✨﷽✨
🌸 #شهیدی_که_بدنش_با_اسید_هم_از_بین_نرفت 🌸
❤️✨مجروح که شد، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی، جنازه محمدرضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون می آورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده، سالمِ سالم...
❤️✨صدام گفته بود این جنازه این طور نباید تحویل ایرانی ها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند، اما تفاوتی نکرد، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بی تأثیر بود..
❤️✨مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟
💙✨گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه:
👌 اهتمام جدی به نماز شب داشت
👌 دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت
👌 هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمی شد
👌 هر وقت برای امام حسین (ع) گریه می کرد، اشک هایش رو به بدنش می مالید
❤️✨مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم می اومد، رفتن به جمکران را ترک نمی کرد..
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
⚠️ #اگربه_قرآن_عمل_میشد...
‼️⚠️‼️
💠 اگر هركس به آیه (كلو و اشربوو لا تسرفوا) توجه می كرد؛
❗️دیگر كسی به اندازه نیازش غذا می خورد و پرخوری نمی كرد.
💠اگر هركس به آیه (و امشوا فی مناكبها و كلو من رزقه) توجه می كرد؛
❗️ راه رفتن را در برنامه روزانه خود پیش می گرفت.
💠 اگر هركسی به آیه (وقولوا لناس حسنا) توجه می كرد؛
❗️ دیگر عصبانی نمی شد و دیگر دعوا و بدگویی در جامعه می میرد.
💠 اگر هركس به آیه( و لاتمش فی الارض مرحا) توجه می كرد؛
❗️ دیگر كسی برای جلب توجه بر زمین راه نمی رفت.
💠اگر هركسی به آیه ( و لاتومنوا الا لمن تبع دینكم) توجه می كرد؛
❗️دیگر در مقابل اروپا و آمریكا و كافران احساس ضعف نمیكردیم و تقلید كوركورانه از لباس و فرهنگشان نمیكردیم.
💠 اگر هركس به آیه (رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذكرالله و اقام الصلاه و..) عمل می كرد؛
❗️ دیگر هنگام اذان بازارها از مردم خالی می شد و همه به صف نماز می ایستادند.تا جایی كه دیگر برای نماز خواندن نمی ماند و نمازگزاران به نوبت نماز می خواندند یا صف ها به خیابان كشیده می شد.
💠 اگر هر #زنی به آیه ( ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن) عمل می كرد؛
❗️ دیگر زنی بدون چادر بیرون نمی آمد و برای غیر شوهرش آرایش نمی كرد.
💠 اگر هركسی به آیه ( و اغضض من ابصارهم) عمل می كرد؛
❗️ دیگر كسی به نامحرم نگاه نمی كرد.
💠 اگر هر دختر و پسر نوجوانی به آیه ( ولیستعفف الذین لا یجدون نكاحا حتی یغنیهم الله من فضله) عمل می كرد؛
❗️ دیگر به بهانه نداشتن موقعیت ازدواج گناه نمی كردند و صبر می كردند تا خدا از فضلش به آنها همسری بدهد.
💠 اگر هركس به آیه (ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین ءامنوا لهم عذاب الیم) توجه می كرد؛
❗️ دیگر كسی دوستش را به گناه دعوت نمی كرد و برای هم فیلم و عكس نامشروع نمی فرستادن تا علاوه بر خودشان دیگران را فحشا ببرند.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
🔹#سه_عامل_اصلی_ندیدن_امام_عصر(عج)!
🔆🌿 علی بن ابراهیم بن مهزیار می گوید:
19 سال متوالی به مکه رفتم تا خدمت امام زمان (عج ) تشرف پیدا کنم.
سال آخری که آمدم نا امید ودلگیر بودم
با خود گفتم دیگر فایده ندارد چقدر منتظر باشم گویا لیاقت ندارم برای زیارت.
✨🌿در همین حال بودم که به من الهام شد برای دیدار سال آینده بیا تا حضرت را ببینی...
سال بیستم فرا رسید" با دلی پر از امید و عشق کنار کعبه نشستم و نماز میخواندم
🔆🍃ناگهان دستی روی شانه ام گذاشته شد ، به من گفتند اگر میخواهی حضرت را ببینی دنبال ما بیا...
سوار بر مرکب شدیم و در کوه های اطراف گردشی کردیم شب شد دیدم روی کوهی چادری برپاست و روشنایی از آن پیداست نزدیک شدم بعد از اجازه داخل شدم
دیدم صورتی دلربا و قامتی بلند ، ابروان بهم پیوسته ، خوشخو و بخشنده
سلام کردم
🍃✨حضرت فرمود: منتظرت بودیم چرا دیر آمدی؟
گفتم سیدی و مولای" من شب و روز منتظر شما بودم
حضرت فرمود:
❌سه چیز باعث شده امامتان را نبینید:
1⃣بی رحمی به ضعفاء
2⃣قطع رحم
3⃣دنیا طلبی
🔘شما اگر رفتارتان را درست کنید ما خودمان می آییم.
📚الفبای مهدویت
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#مصاحبه_با_مادر_شهید :
روز های اول انقلاب گذشت
سختی های زیادی داشتیم ☝️
نبود نفت، در گیری های ضد
انقلاب، ترور ها و ....
نمی دونید چه ایامی بود
خوشحال بودیم که این روزها
می گذره و اوضاع بهتر می شه
مدتی گذشت تا اینکه جنگ شروع
شد با اینکه یک لحظه تحمل دوری
بچه هارو نداشتم، اما بخاطر خدا
اجازه دادم که به جبهه برند 😭
خیلی سخت بود ، خصوصا برای
من ... اما تحمل کردم و توکل کردم
به خدا
بچه هام یکی یکی رفتند 😔
روزهایی بود که یک پسرم مفقود
و چهار پسرم هم زمان در جبهه
حضور داشتند
خلاصه اینکه شش پسر من در
طول دوران دفاع مقدس به طور
مستمر در جبهه بودند ✋
یادمه که هر بار بچه ها می رفتند
براشون آش پشت پا درست می
کردم
مدتی بود که حساب کردم هر
هفته دوبار آش درست کرده بودم
همسایه ها اعتراض می کردند
که سیده خانم، چه خبره ؟ 😳
گفتم : باور کنید هر آش که پختم
پشت پای یکی از بچه ها بود
جواد میاد، جمال می ره، کمال
میاد جابر می ره ... بعضی بچه ها
چند روز به مرخصی می اومدند
و دوباره می رفتند 😞
بچه ها یکی یکی می رفتند و
میو مدند.همیشه سینی آب و قرآن
دستم بود و اونهارو بدرقه می
کردم
روزها گذشت تا اینکه کمال در یکی
از عملیات ها به شدت مجروح شد
با هلی کوپتر به یکی از شهرها
بردنش
وقتی رفتم ملاقاتش
پارچه سفیدی روی بدنش انداخته
بودند تا من زخم هاشو نبینم 😧
اما در همون حال مردم و زنده
شدم
جراحت کمال شدید بود ، خواست
خدا بود که زنده مونده بود 😔✋
ولی با همه مجروحیت و مدت ها
بستری شدن در بیمارستان ،
هیچوقت به دنبال درصد جانبازی و
... نرفت.
می گفت ما برای این چیزا جبهه
نرفتیم
پسر دیگرم جلال هم اواخر جنگ توی
حلبچه مجروح شد
یادمه اون ایام همسایه ها می گفتند
خدا نکنه برای بچه های سیده خانم
اتفاقی بیفته، چون اینطوری که به
بچه هاش وابسته اس زنده نمی
مونه
همه می دونستند من طاقت دوری
فرزندم رو ندارم 😭
اما به همه می گفتم : بچه های
من از بچه های امام حسین ( علیه
السلام ) عزیز تر نیستند
آقا همه ی بچه هاش رو برای خدا
هدیه کرد. ☝️
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#خاطرات
#تجربیات
گفتم : بچه ها من با خودم یه جایزه آوردم برا اونی که حدس بزنه توی مشتم چی دارم.
مشت بسته ام را بالا آوردم
گفتم هرکی اول حدس بزنه جایزه مال اونه !
شروع کنید ، بسم الله!
یه ولوله ای شد که نگو و نپرس ...!
همه بلند بلند حدس شون را می گفتند و من ام با خونسردی کامل فقط می گفتم :
نه نه نخه نخه نخه نخه نخه ...!
بنده خدا بچه ها فکر می کردن دارم می گم :نخیر نخیر نخیر
یکی دو دقیقه که حسابی سر کار بودند دستم را باز کردم و موضوع مشخص شد !!!
(نخ ) یک قرقره نخ بود !
گفتم : شما تا کی همه اش اینجوری می خواین یه دنده و لجباز باشین و فقط و فقط حرف خودتون را بزنین
نزدیک 20 بار شد که دارم می گم نخه بازم که دارین حرف خودتون رو می زنین
بچه ها وقتی نخ رو دیدن همهمه شروع شد : بابا آره بیچاره حاج آقا که همه ش می گفت نخه
کلاسمون شروع شد:
بچه آیا نخ توی قرآن آمده یا نه؟
نخ یا ریسمان
آفرین ( حبل ) آیه اش چیه؟
وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِيعًا وَلَا تَفَرَّقُوا آل عمران:102
تسبیح رو از جیبم بیرون آورم
گفتم بچه ها مگه نخ چقدر ممکنه مهم باشه ...
مثلا نخ همین تسبیح ( و تسبیح را پاره کردم ) ... و بعد همه بفکر رفتن!!!
در ادامه در مورد آیه بیشتر صحبت کردیم...
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
💠 امشب #شب_دحوالارض است💠
🔻ثواب هفتاد سال عبادت را از دست ندهیم
🔹روز بیست و پنجم ذی القعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. در شب این روز نیز بر اساس روایتی حضرت ابراهیم و حضرت عیسی علیهما السلام به دنیا آمده اند. همچنین این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود (عج) معرفی شده است.
🌸 اعمال این روز 👇👇👇
1️⃣روزه
روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتی آمده است که روزه اش مثل روزه هفتاد سال است؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت به سر آورد از برای او عبادت صد سال نوشته شود؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد برای کسی که در این روز روزه دار باشد استغفار می کنند. و این روزی است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده.
2️⃣ نماز
آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ.
3️⃣ دعا
کفعمی در کتاب مصباح فرموده که خواندن این دعا مستحب است:
اللَّهُمَّ دَاحِیَ الْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ الْحَبَّةِ..........(مراجعه به مفاتیح)
4️⃣ذکر خداوند
معنای ذکر، فقط گفتن الفاظ و اوراد و نام های خداوند نیست. بهترین نوع ذکر خدا، به یاد خدا بودن و او را بر اعمال و گفتار و کردار خویش ناظر دانستن است.
5️⃣شب زنده داری
احیا و شب زنده داری که برابر با عبادت صد سال است.
6️⃣غسل
انجام غسل مستحبی به نیت روز دحوالارض
7️⃣زیارت امام رضا (ع)
زیارت حضرت امام رضا (ع) که میرداماد (ره) در رساله اربعه ایام خود در بیان اعمال روز دحوالارض آن را از افضل اعمال مستحبه دانسته است.
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
شهادت امام جواد علیه السلام.pdf
475.7K
🔑 #شهادت_امام_جواد علیه السلام
استاد #قرائتی
📩pdf
✅✅ #فیش_منبر
📌 #امام_جواد 📌
#متن_روضه_و_سخنرانی
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9
رنجنامه امام جواد علیه السلام.pdf
257.2K
🔑 #رنجنامه_امام_جواد علیه السلام
📩pdf
✅✅ #فیش_منبر
📌 #امام_جواد 📌
#متن_روضه_و_سخنرانی
👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2642477059C7af752f8f9
✨﷽✨
#به_فکر_همه_باش
با کاروانی سفر میکردم و مسیولیت آماده کردن غذا و آب و هر چیز لازم را پذیرفته بودم . این کار را به خاطر سیر کردن شکم خود و تنها نبودن در سفر قبول کرده بودم . مردم خوبی بودند. قبلاً گفته بودند که حاضرند مرا رایگان به سفر ببرند ، اما نمیخواستم سربار آنان باشم . صبح زود حرکت کرده بودیم . نزدیک ظهر برای نماز و ناهار توقف کردیم . جای باصفایی بود ؛ آب و درختی داشت ؛ منظرهٔ خوبی دیده میشد و نماز خواندن و ناهار خوردن ، حال و صفای خاصی داشت . غذا را حاضر کردم و کاروانیان یکی پس از دیگری آمدند و سر سفره نشستند و خوردن را با « بسمالله » شروع کردند . بین آنان جوانی متین و باوقار دیده میشد که او را نمیشناختم ، اما محبت عجیبی نسبت به او در دلم احساس میکردم . پس از خوردن ناهار ، بلافاصله مشغول جمع کردن سفره شدم . تکههای نان و غذا را که کنار سفره ریخته بود جمع میکردم که آن جوان خوشسیما گفت : - آنها را جمع نکن . بگذار باشد !
چرا !
حیف است. مسلمان نباید اسراف کند. خدا در قرآن گفته که اسرافکنندگان را دوست ندارد !
جوان لبخندی زد و گفت : - این کار اسراف نیست. در بیابان و صحرا هر قدر که غذا کنار سفره بریزد نباید جمع کرد. نباید حیوانات صحرا را از آن محروم ساخت ؛ اما در خانه تمامی آنچه را کنار سفره ریخته باید جمع کرد ، زیرا مورد بیاحترامی قرار میگیرد .
در برابر حرف حساب او جوابی نداشتم . وقتی به حاضران نگاه کردم . دیدم همه ، گفتههای او را با سر تأیید میکنند . جوان برخاسته بود تا از آب جاری کنارمان وضو بگیرد . هنوز به حرفهای او فکر میکردم که سنگینی دستی را روی شانهام حس کردم .
یکی از همسفران بود . گفت : - خسته نباشی !
- درمانده نباشی !
- میدانی او کیست ؟
- نه ولی جوان بسیار متین و مهربانی است . از اخلاقش خوشم آمد !
- او امام جواد است، فرزند امام رضا. عرق سردی بر پیشانیام نشست . دست و پایم سست شد . گفتم : - عجب ! پس چرا زودتر نگفتی ؟ مرا ببین که برایش از آیات قرآن دلیل میآوردم
منبع.کتاب حیات پاکان : داستانهایی از زندگی امام جواد علیه السلام
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#درخت_خشک_میوه_دار_شد
اول شیخ مفید و ابن شهر آشوب و دیگران روایت کردهاند که چون حضرت جواد علیه السلام با ام الفضل زوجه خود از بغداد به مدینه مراجعت میفرمود چون به شارع کوفه به دار مسیب رسید فرود آمد و آن هنگام غروب آفتاب بود پس داخل مسجد شد و در صحن آنجا درخت سدری بود که بار نمیداد پس حضرت کوزه آبی طلبید و در زیر آن درخت وضو گرفت و ایستاد به نماز مغرب و (نماز) جماعت گذاشت و در رکعت اول بعد از حمد، سوره نصر و در ثانی حمد و توحید خواند و پیش از رکوع، قنوت خواند پس رکعت سوم را به جا آورد و تشهد و سلام گفت و از نماز فارغ شد. پس لحظهای نشست و ذکر خدا به جا آورد و برخاست و چهار رکعت نافله مغرب به جا آورد پس تعقیب نماز خواند و دو سجده شکر به جا آورد و بیرون رفت. پس چون مردم نزد درخت آمدند دیدند که بار داده میوه نیکویی را پس تعجب کردند و از سدر آن خوردند یافتند شیرین است و دانه ندارد پس مردم با آن حضرت وداع کردند و به مدینه تشریف برد. و در مدینه بود تا زمان معتصم که آن حضرت را به بغداد طلبید در اول سال دویست و بیست و پنج و در بغداد توقف فرمود تا آخر ماه ذی القعده همان سال که وفات یافت و در پشت سر مبارک جدش امام موسی علیه السلام مدفون شد. و از شیخ مفید نقل شده که فرمود من از میوه آن درخت سدر خوردم و یافتم آن را بی دانه. (23)
دوم قطب راوندی روایت کرده از محمد بن میمون که در ایامی که حضرت جواد علیه السلام کودک بود و جناب امام رضا علیه السلام هنوز به خراسان نرفته بود سفری به مکه نمود من نیز در خدمت آن حضرت بودم چون خواستم مراجعت کنم خدمت آن حضرت عرضه داشتم که من میخواهم به مدینه بروم کاغذی برای ابوجعفر محمد تقی علیه السلام بنویسید تا من ببرم. حضرت تبسمی فرمود و نامهای نوشت من آن را به مدینه آوردم و در آن وقت چشمان من نابینا شده بود پس (موفق خادم)، حضرت محمد تقی را آورد در حالی که در مهد جای داشت پس من نامه را به آن جناب دادم، حضرت به (موفق) فرمود که مهر از نامه بردار کاغذ را باز کن، پس (موفق) مهر از کاغذ برداشت و آن را گشود مقابل آن جناب پس حضرت آن را ملاحظه کرد آنگاه فرمود: ای محمد! احوال چشمت چگونه است؟ عرض کرم: یابن رسول الله! چشمم علیل شده و بینایی از او رفته چنانچه مشاهده میفرمایی، پس حضرت دست مبارک به چشمان من کشید از برکت دست آن حضرت چشمان من شفا یافت پس من دست و پای آن جناب را بوسیدم و از خدمتش بیرون آمدم در حالی که بینا بودم.
منبع کتاب .دانستنیهای امام جواد (ع)
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#طرح_دو _مسئله_عجیب_و_حیرت_انگیز
بنابر آنچه که در تواریخ و روایات آمده است ، ظلم و جنایات خلفاء بنی العباس نسبت به اسلام و نیز اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به مراتب بیشتر و خطرناکتر از ظلم و جنایات خلفاء بنی امیه بوده است .
بنی امیه به زور سرنیزه و شمشیر حکومت غاصبانه خود را نگه میداشتند و همگان متوجه خطر آنها بودند .
ولی بنی عباس با مکر و حیله و تزویر جلو میرفتند؛ و با پنبه سر میبریدند و همه افراد متوجه خطر آنها نمیشدند .
یکی از آن خلفاء ، ماءمون عباسی بود ، پس از آن که امام علی بن موسی الرضا علیهما السلام را مسموم و شهید کرد ، به علل و دلایل مختلف شیطانی دختر خود ، امالفضل را به ازدواج فرزند آن حضرت ، امام محمد جواد علیه السلام درآورد .
و از سویی دیگر هر لحظه به شیوههای گوناگون سعی در خورد کردن و تضعیف روحیه آن امام مظلوم را داشت ؛ ولی قضیه ، معکوس در میآمد که تاریخ شاهد این مدعی است ، و در ذیل به نمونهای از آن شیوهها اشاره میشود :
روزی ماءمون عباسی عدهای از علماء و حکما و قضات را جهت بحث با امام محمد جواد علیه السلام - که در سنین 9 سالگی بود - به دربار خود دعوت کرد ، که از جمله دعوت شدگان یحیی بن اکثم بود ، که با توطئهای از قبل تعیین شده خطاب به ماءمون کرد و گفت :
یا امیرالمو منین ! آیا اجازه میفرمایی از ابوجعفر ، محمد جواد سو الی را جویا شوم ؟
ماءمون گفت : از خود حضرت اجازه بگیر .
یحیی بن اکثم ، امام جواد علیه السلام را مخاطب قرار داد و عرضه داشت : ای سرورم ! آیا اجازه میفرمایی که سو آل کنم ؟
حضرت جواد علیه السلام فرمود : آنچه میخواهی سو آل کن .
یحیی پرسید : نظر شما درباره شخصی که احرام حج بسته است و در حین احرام حیوانی را شکار کند ، چیست ؟
حضرت فرمود : منظورت چیست ؟
آیا حیوان را در داخل حرم و یا بیرون از آن شکار کرده است ؟
آیا عالم به مسئله بوده ، یا جاهل ؟
آیا از روی عمد و توجه آن را شکار کرده ؟
آیا به تکلیف رسیده بوده یا نابالغ بوده است ؟
آیا دفعه اول شکار او بوده و یا آن که به طور مکرر در حرم شکار انجام داده است ؟
و آیا شکار پرنده بوده ، یا غیر پرنده ؟
آیا شکار از حیوانات کوچک بوده ، یا از حیوانات بزرگ ؟
آیا در شب شکار کرده است ، یا در روز ؟
آیا در احرام عمره شکار کرده ، یا در احرام حجه الا سلام ؟
و آیا آن شخص از گناه خود پشیمان شده بود ، یا خیر ؟
با طرح چنین فرعهایی از مسائل ، یحیی بن اکثم متحیر و سرافکنده شد و عاجز و درمانده گشت ؛ و در میان تمام حضار خجالت زده و شرمسار گردید .
و چون جمعیت مجلس را ترک کردند و خلوت شد ، امام علیه السلام به تقاضای ماءمون ، جواب تمام فروع آن مسائل را به طور کامل بیان نمود .
سپس ماءمون خطاب به حضرت جوادالا یمه علیه السلام کرد و گفت : یاابن رسول الله ! اکنون شما سو الی را برای یحیی بن اکثم مطرح نما ، تا جواب آن را بگوید .
حضرت پس از اجازه از یحیی ، فرمود : بگو ، جواب این مسئله چگونه است :
شخصی در اول روز به زنی نگاه کرد؛ ولی نگاهش حرام بود .
و چون مقداری از روز گذشت ، آن زن بر این شخص حلال گشت .
وقتی ظهر شد زن حرام گردید؛ و نزدیک عصر نیز حلال شد .
هنگامی که خورشید غروب کرد ، زن دو مرتبه بر او حرام گشت .
همین که مقداری از شب گذشت حلال گردید .
و همچنین در نیمه شب آن زن بر او حرام گردید .
و در هنگام طلوع سپیده صبح نیز بر آن شخص حلال گشت ؟
یحیی گفت : سوگند به خدای یکتا ، جواب و علت آن را نمیدانم ، و چنانچه صلاح می دانی ، خودتان بیان فرما ؟
امام جواد علیه السلام فرمود : آن زن کنیز مردی بود ، که نگاه کردن دیگران به او حرام بود ، چون مقداری از روز سپری شد ، شخصی آن کنیز را خریداری نمود و بر او حلال شد ، هنگام ظهر کنیز را آزاد کرد و بر او حرام گردید .
پس چون عصر فرا رسید آن کنیز را به ازدواج خود درآورد؛ و نیز بر او حلال شد ، هنگام غروب خورشید زن را ظهار کرد و از جهت زناشویی بر او حرام گشت .
پس از گذشت پاسی از شب با پرداخت کفاره ظهار آن کنیز را محرم خود ساخت ؛ و در نیمه شب او را طلاق رجعی داد و باز بر او حرام گردید؛ و هنگام طلوع سپیده صبح نیز بدون جاری کردن صیغه عقد به او رجوع کرد و حلال گردید
منبع.کتاب چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع )
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍
✨﷽✨
#بخشش_امام_و_سوال_از_خدا
مرحوم شیخ طوسی و کلینی ، به نقل از علی بن ابراهیم قمی و او به نقل از پدرش ، ابراهیم بن هاشم حکایت نماید :
روزی در محضر مبارک امام محمد جواد علیه السلام بودم ، شخصی به نام صالح بن محمد - که از طایفه واقفیه بود - وارد مجلس امام علیه السلام شد و اظهار داشت :
یابن رسول الله ! مبلغی به مقدار ده هزار دینار از وجوهات شرعیه نزد من بوده است که مو منین ، آنها را در اختیار من قرار داده بودند تا تحویل شما دهم .
ولیکن من آنها را مصرف خود و دیگران کردهام ، اکنون تقاضامندم مرا حلال نمایید .
حضرت فرمود : حلال کردم .
ابراهیم بن هاشم گوید : همین که آن شخص از مجلس حضرت جواد بلند شد و بیرون رفت ، امام علیه السلام مرا مخاطب قرار داد و فرمود : ای ابوهاشم ! وقتی حقوق و اموال ما به دست یکی از این افراد میرسد - که در حقیقت ، آن اموال مربوط به تمامی اهل بیت و ذریه رسول الله علیهم السلام ؛ و نیز ایتام و مساکین است - در هر راهی که خواستند مصرف میکنند؛ و سپس در مجلس ما حضور میآیند و اظهار میدارند : یاابن رسول الله ! تقاضا داریم که از ما بگذر و ما را حلال گردانی .
و حضرت سپس افزود : آنها فکر میکنند که ما نمیگوییم ، حلال کردیم ، ولی به خدا قسم ، در روز قیامت تمامی این افراد مورد مو اخذه و بازخواست خداوند متعال قرار خواهند گرفت و در سو آل و جواب سختی ، واقع خواهند شد .
منبع کتاب .چهل داستان و چهل حدیث از امام جواد (ع )
#متن_روضه_و_سخنرانی
•┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈•
JOIN🔜 💥 @membariha ✍