...اگر میخواهی یک نمازی داشته باشی که روح داشته باشد ( معراجت باشد ) این ... ...ببینی چندم ماه ذیحجه هست و مفاتیح را باز بکنی و ببینی که چه اعمالی در درونش نوشته شده است و همان را بخوانی ، اعمال اُم داود را به جا بیاوری و چه کار و چه کار بکنی ، خیر ، اینها فرمان پرستی هست ، خدا پرستی نیست . خوب است " مفاتیح خیلی خوب است " اگر به تلقین آن رجل دعاهایش را بخوانی و عبادت هایش را انجام بدهی... ...اگر کسی شب قدر را به تلقین آن رجل شب زنده داری بکند " اصلاً شب زنده داری که میکند ، عبادت هم نکند " او شب قدر را درک کرده است ، مطمئن باش که آن شب قدری که در کنار آن رجل باشد و آن را پیدایش بکنی ، یک شب قدر... احتیاج به این هم نیست که آن بنده خدا یکسال شبها را تا صبح بیدار بوده و عبادت میکرده که شب قدر را درک بکند ، درک میخواهی بکنی ، انسانی را که خودش شب قدر است ، او را درک کن . همه اش بر روی یک موجود حَی دور میزند ، دین روی این دور میزند ، ملاک دین انسان حَی است ، انسانی که به سرچشمه حیات رسیده باشد ، به اسم الحَی رسیده باشد ، به اسم النور رسیده باشد... برگرفته از جلسه رجل @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

... من بخواهم با زبان تفسیر کنم عشق را برای شما ( یک روشنایی به شما می دهد ) اما برو خودت عاشق شو ، برو خودت بفهم ، برو بر هم بزن ، ویران کن " راهش همین است " ، راه رسیدن به عشق و ذوق عشق و ادراک عشق ویران کردن این خودِ مجازیست ... ... مرد باش ، مردانه همه چیز را ویران کن ( خراب کن ) تا بعد بفهمی که قضیه چیست . جرأت می خواهد " بدون جرأت نمی شود ... ... عشق بی زبان یعنی آن عشقی که خودت درکش کرده ای ، آن جذبی که خودت درکش کرده ای ، احساس می کنی که یک نیرویی از غیب دارد میکِشد به سوی خودش ( سرگردان می شوی ) ، حالا هر چه با خودت ... در وادی حیرت می افتی ، می گویی مثلاً بروم به مغازه ؟ ( دست و دلم نمیاید بروم به کار ) ، بروم مثلاً به تفریح کنار دریا ؟ دوست ندارم اصلاً ، لذت نمی برم ، بروم به کوه و صحرا و سبزه زار ؟ نه نمی خواهم ، بروم پول دربیاورم ؟ نه پول نمی خواهم ، مقام به دست بیاورم ؟ مقام نمی خواهم ... پس چه ؟ یک چیزی دارد او را از آنطرف جذبش میکند ، از آنطرف میکِشد به سوی خودش ( اینجا میفهمی که یعنی چه ) ... برگرفته از جلسات مثنوی ۱۳۹۳/۰۷/۲۳ @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و هشتم منطق الطیر

🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه صد و هفتهم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#تفسیر_قرآن جلسه بیست و نهم بقره ۳۴:‌ وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

#مرتبه_صفر_وجود ...هر موجودی که قید خورد ، می شود محدود ، همین که محدود شد محتاج می شود دیگر ، پس بنابراین اگر بخواهیم بگوئیم همه موجودات عالَم ، اینها مقیدند ، این درست نمی شود... ...ما نمی توانیم از او تعبیری بکنیم ، چه بگوئیم ؟ بگوئیم واجب است ، خُب واجب یک وجود قید خورده است ، یعنی وجودی که قائم به ذات است ، بخواهی بگوئی که آن چیز حقیقت است ، حقیقت یعنی وجودی که ثابت است ، بخواهی بگوئی این چیز ازلی است ، خُب ازلی بودن هم قید است برایش ، حتی اگر بخواهی بگوئی او وجود است ، خُب وجود هم آن شب عرض کردم از وَجَدَ میاید ، از وجدان میاید ، یعنی پیدا شده ، یعنی او یک چیزی است که پیدا شده ، پیداست ( بنابراین همین هم خودش یک نوع قید است ) پس هیچی نمی توانیم در مورد او بگوئیم ، هیچ خبری هم نداریم ، غیر از اینکه فقط به دلالت عقل چنان چیزی باید در این عالَم باشد که همه موجودات محدود و فقیر به او تکیه کنند و قائم به او باشند و او خودش قائم به ذات خودش باشد ، آن خدای حقیقیِ حقیقی همان است... #مراتب_وجود برگرفته از جلسه ۲ شرح_نور_وحدت @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

#مرتبه_اول_وجود ... اگر او می خواست به همان صرافت خودش ، به همان پنهانی خودش باقی بماند ، این بساط عالَم آفرینش نبود ، بنابراین او اول تجلی را انجام ... ... مقام احدیت آن مقامی است که وجود خودش را به صورت اطلاق نشان ، به صورت مطلق با قید اطلاق نشان میدهد ، خودش را به صورت مطلق نشان می دهد ، یا به آن هویت مطلقه می گوییم ( این میشود مقام احدیت ذات ) . در اینجا ما هیچ صفتی برای وجود نمی توانیم پیدا کنیم ( هیچ صفتی ) ، نه می توانیم بگوئیم سمیع است ، بصیر است ، حی است ، مرید است ، خالق است ، قادر است ... هیچی نمی توانیم بگوییم ، فقط یک صفت هست ( صفت اطلاق ) ، صفت مطلق بودن ، صفت بی قید بودن ، در اینجا فقط همین صفت هست ، بقیه صفات ... آنی که فرمودند : کمال التوحید نفی صفات عنه " اینجا را می گویند ، یعنی انسان در سیرش به سوی خدا به جایی برسد که وجود را ببیند بدون هیچ صفتی ( هیچ صفتی ) وجود را خالصِ خالص ببیند ، این کمال توحید است ، انسان به جایی برسد که وجود را ببیند بدون هیچ صفتی ... برگرفته از جلسه ۲ شرح_نور_وحدت @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و هشتم منطق الطیر

🎙#شرح_حدیث_معراج جلسه پنجاه و یکم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

..اگر بتوانی در جوانی این سیاهی را از خودت دور کنی ( سیاهی را دور کنی از خودت ) ، یعنی از سر وجود برخیزی ، یکی هست توبه می کند گناهانش پاک می شود ( گناه سیاهی است دیگر ) ، گناهانش پاک می شود و صفحه قلبش سفید می شود ، یک وقت هست نه ( از وجود خودت توبه کن ) ، بگو خدایا تو هستی ، من هم هستم ؟ یعنی در عرفان بدترین گناه همین است که انسان عَلَم وجود در پیشگاه خدا برافرازد ( بگوید تو هستی ، من هم هستم ) ، این بد است ( خیلی بد است ) . ...فرض کنید که یک آهو دارد میچَرَد برای خودش ... یک مرتبه از پشت یک تپه درمیاید ... صاف ، چهره در چهره با یک شیر گرسنه ( یک وجب با هم فاصله دارند )... اینجا آهو چه حالی دارد ؟ این را می گویند استسباع ... یعنی سَبُع زدگی ، یعنی این آهو وجودش به کلی از بین می رود ( میپرد ) ، تمام وجودش پُر می شود از شیر ، یعنی حتی فرار کردن هم یادش می رود ، چنان میخکوب می شود ، وجودش از اراده شیر پُر می شود ، مثل اینکه شیر مغناطیسش کرده است ... اصلاً دیگر از یاد خودش غافل میشود این آهو ، حتی اراده ندارد دیگر... انسان اگر چنین حالتی را... برگرفته از جلسه ۱۲۰ مثنوی @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و هشتم منطق الطیر

🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه صد و هجدهم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#معاد جلسه هشتاد و نهم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و نهم منطق الطیر

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه بیست و نهم منطق الطیر

🎙#فقه_استدلالی جلسه صد و ششم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

🎙#شرح_توحید_شیخ_صدوق جلسه صد و یکم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

...این رسم رفاقت است ... شما در آنجا پرواز کنید ، لذت ببرید ... منِ بیچاره هم اینجا در قفس ... ...اگر میخواهی آزاد بشوی بمیر ، یعنی چه بمیر ؟... گفت بمیر ، از اوصافت بمیر ، آن طوطی به من یاد داد که آنچکه تو را در قفس نگه داشته ، اوصاف توست ، رنگ های زیبای پر توست ، صدای زیبای توست ، تو حرف میزنی برایشان... اینها تو را در درون قفس نگه داشته است ، بمیر ، از این اوصاف بمیر تا آزاد شوی... ...میخواهی آزاد بشوی بمیر ، از اوصاف بشریت بمیر... اگر انسان می خواهد براستی روح پذیر شود ، روح خدا در درون او جلوه گر بشود ، باید بمیرد از صفات بشر ، این است که شیخ یعنی کسی که از صفات بشر مرده ، میلی در درونش به دنیا نیست ، اگر همه کلید همه دنیا را به او بدهند و بگویند تمام گنج های دنیا مال تو ، تمام خزائن پادشاهان مال تو ، بگوید نمی خواهم ، واقعاً به این مقام برسد این انسان . اگر کسی به این مقام رسید ، او می شود شیخ ( اوصاف بشر در او نباشد ) نه تنها صفات کینه و عداوت و بخل و این حرفها در او نباشد ، اصلاً وجود بشری در او نباشد ، وجود امکانی در او نباشد... برگرفته از جلسه ۱۲۰ مثنوی @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

🎙#شرح_فصوص_الحکم_قیصری جلسه صد و نوزدهم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع، مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه سی ام منطق الطیر

... ماها قرآن را می شنویم ( همان الفاظ را می شنویم ) ، پیغمبر هم که بیاید برای ما بخواند همین الفاظ را می شنویم ، اما بعضی ها یک چیز دیگری می شنوند ، در ورای این الفاظ چیز دیگری را می شنوند " یک حرف دیگری را می شنوند " ، پیغمبر اگر دارد با این زبانش برایش تکلم می کند ، با زبان قلبش برای گوش قلبش چیز دیگری می گوید ، اینها با گوش قلبشان از زبان قلب پیغمبر حرف های دیگری را می شنوند ... ... سابق ها دور شهر دیوار می کشیدند ، یک وقت هست آب این شهر از بیرون میامد ( اینجا دشمن که میامد ، همان آب را قطع می کرد ) ، اینها بیچاره می شدند ، اما یک وقت است که در درون قلعه چاه وجود دارد ... ... اگر از درون وجود انسان ... اخلاص ، باز می کند چشمه ها را ... همه ما این چشمه ها را در درونمان داریم ، استثناء ندارد ( نگوئیم فقط انبیاء ، نگوئیم فقط اولیاء ... ) همه داریم ... مرتبه سِر آن منطقه ای است که انسان ، از آن مرتبه اش مستقیم با خدا ارتباط دارد ( مستقیم ) ، اگر این سِر لایروبی بشود ، حقایق مستقیم از خدا میاید بر قلبت ، از قلبت بر زبانت ، یعنی ... برگرفته از جلسه ۱۲۱ مثنوی @moravej_tohid #فایل_صوتی_کوتاه

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه سی ام منطق الطیر

🎙#تفسیر_منازل_السائرین جلسه صد و دهم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر حضرت استاد بدون ذکر منبع مورد رضایت ایشان نمی باشد. 🆔 @moravej_tohid

در محضر #علامه_مروجی_سبزواری #فایل_صوتی_کوتاه 🆔 @moravej_tohid برگرفته از جلسه سی و یکم منطق الطیر