...غرض از نماز تطهیر روح است. "اقم الصلاة لذکری" نماز را برای ذکر من بر پا دارید. انسان در برابر خداوند دارای دو حالت است: یکی ذکر ( بیاد خدا بودن ) و دیگری غفلت از یاد خدا. البته ذکر با ورد زبانی فرق می کند. ورد زبانی،اورادی است که سالک تحت دستور یک استاد باید در مدت یا زمان مشخص بگوید.مثلاً لا اله الا لله. اما ذکر قلبی، همان است که انسان به یاد خدا و همیشه حواسش پیش خداست. خدا از قلبش دور نمی شود و این انسان همیشه در ذکر است و مشغولیات دنیایی همچون غذاخوردن و اداره رفتن و کسب و کار و... او را لحظه ای از یاد خداوند غافل نمی کند و حواسش پرت نمی شود و این باعث نورانیت قلب می شود. اما غفلت (از یاد خدا) نجاست روح و ظلمت قلب می آورد. قرآن کریم درباره ی از بین بردن این نجاست می فرماید "اقم الصلاة لذکری" یعنی با نماز خودتان را تطهیر کنید. از لحاظ عرفانی اگر غفلت حاصل شد انسان باید نماز بخواند. چرا نماز در روز باید تکرار شود؟ برای اینکه آثار غفلت در روح از بین برود. مثلا خواب،غفلت ازخدا ایجاد می کند و روح... برگرفته از جلسات #اسرار_نماز #علامه_مروجی_سبزواری 🆔️ @moravej_tohid

تفسیر بسیار زیبا؛ جامع وکامل بر #منطق_الطیر_عطار_نیشابوری #علامه_مروجی_سبزواری 🍃همراهان گرامی لطفا تفسیرها را دنبال بفرمایید🌺🙏 🆔 @moravej_tohid 👇👇👇👇

🎙#تفسیر_منطق_الطیر جلسه بیست و پنجم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری 🆔 @moravej_tohid

🎙#تفسیر_منطق_الطیر جلسه بیست و پنجم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری 🔸 دقیقه ۱ یکی آمد و گفت: شیطان دشمن من‌ است. چی کار کنم؟.... گفت: شیطان نیست که در راه توست، تا وقتی که همین نفست بر تو حاکم و غالب است، شیطان می خواهد چه کار کند؟شیطان به سُراغ کسانی می رود که توانستند از نفسشان بگذرند. 🔸 دقیقه ۳ نفس هر چه که‌ بخواهد و به آن بدهی، فربه می شود. 🔸 دقیقه ۵ شریعت، مذهب اينها همه به معنای راه است. ✨ شریعت یعنی قدم برداشتن، یعنی حرکت کردن، منتهی حرکت به سوی بهشت، طریقت یعنی حرکت به سوی صاحب بهشت یعنی به سوی خداست. ولی بالاخره هر دوی آنها(شریعت و طریقت)حرکت است. 🔸 دقیقه ۷ اگر کسی واقعأ اهل شریعت باشد، یعنی گناهان را ترک کند، حرام ها را ترک کند و واجباتش را به جا آورد، چون‌ شریعت یعنی ترک حرام‌ و به‌ جا آوردن واجب، آيا شیطان از اينها دست برمی‌دارد؟ نه، اينها باز از طریق میل به حلال نفسشان پرورش پیدا می کند. ✨ بايد کلاً میل به دنیا از انسان کّنده شود، چه حرامش، چه حلالش 🔸 دقیقه ۹ هوای نفس یعنی فرود آمدن نفس 🔸 دقیقه ۱۴ انسان در مقام "لاحول " قرار بگیرد، یعنی در مقامی قرار بگیرد که شیطان از این انسان دوری کند و این زمانی است که اين انسان در مرتبه ی عقل قرار بگیرد. ✨ شهاب ها همان نیروهای عقلی هستند و شیطان در مرتبه ی وهم است، اینکه وقتی در معرض عالم عقل قرار می‌گیرد، آن نیروهای عقلی این را اجازه نمی‌دهند نزدیک بيايد. دورش می کنند. ✨ مرتبه ی وهم، مرتبه‌ ی همسانی با شیطان است، ما همسان با شیطان هستيم. 🔸 دقیقه ۱۹ قوم حضرت شعیب چرا حرف های پیامبرشان را نمی فهمیدند؟ حرف های حضرت شعيب به قلبشان نمی رسید،ولذا نمی فهميدند. 🔸 دقیقه ۲۳ یک نوری در درون تو هست، طریقت و عرفان اين هست که آن نور را کشف کن،بر خلاف ظاهر شریعت است که ظاهر شریعت می گوید، همين نمازت را بخوان تا به بهشت بروی، در باطن از ما خواسته اند که آن نور را کشف کن. 🔸 دقیقه ۲۴ ما قرآن می خوانیم برامون لذت ندارد. نماز می خوانیم، لذت ندارد. روزه می گيريم، همه با ناراحتی است. لذت ندارد..... اينها همه اش به خاطر این است که در سطح جسم مانده و اينها به‌ قلب نمی رسد و لذا تحولی و حرکتی هم ایجاد نمی‌کند. ✨ "استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم " آيه ۲۴،سوره انفال استجابت کنيد خدا و رسول را وقتی که شما را به سوی حیات می خوانند. ببینید مگر ما الآن حیات نداريم؟! مگر ما زندگی نداريم؟! حالا جالب است که به مؤمنين می گوید، می فرمايد: "یا ايها الذين آمنوا "ای کسانی که ايمان آوردید، اجابت کنيد خدا و رسول را یعنی با اینکه الآن ايمان آوردید، ولی هنوز مرده هستید،به سوی يک حیات برتر بیایید. 🔸 دقیقه ۲۶ می دانی چرا نمی توانی حرکت کنی و مانده ای؟ 🔸 دقیقه ۲۷ وقتی که قرار است، جهنم ما، بهشت ما قوه‌ی خيال خودمان باشد، الآن چه خبر است آنجا؟ ✨ بهشت درست کردن کاری ندارد، نگه داشتنش مهم است. 🔸 دقیقه ۲۹ صراطی که در قيامت هست، تمثل صراط همین جاست. 🔸 دقیقه ۳۴ سالها خلوت می خواهد، مجاهدت می خواهد که حجاب های روی قلب کنار رود و ايمان وارد قلب شود. خیلی مجاهدت می خواهد، خیلی ریاضت می خواهد، توسل و گریه هاو سجده ها می خواهد ،این قدر باید انسان بگرید و زار بزند تا بلکه عنایتی شد و از آن طرف راهی را باز کردند. 🔸 دقیقه ۳۵ دین چه وقت با دنیا تضاد ندارد؟سالک وقتی که در سفر سوم برگشت، دیگر تضاد ندارد، اما اول کار تضاد دارد. لذا حضرت علی(ع)فرمود:دنیا و آخرت مثل دو کفه ی ترازو می مانند. این را سبک کنی، آن یکی سنگین می شود. نمی شود که دو کفّه را همیشه در یک حال نگهش داری. 🔸 دقیقه ۳۷ خلوت، مجاهدت، توسل ✨ دنیا ارث انبیاء نیست، ما هر مقدار که از دنیا داريم، از قارون و فرعون و شدّاد به ارث بردیم. 🔸 دقیقه ۴۱ لذت واقعی همین است. اینکه شما می بینید، عارف در گوشه ی خلوت خودش لذّت می برد. از چی لذت می برد؟ درد عشقی کشیده ام که مپرس. عشق همان ایمان است. ✨ امام صادق(ع)فرمودند: "هل الدين الا الحب و البغض" یعنی می خواهد بفرماید ،تا زمانی که در درون قلب خودت، عشق خدا و بغض دنیا را پیدا نکرده ای، دیندار نیستی. 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3866

🍃موانع سلوک 💥 روی قلبتان کار کنید. 💥 ببینید چه چیزی مانع سلوک شما شده؟چی شما را در راه نگه داشته؟چی قدم های شما را سنگین کرده؟ 💥 حقوق را ادا کنید، رساله ی حقوق امام سجاد(ع) را بخوانيد. 💥 تسلیم شیطان نشویم که می گوید: نمی توانی راه بروی. 💥 به هیچ وجه با کسی درگیری پیدا نکنيد. 💥 کسی از زبان شما نرنجد و کسی به طور کلی از شما نرنجد. 🌷#علامه_مروجی_سبزواری 💿 جلسه بیست و دوم منطق الطیر #دستورالعمل‌ها #نکات_اخلاقی #فایل_صوتی_کوتاه https://eitaa.com/moravej_tohid/3388 🆔 @moravej_tohid

✨حضرت مهدی علیه السلام می‌فرمایند: وَ فِي ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ لِي أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ... ✨ همانا دختر رسول خدا صلی‌الله علیه وآله برای من سرمشقی نیکوست. 📚 غیبت شیخ طوسی، ص286. #حدیث 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3868

🥀آفتاب شب یلدای همه گریه ی پشت تمنای همه هیچکس یاد غریبی تو نیست گریه کن جای خودت، جای همه همه‌ی شهر به چاه افتادند 😭 مددی یوسف زهرای همه چله ی اشک گرفتيم برات به امیدی که سحر برگردی 😭 #مهدی_بیا 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3869

🍀 خستگان عشق را ایام درمان خواهد آمد 🌻خیلی امام زمان را غایبش کردیم. 🔸امام زمان غایب نیست، امام زمان حاضر هست، ظهور نکرده اما حضور که دارد. بین این دو فرق است. #علامه_مروجی_سبزواری #کلیپ_تصویری_کوتاه 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3871

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم #زندگینامه قسمت_پانزدهم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد «... دو سه سال قبل از سال ۶۱، چند روزی با عده‌ای از دوستان در تهران بودیم، و یکی از آن‌ها گفت شخصی صاحب‌دل و وارسته، ولی منزوی و تارک دنیا را می‌شناسم، آیا حاضرید نزد او برویم؟ من قبل از همه اعلام آمادگی کردم و ما را به خانه‌ی او برد. پیرمردی بود در کسوت روحانیت و حدود یک ساعتی پیش او نشستیم، آرام و مهربان برایمان سخن گفت. او سخن می‌گفت ولی من در صدد بودم که ببینم استادش کیست و آیا سلسله‌وار از امامی معصوم پیش آمده و به او رسیده یا این‌که از همان افرادی است که در اثر قلب‌های پاک و مصفا، خداوند عنایتی به آن‌ها نموده و صاحب بعضی از خلقیات احمدی شده‌اند. آن‌چه را من به دنبالش بودم عارفی بود که به تعبیر حضرت استاد آیت‌الله حسن‌زاده آملی (أدام ‌الله ظلّه الشریف)، کتل پیموده باشد و مقامات طریقت را یکی پس از دیگری زیر نظر استادی پیموده و اسفار اربعه را طی کرده باشد، و این‌ها البته بسیار نایاب هستند و به آسانی به کسی رخ نمی‌نمایند، و به آسانی هم کسی را نمی‌پذیرند. و الّا کم نیستند افرادی که به‌خاطر صفای قلبشان، از سوی حضرت خلیفة الله الأعظم امام زمان (عج) عنایتی به آن‌ها شده و صاحب قلبی سلیم و پاک و نورانی شده‌‌ و حتی صاحب کراماتی شده‌اند. ولی نه استادی داشته‌اند و نه سلسله‌ای که آن‌ها را به امام معصوم برساند و روحانیت و نورانیت امام معصوم (ع) از طریق اولیاء آن سلسله به او رسیده باشد. آری صاحب قلب سلیم بودن مطلبی است، و قدرت دستگیری داشتن و شخص را از ظلمات طبیعت خویش خارج کردن و به نور رساندن مطلبی دیگر. ولی در همان جلسه فهمیدم که او از این قسم دوم است و استادی نداشته و صرفاً فردی روشن‌ضمیر و با اخلاص است. از آن واقعه دو سه سالی گذشت و سال ۶۱ که در تهران بودم خیلی دلم هوای او را می‌کرد که او را بیابم و اگر اجازه دهد گهگاهی نزدش بروم و بالاخره نشستن نزد این افراد، حتی اگر برای آدم حرفی هم نزنند ولی نفْسشان به‌طور ناخودآگاه بر روی نفْس انسان تأثیر می‌گذارد‌. مگر مولای ما حضرت امام صادق (ع) به زراره نمی‌فرمود که تو همین‌طور که در مجلس ما نشسته‌ای، ولو این‌که هیچ سخنی بین من و تو رد و بدل نشود اما از من بر تو علومی افاضه می‌شود؟ عصرهای زیادی می‌شد که من به دنبال خانه‌ی او از مدرسه بیرون می‌شدم. منزلش را دقیق نمی‌دانستم کجاست. چون من فقط یک‌بار رفته بودم آن هم شب هنگام، و علاوه بر این‌که من در حفظ آدرس بسیار ضعیف هستم و هم‌اکنون آن قسمت از سبزوار را که از سال‌های ۶۰ به بعد گسترش پیدا کرده درست بلد نیستم. آن قسمتی از سبزوار را خوب بلدم که در قدیم الایام بر گرد آن دیوار بوده و بسیار به دوستان گفته‌ام که زندگی من در دنیا یک زندگی سیاه‌و‌سفید است و رنگی نیست. یعنی پایان زندگی من در دنیا حدود سال ۶۲ است که بزرگترین اتفاق زندگی من برایم افتاد و تا آن زمان اگرچه فیلم‌ها رنگی شده بودند و تلویزیون رنگی به بازار آمده بود، ولی فیلم‌های سیاه‌و‌سفید و تلویزیون‌های سیاه‌و‌سفید نیز بودند و با پایان یافتن عمر فیلم‌های سیاه‌و‌سفید، زندگی دنیای من هم تمام شد و این است که می‌گویم دنیای من یک دنیای سیاه‌و‌سفید است. دنیای من همان دنیایی است که هنوز کوچه‌ها و خیابان‌هایش سنگ‌فرش بودند و در خیابان‌ها درشکه‌ها حرکت می‌کردند، خانه‌ها وسیع و خشت‌فرش بودند و در میان حیاط هر منزلی حوض آب و باغچه و درختانی بودند. همین الان که از مقابل آخرین بازمانده‌های این خانه‌ها عبور می‌کنم که دارند آن‌ها را خراب می‌کنند تا برج بسازند در مقابل این خانه‌ها می‌ایستم و مثل مادری که برای آخرین بار به فرزندش که می‌خواهد به سفری برود که هرگز بازگشتنی در آن نیست نگاه می‌کند، و چه در قلب این مادر می‌گذرد، به همان‌سان به آن خانه‌ها نگاه می‌کنم... بگذریم. حدود خانه‌اش را می‌دانستم که در ابتدای خیابان ولیعصر است، در یکی از کوچه‌های سمت چپ، اما کدام کوچه؟ به هر کوچه‌ای سر می‌کشیدم تا بلکه نشانه‌ای آشنا از آن منزل پیدا کنم، ولی نشد و نشد...» ◀️ ادامه دارد... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3872 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 هوالحکیم #زندگینامه قسمت_شانزدهم بسمه تعالی 📓آشنایی بیشتر با زندگی استاد: «... عاقبت مهرماه سال ۶۲ از تهران عازم قم شدم و در مدرسه‌ای سکنی گرفتم و درس و بحث‌هایم را شروع کردم. اما دو تن از دوستان بودند که ما باهم در سال ۶۱ از سبزوار خارج شدیم و آن‌ها همان سال به قم رفتند و من به تهران. آن‌ها نیز به دنبال استادی در سلوک بودند و لذا ما هر سه در این جهت یک انگیزه‌ی واحد داشتیم. به آن‌ها گفتم شما در قم به دنبال باشید تا کسی را پیدا کنید ولی مواظب این باشید کسی را که می‌یابید از همه‌ی جهات خاطرتان نسبت به او جمع باشد. بالاخره انسان می‌خواهد روحش را به او بسپارد انسان می‌خواهد زندگی دنیا و آخرتش را به او بسپارد و جسم و عقل و روح و همه‌ی وجودش را به او بسپارد. سعادت و شقاوتش را در اختیار او نهد، و این راه هم راهی است که مدّعیان کاذب، در آن بسیارند و در عرفان مشایخ مدعی و صحبت از چنین مشایخی فراوان است. مخصوصاً که در این راه تسلیم و متابعت بی‌قیدوشرط، شرط است و همین‌که رای و عقیده و نظر خودت را بخواهی درمیان آوری و بگویی به عقیده‌ی من چنین و به نظر من چنان، طرد می‌شوی، و چه بسا که شیخ از لحاظ جسمی تو را طرد نکند و به تو نگوید از پیش من برو، اما همین‌که از قلبش بیرون رفتی و محبت تو را از قلبش بیرون برد دیگر کار تمام است و چه بسا که شیخ تا آخر کار این مطلب را هم ابراز نکند که تو از قلب من طرد شده هستی و از چشم من افتاده‌ای، و لذا همیشه با تو به خوبی و خوشی رفتار کند، و بزرگترین مشکل، و جانکاه‌ترین رنج برای سالک همین است که اگرچه شیخ با من بسیار با مهربانی و عطوفت رفتار می‌کند اما در قلبش نسبت به من چه می‌گذرد؟! ...» ◀️ ادامه دارد ... 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3873 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿

🌸🌸🌸🌸🌸 🌿 آداب زندگی پیامبر(ص) باب دوم، آداب‌ معاشرت ✨ امام صادق(ع)به اصحاب خود فرمود:با طعنه زدن، کسی که به شما اظهار دوستی می نماید، عیبهایش را به او نشان ندهید، و گناهش را به رخش مکشید، چراکه این عمل نه از اخلاق پیامبر(ص)و نه از اخلاق اولیاء است. ص۱۲۰ ✨ در احياء العلوم آمده‌ است که:مشایعت نمودن مهمان تا دم درب از سنت است. ص۱۲۰ ✨ پیامبر(ص)فرمود:از چیزهایی که خداوند- عزوجلّ- اول از همه، مرا از آن نهی فرمود، منازعه کردن با مردم بود. ص۱۲۲ 📚 سنن النبی(ص)،علامه طباطبایی(ره) #آداب_زندگی_پیامبر 🆔 @moravej_tohid https://eitaa.com/moravej_tohid/3874

🎙#شرح_توحید_شیخ_صدوق جلسه هشتم در محضر #علامه_مروجی_سبزواری 🆔 @moravej_tohid