✨﷽✨
✍ راوی هم رزمان شهید
در عملیات بازی دراز، محسن که
فرمانده محور بود، فقط با پنج نفر
تونست دویست و پنجاه تن از
نیروهای کماندوی دشمنو به
اسارت بگیره 😳
در حین تخلیه اسرا، یکی از افسران
عراقی مصرانه خواستار ملاقات با
فرمانده نیروهای ایرانی بود
بچه ها برای رعایت مسائل امنیتی
شخصی غیر از محسن رو بهش
معرفی کرده بودند. ☝️
اما اسیر عراقی ناباورانه
می گفت :
( نه! فرمانده شما این نیست.
اون سوار یک اسب سفید بود و ما
هر چه به طرفش تیراندازی میکردیم
فایده ای نداشت. من اون رو می
خوام. ✋
📝از کتاب: ققنوس فاتح
#اصحاب_آخرالزمانی_سیدالشهدا
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
◆ متن سخنرانی #حاج_آقا_علی_پناه ◆
🌷 #غرور_دام_خطرناک_شیطان 🌷
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: یک مشت خاک بردار و بریز رو صورت انسان های چاپلوس! این ها را از خودت دور کن! با پنبه سرت را می بُرند.
این افراد تو را به دام غرور می اندازند. امام راحل تو نجف راه میفتاد اگر متوجه میشد کسی دارد از پشت سرش می آید، برمی گشت میفرمود: اگر کاری دارید بفرمایید وگرنه تشریف ببرید. اینطور هم خودتان را کوچک می کنید، هم من را گرفتار دام غرور می کنید.
چرا کاری می کنی من باورم شود کسی هستم. به جایی رسیدم. ما چیزی نیستیم. عددی نیستیم . چرا اینقدر شلوغش می کنی!!
امام صادق علیه السلام فرمودند: وقتی بدن میت رو می گذارند بالای سنگ غسال خانه، از جانب خدا چند خطاب به میت می شود، 〖أیْنَ بَدَنُکَ القَوی〗 : کجا رفت آن بدن قوی، چیشد آن بازوهای ستبر، دو تا قدم بر می داشتی همه را چپ چپ نگاه میکردی... الان غسال تو را پرت می کند این ور و آن ور، هیچ کاری نمیتوانی بکنی! چی شد صورت زیبایی که بهش مباهات می کردی؟ حالا کسی دیگه رغبت نمی کنه نگات کنه!
پسر آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) میفرمودند: پدرم بعد از نماز بر بدن امام (ره)، تب کردند و بیمار شدند. از او سوال کردم چرا این قدر منقلب هستید؟ فرمودند: پسرم! وقتی دیدم آن بدن رهبر مقدرِ با عظمت چطور بی حرکت و ناتوان روی زمین افتاده، پُشتم لرزید.
بعضی از ماها به چه چیز مینازیم؟ عمر دنیایی ما که زایل شود این چیزها هم زایل میشود.
پیغمبر (ص) هر وقت میخواست جایی بروند، به اصحابش می فرمودند: شما جلو برید من پشت سر شما می آیم. سلمان گفت: یا رسول الله! شما آقای ما هستید، شما سرور ما هستید. پیغمبر فرمودند: سلمان! اگر دور من را بگیرید؛ نفس من خوشش می آید. شما جلوتر راه بروید تا مبادا گرفتار این دام خطرناک شیطان، یعنی غرور شوم.
چرا اسباب هلاکت خود را فراهم میکنیم؟ نفس ضعیف است. باور میکند. حواست را جمع کن.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: تعجب میکنم از فردی که برای کارهای خیرِ کوچک مغرور میشود، در حالی که نمی داند عاقبت به خیر میشود یا نمی شود.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🌸 #شهیدی_که_بدنش_با_اسید_هم_از_بین_نرفت 🌸
❤️✨مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده، سالمِ سالم...
❤️✨صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل ایرانی ها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی تأثیر بود..
❤️✨مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟
💙✨گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:
👌 اهتمام جدی به نماز شب داشت
👌 دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت
👌 هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی شد
👌 هر وقت برای امام حسین (ع) گریه می کرد، اشک هایش رو به بدنش می مالید
❤️✨مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می اومد، رفتن به جمکران را ترک نمی کرد..
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
⚠️ #اگربه_قرآن_عمل_میشد...
‼️⚠️‼️
💠 اگر هركس به آیه (كلو و اشربوو لا تسرفوا) توجه می كرد؛
❗️دیگر كسی به اندازه نیازش غذا می خورد و پرخوری نمی كرد.
💠اگر هركس به آیه (و امشوا فی مناكبها و كلو من رزقه) توجه می كرد؛
❗️ راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش می گرفت.
💠 اگر هركسی به آیه (وقولوا لناس حسنا) توجه می كرد؛
❗️ دیگر عصبانی نمی شد و دیگر دعوا و بدگویی در جامعه می میرد.
💠 اگر هركس به آیه( و لاتمش فی الارض مرحا) توجه می كرد؛
❗️ دیگر كسی برای جلب توجه بر زمین راه نمی رفت.
💠اگر هركسی به آیه ( و لاتومنوا الا لمن تبع دینكم) توجه می كرد؛
❗️دیگر در مقابل اروپا و آمریكا و كافران احساس ضعف نمیكردیم و تقلید كوركورانه از لباس و فرهنگشان نمیكردیم.
💠 اگر هركس به آیه (رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذكرالله و اقام الصلاه و..) عمل می كرد؛
❗️ دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی می شد و همه به صف نماز می ایستادند.تا جایی كه دیگر برای نماز خواندن نمی ماند و نمازگزاران به نوبت نماز می خواندند یا صف ها به خیابان كشیده می شد.
💠 اگر هر #زنی به آیه ( ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن) عمل می كرد؛
❗️ دیگر زنی بدون چادر بیرون نمی آمد و برای غیر شوهرش آرایش نمی كرد.
💠 اگر هركسی به آیه ( و اغضض من ابصارهم) عمل می كرد؛
❗️ دیگر كسی به نامحرم نگاه نمی كرد.
💠 اگر هر دختر و پسر نوجوانی به آیه ( ولیستعفف الذین لا یجدون نكاحا حتی یغنیهم الله من فضله) عمل می كرد؛
❗️ دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج گناه نمی كردند و صبر می كردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد.
💠 اگر هركس به آیه (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم) توجه می كرد؛
❗️ دیگر كسی دوستش را به گناه دعوت نمی كرد و برای هم فیلم و عكس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را فحشا ببرند.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🔹#سه_عامل_اصلی_ندیدن_امام_عصر(عج)!
🔆🌿 علی بن ابراهیم بن مهزیار می گوید:
19 سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) تشرف پیدا کنم.
سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم
با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.
✨🌿در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی...
سال بیستم فرا رسید" با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم
🔆🍃ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا...
سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم
دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند ، ابروان بهم پیوسته ، خوشخو و بخشنده
سلام کردم
🍃✨حضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟
گفتم سیدی و مولای" من شب و روز منتظر شما بودم
حضرت فرمود:
❌سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:
1⃣بی رحمی به ضعفاء
2⃣قطع رحم
3⃣دنیا طلبی
🔘شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.
📚الفبای مهدویت
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#مصاحبه_با_مادر_شهید :
روز های اول انقلاب گذشت
سختی های زیادی داشتیم ☝️
نبود نفت، در گیری های ضد
انقلاب، ترور ها و ....
نمی دونید چه ایامی بود
خوشحال بودیم که این روزها
می گذره و اوضاع بهتر می شه
مدتی گذشت تا اینکه جنگ شروع
شد با اینکه یک لحظه تحمل دوری
بچه هارو نداشتم، اما بخاطر خدا
اجازه دادم که به جبهه برند 😭
خیلی سخت بود ، خصوصا برای
من ... اما تحمل کردم و توکل کردم
به خدا
بچه هام یکی یکی رفتند 😔
روزهایی بود که یک پسرم مفقود
و چهار پسرم هم زمان در جبهه
حضور داشتند
خلاصه اینکه شش پسر من در
طول دوران دفاع مقدس به طور
مستمر در جبهه بودند ✋
یادمه که هر بار بچه ها می رفتند
براشون آش پشت پا درست می
کردم
مدتی بود که حساب کردم هر
هفته دوبار آش درست کرده بودم
همسایه ها اعتراض می کردند
که سیده خانم، چه خبره ؟ 😳
گفتم : باور کنید هر آش که پختم
پشت پای یکی از بچه ها بود
جواد میاد، جمال می ره، کمال
میاد جابر می ره ... بعضی بچه ها
چند روز به مرخصی می اومدند
و دوباره می رفتند 😞
بچه ها یکی یکی می رفتند و
میو مدند.همیشه سینی آب و قرآن
دستم بود و اونهارو بدرقه می
کردم
روزها گذشت تا اینکه کمال در یکی
از عملیات ها به شدت مجروح شد
با هلی کوپتر به یکی از شهرها
بردنش
وقتی رفتم ملاقاتش
پارچه سفیدی روی بدنش انداخته
بودند تا من زخم هاشو نبینم 😧
اما در همون حال مردم و زنده
شدم
جراحت کمال شدید بود ، خواست
خدا بود که زنده مونده بود 😔✋
ولی با همه مجروحیت و مدت ها
بستری شدن در بیمارستان ،
هیچوقت به دنبال درصد جانبازی و
... نرفت.
می گفت ما برای این چیزا جبهه
نرفتیم
پسر دیگرم جلال هم اواخر جنگ توی
حلبچه مجروح شد
یادمه اون ایام همسایه ها می گفتند
خدا نکنه برای بچه های سیده خانم
اتفاقی بیفته، چون اینطوری که به
بچه هاش وابسته اس زنده نمی
مونه
همه می دونستند من طاقت دوری
فرزندم رو ندارم 😭
اما به همه می گفتم : بچه های
من از بچه های امام حسین ( علیه
السلام ) عزیز تر نیستند
آقا همه ی بچه هاش رو برای خدا
هدیه کرد. ☝️
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#خاطرات
#تجربیات
گفتم : بچه ها من با خودم یه جایزه آوردم برا اونی که حدس بزنه توی مشتم چی دارم.
مشت بسته ام را بالا آوردم
گفتم هرکی اول حدس بزنه جایزه مال اونه !
شروع کنید ، بسم الله!
یه ولوله ای شد که نگو و نپرس ...!
همه بلند بلند حدس شون را می گفتند و من ام با خونسردی کامل فقط می گفتم :
نه نه نخه نخه نخه نخه نخه ...!
بنده خدا بچه ها فکر می کردن دارم می گم :نخیر نخیر نخیر
یکی دو دقیقه که حسابی سر کار بودند دستم را باز کردم و موضوع مشخص شد !!!
(نخ ) یک قرقره نخ بود !
گفتم : شما تا کی همه اش اینجوری می خواین یه دنده و لجباز باشین و فقط و فقط حرف خودتون را بزنین
نزدیک 20 بار شد که دارم می گم نخه بازم که دارین حرف خودتون رو می زنین
بچه ها وقتی نخ رو دیدن همهمه شروع شد : بابا آره بیچاره حاج آقا که همه ش می گفت نخه
کلاسمون شروع شد:
بچه آیا نخ توی قرآن آمده یا نه؟
نخ یا ریسمان
آفرین ( حبل ) آیه اش چیه؟
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا آل عمران:102
تسبیح رو از جیبم بیرون آورم
گفتم بچه ها مگه نخ چقدر ممکنه مهم باشه ...
مثلا نخ همین تسبیح ( و تسبیح را پاره کردم ) ... و بعد همه بفکر رفتن!!!
در ادامه در مورد آیه بیشتر صحبت کردیم...
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
💠 امشب #شب_دحوالارض است💠
🔻ثواب هفتاد سال عبادت را از دست ندهیم
🔹روز بیست و پنجم ذی القعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. در شب این روز نیز بر اساس روایتی حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است.
🌸 اعمال این روز 👇👇👇
1️⃣روزه
روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه اش مثل روزه هفتاد سال است؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه دار باشد استغفار می کنند. و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده.
2️⃣ نماز
آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ.
3️⃣ دعا
کفعمی در کتاب مصباح فرموده که خواندن این دعا مستحب است:
اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ..........(مراجعه به مفاتیح)
4️⃣ذکر خداوند
معنای ذکر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام های خداوند نیست. بهترین نوع ذکر خدا، به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظر دانستن است.
5️⃣شب زنده داری
احیا و شب زنده داری که برابر با عبادت صد سال است.
6️⃣غسل
انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض
7️⃣زیارت امام رضا (ع)
زیارت حضرت امام رضا (ع) که میرداماد (ره) در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحوالارض آن را از افضل اعمال مستحبه دانسته است.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
شهادت امام جواد علیه السلام.pdf
475.7K
🔑 #شهادت_امام_جواد علیه السلام
استاد #قرائتی
📩pdf
✅✅ #فیش_منبر
📌 #امام_جواد 📌
#متن_روضه_و_سخنرانی
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9
رنجنامه امام جواد علیه السلام.pdf
257.2K
🔑 #رنجنامه_امام_جواد علیه السلام
📩pdf
✅✅ #فیش_منبر
📌 #امام_جواد 📌
#متن_روضه_و_سخنرانی
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9
✨﷽✨
#به_فکر_همه_باش
با کاروانی سفر میکردم و مسیولیت آماده کردن غذا و آب و هر چیز لازم را پذیرفته بودم . این کار را به خاطر سیر کردن شکم خود و تنها نبودن در سفر قبول کرده بودم . مردم خوبی بودند. قبلاً گفته بودند که حاضرند مرا رایگان به سفر ببرند ، اما نمیخواستم سربار آنان باشم . صبح زود حرکت کرده بودیم . نزدیک ظهر برای نماز و ناهار توقف کردیم . جای باصفایی بود ؛ آب و درختی داشت ؛ منظرهٔ خوبی دیده میشد و نماز خواندن و ناهار خوردن ، حال و صفای خاصی داشت . غذا را حاضر کردم و کاروانیان یکی پس از دیگری آمدند و سر سفره نشستند و خوردن را با « بسمالله » شروع کردند . بین آنان جوانی متین و باوقار دیده میشد که او را نمیشناختم ، اما محبت عجیبی نسبت به او در دلم احساس میکردم . پس از خوردن ناهار ، بلافاصله مشغول جمع کردن سفره شدم . تکههای نان و غذا را که کنار سفره ریخته بود جمع میکردم که آن جوان خوشسیما گفت : - آنها را جمع نکن . بگذار باشد !
چرا !
حیف است. مسلمان نباید اسراف کند. خدا در قرآن گفته که اسرافکنندگان را دوست ندارد !
جوان لبخندی زد و گفت : - این کار اسراف نیست. در بیابان و صحرا هر قدر که غذا کنار سفره بریزد نباید جمع کرد. نباید حیوانات صحرا را از آن محروم ساخت ؛ اما در خانه تمامی آنچه را کنار سفره ریخته باید جمع کرد ، زیرا مورد بیاحترامی قرار میگیرد .
در برابر حرف حساب او جوابی نداشتم . وقتی به حاضران نگاه کردم . دیدم همه ، گفتههای او را با سر تأیید میکنند . جوان برخاسته بود تا از آب جاری کنارمان وضو بگیرد . هنوز به حرفهای او فکر میکردم که سنگینی دستی را روی شانهام حس کردم .
یکی از همسفران بود . گفت : - خسته نباشی !
- درمانده نباشی !
- میدانی او کیست ؟
- نه ولی جوان بسیار متین و مهربانی است . از اخلاقش خوشم آمد !
- او امام جواد است، فرزند امام رضا. عرق سردی بر پیشانیام نشست . دست و پایم سست شد . گفتم : - عجب ! پس چرا زودتر نگفتی ؟ مرا ببین که برایش از آیات قرآن دلیل میآوردم
منبع.کتاب حیات پاکان : داستانهایی از زندگی امام جواد علیه السلام
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍