eitaa logo
مرسلات مدیا
1.3هزار دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1.1هزار فایل
﷽ 📎 #موشن_گرافیک 📎 #کلیپ 📎 #عکس_نوشت 📎 #متن 💠 مرجع تولید و نشر محتوای فرهنگی ✅ 🇮🇷 اداره فضای مجازی، هنر و رسانه دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان https://aparat.com/morsalatmedia🌍 ارتباط با مدیر، نظرات و تبادل: eitaa.com/resaneh_tablighateslami
مشاهده در ایتا
دانلود
"چلچراغِ سوت و کور" امیر، صبح امروز خوابش برده بود و از سرویس مدرسه جاماند، باید با ماشین پدرش به مدرسه می‌رفت؛ از طرفی نگران دیر رسیدنش و از طرفی خوشحال بود که با پدر تنها شده و می‌تواند از او کمی پول بگیرد. سوار ماشین شد، کمربند ایمنی را بست، در این فکر بود که چگونه سر صحبت را باز و خواسته‌اش را مطرح کند؛ با نفس عمیق آه‌واره‌‌ای، سکوتش را شکست، رو به پدرش کرد و گفت:«بابا، علی و داوود این هفته تو مدرسه تغذیه نخریدند، پولش رو دادند واسه مردم غزه، منم مهمون‌شون کردم؛ میشه پول بدین تا منم کمک به مردم غزه کنم؟!» پدر: «ما خودمون تو کشورمون اینقدر فقیر داریم که نگو، از قدیم گفتن: چراغی که به خونه رواست به مسجد حرومه» امیر: «این کمک با اون کمک فرق داره، خانم معلم‌مون گفتن: کمک به غزه کمک به امنیت کشورمون هم هست، چون اونا سالهاست این غده‌ی سرطانی رو تحمل کردن، تا به کشور ما نرسه.» پدر: «یکی نیس به خانم معلم شما بگه تو رو چه به تحلیل سیاسی!» پشت چراغ قرمز که رسیدند پیرمرد ژنده‌پوشی، حلبی اسپند گردان را به سمت ماشین‌ها می‌برد، برخی به او پول می‌دادند؛ پدر امیر، سریع شیشه را پائین کشید و گفت: کم هوا آلوده‌س، اگه زود دست نجنبونده بودم دود و دمی که این پیرمرد راه انداخته، ریه‌مو داغون‌تر از این می‌کرد. اگه من پول داشتم که صبحی می‌دادم به مامانت تا بره اون پیانو رو واسه خواهرت بخره؛ حقا که قدیمیا راست گفتند: چراغی که به خونه... اداره‌فضای مجازی هنر و رسانه دفترتبلیغات اسلامی اصفهان