eitaa logo
مربی یار
5.5هزار دنبال‌کننده
291 عکس
5 ویدیو
1.6هزار فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﷽✨ 🌹 🎤 مرحوم حاج از مداحان مخلص و مرثيه خوانان باسوز اهل بيت (عليه السلام) بود او سال‌ها پيش از شروع درس مرحوم بنيانگذار حوزه‌ي علميه‌ قم، دقايقي چند روضه مي‌خواند و آنگاه آيت الله حائري درس خويش را آغاز مي‌كرد. 👌او داستاني شنيدني دارد كه از حضرت رضا (عليه السلام) براي مدح خويش صله دريافت داشته است! 🎙خود نقل مي كرد كه يك بار مشهد مقدس مشرف شدم و مدتي در آنجا اقامت گزيدم. 👤 پولم تمام شد و كسي را هم براي رفع مشكل خويش نمي‌ شناختم. ✍ از اين رو قصيده‌اي در مدح حضرت رضا (عليه السلام) سرودم و فكر كردم كه بروم و آن را براي توليت آستان مقدس بخوانم و صله بگيرم با اين نيت حركت كردم، اما در ميان راه به خود آمدم كه چرا نزد خود حضرت رضا عليه السلام، نروم و آن را براي وي نخوانم؟! 👣 به همين جهت كنار ضريح رفتم و پس از استغفار و راز و نياز با خدا، قصيده‌ي خود را خطاب به روح بلند و ملكوتي آن حضرت خواندم و تقاضاي صله كردم. 💴 ناگاه ديدم دستي با من مصافحه نمود و يك اسكناس ده توماني در دستم نهاد... بي‌درنگ گفتم: 👤 «سرورم! اين كم است!» 💴 ده توماني ديگر داد باز هم گفتم: 👤 «كم است!!» 💴 تا به هفتاد تومان كه رسيد، ديگر خجالت كشيدم تشكر كردم و از حرم بيرون آمدم. 👞 كفش‌هاي خود را كه مي پوشيدم، ديدم آيت الله حاج شيخ حسنعلي تهراني، جد آيت الله مرواريد، با شتاب رسيد و فرمود: 👌«شيخ ابراهيم!» 👤 گفتم: «بفرماييد آقا!» 👌گفت: «خوب با آقا حضرت رضا عليه السلام روي هم ريخته‌اي، برايش مدح مي‌گويي و صله مي‌گيريد. صله را به من بده!» ✉ بي‌معطلي پول‌ها را به او تقديم كردم و او يك پاكت در ازاي آن به من داد و رفت وقتي گشودم ديدم دو برابر پول صله است يعني يكصد و چهل تومان. (۱) 🔅اي كه بر خاك حريم تو ملائك زده بوس 🔅رشك فردوس برين گشته ز تو خطه توس 🔅هر كه آيد به گدايي به در خانه‌ي تو 🔅حاش لله كه زدرگاه تو گردد مأيوس 🎋 کرامات الصالحین، ص ۲۱۶. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
✨﷽✨ 🌹 ✴️⇦شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن». 💠⇦شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» ✳️⇦فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن» 💭⇦حاضران باتعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! 🌼⇦فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند: 💟⇦«اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ 🔔 از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید. 📗مجمع البیان، ذیل تفسیر آیه 12 10 سوره نوح •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
✨﷽✨ 🌹 👴 پيرى پينه دوز از شهرى بسيار دور دست به شدت آرزو داشت به زيارت حضرت امام رضا عليه السلام موفق شود، ولى از نظر اقتصادى به خاطر فاصله زيادى كه شهرش با مشهد داشت امكان زيارت براى او نبود. 🐪🐫🐪 قافله اى در آن شهر آماده حركت به سوى مشهد شد، پيرمرد كه ديگر تاب و طاقت تحمل فراق را نداشت، نزد خود براى رفتن به زيارت سه نقشه كشيد: 👌اول: دوختن كفش هاى پاره اهل كاروان و گرفتن مزد براى تأمين هزينه رفتن به زيارت، 👌دوم: دوختن كفش هاى پاره اهل قافله و گرفتن مزد براى تأمين هزينه برگشتن از زيارت، 👌سوم: استفاده كردن از غذاى مضيف حضرت امام رضا عليه السلام تا هنگامى كه براى زيارت در شهر مشهد اقامت دارد! 👣 پياده همراه قافله حركت كرد، در مسير راه دچار شكاف پا و زخم قدم شد، هنگامى كه به مشهد رسيد با همان وضع و حال ابتداى مغرب به حرم رفت و با اشك و زارى زيارت كرد و تا دير وقت در حرم حضرت امام رضا عليه السلام نشست تا كنار ضريح خوابش برد و طبيعتاً در حال خواب پايش دراز شد، خادمان به تدريج شمع هاى حرم را خاموش و تعداد اندكى از زائران را كه مانده بودند، بيرون كردند. 👤 خادمى تندخو و عصبانى در حال گشتن ميان حرم بالاى سر پيرمرد رسيد، فريادى بر او زد كه از خواب بيدار شود برخيز! 👴 ولى پيرمرد از شدت خستگى بيدار نشد، دوباره فرياد زد ولى خسته به خواب رفته از خواب برنخواست، لگدى محكم به پهلوى پيرمرد زد كه پير پينه دوز از شدت درد از خواب پريد، او را هم از حرم بيرون كرد، پيرمرد پس از بيرون آمدن از حرم با زحمت اطاقى كهنه و خراب در مسافرخانه اى قديمى پيدا كرد و هنگام خوابيدن رو به حرم كرد و گفت: ✋ در ديار و شهرم به من گفتند تو داراى مضيف خانه هستى كه از زائرانت پذيرايى مى كنند، مضيف خانه ات كجاست؟ ❓مى گفتند امام رئوفى ولى رأفت تو كجاست و چه شد؟ من كه در حرم مطهرت در برابرت چنان لگد به پهلويم زدند كه پهلويم درد گرفت!! 🌌 خادم حرم نيمه شب حضرت امام رضا عليه السلام را در خواب ديد، به حضرت عرض سلام كرد، حضرت جواب سردى دادند، به حضرت عرضه داشت پسر پيامبر! پنجاه سال است در لباس خادمى شما به سر مى برم چرا با بى رغبتى پاسخ سلامم را دادى؟ 🌹حضرت فرمود: ولى در اين پنجاه سال لگد به پهلوى من نزده بودى، ديشب به پهلويم لگد زدى و تا كنون پهلويم درد مى كند، آرى؛ لگد به پهلوى زائرم زدى دردش را من مى كشم!! 🌄 خادم بيدار شد و تا صبح نخوابيد، مسافرخانه به مسافرخانه گشت تا پير پينه دوز را پيدا كرد و به خانه خود برد و تا روزى كه پيرمرد در مشهد بود از او پذيرايى جانانه كرد و رضايت كامل او را به خاطر برطرف كردن رنجش حضرت امام رضا عليه السلام جلب كرد. 📚منبع: فرهنگ مهرورزى، ص ٢٨۴. •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• JOIN🔜 💥 @membariha
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا