مربی یار
✨﷽✨ #فهرست11 #طریقه_خواندن_نماز_آیات تلنگر ، #تأخیر_ظهور_امام_مهدے منبرک ، #نقشه_دشمن_برای_تنها
✨﷽✨
#فهرست12
منبرک ، #زیـاد_دعـا_کنیـد
شهدا ، #از_شهید_احمد_کاظمی_تا_شهید_محسن_حججی
داستان منبری، #اعتماد_کردن_به_دشمن
#فیش_منبر شهادت امام جواد
#از_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام_بیاموزیم1
#از_حضرت_جوادالائمه_علیه_السلام_بیاموزیم2
#امام_جواد_علیه_السلام_پاسدار_حریم_وحی
#امام_جواد_علیه_السلام1، #تباشیر
#امام_جواد_علیه_السلام2، #تباشیر
#امام_جواد_علیه_السلام3، #تباشیر ، #قرائتی
#امام_جواد_علیه_السلام_غریب_بغداد
#پذیرش_موعظه_عامل_نجات
#تبیین_رابطه_جهاد_و_ایمان
#مومن_حقیقی_و_مومن_قلابی
پلاکارت ، #بروشور_شهادت_#امام_جواد_علیه_السلام
منبرک، #تبدیل_گناهان_به_حسنات_با_توبه
داستان منبری، #آرایشگر_دختر_فرعون
شهدا، #نامه_شهید_مدافع_حرم_محسن_حججی_به_امام_رضا
منبرک حجاب، #خواهرم_به_گوشی
تلنگر، #مولا_علی_علیه_السلام
داستان منبری
#داستان_شیخ_جعفر_امین_و_گناه_زبان
#شیخ_جعفر_شوشتری_و_بوی_سوختن
#خواجه_عبدالله_انصاری_و_جریان_الاغ
منبرک، #عظمت_و_هیبت_امام_جواد
منبرک حجاب، #نــــــصیـــــحـــت
شهدا، #کدام_شهید_جذابتر_و_انسان_را_متحول_می_کند؟
دانلود نرم افزار، #برنامه_ای_برای_باز_کردن_فایلها_pdf
منبرک حجاب، #ثبت_نام_مدافعان_حرم
شهدا، #نهیازمنکـر_شهیـد_ابراهیـمهـادی
منبرک، #ازدواج_و_آرامش
تلنگر، #میدونی_چرا_خدا_شیطانو_از_درگاهش_طرد_کرد؟
منبرک، #به_بهانه_نزدیکی_به_ماه_محرم
متن سخنرانی ، #عاشورا_و_بیداری_اسلامی
#فیش_منبر محرم
#احادیث_اشک_در_مصائب_سیدالشهدا
#اقامه_عزا_بر_امام_حسین
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر1، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر2، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر3، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر4، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر5، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر6، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر7، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر8، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر9، #آقا_مجتبی_تهرانی
#امر_به_معروف_و_نهی_از_منکر10، #آقا_مجتبی_تهرانی
#غفلت_از_یاد_خدا_اولین_عامل_تحقق_کربلا
#زمینه_ها_و_عوامل_بی_تفاوتی_مردم_نسبت_به_قیام_وشهادت_امام_حسین
منبرک، #آمادگی_برای_مقابله_با_ظلم
شهدا، #تا_حالا_شلمچـــــــــه_رفتی
تلنگر، #هوای_معصیت
احکام، #حکم_ایستادن_بچه_نابالغ_در_صف_نماز_جماعت
#فیش_منبر محرم
#اهداف_امام_حسین_از_قیام_عاشورا
#تجلی_بلا_و_مصیبت_در_کربلا
#بررسی_اجمالی_جنبه_های_عاشورا
#فیش_منبر شهادت امام باقر
#امام_باقر_از_ما_چه_میخواهد
#قوی_ترین_صلاح_مومنین
#انتظار
#سبک_زندگی_امام_باقر ، #تباشیر
#چند_منبر_کوتاه
#وصایای_امام_باقر_به_جابر_بن_یزید_جعفی
#نصایح_امام_باقر
#مهمترین_توصیه_امام_باقر، #آیت_الله_جوادی_آملی
#شهادٺ_امام_باقر1
#منبر_کوتاه
#شرح_حدیثی_از_امام_باقر، #مقام_معظم_رهبری
#امام_و_شیعه، #انصاریان
#خوش_اخلاقی
#سیمای_امام_باقر، #قرائتی
#فیش_منبر عیدقربان
#عید_قربان
#دلالتهای_تربیتی_قربانی_کردن
#فرصت_قربانی_دادن
#ولایتمداری
#فیش_منبر عید غدیر
#گفتارهایی_در_غدیر
#سخنرانی_طرح_استمرار_طبیب_دواب_با_موضوع_غدیر
#ناله_های_شیطان
داستان منبری، #پاسخ_کریمانه
#مسابقه_سؤال_ازما_جواب_ازما
#فیش_منبر عید غدیر
#سخنرانی_اساتید_در_غدیر
#استناد_به_حدیث_غدیر_در_کلمات_نورانی_حضرت_فاطمه
#برپایی_جشن_غدیر
#اهمیت_و_آثار_ولایت_پذیری
#راز_قرآنی_غربت_غدیر
#متن_عربی_و_فارسی_خطبه_غدیر
منبرک، #امروز_در_و_دیوار_گریه_میكنند
#فیش_منبر عرفه
#شب_عرفه
#گواهان_قیامت
#عرفه
#بهترین_عمل
#انبیاء_و_عرفه
#بیانات_آیت_الله_صافی_گلپایگانی_برای_روز_عرفه
#خدا_در_عرفان_عرفه
#روز_عرفه_روز_نیایش
#روز_عرفه_و_فرصتها
#شرح_دعای_عرفه، #آیت_الله_جوادی_آملی
#مضامین_اخلاقی_دعای_عرفه
#فیش_منبر شهادت حضرت مسلم
#مسلم_بن_عقیل1
#مسلم_بن_عقیل2
#مسلم_بن_عقیل3
#مسلم_بن_عقیل4
#مسلم_بن_عقیل5
#مسلم_بن_عقیل6
#مسلم_بن_عقیل7
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
هدایت شده از Z.Z
Z.Z:
🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی ذکر استغفار (استغفر الله ربی و اتوب الیه )،به مناسبت روز عرفه و به نیت بخشوده شدن گناهانمان ان شاءالله 😞 با توسل به امیر عرفه ، امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️فرصت خواندن تا آخر چهارشنبه۳۱/ ۵/ ۹۷
📣لطفا تعداد ذکر استغفار (استغفر الله ربی و اتوب الیه ) را که می بفرستید ،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آمار در حرم مطهر امام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد استغفار ( استغفر الله ربی و اتوب الیه است ) در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔 @ZZ3362
✨﷽✨
◀️ #علل_تنها_شدن_حضرت_مسلم_و_رها_کردن_ایشان_توسط_کوفیان
اگر به تاریخ نگاه کنیم هزاران نفر به امام حسین(علیه السلام) نامه نوشتند و حسین جان بیا،زندگانی بی تو بر ما حرام است و ما امام نداریم و از این دست مطالب.
ندای آن روز کوفیان بی شباهت با ندای یابن الحسن بیا بیا که ما امروزه سر میدهیم نیست.
به راستی آیا ما هم مثل کوفیان قرار است امام خود را تنها بگذاریم؟
مسلم (ع) در پنجم شوال سال ۶۰ هجرى به کوفه رسید[۱] و براى رعایت تدابیر امنیتى، مخفیانه وارد شهر شد.[۲] او پس از ورود به کوفه به خانه مختار ابوعبید ثقفى رفت.[۳] شیعیان پس از مدتى نزد او آمدند و از وى به گرمى استقبال کردند.
سپس حضرت مسلم (ع) نامه مولاى خود امام حسین (ع) را براى آنان خواند. کوفیان سراپا گوش شدند و با اشتیاق به کلمات امام گوش میدادند. اشک در چشمان همگى آنان حلقه زده بود. سپس پیش آمدند و با فرستاده امام، بیعت کردند. به دنبال آن، حاضران نیز با آن جناب، همپیمان شدند.[۴]
بدین ترتیب، نخستین روز حضور سفیر امام در کوفه با استقبال گرم میزبانان، به رهبرى حبیب بن مظاهر به پایان رسید؛ اما دشمن نیز بیکار ننشسته و در پى سرکوب قیامى بود که هرلحظه بیشتر بر تنوره آن دمیده میشد. برخى از عوامل شکست قیام نماینده امام در کوفه بدین قرار است:
۱. سخن چینى و جاسوسى امویان
نعمان بن بشیر، والى کوفه بود. خبر حضور مسلم (ع) در کوفه به گوش او رسید. وى تصمیم گرفت براى آرام کردن اوضاع براى مردم سخنرانى کند. نعمان، انسان مسالمت جویى بود و مردم را از خشونت بر حذر داشت. پس از سخنرانى وى، برخى از هواخواهان بنیامیه از فرجام سازشکاری و مسالمت جویى نعمان در هراس افتادند و یقین کردند او فردى نیست که مسلم (ع) را سرکوب کند؛ از اینرو برخى چهرههای شاخص طرفدار بنیامیه و نیز جاسوسان امویان طى مکاتباتى، مراتب امر را به اطلاع حکومت مرکزى شام رسانیدند.
آنان طى نامههایی، یزید را از بیکفایتی نعمان در سرکوب مخالفان آگاه ساختند؛ از جمله آنان عمر بن سعد، محمّد بن اشعث، عبد اللّه بن مسلم حضرمى و عماره بن عقبه بودند.
نخست عبد اللّه بن مسلم، نامهای به یزید نوشت. مضمون نامه او بدین شرح بود: «مسلم بن عقیل به کوفه آمده است و شیعیان با وى براى حسین بن على بیعت کردهاند. اگر به کوفه نیاز دارى، مردى نیرومند را به اینجا بفرست که فرمان تو را به کار گیرد و آنچنان عمل کند که تو با دشمن خود رفتار میکنی. بدان که نعمان بن بشیر در ا ین امر یا ضعیف است و یا ضعیف نمایى میکند.»[۵]
شاید از این نامهها بهخوبی آشکار شود که کوفیان تا چه اندازه به عهد خود پایبند بودند؛ زیرا چندان مدتى از نامهنگاری آنان با امام نمیگذشت و هنوز جوهر قلمهایشان خشک نشده بود که شروع به مکاتبه با یزید کردند و او را به سرکوبى مسلم (ع) برانگیختند.
پس از او عمر سعد، عماره بن عقبه و محمّد بن اشعث نیز براى اینکه از قافله خوش خدمتى به خلیفه، جا نمانند دست به قلم بردند و نامههایی نوشتند.[۶]
شاید از این نامهها بهخوبی آشکار شود که کوفیان تا چه اندازه به عهد خود پایبند بودند؛ زیرا چندان مدتى از نامهنگاری آنان با امام نمیگذشت و هنوز جوهر قلمهایشان خشک نشده بود که شروع به مکاتبه با یزید کردند و او را به سرکوبى مسلم (ع) برانگیختند.
۲. روى کار آمدن عبیداللّه
ناگفته پیداست پس از رسیدن نامه هواخواهان حاکمیت به دست یزید، چه حالى به او دست داد. یزید که از همه جا بى خبر بود، پس از آگاهى از اخبار کوفه، برآشفته و پریشان شد. او که جوانى سبکسر و ناپخته بود، هیچ اقدامى را بهتر از سرکوبى سریع و شدید بیعت کنندگان با مسلم بن عقیل (ع) ندید؛ اما براى این کار «تیغى برّنده در دست وحشیای مست!» لازم بود. او براى این کار با مشاور خود سرژیوس مسیحى مشورت کرد.
سرژیوس که پیشتر در دربار معاویه خدمت میکرد و با مبانى و مشى سیاسى معاویه آشنا بود،[۷] پرسید: «اگر معاویه زنده بود از او میپذیرفتی؟» یزید پاسخ داد: «آرى.» سرژیوس گفت: «پس از من نیز بپذیر که کسى جز عبیداللّه بن زیاد درخور این کار نیست. او را فرماندار کوفه کن.»
یزید به دلیل خشمى که بر عبیداللّه گرفته بود، چندان از او خوشش نمیآمد و با شنیدن نام او چهره درهم کشید. سرژیوس گفت: «این نظر معاویه است. او در آستانه مرگ، چنین پیشنهادى داده بود.»[۸]
دل یزید با شنیدن این سخن، آرام گرفت. عبیداللّه در این هنگام، فرماندار بصره بود. یزید ضمن نامهای، فرماندارى کوفه را نیز به او سپرد و نعمان را از ولایت کوفه عزل کرد.
او به حاکم جدید نوشت: «پیروان من در کوفه برایم نامهای نوشتهاند مبنى بر اینکه پسر عقیل در کوفه به جمعآوری سپاه مشغول شده است تا در میان مسلمانان اختلاف بیندازد؛ چون نامه مرا خواندى رهسپار کوفه شو و پسر عقیل را همچون درّى که در میان خاک گم شده باشد،
جستجو کن و بیاب و او را در بند کن و یا بکش و یا از شهر بیرون کن.» سپس نامه را به مسلم بن عمرو باهلى داد تا به او برساند.[۹]
ورود عبیداللّه به کوفه
ابن زیاد تمام سعیاش را به کار بست تا هر چه زودتر به کوفه برسد و پیش از ورود امام به کوفه، زمام امور را در آنجا به دست گیرد.[۱۰]
عبیداللّه پیش از ورود به شهر، دست به نیرنگى پلید زد. او عمامهای سیاه بر سر گذاشت و صورت خود را پوشانید و خود را شبیه هاشمیان کرد تا همگان خیال کنند، امام حسین (ع) به کوفه آمده است.[۱۱]
او از این کار دو منظور داشت: ابتدا تلاش کرد تا جوانب امنیتى را رعایت کند؛ زیرا او براى زودتر رسیدن، نتوانسته بود افراد زیادى را با خود بیاورد و احساس خطر میکرد؛ چرا که همگان، سابقه ابن زیاد را میدانستند و با نام و آوازه پلیدش آشنا بودند و هرگز علاقهای به او نداشتند.
دیگر اینکه او میخواست با این کار، مردم کوفه را بیازماید و استقبال آنها را از امام نظارهگر باشد تا آنها را محک زده، بفهمد کوفیان چقدر مشتاق ورود امام و زمامدارى او هستند؛ از این رو به این نیرنگ سیاه روى آورد. وى به هیچکس اطمینان نداشت و میخواست مهرورزى و یارى کوفیان از امام را با چشم خود ببیند.
وقتى عبیداللّه در شهر گام نهاد، دستهای از مردم به استقبالش آمدند و اطرافش جمع شدند و همگان بر او سلام کردند. آنان میگفتند: «خوش آمدى اى پسر رسول خدا صلیالله علیه و آله! درود بر تو باد.» رفتهرفته جمعیت بیشتر میشد و عبیداللّه هم سرعت خود را براى رسیدن به قصر دارالاماره بیشتر میکرد. او از استقبال مردم و سلامهایشان به شدت خشمگین میشد و خودخورى میکرد.
مسلم بن عمرو، مردم را با جملهای پراکنده ساخت. او به مردم گفت: «دور شوید! این امیر، عبیداللّه بن زیاد است.» این سخن، چون آب سردى بر سر مردم ریخته شد و همه شادیها را به غصه تبدیل کرد. عبیداللّه به کنارى رفت و عمامه سیاه را از سرش برداشت و یکپارچه نقش دار یمنى بیرون آورد و به سر بست و وارد محوطه دارالاماره شد.[۱۲]
پس از اندک مدتى، عبیداللّه به مسجد کوفه رفت و جارچیان، مردم را به مسجد فراخواندند. او بالاى منبر نشست و گفت: «امیر مؤمنان (یزید) مرا بر شهر شما و مرزهاى شما و بهره هایتان از بیتالمال فرمانروا ساخته و به من دستور داده است با ستمدیدگان با انصاف باشم و به محرومان بخشش کنم و به آنان که گوش شنوا دارند و از دستورات پیروى کنند، مانند پدرى مهربان نیکى کنم؛ اما تازیانه و شمشیر (شکنجه و قتل) من براى سرپیچى کنندگان از دستورها آماده است.
پس باید هر کس بر خود بترسد و مواظب [رفتار] خود باشد. بدانید این راستى و درستى است که انسان را نجات میدهد.» آنگاه از منبر پایین آمد.[۱۳] نعمان بن بشیر نیز با دیدن وضع موجود، بار سفر بست و دست از پا درازتر به وطن خود، شام بازگشت.[۱۴] در یک جمع بندى میتوان گفت سیطره عبیداللّه بر کوفه، مهمترین عامل شکست مسلم (ع) بود. در واقع، معاویه با زیرکى تمام، بهترین فرد را براى سرکوبى اهلبیت پیشبینی کرده بود و این، شاید الهامى شیطانى بود که زاده ابوسفیان از ابلیس دریافت کرده بود!
در واقع، پیشبینی حکومت مرکزى براى تغییر فرماندار کوفه تا حد زیادى درست از آب در آمده بود و در گامهای نخست، اوضاع را اندکى به نفع رژیم و طبق میل آنها رقم زد؛ اما قضیه در همین جا به فرجام خود نرسید. هوشیارى و دوراندیشى فرستاده امام حسین (ع) بیش از آن بود که با یک تغییر، ابتکار عمل خود را از دست بدهد و هنگامى که اوضاع را بر وفق مراد خود نبیند، میدان مبارزه را تهى کند.
۳. بکارگیرى شبکه جاسوسى پیشرفته
عبیداللّه، مسئولیت اصلى خود را - که براى آن از بصره به کوفه آمده بود - فراموش نکرده بود. هدف نهایى او سرکوبى مسلم بن عقیل (ع) و متلاشى ساختن تشکیلات و سازماندهى او در کوفه بود؛ از اینرو او براى موفقیت در این کار، عریفان کوفه را جمع کرد و با آنان جلسهای تشکیل داد.
عریفان، کار مأموران مخفى امنیت و اطلاعات امروز را انجام میدادند. هر عریف، مسئولیت اطلاعاتى و امنیتى افراد گروه خود را - که بین ده تا پنجاه نفر بودند - بر عهده داشت. آنان لیستى از اسامى این افراد در اختیار داشتند و باید تمام حرکات و رفتارهاى آنان را تحت نظارت بگیرند و کوچکترین حرکتهای مخالفت آمیز آنان با حاکمیت را گزارش کنند. البته آنان صرفاً جاسوس نبودند؛ اما جاسوسى از وظایف مهمشان بود.
از جمله مسئولیتهای آنان، پرداخت حقوق افراد گروه خود از بیتالمال و اخذ مالیاتهایشان بود. دراینباره اگر کسى از این افراد از دنیا میرفت، میبایستی نام او را از لیست مستمرى بگیران حذف و با دنیا آمدن نوزادى، نام او را به ردیف آنان میافزودند. بنابراین آنها از مرگ و میرها و زاد و ولدها نیز اطلاع کامل داشتند و هر ماه، تعداد افراد لیست خود را کنترل و بررسى میکردند.
از دیگر وظایف مهم آنان، تشویق و ترغیب مردم و بسیج آنان براى شرکت در جنگها بود. همچنین قطعِ حقوق و مزایاى افراد غایب در جنگ بر عهده ایشان بود. آنان در عملکردهاى تبلیغاتى خود براى حاکمیت، گاه به ابلاغ دیگر دستورالعملها و آییننامهها نیز میپرداختند.
باید به خاطر داشت در آن دوران، بیشتر این ابلاغها و تبلیغها به گونه شفاهى بود؛ چرا که اکثر مردم، از سواد خواندن و نوشتن محروم بودند و راهى جز اطلاعرسانی و تبلیغ شفاهى وجود نداشت. با توجه به نکات پیش گفته، حساسیت نقش عریفان در بافت عمومى جامعه مشخص میشود. عبیداللّه با آگاهى کامل از کار آیی و کارآمدى این شبکه گسترده، از آنان به عنوان حربهای براى ایجاد رعب و وحشت در بین مردم سود جست.[۱۵]
او در جلسهای به عریفان گفت: «همه شما بایستى لیستى از مخالفان و نفاق پیشگان و خوارج و افراد مورد غضب امیر مؤمنان یزید براى من تهیه کنید. پس هر کدامتان، نام فردى از آنها را بنویسد، در امان است؛ اما اگر نمیخواهد بنویسد باید تعهد بدهد که در اتباع او مخالفى وجود ندارد و ضمانت بدهد که کسى از افراد او شورش و مخالفت نخواهد کرد و خود باید مسئولیت فرد خاطى را بر عهده بگیرد؛ اما اگر کسى تعهد ندهد و یا نام آنها را براى ما ننویسد، از حمایت من خارج و خون او مباح است.
اگر در افراد هر کدام از شما حتى یک مورد، تمرّد مشاهده شود و کسى از گروه او تحت تعقیب قرار گیرد و شما او را به ما معرفى نکرده باشید، مقابل خانهتان به دار کشیده خواهید شد و بهره خانوادهتان هم از بیتالمال قطع میشود و آنها به عمان تبعید خواهند شد.»[۱۶]
۴. ایجاد فضاى رعب و وحشت
عبیداللّه با در پیش گرفتن سیاست ایجاد رعب و وحشت، فضاى سنگین و خفقان زدهای بر کوفه حاکم کرد. انتشار خبر سرکوبى افرادى که به مسلم (ع) کمک کنند، موجى از نگرانى را بین مردم به راه انداخت. فشار سیاسى عبیداللّه به مردم، اسباب شکست فرستاده امام را فراهم آورد. بسیارى از کسانى که در ابتدا سنگ همیارى و بیعت را با آن جناب به سینه میزدند، پا پس کشیدند، اظهارات حاکم جدید و فعالیت گروههای فشار که اغلب جیره خواران حکومت، از جمله عریفان بودند، فضاى مسمومى را ایجاد کرد.
در واقع، پیشبینی حکومت مرکزى براى تغییر فرماندار کوفه تا حد زیادى درست از آب در آمده بود و در گامهای نخست، اوضاع را اندکى به نفع رژیم و طبق میل آنها رقم زد؛ اما قضیه در همین جا به فرجام خود نرسید. هوشیارى و دوراندیشى فرستاده امام حسین (ع) بیش از آن بود که با یک تغییر، ابتکار عمل خود را از دست بدهد و هنگامى که اوضاع را بر وفق مراد خود نبیند، میدان مبارزه را تهى کند.
مسلم بن عقیل (ع) در این مقطع، بیشتر دقت کرد و با احتیاط، عزم و اراده جدى به فعالیتهای خود ادامه داد. نخستین تصمیم او این بود که محل استقرار خود را تغییر دهد؛ چرا که در جریان بیعت گیرى از مردم و دیدار با بزرگان و سران کوفه، محل اختفایش شناسایى شد. به همین دلیل وى شبانه محل اقامت خود (خانه مختار) را ترک کرد و به خانه یکى دیگر از بزرگان کوفه به نام هانى بن عروه رفت.[۱۷]
هانى از صحابه رسول خدا (ص) و شیعیان راستین امیر مؤمنان (ع) بود که در جنگهای گوناگونى پا در رکاب عزم کرده و شانه به شانه على (ع) در دفاع از حق شمشیر زده بود. میدان کارزار جمل، صفین و نهروان، رشادتهای بسیارى از او بر لوح سینه دارد.
هانى، بزرگ قبیله مراد بود و رهبرى چهار هزار سواره و هشت هزار پیاده را بر عهده داشت. او هرگاه همپیمانانش از قبیله کنده را فرا میخواند، شمار آنها، به سى هزار نفر میرسید.[۱۸]
منبع:ماهنمامه مبلغان شماره 110 ،نوشته ی حجت الاسلام ابوالفضل هادی منش
پی نوشت ها
[1] مقتل الحسین علیهالسلام، محمّد تقى آل بحر العلوم، بیروت، دار الزهراء، دوم، 1405 ق، ص 217 و مقتل الحسین المقرم، عبد الرزاق الموسوى المقرم، قم، مکتبه بصیرتى، پنجم، 1394 ق، ص 167.
[2] الحسین علیهالسلام، محمّد بن سعد، بیروت، مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث، اوّل، 1415 ق، ص 65.
[3] الاخبار الطوال، ابو حنیفه احمد بن داود الدینورى، مصر، مطبعه السعاده، اوّل، 1330 ق، ص 232، الارشاد، محمّد بن محمّد بن النعمان المفید، تهران، انتشارات علمیه الاسلامیه، بى تا ج 2، ص 38؛ الفتوح، احمد بن اعثم الکوفى، حیدر آباد هند، دائره المعارف العثمانیه، اوّل، 1391 ق، ج 5، ص 56 و السیره النبویه، محمّد بن حبّان، بیروت، مؤسسه الکتب الثقافیه، اوّل، 1407 ق، ص 556.
[4] الفتوح، ج 5، ص 57؛ تاریخ الطبرى، ابو جعفر محمّد بن جریر بن یزید طبرى، مصر، دار المعارف، دوم، بى تا ج 5، ص 355.
[5] الاخبار الطوال، ص 233؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 356؛ الارشاد، ج 2، ص 39؛ اعلام الورى باعلام الهدى، الفضل بن الحسن الطبرى، نجف، مکتبه الحیدریه، سوم، 1390 ق، ص 224 والفتوح، ج 5، ص 59.
[6] الکامل فى التاریخ، ابن اثیر جزرى، بیروت، دار الکتاب العربیه، دوم، 1387 ق، ج 3، ص 267؛ نهایه الارب فى فنون الادب، شهابالدین احمد بن عبدالوهاب النویرى، قاهره، مکتبه العربیه، 1395 ق، ج 20، ص 388؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 356؛ جمل من انساب الاشراف، احمد بن یحیى بن جابر البلاذرى، بیروت، دار الفکر، اوّل، 1417 ق، ج 2، ص 335.
[7] الارشاد، ج 2، ص 39 و الفتوح، ج 5، ص 60.
[8] تاریخ طبرى، ج 5، ص 356؛ الارشاد، ج 2، ص 39؛ بحار الانوار، محمدباقر مجلسى، بیروت، مؤسسه الرساله، اوّل، 1403 ق، ج 44، ص 336؛ مقتل الحسین علیهالسلام، ابو المؤید الموفق بن احمد الملکى الخوارزمى، قم، مکتبه المفید، بى تا ج 1، ص 198 والفتوح، ج 5، ص 60.
[9] همان.
[10] الکامل فى التاریخ، ج 3، ص 268 و نهایه الارب، ج 20، ص 389.
[11] تاریخ حبیب السیر، خواند امیر، تهران، کتابفروشى خیام، دوم، 1353 ش، ج 2، ص 41.
[12] تاریخ الطبرى، ج 5، ص 358 - 360؛ عبرات المصطفین فى مقتل الحسین علیه السلام، شیخ محمدباقر محمودى، قم، مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، اوّل، 1415 ق، ج 1، ص 307؛ الارشاد، ج 2، ص 41؛ بحار الانوار، ج 44، ص 330؛ العوالم، الشیخ عبد اللّه البحرانى الاصبهانى، قم، مدرسه الامام المهدى، اوّل، 1407 ق، ج 17، ص 190؛ مقتل الحسین، خوارزمى، ج 1، ص 199 و الکامل فى التاریخ، ج 3، ص 268.
[13] الارشاد، ج 2، ص 42؛ مثیر الاحزان، نجم الدین جعفر بن محمّد ابن نمان الحلى، تهران، دار الخلافه، چاپ سنگى، 1318 ق، ص 16؛ مقاتل الطالبیین، ابو الفرج على بن الحسین الاصبهانى، نجف، المطبعه الحیدریه، دوم، 1965 م، ص 63؛ الفتوح، ج 5، ص 66؛ الاخبار الطوال، ص 234 و الکامل فى التاریخ، ج 3، ص 269.
[14] الاخبار الطوال، ص 234.
[15] مبعوث الحسین، ص 139؛ الحیاه الاجتماعیه والاقتصادیه فى الکوفه، محمّد حسین الزبیدى، بغداد، بى نا، 1970 م، ص 52.
[16] الارشاد، ج 2، ص 42؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 359؛ مقتل الحسین، بحر العلوم، ص 222؛ الکامل فى التاریخ، ج 3، ص 269؛ نهایه الارب، ج 2، ص 390 و بحار الانوار، ج 44، ص 341.
[17] الارشاد، ج 5، ص 42؛ تاریخ الطبرى، ج 5، ص 348؛ المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم، ابن جوزى، بیروت، دار الکتب الاسلامیه، اوّل، 1412 ق، ج 5، ص 325 و بحار الانوار، ج 44، ص 341.
[18] مقتل الحسین، المقرم، ص 151 و الاخبار الطوال، ص 233.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍