هدایت شده از سخنرانان | هیات رزمندگان اسلام
30.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥#ببینید | موضوعات پیشنهادی فاطمیه
🎙حجت الاسلام مرتضی #وافی
🔻بیست و هفتمین نشست هماندیشی سخنـرانـان مرتبط با هیـات رزمندگـان اسلام
#⃣#فاطمیه
#⃣#فلسطین
#⃣#جهاد_تبیین
#⃣#نشست_هم_اندیشی
#⃣#هیات_رزمندگان_اسلام
🔻ارتباط و پاسخگویی:👇
📩معاونت آموزش هیات رزمندگان
☎️ 02536621990
📲 09126908546
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻کانال👇
📩سخنرانان مرتبط با هیات رزمندگان
https://eitaa.com/joinchat/1354563618Ca79a3442d2
هدایت شده از بنیاد بینالمللی صحيفه سجادیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘ شجره نامه پیامبران، از آدم تا خاتم (ص)
🌹دوبیتی های کبود
دو چشم من دو چشمه نه ، دو رود است/ بریز ای اشک ! هنگام فرود است/ به یاد درد و داغِ یاس یاسین/ دوبیتی های من رنگ کبود است
🌹 زمزمه ی زینب
فرشته ، محو در چشمِ تَرَم بود/ به روی شانه ی غمها ، سرم بود/ حیاطِ کوچک ما شد پر از دود/ و پشت در صدای مادرم بود
🌹 خطبه در مسجد
دلش از مِهر مولا منجلی بود/ همیشه اولین یار ولی بود/ طنین خطبهاش در مسجد آن روز / برنده ، مثل شمشیر علی بود
🌹 نگین
از اول در کمینِ گل نشستند/ امیرِ بت شکن را دست بستند/ نگینِ خاتم پیغمبران را / سران فتنه ، پشت در شکستند
🌹 غمهای علی
بنال ای دل! که میل ناله دارم/ به دشتِ سینه باغ لاله دارم/ خدایا شاهدی تا آخر عمر/ غمِ زهرایِ هجده ساله دارم
🌹 خداحافظی
جهان شد غرق حسرت از ملالم/ زمین و آسمان گرید به حالم/ مرا کُشتی در آن ساعات آخر/ که میگفتی : حلالم کن حلالم
🌹 وصیت نامه
گلی که عطر یاسین همدمِ اوست/ جهان در حیرت از عمرِ کمِ اوست/ مپرسید از در و دیوار و آتش/ وصیت نامه اش شرح غمِ اوست
🌹 فقط باچاه
گلی را باغبان پنهان به گِل کرد/ که گُلهای بهشتی را خجل کرد/ پس از هجران آن محبوبِ عالم/ فقط با چاه باید درد دل کرد
✍محمد جواد غفورزاده "شفق"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گر نگه دار من آنست که من میدانم
شیشه را در بغل سنگ نگه میدارد
#مرتضی_وافی | عضوشوید
🔹فاطمیه
🔹حضرت_فاطمه علیهاالسلام
🔹دل سنگ آب شد🔹
کوه بودم، بلند و باعظمت
روی دامان دشت جایم بود
قد کشیدم ز خاک تا افلاک
ابرها، فرش زیر پایم بود
شب که چشم ستاره روشن بود
نور مهتاب، دل ز من میبرد
صبح، چون آفتاب سر میزد
اولین پرتوش به من میخورد
دفتر وحی حق که روز به روز
جلوهاش سبز و سبزتر بادا
در بیان شکوه من، دارد
آیۀ «والجبال اوتادا»
سینهام را اگر که بشکافند
لعل و الماس دیدنی دارم
از گذشت زمان و «دحو الارض»
خاطراتی شنیدنی دارم...
صبح یک روز چشم وا کردم
ضربۀ تیشه بود گوش خراش
تخته سنگی شدم جدا از کوه
اوفتادم به دست سنگ تراش
پتک سنگین و تیشۀ پولاد
سهم من از تمام هستی شد
حکم تقدیر و سرنوشت این بود
نام من «آسیای دستی» شد
گرچه از بازگشت خویش به کوه
پس از آن روزگار نهی شدم
این سعادت ولی نصیبم شد
که جهیز عروس وحی شدم
گوشۀ خانهای مرا بردند
که حضور بهشت آنجا بود
برترین سرپناه روی زمین
بهترین سرنوشت آنجا بود
دستی از جنس یاس و نیلوفر
شد در آن خانه آسیاگردان
گرچه سنگم، ولی دلم میخواست
جان او را شوم بلاگردان
هر زمان گرد خویش چرخیدم
میشنیدم تلاوت قرآن
روح سنگین و سخت من کمکم
تازه شد از طراوت قرآن
راز خوشبختی مرا چه کسی
جز خداوند دادگر داند
کی گمان داشتم مرا روزی
جبرئیل امین بگرداند
به مقامی رسیدهام که چنین
بوسهگاه فرشتگان شدهام
مثل رکن و مقام کعبه عزیز
در نگاه فرشتگان شدهام
بارها شد که با خودم گفتم:
ای که داری به کار نان دستی!
کاش هرگز ز خاطرت نرود
وامدار چه خانهای هستی؟
خانۀ آسمانی خورشید
خانۀ روشن ستاره و ماه
خانۀ وحی، خانۀ قرآن
خانۀ «انّما یُریدُ الله»
از همین خانه تا ابد جاریست
چشمۀ فیض، چشمۀ احسان
سایبانِ معطّرِ این جاست
سورۀ «هل أتی علی الانسان»
آسیابم ولی یقین دارم
که پناهندهام به سایۀ نور
سرنوشت مرا دگرگون کرد
اشک زهرا و ذکر آیۀ نور
یاس یاسین که با دعای پدر
آیۀ نور بود تنپوشش
داشت دستی به دستۀ دستاس
دست دیگر گلی در آغوشش
در محیطی که هر وجب خاکش
فخر بر آفتاب و ماه کند
آرزو میکنم که گاه به من
دختر کوچکی نگاه کند
گرچه از بازتاب گردش من
نان این خانه برقرار شدهست
شرمسارم از اینکه میبینم
دست زهرا جریحهدار شدهست
رفت خورشید وحی و آمد شب
سر نزد از ستاره سوسویی
صبح از کوچۀ بنیهاشم
شد بلند آتش و هیاهویی
تا بدانم چه اتّفاق افتاد
تا ببینم هر آنچه بوده درست
دل به دریا زدم به خود گفتم:
«چشمها را دوباره باید شست»
دیدم آن روز صبح منظرهای
که به خود مثل بید لرزیدم
آتشم زد شرار دل وقتی
شعلهها را به چشم خود دیدم
در همان آستانهای کز عرش
قدسیان را به آن نظرها بود
اشک چشم ستارگان میریخت
بین دیوار و در خبرها بود
من به حسرت نگاه میکردم
باغ گل را میان آتش و دود
جز خدا هیچکس نمیداند
که چه آمد به روز یاس کبود
با همان دست عافیتپرور
که پرستاری پدر میکرد
از امام زمان خود یاری
در هیاهوی پشت در میکرد
هیزم آوردن، آتش افروزی
سهم هر رهگذر نبود ای کاش
خبر ناشنیده بسیار است
خبر میخ در نبود ای کاش
دست خورشید را که میبستند
شرح این ماجرا کبابم کرد
آنچه پشت در اتّفاق افتاد
سنگم امّا ز غصّه آبم کرد
📝 #محمدجواد_غفورزاده شفق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 در یک سال گذشته غرب هرچه جایزه داشته به ایرانیها داده؛ اما چرا؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باشگاه خبرنگاران/ شعرخوانی ناصر فیض در حمایت از مقاومت مردم فلسطین؛ همیشه راه رسیدن به حق سیاسی نیست.
231213_0033.mp3
24.32M
سلام علیکم
صوت روضه خوانی حجت الاسلام آقای شیخ مرتضی وافی در نماز خانه شورای سیاستگذاری ائمه جمعه کشور 22 آذر ماه 1402