#شهیدانه 🕊🕊
● مرحمت در یکی از عملیاتها که در حال برگشت به موقعیت خودی بود، با نیروهای دشمن مواجه شده بود. با اینکه هیچ اسلحهای هم در اختیار نداشت ولی ناگهان متوجه شیئی شده و آن را برداشته و به عربی گفته بود: "قف" یعنی "بایست" آنها از ترس و وحشت تسلیم او شدند و مرحمت در تاریکی شب آنها را به مقر آورد
● افسر عراقی دستگیر شده به فرمانده ایرانی گفته بود: «میخواهم از شما یک سوال بپرسم. من خودم در چند کشور دوره چریکی دیدهام ولی تابحال اسلحهای که سرباز شما بهدست داشت را ندیدهام!»
مرحمت که به دستشویی رفته بود و اسلحه هم نبرده بود، متوجه اگزوز لودری که روی زمین افتاده میشود؛ آن را بر میدارد و عراقیها هم از خوفی که خداوند بر دل آنها گذاشته بود، آن را اسلحهای پیشرفته میبینند و مرحمت برای اینکه نیروهای دشمن را خوار و ذلیل نشان بدهد، به جای اینکه اگزوز را بیاورد آفتابه را میآورد و میگوید: «من با این اسلحه شما را اسیر گرفتهام.»
این حرفش باعث انفجار خنده در بین رزمندگان اسلام و باعث شرمساری نیروهای عراقی می شود.
#شهید_مرحمت_بالازاده
#ایام_سالروزشهادت🌹
🥀 @morvaridkhaky
.