eitaa logo
مرسلات مدیا
1.2هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1هزار ویدیو
476 فایل
﷽ 📎 #موشن_گرافیک 📎 #کلیپ 📎 #عکس_نوشت 📎 #متن 💠 کانالی پر از آموزش‌های جذاب و ساده✅ 🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان eitaa.com/morsalatmedia 🌍 ارتباط با مدیر، نظرات و تبادل: https://eitaa.com/resaneh_tablighateslami
مشاهده در ایتا
دانلود
✅💠 دعای روز پانزدهم ماه مبارک رمضان @taaghcheh
✅💠 یک لقمه نان 📂پرونده را از دست راستش به دست چپش داد. با مشت رویش کوبید. یک هفته به شهرداری می‌رفت و بر می گشت؛ اما نتوانسته بود مجوز‌های لازم را برای کارش بگیرد. خیابان خلوت بود و صدای صحبت گنجشک‌ها به گوش می‌رسید‌. حمید از میان تنه‌های 🌲خاکستری درختان و سبزی شمشادها به پیاده‌رو آنطرف خیابان نگاهی انداخت. نفس راحتی کشید. 👵خبری از پیرزن صد و چهل سانتی‌متری نبود. هر روز صبح چادر سیاه با دانه های سفیدش را می پوشید، کنار جاده و پیاده رو می‌ایستاد و ماشین‌ ها یا رهگذر‌‌ها را با تکان دادن دست متوقف می‌کرد. پیرزن تمام صورتش پر بود از خطوط سال‌ها تجربه و عمر. حمید هیچوقت وارد خیابان یا پیاده‌رو آنطرف نمی‌شد تا پیرزن جلویش را نگیرد. پرونده‌اش را باز کرد تا مطمئن شود همه مدارک را آورده است‌. ناخودآگاه از پیاده رو خارج شد. چند قدم جلو رفت که صدای لرزان پیرزن را شنید: « وایسا.» حمید سرش را بالا نیاورد و قدم‌هایش را تند کرد. زمزمه کرد: « اَه اینقدر حواسم پرت بود که گیرش افتادم.» پیرزن گفت: 🥖« یِ نصفه نون نداری؟» حمید دو، سه قدم دیگر رفت. یکدفعه یادش آمد که یک لقمه نان و خرما برای خودش برداشته است. صدای قارو قور شکمش بلند شد، دستش را روی لقمه سفت کرد و قدم دیگری برداشت؛ ولی نتوانست ادامه بدهد: « هیچ وقت نشنیده بودی چی میخواد، حالا که میدونی، بهش بده.» راه رفته را برگشت، صورت پیرزن مثل اشک‌های شمع آویزان بود. خیره به چشم های گرد و کم سویش لقمه را به سمتش گرفت، گفت:« همینو فقط دارم.» برگشت و به راهش ادامه داد. روز بعد برای دیدن پیرزن به خیابان چشم انداخت؛ پیرزن گوژ پشت نبود. نان و حلورده‌ای را در دستش جابه جا کرد. یکی یکی در خانه‌ها را نگاه کرد، نمی دانست به در کدام خانه برای پیدا کردن پیرزن برود. دیروز گره کور کارش شل شده بود بدون زبان ریختن یا چیز دیگری. از همان لحظه حس کرد که کمکش به پیرزن گره گشای کارش شده است. شب خواب به چشمانش نیامد، لحظه شماری می‌ کرد تا دوباره پیرزن را ببیند و بدون اینکه او حرفی بزند، لقمه‌ ای مهمانش کند. خانه‌ای با لنگ در باریک و زنگ‌زده توجهش را جلب کرد. چند دقیقه ‌ای ایستاد. منتظر بود هر لحظه پیرزن از آن خانه یا خانه‌ای دیگر بیرون آید؛ اما پیرزن نیامد. سرش را پایین انداخت:« هر روز جلوی چشمت بود و ندیدی.» صدای قیل و قال گنجشک ها تنها 🛣صدایی بود که در خیابان خلوت محله شنیده می شد. / زهرا باغبانان @taaghcheh
موش برفی.mp3
6.11M
✅💠 موش برفی 🔴داستان جذاب قرآنی بر اساس آیه 70 سوره احزاب @taaghcheh
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠 بازی جذاب ببین وببند ♦️قابل اجرا برای گروه سنی ۶تا ۱۲ برخی از اهداف این بازی عبارتند از👇👇 🌀مسئولیت پذیری 🌀توانایی درحل مساله ♦️آموزش غیر مستقیم مفاهیم ارزشی مانند 👇 افزایش هوش جنبشی حرکتی ، توانایی درکنترل اعصاب ،تقویت حافظه دیداری نکته مهم : معلم و والدین خلاّق😉 با استفاده از این بازی میتونند بسیاری از دروس کتب درسی را به راحتی به بچه ها آموزش بدن😍😍🦋🦋 (۵) @taaghcheh
✅💠 محمود پوروهاب: هدف پروژه شب قصه های قرآنی، علاقمند کردن کودکان به قرآن است. 🔸رئیس اداره نشریات کودک و نوجوان دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم گفت: در پروژه «شب‌قصه‌های قرآنی برای کودکان»، ۳۶۵ شب‌قصه با محوریت موضوعات و مفاهیم قرآنی تولید می‌شود و هدف، ایجاد فضایی برای علاقه‌مند کردن کودکان به قرآن است https://b2n.ir/z96151 @taaghcheh
9.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅💠 احکام روزه 🔸کارشناس:حجت الاسلام و المسلمین دکتر صالحی 🔴 افطار قبل از اذان 🍃🍂🍃🍂🍃 •┈┈••✾••┈┈• @taaghcheh
✅💠 لحظۀ اعتراف 🦋از لحظۀ اعتراف برمی‌گردم کج بودم و صاف صاف برمی‌گردم  دیروز رسانه‌ای شدم محض تپق امروز بدون گاف برمی‌گردم 😄یک‌بار به آسمان‌جُلی خندیدم این است که بی‌لحاف برمی‌گردم  🌾از راه درست رفته بودم ناحق  این بار به‌حق خلاف برمی‌گردم مُحرم شدم و دور خودم گردیدم  از توبۀ آن طواف برمی‌گردم  ❄️در قطب جنوبِ باورم گم بودم از کاوش و اکتشاف برمی‌گردم من کودک شعرهای بالغ بودم  امروز ز بندناف برمی‌گردم / محمد رحیمی @taaghcheh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⛔️آیا به زندگی بعد از مرگت فکر کردی؟؟! ⚠️بعد از مرگ، زندگی همیشگی شروع خواهد شد.⏳ ♻️مرگ پلی ست برای انتقال ما به دنیای دیگر. ✈️ما ابدیت در پیش داریم. 🔰میدونی اولین چیزی که بعد از مرگت ازت می گیرند چیه؟؟!! 🤔🤯 نخستین چیزی که پس از مرگم از من گرفته می‌شود نام من است!!!😔 وقتی مُردم ، می‌گویند : "جسد کجاست"؟ هرگز مرا به نامم صدا نمی‌زنند ... 🔰👀میدونی بعد از مرگت آشناها و دوستان و خانواده ات چه بلایی سرشون میاد؟!!😟😤 کسانی که آشنایی سطحی از تو دارند؛ خواهند گفت: بیچاره مرد... / فرشته شاهوردی 🌐کانال رسمی @jahadgareonlin1 @taaghcheh
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 ✅💠 🔻 کنترل نگاه 🔺 "قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَيَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَٰلِكَ أَزْكَىٰ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا يَصْنَعُونَ؛ ﺑﻪ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺑﮕﻮ ﭼﺸﻤﻬﺎﻱ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ (ﺍﺯ ﻧﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻧﺎﻣﺤﺮﻣﺎﻥ) ﻓﺮﻭﮔﻴﺮﻧﺪ، ﻭ ﻋﻔﺎﻑ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺣﻔﻆ ﻛﻨﻨﺪ; ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﭘﺎﻛﻴﺰﻩ‌ﺗﺮ ﺍﺳﺖ; ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻧﺠﺎم ﻣﻲﺩﻫند و می‌سازند ﺁﮔﺎﻩ ﺍﺳﺖ."(سوره‌ی نور، آیه‌ی۳۰) خداوند در این آیه از قرآن کریم، فروگرفتن نگاه را مقدّم بر حفظ عورت آورده و چنین برداشت می‌شود که بین کنترل چشم و کنترل شهوت رابطه علت و معلولی است؛ برای آنکه دامان خود را از گناه حفظ کنیم، باید از چشم و نگاه‌هایمان شروع کنیم. تزکیه‌ و تهذیب نفس از حفظ نگاه آغاز می‌شود؛ به هر میزان ورودی‌هایمان کنترل شوند و مواظب نگاه‌هایمان باشیم، به همان اندازه، خروجی‌های زیباتری خواهیم داشت. در واقع چشم انسان‌ها نیاز به گمرک دارد تا هر تصویری را وارد نکند و به هر صحنه‌ای نگاه نکند. در پایان آیه، خداوند در نهایت ظرافت، از واژه‌ی "یَصنَعون" (از ماده صُنع به معنای ساختن و خلق کردن) استفاده نموده است؛ یعنی شما ای انسان‌ها، با آن دیده‌ها و شنیده‌هایتان(ورودی‌هایتان)، کم‌کم شخصیت خود را می‌سازید. هر میزان ورودی‌های چشم و گوش را کنترل کنید، از آن طرف خروجی کنترل شده خواهید داشت؛ که همان شخصیت متعالی شماست. / مهری عباسی @yekghadam1399 🔶🔸🔶🔸🔶🔸🔸🔸🔸 @taaghcheh