🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه صد و هفتم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#تفسیر_منازل_السائرین جلسه صد و ششم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه صد و هشتم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

... در آخر دفتر اول ، در شأن حضرت امیر ، آن بحث ها را دارد ( از علی آموز اخلاص عمل ) ، در آخر دفتر دوم درباره امام زمان که از ایشان به سلیمان نام میبرد ( مصلحت اوضاع نبوده به سلیمان نام میبرد ) . اینجا را یک بحث هایی درباره ولایت هست که نوشته ایم اینها را ، منتها موفق نشده ایم که ... این شعرها را تفسیر کرده ایم ، هم آن اشعاری که درباره حضرت امیر آورده است و هم آن اشعاری که درباره امام زمان آورده است که دقیقاً روایاتی را که استخراج کرده ایم که از همین اشعاری را که در دفتر دوم دارد که این سلیمان همان امام هست . اصلاً همین که مولوی معتقد بر وجود امام هست ، خودش منطبق بر تفکر شیعه هست ، شیعه معتقد بر امام به آن معنا هست که میگوید : پس به هر دوری ولی ای قائم هست آزمایش تا قیامت دائم هست پس امام حیّ قائم ، آن ولیست معتقد به وجود امام هست ، تفکر اینکه امام در روزگار وجود دارد مخصوص شیعه هست ، بقیه فرق اسلامی خیر ، آنها به وجود امام معتقد نیستند ... میگویند همین که اولیاء هستند ، همینها ... ولی یک نفر باید در رأس اولیاء باشد دیگر ... آن نکته ای هم که بعد میگوید : پس امام حیّ قائم ، آن ولیست خواه از نسل عمر ، خواه از علیست این خیلی بحث انگیز شده است در بین شارحین مثنوی ، اینها را مفصل در همانجا بررسی کرده ایم ... خیلی ها در اینجا حرف زده اند که چه خواه از نسل عمر ، خواه از علیست ، بعضی ها خواسته بگویند که مثلاً معتقد به ولایت نوعیه بوده... خیر در اینجا مولانا مفهومی حرف زده است ، مصداقی حرف نزده است ، اینها را میخواهم بگویم ذهنتان روشن بشود ، چون خیلی در موردش بحث زیاد بوده است . مفهومی حرف زده است ، یک مثال برایتان بیاورم ، مثلاً حضرت امیر یک روایتی دارد : وإنه لا بد للناس من أمير بر أو فاجر مردم ناچارند که یک امیر داشته باشند ، یک پادشاه ، یک حاکم داشته باشند ، میخواهد عادل باشد یا ظالم باشد ، الان اینجا میتوانیم بگوئیم که حضرت علی یک امیر ظالم را تأیید میکند ؟ مسلماً خیر ، حضرت علی با معاویه جنگید به خاطر اینکه ظالم بود ، اینجا حضرت دارد مفهمومی حرف میزند که بالاخره مردم حاکم میخواهند ، سلطان میخواهند ، رئیس جمهور میخواهند ، چرا ؟ به خاطر اینکه حداقل جامعه را از دودستگی نجات بدهد ، به یک طرف ببرد ، ولو اینکه به ظلم باشد ، حداقل اینکه جامعه را از سرگردانی دربیاورد ، اما بعد مصداقی که میخواهد بحث بکند ، میگوید من به حکومت معاویه یک ساعت هم راضی نیستم ( مفهومی و مصداقی فرق میکند ) ، مولانا اینجا دارد بحث مفهومی میکند ، یعنی آقا جان ، امام لازم هست ، حالا خواه از نسل عمر ، خواه از علیست ، اما بعد که میاید مصداقی بحث بکند ، میگوید : زین سبب پیغمبر با اجتهاد نام خود وان علی مولا نهاد گفت هر کس را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست اینجا مصداقی بحث کرده است ، یعنی مشخص کرده است که علی ، ولی هست ، علی آن امام هست ، همان ولی ای هست که میگوید " پس به هر دوری ولی ای قائم است " ، این علی آن ولیست ، این علی آن امام هست ، پس " امام حیّ قائم آن ولیست " ... برگرفته از جلسات معرفتی #علامه_مروجی_سبزواری @moravej_tohid

... شادی کنید که امروز کسی خلیفه شما شد که مولاست ، آزادتان میکند ، شاد باشید ، یعنی تا اینجا شریعت یک چیزی کم داشت ، یک کسی بیاید آزادتان کند ، آزادی کار مولاست آقا ، درست هست رسول خدا پیامبر هست ، اما آن بُعد مولا بودنش را در علی ظهور داد ..‌. ... که میگوید دیگر من گذشتم ، از نورانیت شمس گذشتم ، از روحانیت شمس گذشتم ، به روحانیت سلیمان رسیدم ، به نورانیت امام رسیدم ، از حالا به بعد دیگر از طرف خود ذات خدا بر من جذب وارد میشود ، یعنی مادامی که مولانا در مراتب نورانیت شمس حرکت میکند ، از طرف روح امام بر او جذب میشود ، وقتی که رسید به نهایت مرتبه نورانیت شمس که اولین مرتبه نورانیت امام است ، اینجا دیگر ... اینست که سلوک فقط در شیعه جواب می دهد که معتقد به امام هستیم ، والا آنهایی که معتقد به امام نیستند ( اهل سنتی که ... ... مفهمومی بحث کرده است مولانا ، این را دقت بفرمایید ، اینجا که میگوید خواه از نسل عمر یا علیست ، کلی بحث کرده است " عقلی بحث کرده است " ، یعنی بحث همیشه در دو مرتبه است ، یک مرتبه عقلی که مثلاً فرض کنید ما ... برگرفته از جلسه ۸۲ منازل_السائرین @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری نجم ۷، ۸ و ۹: وَ هُوَ بِالْأُفُقِ الْأَعْلَی ثُمَّ دَنَا فَتَدَلَّى فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى ✨میلاد با سعادت رسول اکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) مبارک باد✨ #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid

🎙#تفسیر_قرآن جلسه بیست و ششم بقره ۳۴:‌ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

...اگر یک روزنه کوچکی هم در سطح این طبیعت ایجاد کرده باشیم ، در مثل امشب ، در مثل فردا ، احساس میکنیم که خانه وجود ما روشن شد و می فهمیم که یوم الله است ، روز شده است ، خورشید طلوع کرده است . خوب است که انسان غم و شادی هایش به این طرف سوق پیدا بکند ، یعنی غمگین باشد که چرا من یوم الله را درک نمی کنم ، الان شما مثلاً یک آدمی را که نابیناست ، هِی به او بگوئید که خورشید طلوع کرد ، برایش چه فرقی میکند که خورشید طلوع کرد و یا غروب کرد(نمی بیند)او همیشه در تاریکی است . لذا شما به او بشارت بدهید که برخیز صبح شده است ، خورشید طلوع کرده است ، برای او فرقی نمیکند. در واقع تولد یک چنین خورشید پرنوری برای آدم کور(یعنی کسی که قلبش کور هست)بشارت نیست ، همین بشارت ظاهری هست ، نهایتش مثل این است که مثلاً آدم سالگرد تولد بچه اش هست ، حالا یک جشنی میگیرد ، تولدی میگیرد و خوشحالی میکند ، خوشحالی اش هم از تولد یک چنان انسانی به همین اندازه است دیگر(مگر بیشتر هم هست؟) الان مردم از میلاد رسول خدا یک چیزی بالاتر از تولد بچه شان لذت می برند؟... ولی برای انسانی که چشمش باز شده است و این روزنه ایجاد شده است ، او یک لذت دیگری می برد از مثل امشب و فردا و... لذت نورانی شدن قلبش را می برد(این یک لذت دیگری ست). (فرض کنید که یک نفر در قطب زندگی میکند) شش ماه شب است ، بعد از شش ماه میبیند که اولین شعاع های خورشید در افق طلوع کرد(چقدر خوشحال می شود ، چقدر لذت می برد)دیگر احساس می کند هوا دارد گرم می شود ، هوا دارد روشن می شود ، نورانی می شود . این هم همین هست ، از پارسال تا امسال ما در تاریکی بودیم و فضای قلب ما تاریک بود ، فضای وجود ما تاریک بود ، یک مرتبه مثل امشب طلوع می کند ، احساس می کنیم قلب روشن شد ، گرم شد ، این یک لذت دیگری دارد ، که دیگر لذتش مثلاً مثل جشن تولدی که برای بچه مان می گیریم نیست. خدا قسمت بکند اینطور لذت ها برای انسان پیدا بشود ، یک لذت برتر از آنی که مردم در آن هستند ، یعنی در واقع... _ ... و این لذت ها عشقی را ایجاد می کند بین خودش و آن انسان ملکوتی که احساس می کند که این نور از اوست ، این گرمی از اوست . بنابراین یک عشق دیگری بین انسان و او به وجود میاید(یک عشق دیگری)که احساس می کند که درست هست که در مرتبه اول خانه وجودم از عشق او روشن شد لذت می برم ، خانه وجودم گرم شد لذت می برم ، این گرمی از کجا بود ! این نورانیت از کجا بود ! این گرمی و نورانیت از او بود ، از آن خورشیدی که مثل امروز ظهر طلوع کرد و اینست که یک عشقی ، یک جاذبه ای بین انسان و او ایجاد میشود . این ها خارج از توصیف است ، آنهایی از شما که به اینها رسیده اید و درک کرده اید ، متوجه هستید که چه میگویم و تا انسان به درک این مسائل نرسد ، متوجه نمی شود ، چون وقتی که انسان لذتی بالاتر از لذت های ظاهری را احساس نکند ، متوجه نمی شود . رموز علم ادریسی بُود ذوقی نه تدریسی اینطور چیزها را باید انسان بچشد ، باید لذتش را... و اِلا هر چه این مسائل را عرض کنیم ، اینها را کسی متوجه نمیشود ، مگر کسی که واقعاً به اینها رسیده باشد ، لذتش را درک کرده باشد..‌. _ الان شما هر چه که در مورد جاذبه حرف بزنید مردم بلافاصله ذهنشان می رود به جاذبه آهن ربا که بر یک قطعه فلز وارد می شود ، جاذبه زمین ، جاذبه خورشید... حالا بیا بگو یک جاذبه دیگر هم هست... یک چنین جذبی مستثنی زجنس که فزون از اجتهاد جن و انس... ...یعنی این از هزار سال عبادت بهتر است... مگر نبوده در طول تاریخ ، مثل بلعم باعور ده ها سال عبادت کرده است ، آخرش این عبادت او را به هیج جا که نرساند ، آخرش هم... در طول تاریخ آدم هایی که اینطور بودند ، اما اینکه در روایت میفرماید : جذبة من جذبات الحق توازي عمل الثقلين یک جذبه از جذب های حق ، از جذب های الهی از عبادت جن و انس باز هم بیشتر است ، چون چه بسا که جن و انس عبادت بکنند ولی سرجای خودشان مانده اند ، چون عرض کردم عبادت زمانی برای انسان اثر میدهد که این روزنه باز باشد ، این کانال وصل باشد ، اینجاست که آن جذب بالا میکشد ، یعنی عبادت که میکند ، هر عبادت این زمینه را آماده میکند که روح برود بالا ، اما وقتی که این روزنه نیست ، این اتصال قطع است ، انسان هر چه عبادت بکند ، به هیچ جا نمیرسد ، اینست که میفرماید یک جذبه از جذبات حق مساوی است با عبادت جن و انس. و لذا در طول تاریخ خیلی ها بوده اند ، افرادی که اینها آدم هایی بوده اند که شاید در عمرشان یک رکعت نماز نخوانده اند ، یک بار پیشانی شان برای عبادت به زمین نرسیده است ، یک جذبه اینها را گرفته است و کارشان را تمام کرده است ، یک برقی درخشیده است و تمام شده است کار(رسیده است ، رفته و رسیده است ، کارش تمام شده است)کاری که یک عابد در طول ده ها سال نتوانست بکند... برگرفته از جلسه ۱۷ ربیع الاول #علامه_مروجی_سبزواری @moravej_tohid

🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه صد و نهم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#معاد جلسه هشتاد و ششم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#فقه_استدلالی جلسه صد و سوم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid