✨﷽✨
#طرح_دو _مسئله_عجیب_و_حیرت_انگیز
بنابر آنچه که در تواریخ و روایات آمده است ، ظلم و جنایات خلفاء بنی العباس نسبت به اسلام و نیز اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به مراتب بیشتر و خطرناکتر از ظلم و جنایات خلفاء بنی امیه بوده است .
بنی امیه به زور سرنیزه و شمشیر حکومت غاصبانه خود را نگه میداشتند و همگان متوجه خطر آنها بودند .
ولی بنی عباس با مکر و حیله و تزویر جلو میرفتند؛ و با پنبه سر میبریدند و همه افراد متوجه خطر آنها نمیشدند .
یکی از آن خلفاء ، ماءمون عباسی بود ، پس از آن که امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام را مسموم و شهید کرد ، به علل و دلایل مختلف شیطانی دختر خود ، امالفضل را به ازدواج فرزند آن حضرت ، امام محمد جواد علیه السلام درآورد .
و از سویی دیگر هر لحظه به شیوههای گوناگون سعی در خورد کردن و تضعیف روحیه آن امام مظلوم را داشت ؛ ولی قضیه ، معکوس در میآمد که تاریخ شاهد این مدعی است ، و در ذیل به نمونهای از آن شیوهها اشاره میشود :
روزی ماءمون عباسی عدهای از علماء و حکما و قضات را جهت بحث با امام محمد جواد علیه السلام - که در سنین 9 سالگی بود - به دربار خود دعوت کرد ، که از جمله دعوت شدگان یحیی بن اکثم بود ، که با توطئهای از قبل تعیین شده خطاب به ماءمون کرد و گفت :
یا امیرالمو منین ! آیا اجازه میفرمایی از ابوجعفر ، محمد جواد سو الی را جویا شوم ؟
ماءمون گفت : از خود حضرت اجازه بگیر .
یحیی بن اکثم ، امام جواد علیه السلام را مخاطب قرار داد و عرضه داشت : ای سرورم ! آیا اجازه میفرمایی که سو آل کنم ؟
حضرت جواد علیه السلام فرمود : آنچه میخواهی سو آل کن .
یحیی پرسید : نظر شما درباره شخصی که احرام حج بسته است و در حین احرام حیوانی را شکار کند ، چیست ؟
حضرت فرمود : منظورت چیست ؟
آیا حیوان را در داخل حرم و یا بیرون از آن شکار کرده است ؟
آیا عالم به مسئله بوده ، یا جاهل ؟
آیا از روی عمد و توجه آن را شکار کرده ؟
آیا به تکلیف رسیده بوده یا نابالغ بوده است ؟
آیا دفعه اول شکار او بوده و یا آن که به طور مکرر در حرم شکار انجام داده است ؟
و آیا شکار پرنده بوده ، یا غیر پرنده ؟
آیا شکار از حیوانات کوچک بوده ، یا از حیوانات بزرگ ؟
آیا در شب شکار کرده است ، یا در روز ؟
آیا در احرام عمره شکار کرده ، یا در احرام حجه الا سلام ؟
و آیا آن شخص از گناه خود پشیمان شده بود ، یا خیر ؟
با طرح چنین فرعهایی از مسائل ، یحیی بن اکثم متحیر و سرافکنده شد و عاجز و درمانده گشت ؛ و در میان تمام حضار خجالت زده و شرمسار گردید .
و چون جمعیت مجلس را ترک کردند و خلوت شد ، امام علیه السلام به تقاضای ماءمون ، جواب تمام فروع آن مسائل را به طور کامل بیان نمود .
سپس ماءمون خطاب به حضرت جوادالا یمه علیه السلام کرد و گفت : یاابن رسول الله ! اکنون شما سو الی را برای یحیی بن اکثم مطرح نما ، تا جواب آن را بگوید .
حضرت پس از اجازه از یحیی ، فرمود : بگو ، جواب این مسئله چگونه است :
شخصی در اول روز به زنی نگاه کرد؛ ولی نگاهش حرام بود .
و چون مقداری از روز گذشت ، آن زن بر این شخص حلال گشت .
وقتی ظهر شد زن حرام گردید؛ و نزدیک عصر نیز حلال شد .
هنگامی که خورشید غروب کرد ، زن دو مرتبه بر او حرام گشت .
همین که مقداری از شب گذشت حلال گردید .
و همچنین در نیمه شب آن زن بر او حرام گردید .
و در هنگام طلوع سپیده صبح نیز بر آن شخص حلال گشت ؟
یحیی گفت : سوگند به خدای یکتا ، جواب و علت آن را نمیدانم ، و چنانچه صلاح می دانی ، خودتان بیان فرما ؟
امام جواد علیه السلام فرمود : آن زن کنیز مردی بود ، که نگاه کردن دیگران به او حرام بود ، چون مقداری از روز سپری شد ، شخصی آن کنیز را خریداری نمود و بر او حلال شد ، هنگام ظهر کنیز را آزاد کرد و بر او حرام گردید .
پس چون عصر فرا رسید آن کنیز را به ازدواج خود درآورد؛ و نیز بر او حلال شد ، هنگام غروب خورشید زن را ظهار کرد و از جهت زناشویی بر او حرام گشت .
پس از گذشت پاسی از شب با پرداخت کفاره ظهار آن کنیز را محرم خود ساخت ؛ و در نیمه شب او را طلاق رجعی داد و باز بر او حرام گردید؛ و هنگام طلوع سپیده صبح نیز بدون جاری کردن صیغه عقد به او رجوع کرد و حلال گردید
منبع.کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع )
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍