🍃 ذڪرخیرتوبه‌هرجاشدو یادت‌ڪردیم دست‌برسینه‌به‌توعرض‌ارادت‌ڪردیم پادشاهی‌جهان‌حاجت‌مانیست‌حسین به‌غلامی در خانه ات عادت ڪردیم... #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم 🍃 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ 🍃 اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ 🍃 وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 🍃 وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ 🍃 وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 🌹میدونی چرا آقای رئیسی هستی؟ #شهیدجمهور #رئیسی_عزیز 🕊شادی روح بلندش صلوات 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 عالی بود عالی هزار احسنت.... 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 مردم هر وقت کارتون جایی گیر کرد #امام_زمان تون رو صدا کنید یا خودش میاد، ‌یا یکی رو میفرسته که کارتون رو راه بندازه ... #شهید‌تورجی‌زاده🕊🌹 🥀 @morvaridkhaky .

🔰 امشب اخرین شب ماه عظیم شعبان است و نمیدانیم سال بعد زنده هستیم که درک کنیم این ماه را یا نه! 👈 اگر تا الان توفیق نشد #مناجات_شعبانیه را بخوانیم در این ماه، امشب را مغتنم بدانیم و چند فراز کوتاهش هم که شده بخوانیم. 💠 ان‌شاءالله خدای متعال ما را به دعای صاحب نفسانی همچون حضرت آقا ببخشد و پاکیزه وارد ماه رمضان کند به صفایِ دلِ رندانِ صَبوحی زدگان بس درِ بسته به مِفْتاحِ دعا بگشایند «حافظ» #الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 شهید #حاج_قاسم سلیمانی:‌ دختر عزیزم! من متعلق به آن سپاهی هستم که نمی خوابد و نباید بخوابد تا دیگران در آرامش بخوابند. آرامش من فدای آرامش آنان بشود و بخوابند. #شهیدانه 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 فقط به خدا توکل کنید؛🤍 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 ما نزد ولی فقیه، آقا ومحترم هستیم و این مقوله هم دائما داره اثبات میشه شما چی هستید؟ شما چی هستید نزد آمریکا و عربستان و دولت های خارجی؟ شما هم آقا و محترمید؟ یا اینکه نوکرید و بازیچه‌ی دست؟ #سید_حسن_نصرالله 🥀 @morvaridkhaky .

🌷🌿 #یا_اباعبدالله_ع🌷🌿 در بدو ورود #رمضانيم هنوز حسرت بہ دليم و نگرانيم هنوز گويند: ڪہ آرزو بما عيبے نيسٺ يك #ڪرببلا ڪہ ما جوانيم هنوز #اللهم_ارزقنا_ڪربلا🌷 #ماه_رمضان🌙 #یا_ثارالله_ع❤️ 🥀 @morvaridkhaky .

🍃 یه بار وقتی اومد خونه، داشت نفس نفس می‌زد گفتم: چرا با آسانسور نیومدی؟! گفت: وقتی رفتم سوار بشم دیدم، دو تا دختر جوون تو آسانسور هستن و درست نیست که باهاشون سوار آسانسور بشم گفتم: خب صبر می‌کردی وقتی پیاده شدن میومدی گفت: بوی ادکلن این خانم‌ها تو فضای آسانسور پیچیده.... با پله راحت‌تر بودم و اذیت هم نمی‌شدم. #شهید_محمدمهدی_رضوان🕊🌹 راوی: مادر گرامی شهید ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🥀 @morvaridkhaky .