🏴غم کربلا یک غم ساده نیست
غم ساده ی بی می و باده نیست
🏴مرا بغض گلواژه ها می کشد
غم رد خون خدا می کشد
🏴به سر می زنم، یاد سر می کنم
خدا را ، خدارا ، خبر می کنم
🏴اگر بشکفد بغض پنهان من
شود سخت، هر کار آسان من
🏴چه خوش گر نمازم شود آخرین
به آن راز و رمز حسین آفرین
🏴که در اوج باران و شمشیر و تیر
نشد از نماز خداوند ، سیر
🏴به گوشم طنین خدا می رسد
سرِ نیزه، خون خدا می رسد
✍ سروده: نرگس عسگری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
🏴عصر یک روز محرم زد و هیئت رفتم
🏴به سرم زد بروم، از سر الفت رفتم
🏴دم در ، چند جوان ، عرض خوشامد گفتند
🏴بی تکلف به هر آنکس که میامد گفتند
🏴شربت و آب گوارا به فراوانی بود
🏴تا بخواهی توی هیئت خبر از بانی بود
🏴نوحه خوان گفت: قتیل العبرات است حسین
🏴کاش می گفت: که، کَشتی نجات است حسین
🏴کاش می گفت: وجودش همه زیبایی بود
🏴کاش می گفت: قیامش همه بینایی بود
.................................
.................................
🏴شب شد و وقت نماز است اذان می گویند
🏴اصل دین راز و نیاز است اذان می گویند.
✍️ سروده: نرگس عسکری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
☘️بار دیگر کربلایی می شوم
شور و احساسی خدایی می شوم
🦋می روم تا سوزش پروانه ها
بال و پر سوزان دشت نینوا
🌎یک جهان غوغای محشر می شوم
کشته و شیدای اکبر می شوم
🌱آه، ای عشاق شیدای بلا
تشنه کامان دیار کربلا
🌷جان شیرین، چرک دستان شما
جان ما چرکان به قربان شما
🌀در مدار عشق چرخش می کنید
مرحبا با عشق گردش می کنید
🌿کار زیبای شما یک بدعت است
قصه پروانه گان همت است
💐یک بغل گل های خوشبو سر به سر
با عطش رفتند در قلب خطر
🔴خون حق جاریست در خاک بلا
خاک، دیگر نبست این، خون خدا
💧( آه ای شمشیر ها یاری کنید)
( آه ای زنجیرها زاری کنید)
✍️ سروده: نرگس عسکری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
🏴تو باب نجات امتی آقا جان
در عهد و وفا، قیامتی آقا جان
🏴بر قله نی ، سرت دلش بی تاب است
پر شوری و در تلاوتی آقا جان
✍️ سروده رباعی: نرگس عسکری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
🏴حبیب واصغرِ قنداقه هردو سربازند
به راه حضرت معشوق، هر دو جانبازند
🏴یکی برای رسالت به روی دست پدر
یکی شهید نماز است، سینه کرده سپر
🏴حبیب، آخرِ راه است و اصغر، اول راه
خدا به هردو به یک چشم ، کرده است نگاه
🏴قبول، اینکه در این کارزار، بی آبی است
قبول، اینکه عطش، ماجراش، بی تابی است
🏴ولی چه باک که عشاق کربلا مستند
ازاین دوقطره ناچیز آب هم رستند
🏴حبیب و اصغرِ قنداقه در پی اصلند
خوشا به حال کسانی که تشنه وصلند
✍️سروده: نرگس عسکری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
🏴با توام ای سر، که بر بالای نی
خوانده ای قرآن به صوتی آتشین
🏴پس چرا مقتل نویسان گفته اند:
آب، گفتی آب، با قوم لعین؟
🏴آنقَدَر واگویه ها وارونه شد
تا بدان جایی که علت شد به باد
🏴بحث کشتی نجات و آن چراغ
در دل تحریف ها رفته ز یاد
🏴ای حسین ای کشتی اَمن نجات
تو شکستی توی طوفان یزید؟!
🏴آخر، این گفتار وهن آلود چیست؟
این جفاها را چرا اهلی ندید؟!
🏴العطش، اینبار فریاد از من است
تشنه درک حقیقت: «یا حسین»!
🏴🏴تا بفهممعمق عاشورات را
جان دهم آنگاه راحت با حسین
✍️ سروده: نرگس عسگری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
🏴نشد پیاده بیایم به اربعین شما
ستون ستون بشمارم من آن زمین شما
🏴نشد که زائر تاول به پایتان بشوم
نشد به راه زیارت ، فدایتان بشوم
🏴دلم برای موکب خدمت به زائرت تنگ است
عزیزکرده ی زهرا، درون من جنگ است
🏴برای درک قیام شما پُر از شورم
من از حماسه و زیبایی شما دورم
🏴به من دوچشم خدا خواه زینبی بدهید
تجلی دل آگاه مکتبی بدهید
🏴هزار جان گرامی فدای راه حسین
تمام هستی عالم فدای (ماه) حسین
✍ سروده: نرگس عسگری
#متن_نوشت
#شعر
#محرم1401
@taaghcheh
بسم الله الرحمن الرحیم
✅💠زینت
هرکس هویدا میکند زیبایی تن را
از دست داده زینت پوشیده بودن را
هر دوست را آزرده خاطر میکند از خود
شاید ببیند لحظهای لبخند دشمن را
در اقتدار چادرش، پوشیده خواهد داشت
از چشم هر نامحرمی فانوس روشن را
در پیچوتاب بیحجابی هیچ خیری نیست
پیدا نخواهد کرد در این دشت سوزن را
وقتی که خود را از نگاه غیر میپوشد
در چادر خود امن خواهد ساخت مسکن را
از بیحیایی پیشگیری میکند در جمع
هرکس رعایت میکند حدّ معیّن را
اینگونه فرمودهست اول بانوی خلقت؛
پوشیدگی تا اوج عزّت میبرد زن را
🔹 سراینده: مجتبی خرسندی
#متن_نوشت
#شعر
@taaghcheh
✅💠 چلچراغ
با همانشوقی که از آغاز روشن مانده است
در دل ما حسرت پرواز روشن مانده است
گوشها را نغمهی الله اکبر میبرد
تا قیامت شور این آواز روشن مانده است
بیت رعیت را گریزی از چراغ شاه نیست
عشق سلطان در دل ایّاز روشن مانده است
نا امید از جا گرفتن در دل او نیستیم
کورسوی کوچک ابراز روشن مانده است
فاصله بسیار نزدیک است در دلها به هم
این معانی نزد اهل راز روشن مانده است
کارهای غیر ممکن با تو ممکن میشوند
پس در اینجا معنی اعجاز روشن مانده است
پرچم نور است در هر گوشهی ایران بلند
نوری از این خانه در #شیراز روشن مانده است
بازهم امشب شب این شهر بیخورشید نیست
چلچراغ گنبد او باز روشن مانده است
✍ سراینده: مجتبی خرسندی
#متن_نوشت
#شعر
@taaghcheh
بسم الله الرحمن الرحیم
✅💠برای...
برای خاک، برای شرف، برای وطن
برای خون شهیدی که ریخت پای وطن
برای عزّت ایران، برای ایرانی
که خطّوخال نیفتد به جایجای وطن
برای آن همه خونی که ریخت بر این خاک
برای آن همه جانی که شد فدای وطن
برای "گریهی هرروز مادران شهید"
برای "حسرت بابا"ی بچههای وطن
برای "فرّخی"و"عشقی"و"نسیم شمال"
برای بلبل مست غزلسرای وطن
برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد
برای هرکه دلش میتپد برای وطن
برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت
که گردوخاک نگیرد پر قبای وطن
برای جملهی "حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان"
چه بیشازاین بنویسیم در ثنای وطن؟
برای این که بدانیم اوج خوشبختیست
که میشود ریههامان پر از هوای وطن
برای رقص جنون در میان آتشوخون
برای رد شدن از خویش در اِزای وطن
برای این که اگر خسته شد، زمین نخورد
که شانههای منوما شود عصای وطن
برای شاهرگ زیر تیغ رفتهی ما
اگر که خون بشود ضامن بقای وطن
برای این که اگر تنبهتن کفن بشویم
مباد بر تن ما جامهی عزای وطن
برای آن که میآید به یاری ایران
برای آخر شیرین ماجرای وطن...
✍ سروده: مجتبی خرسندی
#متن_نوشت
#شعر
@taaghcheh
زینب کبری (س) گل بی خار عشق.
شیر زن ای قافله سالار عشق.
از قدم سبز تو و این حضور.
گلشن زهرا (س) شده غرق سرور.
سبزه صفا داده به دشت و دَمن.
جامه ی نو کرده به تن نسترن.
لاله بر انداخته از رخ نقاب.
بوسه زند بر رخ گل آفتاب.
محو جمال تو شوند ابر و باد.
مونس جان یاور زین العباد( ع).
گر چه ز غم های شما سوختیم.
درس شجاعت ز تو آموختیم.
روی تو چون ماه شب تار شد.
مقدم تو روز پرستار شد.
وصف تو با شوق چو آزاد گفت.
غنچه به هر باغ و گلستان شکفت.
📜به قلم : سعید آزاد
#متن_نوشت
#شعر
#گروه_تبلیغی_تارینو
@taaghcheh
✅💠مردآفرین
ای باعث آرامش احوال مولا
با تو همیشه خوب میشد حال مولا
آسایشی در عمق جان خویش حس کرد
هر بار تا رفتی به استقبال مولا
در هر کتابی دیدهام، بسیار والاست
شان تو در آیینهی اقوال مولا
از کودکی دنبال یک آیینه بودی
تعبیر شد خواب تو در تمثال مولا
ارث شجاعت داشت عباس تو از تو
ارث ادب را برده بود از آل مولا
جای تو حتی لحظهای خالی نمانده
در سینهی از عشق مالامال مولا
از چشمهایت اشک شادی شد سرازیر
گفتند تا؛ "مادر" به تو اطفال مولا
در آستان توست کار ما گدایی
ای مادر عباسهای کربلایی
آنقدر که مهتاب زینت داده شب را
نام تو زیبا کرده مفهوم ادب را
"امالبنین" را "مادر شیران" نوشتد
روزی که مولا بر تو بخشید این لقب را
گفتی کنیز فاطمه هستی و دیدی
نقش رضایت بر لب شاه عرب را
در دامنت شیرینسخنها پرورش یافت
از نخل میگیرند محصول رطب را
صفیّن میداند چه اندازه شجاعی
چون پهلوانش داشته از تو نسب را
دیدیم مهر مادری در چشمهایت
در اخم تو دیدیم تمثال غضب را
ما صافوساده کربلا درخواست کردیم
چون ساده کردی صنعت حسن طلب را
هم مادری کردی برای آلزهرا
هم شد پسرهایت فدای آلزهرا
بعد از تو دیگر هیچکس امالبنین نیست
دیگر زنی مانند تو مردآفرین نیست
اُمُّ اَدَب، اُمُّ وَفا، اُمُّاَبَاالفَضل
غیر از تو وصف هیچشخصی اینچنین نیست
شاگرد درس صبر مولا بودهای که
با این همه غم روی پیشانیت چین نیست
در گریهات جایی ندارد داغ فرزند
قصد تو از این کار غیر از حفظ دین نیست
وقتی که اشک دشمنان را هم درآورد
پس خطبهای چون خطبهی تو آتشین نیست
فرقی ندارد مدح تو با مدح عباس
حتی گریز روضهات هم غیر از این نیست؛
یا روی پای فاطمه یا روی نیزه است
یعنی سر عباس تو روی زمین نیست...
هستند با اذن خدا روز قیامت
دستان عباس تو اسباب شفاعت
✍ سراینده: مجتبی خرسندی
#متن_نوشت
#شعر
@taaghcheh