بگیرید تا در دسترس بچه ها باشد به تصویر سازی و تخیلات کودکان هنگام بازی کمک می کند و کودکان خیلی بهتر بازی را یاد می گیرند و لذت می برند و به یاد می سپارند.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
توی دشت کربلا کنار رود فرات
دوستان خوبی داریم بابا، عمه، عمو جون
توی ماه محرم می خوایم بریم پیششون
برای ما بچه ها دارن پیام زیبا
عمو عباس جان بله
به علقمه رفتین؟ بله
مشک ها رو هم بردین؟ بله
عمه جون زینب اومده چی آورده؟ چی آورده؟
پیام آورده پیامش چیه؟
لبیک یا حسین
لبیک یا حسین
عمو عباس جان بله
مشک رو پر آب کردین؟ بله
به خیمه آوَردین؟ بله
بابا حسین جون اومده چی آورده؟ چی آورده؟
پیام آورده پیامش چیه؟
می گه بعدِ من همگی بگید
لبیک یا سجاد لبیک یاسجاد
خب بچه های باهوش پیام رو خوب بدین گوش
به هر امام و ولی
لبیک نشه فراموش (چند بار تکرار شود)
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
متن شعر آسان سروده شده و به خاطر ریتمیک بودن آن به شرط تکرار چندین مرتبه کودکان به حافظه خواهند سپرد اما برای راحت تر شدن بازی قسمت های اول شعر و از بخش عمو عباس جان مصراع های اول را مربیان بخوانند و کودکان جواب دهند مصراع هایی که گفتنش برای کودکان کمی سخت است توسط مربیان خوانده شود و به کودکان فرصت داده تا حتماً آن ها را تکرار کنند.
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
اهداف و فلسفه بازی: هدف از این بازی آشنایی کودکان با مفاهیم «لبیک»، «ولایت»، «پیام آوری»، «علقمه»، «مشک» و «خیمه» می باشد. شاید به ظاهر معنی تحت اللفظی عبارات «لبیک یا حسین» و «لبیک یا سجاد» در بازی توضیح داداه نشده اند اما همین که کودکان ما با این عبارات از طریق حس شنیداری آشنا شوند و در بازی این عبارات را تکرار کنند کافی است تا با امید و یاریه خدای بی همتا در بزرگسالی به خاطر بیاورند که در کودکی شان به کدام یک از بزرگان و به چه دلیلی «لبیک» گفته اند و همین باعث خواهد شد که کودکان بدانند که باید به فردی لبیک گویند که یا الگوی یک انسان کامل و معصوم باشد و یا در غیاب آن معصوم، ولی جانشین ایشان باشد.
💐💐💐💐💐💐💐💐
✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅
#محرم_و_کودکان
#قصه_محرم
#قصه_کودکانه
کاروان به کربلا رسید. شترها زانو زدند و بارهایشان را خالی کردند. بچه ها از روی شتر ها و اسبها پیاده شدند. بزرگترها خیمه ها را برپا کردند. بچه ها خیلی خوشحال شدند. امشب می توانستند توی خانه های چادری بخوابند.
آن طرف تر یک رودخانه ی پر از آب بود. بچه ها عاشق آب بودند. بچه ها دوست داشتند مثل بزرگتر ها مشکهایشان را پر از آب کنند. مشکها از رود فرات پر از آب شدند. بچه ها در دشتی بزرگ در کنار رودخانه فرات مشغول بازی شدند. کربلا زیبا و پر از هیاهو شد. اما آن طرف تر...
آن طرف تر سپاهی بزرگ روبروی امام قرار گرفته بود. سپاهی که هیچ کدام از آدمهایش خوب نبودند. سپاهی که پر از مردهای بدجنس و عصبانی بود. اما امام حسین علیه السلام از هیچ کس نمی ترسید. او قویترین و شجاعترین انسان روی زمین بود. بچه ها نزدیک امام حسین علیه السلام بازی می کردند و امام مواظب بچه ها بود. تا اینکه بالاخره روز دهم محرم رسید.
روز دهم محرم امام حسین علیه السلام از بچه ها خداحافظی کرد و به جبهه ی جنگ رفت. امام حسین با شجاعت و با قدرت زیادی با آن سپاه بدجنس جنگید. خیلی از دشمنان سنگدلش را کشت. اما دشمنان امام خیلی خیلی زیاد بودند و بالاخره امام را به شهادت رساندند.
بچه ها بعد از امام حسین خیلی ناراحتی و سختی تحمل کردند. اما همیشه بچه های خوب و مهربانی باقی ماندند.
✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅✳️🔅
⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
#محرم_و_کودکان
#محرم
⚫️شعر محرم
«مناسب برای مهد کودک و پیش دبستان»
حسین عزیز دلهاست
وقتی رسید کربلا
گفتا اگر بمیرم
ظلمو نمی پذیرم
آمده ام کربلا
زنده کنم دین خدا
خوبیهارو جدا کنم
که جونمو فدا کنم..
♻️کاردستی پیشنهادی
🌀طرزکاردستی زنجیر:مواد لازم،(کاغذ رنگی سیاه،چسب، و قیچیو یک عدد لوله دستمال کاغذی )ابتدا کاغذ رنگی سیاه رو به صورت نوارهای باریک پهنای دوسانت در پنج سانت برش زده،،سپس دوطرف نوار رو چسب زده،ومثل حلقه درست میکنیم.ونوار بعدی رو از حلقه اول رد کرده،،تا شش الی هفت حلقه ،،دوباره یه سری هفت حلقه هم درست کرده..سه الی چهارسری که شد...به داخل لوله دستمال کاغذی با چسب حرارتی یا راضی میچسبانیم...که زنجیر ما آماده است.
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
#مهارت_قصه_گویی
#انتقال_مفاهیم_دینی
#محرم_و_کودکان
خیلی خوبه که در این ایام بتونیم داستان هایی از واقعه ی عاشورا و ائمه علیهم السلام رو برای بچه ها تعریف کنیم اما فراموش نکنید که این داستان ها باید یکسری ویژگی ها داشته باشه:
1- توی داستان هایی که برای بچه ها تعریف میشه باید از جنبه های خوب و دوست داشتنی ِ بچه ها نگاه بشه.🌹
2- استاد بزرگواری می گفتند که روضه های داغ و نکاتی که دل بچه ها رو به درد میاره برای سنین زیر شش سال مناسب نیست و باعث میشه اثرات مخرب روی روان اونها بذاره.🌹
3-باید اون وقایع برای بچه ها ملموس باشه.🌹
4- هدف اصلی از تعریف کردن این مدل داستان ها ، شناساندن ائمه (ع) است و اینکه ضمن آشنایی با آن شخصیت، دوستی و الفتی رو برای بچه نسبت به آن شخصیت ایجاد کنه و دل بچه به اون سمت کشیده بشه.🌹
5- در داستان ها بیشتر باید از دلاوری ها و قهرمانی ها و همچنین مهربانی ها و محبت های ائمه صحبت بشه.🌹
6- کافیه که یه قضیه ی کوچیک از یه شخصیت بدونیم و اون رو با شرح و تفصیل برای بچه ها تعریف کنیم،🌹
@morabikodak5159
🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃
⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠
#انتقال_مفاهیم_دینی
#محرم_و_کودکان
#محرم
⚫️شعر محرم
«مناسب برای مهد کودک و پیش دبستان»
حسین عزیز دلهاست
وقتی رسید کربلا
گفتا اگر بمیرم
ظلمو نمی پذیرم
آمده ام کربلا
زنده کنم دین خدا
خوبیهارو جدا کنم
که جونمو فدا کنم
@morabikodak5159
#داستان
#محرم_و_کودکان
🔺⚫️🔺⚫️🔺⚫️🔺⚫️🔺⚫️🔺⚫️
بچه ها سلام
یکی بود یکی نبود .امام حسین (ع) که امام سو م ماست در شهر مدینه زندگی می کردند.امام حسین (ع) همیشه مردم را به کارهای خوب دعوت می کردند وبه مردم می گفتند :از آدمهایی که کارهای زشت می کنند وبه مردم ظلم می کرنند همیشه دوری کنید .به خاطر همین حرفها یزید که خلیفه بود وبه مردم ظلم می کرد وهمیشه کارهای زشت انجام می داد با امام حسین دشمنی می کرد.
یک روز از کوفه نامه های زیادی برای امام حسین(ع) رسید.نامه هایی که مردم آنجا از امام حسین (ع) دعوت کرده بودند که آنجا برود تا مردم از او یاری کنند.بری همین امام حسین (ع) به سمت آنها حرکت کرد.ولی وقتی به سرزمینی نزدیکی کوفه که اسمش کربلا بود رسید ، دیدند به جای اینکه مردم به استقبالشان بروند سربازان دشمن به سمت آنها آمده اند تا با آنها بجنگند.امام حسین (ع) ویارانشان چند روزی آنجا بودند ودشمن هم آب را بر روی آنها قطع کرده بود .وهمه تشنه بودند.
ویک شب امام حسین (ع) به یارنشان گفتند که دشمن با من کار دارند شما می توانید بروید.ولی همه یارانش گفتند ما با تو هستیم .
روز بعد که روز عاشورا هست جنگ شد .وامام حسین (ع) ویارانشان بادشمن جنگیدند وبه شهادت رسدند ودشمن هم بی رحمانه سر امام حسین (ع) را از تنشان جدا کرد .
بچه ها:
برای همین ما هر سال روزعاشورا توی هیئتها یمی رویم وبرای امام حسین (ع) عزاداری می کنیم وسینه می زنیم وگریه می کنیم...پس یادتون نره روید وتوی عزاداریها شرکت کنید تا امام حسین (ع) هم همیشه از خدا برای شما خوبی طلب کند.