eitaa logo
همسفر باشهدا
190 دنبال‌کننده
163 عکس
369 ویدیو
8 فایل
🌹همسفر باشهدا🌹 #شهدا @mosafer113 @mosafer22
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی بزن‌بهادر محلّه، سید پابرهنه‌ی جبهه‌ها شد! ‼️ آقـا حمیـد قصه ی مـا، جوون بـود و بـا کله ای پـر از بـاد ، لات هـای محله کلی ازش حساب می بردنـد . خلاصه بزن بهادری بود بـرای خودش. یـه روز مادر ایـن آقـا حمید ، ایـشون رو از خونه بیرون انـداخـت و گـفت : بـرو دیگـه پـسر ِمـن نیستـی ،خستـه شـدم از بـس جـواب ِکـاراتـو دادم ... همه ی همسایه هـا هـم از دستش کلافـه شـده بودنـد ... تا اینکه برادرش شهید شد و حمید تحت تاثیر پیکر برادر ... روزی از روزهـا یـک راننـده ی کـامیون بهش می گه حمیـد تـو نمی خـوای آدم شی ؟؟! بیـا بـا من بریم جبهه، حمیـد میگه اونجـا من رو راه نمیدن با این سابقه، راننده به حمید می گه تو بیا و ناراحت نباش ... 🔹سید حمید مـا مدتی بعد بر میگرده رفسنجـان ،اولین جـا هم میره پیش دوستـاش کـه سر کوچه بودن !! می گه بچه هـا من دارم میرم جبهه !! شماها هم بیائیـد!! می گه بچـه هـا خاک بر سر من و شماهـا ؛ پاشیم بریم ناموسمـون در خطـره...! اومد خونـه از مادر حلالیـت طلبیـد و خداحافظی کرد و رفـت ... 🔹بـه جبهـه کـه رسید کفشاشـو داد به یکی ، و دیگـه تو جبهه کسی اونـو با کفش نـدیـد ، می گفت : اینجا جایی که خون شهدامـون ریخته شده ؛ حرمت داره ... و معروف شــد به "سید پا برهنه" اونقدر مونـد تـا آخـر با شهید همت دو تایی سـوار موتـور ، هدف قرار گرفتن و رفتن پیش سید الشهداء.. 📎آخرین مسئولیت : مسئول اطلاعات و عملیات قرارگاه کربلا 🌷 ‌●ولادت: ۱۳۳۵/۱۱/۱۷ ،رفسنجان ●شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۱۷ جزیرهٔ مجنون ، عملیات خیبر
﷽ شاید وقتی به شهدا میگیم دستمو بگیر شهدا میگن ما دستتو میگیریم ولی تو هم دست یه نفر دیگه رو‌بگیر ! اگرم‌ دست کسی رو نمیگیری لااقل کسی رو زمین نزن ! با تهمت با زبون تند با آبرو بردن با بی حجابی با جلب توجه از نامحرم با غیبت و... بقیه رو زمین نزن! تو فضای مجازی بقیه رو زمین نزن! میدونی عکست یه پسر جوون! یه دختر جوون رو زمین میزنه عکس نذار... میدونی فلان پست رو بذاری! فلان رفتار رو انجام بدی زمین میخوره اون کارو نکن! شاید وقتی به شهدا میگیم دستمونو بگیرید... شهدا میگن ما دستتونو خیلی وقته گرفتیم با زمین زدن بقیه دست ما رو رها نکنید... 🗣 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸حجت الاسلام والمسلمین راجی، استاد حوزه و دانشگاه 🔹مگر قاجار مرگ بر امریکا می گفت که او را ساقط کردند و پهلوی را بر سر کار اوردند؟ مگر رضا شاه مرگ بر آمریکا می گفت که او را عوض کردند؟ مصدق هم که مرگ بر امریکا نمی گفت که او را تحمل نکردند. این ساده اندیشی ست که به غرب لبخند بزنیم، ستیزه جویی شان با ما را تمام می کنند. ⏰ «جهان آرا»؛ روزهای زوج ساعت ٢٢ 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دختران در در‌ جوار مزار شهدایِ گمنام..... 💔 این کاروان،کاروانِ راهیان نور است..... ‌🕊 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
؛﷽ 🔵 غایت خلقت جهان 🌹عضویت در کانال همسفر باشهدا :👇🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷مقام معظم رهبری(مدظله): اگر به ما بگن امشب ساعت ۴ هر کسی بیدار باشه و بره فلان سایت ثبتنام کنه، بهش ۱۰۰ میلیون تومن میدیم، هیچکدوم از ما اصلا خوابمون نمی‌بره بعد پیامبر و ۱۲ امام و همه‌ی علما گفتند نماز شب بخونید هم دنیاتون آباد میشه هم توی آخرت اجر غیرقابل وصف دارید، بازم هیچ تکونی نمی‌خوریم!!! 🟢🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
28.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥خانمهای محجبه ،کم حجاب و حتی بی حجاب فرقی نمیکند و یا حتی اقایون این کلیپ را اصلا از دست ندهید. 💥نشر با شما 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽ 🔵 • شهید محمدهادی امینی🕊• «عشق و عاشقی اونی نیست که دو نفر به هم نگاه کنن عشق و عاشقی زمانی درسته که دو نفر به یه نقطه نگاه کنن، شهدا همشون نگاهشون به یه نقطه بود اونم "قرب الهی" » 🌹عضویت در کانال همسفر باشهدا :👇🌹 @mosafer113
۷
♦️استاد ریاضی گفت: بچه ها به جای روزه گرفتن ، دلی را به دست آورید، گرسنه ای را سیر کنید! ✅ شاگرد گفت: اگر ما به جای معادله ریاضی در برگه امتحانی برای تو شعر زیبایی بنویسیم به ما نمره قبولی می دهی؟ 🔺این دیالوگ، یکی از مغالطه های مشهور در جامعه ماست. این به جای اون.. اون به جای این.. نوعی بهانه جویی برای کتمان دو امر مطلوب❌ مغالطه ای برای کنار زدن امر خدا 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
جدیدترین اخبار مهم نصف‌جهان را در « بسیج نیوز » مرور کنید. 💻سایت: 🌐 https://basijnews.ir/fa/isfahan 📢 ارسال سوژه و ارتباط با مدیر کانال : 🆔 @isf_Avini https://eitaa.com/basijnews_isf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽ 🔵 ✍🏻شاید سخت تر از مدافع حرم شدن مدافع قلب شدن باشد. شهید محمدرضا دهقان امیری❣️🌱 🌹عضویت در کانال همسفر باشهدا :👇🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیسوادی جزء ذات براندازای سلطنت طلبه! 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
از کودکی مشغول مراقبت از اعمال بود. مسیر منزل تا مسجد را طولانی کرده بود و از مسیر اصلی نمی رفت! می گفت در آن کوچه تعدادی خانم هستند که حجاب درستی ندارند و همیشه در کوچه نشسته اند. می خواهم نگاهم به آنها نیفتد. علی تصاویر شهدا را ترسیم می‌کرد. با شهدا حرف می زد و از آنها نصیحت می شنید!! عجیب ترین مطلبی که رفقای علی تعریف می کردند در مورد بوی عطر او بود! همه از بوی خوش عطرش می شناختنش. هر کجا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد! وقتی از نام عطرش می پرسیدیم، جواب سر بالا می داد . شهید که شد در وصیت نامه اش نوشته بود: به خدا قسم؛ هیچ گاه به خودم عطر نزدم! هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل میگفتم : «یا حسین» ... 📚برگرفته از کتاب بی خیال 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن، زمان تشیع و تدفینم گریه نکن، زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش کنند و زنان ما عفت را شهید سعید زقاقی 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 شهیدی که هر روز به مادرش کمک می کند ⭕️ مصداق بارز شهدا زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند در گفتگو با مادر شهید در برنامه 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
🔰 لوح | بصیرت خرازی 🔻رهبر انقلاب: شهید خرازى به رفقایش گفته بود:«من اهمیت نمى‌دهم درباره‌ ما چه مى‌گویند؛ من مى‌خواهم دل ولایت را راضى کنم.» او مى‌دانست که آن دل آگاه و بصیر، فقط به ایران، به جماران، به تهران و به مجموعه‌ی یک ملت نمى‌اندیشد؛ به دنیاى اسلام مى‌اندیشد و در وراى دنیاى اسلام، به بشریت. عزیزان من! این بصیرت چگونه حاصل مى‌شود؟ بر اثر گذشتن از خود؛ همین یک کلمه‌ آسان، اما در عمل، آن‌قدر مشکل که اکثر انسان‌ها در همین دو قدم این یک کلمه، درجا زده و مانده‌اند! ۱۳۸۰/۸/۹ حاج حسین خرازی 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
💔 حرف آخر... در وصیتنامه اش نوشته بود... "شفاعت شهدا شامل حال کسانی که پیرو ولایت نیستند نمی‌شود، هرچند اقوام نزدیک باشند." چه سرّی است بین اطاعت از ولایت و شهادت؟!... فدایی عمه جان 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؛﷽ 🔵 از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند، جهان در حال تحول است. دنیا دیگر طبیعی نیست. شهید محمدهادی ذوالفقاری❣️🍃 🌹عضویت در کانال همسفر باشهدا :👇🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥شهیدی که امام زمان (عج) را ملاقات کرد 🌷دست نوشته شهید اسماعیل خانزاده: شبی که توفیق ملاقات با صاحب عصر را نصیبم کردی بر من یقین شد که شهادت را هم نصیبم می‌کنی 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 خاطره جذاب حاج حسین یکتا از حاج قاسم سلیمانی 🔹️شهید زنگی آبادی 🔸️ 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113 ╰━━🌷🕊🌼🕊🌷━━╯
38.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدون تعارف بادختر شهیدمصطفی صدرزاده 🌹همسفر باشهدا🌹 @mosafer113
كتاب سه دقيقه در قيامت، چاپ و با ياري خدا، با اقبال مردم روبرو شد. استقبال مردم از اين كتاب خيلي خوب بود و افراد بسياري خبر ميدادند كه اين كتاب تأثير فراواني روي آ نها داشته. بارها در جلسات و يا در برخورد با برخي دوستان، اين كتاب به من هديه داده ميشد! آنها من را كه راوي كتاب بودم نمي شناختند، و من از اينكه اين كتاب در زندگي معنوي مردم موثر بوده بسيار خوشحال بودم. يك روز صبح، طبق روال هميشه از مسير بزرگراه به سوي محل كار ميرفتم. يك خانم خيلي بدحجاب كنار بزرگراه ايستاده و منتظر تاكسي بود. از دور او را ديدم كه دست تكان ميداد، بزرگراه خلوت و هوا مساعد نبود، براي همين توقف كردم و اين خانم سوار شد. بي مقدمه سلام كرد و گفت: ميخواهم بروم بيمارستان ... من پزشك بيمارستان هستم. امروز صبح ماشينم روشن نشد. شما مسيرتان كجاست؟ گفتم: محل كار من نزديك همان بيمارستان است. شما را ميرسانم. آن روز تعدادي كتاب سه دقيقه در قيامت روي صندلي عقب بود. اين خانم يكي از كتابها را برداشت و مشغول خواندن شد. بعد گفت: ببخشيد اجازه نگرفتم، ميتونم اين كتاب را بخوانم؟ گفتم: كتاب را برداريد. هديه براي شماست. به شرطي كه بخوانيد. تشكر كرد و دقايقي بعد، در مقابل درب بيمارستان توقف كردم. خيلي تشكر كرد و پياده شد. من هم همينطور مراقب اطراف بودم كه همكاران من، مرا در اين وضعيت نبينند! كافي بود اين خانم را با اين تيپ و قيافه در ماشين من ببينند و... چند ماه گذشت و من هم اين ماجرا را فراموش كردم. تا اينكه يك روز عصر، وقتي ساعت كاري تمام شد، طبق روال هميشه، سوار ماشين شدم و از درب اصلي اداره بيرون آمدم. همين كه خواستم وارد خيابان اصلي شوم، ديدم يك خانم چادري از پياده رو وارد خيابان شد و دست تكان داد! توقف كردم. ايشان را نشناختم، ولي ظاهراً او خوب مرا مي شناخت! شيشه را پايين كشيدم. جلوتر آمد و سلام كرد وگفت: مرا شناختيد؟ خانم جواني بود. سرم را پايين گرفتم وگفتم: شرمنده، خير. گفت: خانم دكتري هستم كه چند ماه پيش، يك روز صبح لطف كرديد و مرا به بيمارستان رسانديد. چند دقيقه اي با شما كار دارم. گفتم: بله، حال شما خوبه؟ رسم ادب نبود، از طرفي شايد خيلي هم خوب نبود كه يك خانم غريبه، آن هم در جلوي اداره وارد ماشين شود. ماشين را پارك كردم و پياده شدم و در كنار پياده رو، در حالي كه سرم پايين بود به سخنانش گوش كردم. گفت: اول از همه بايد سؤال كنم كه شما راوي كتاب سه دقيقه هستيد؟ همان كتابي كه آن روز به من هديه داديد؟ درسته؟ مي خواستم جواب ندهم ولي خيلي اصرار كرد. گفتم: بله بفرماييد، در خدمتم. گفت: خدا رو شكر، خيلي جستجو كردم. از مطالب كتاب و از مسيري كه آن روز آمديد، حدس زدم كه شما اينجا كار ميكنيد. از همکارانتان پيگيري کردم، الان هم يكي دو ساعته توي خيابان ايستاده و منتظر شما هستم. گفتم: با من چه كار داريد؟ گفت: اين كتاب، روال زندگي ام را به هم ريخت. خيلي مرا در موضوع معاد به فكر فرو برد. اينكه يك روزي اين دوران جواني من هم تمام خواهد شد و من هم پير ميشوم و خواهم رفت. جواب خداوند را چه بدهم؟! درسته که مسائل ديني رو رعايت نميكردم، اما در يك خانواده معتقد بزرگ شده ام. يك هفته بعد از خواندن اين كتاب، خيلي در تنهايي خودم فكر كردم. تصميم جدي گرفتم كه توبه كامل كنم. من نمي توانم گناهانم را بگويم، اما واقعاً تصميم گرفتم كه تمام كارهاي گذشته ام را ترك كنم. درست همان روز كه تصميم گرفتم، تصادف وحشتناكي صورت گرفت و من مرگ را به چشم خود ديدم! من كاملاً مشاهده كردم كه روح از بدنم خارج شد، اما مثل شما، ملك الموت مهربان و بهشت و زيبايي ها را نديدم! دو ملك مرا گرفتند تا به سوي عذاب ببرند، هيچكس با من مهربان نبود. من آتش را ديدم. حتي دست بندي به من زدند كه شعله ور بود. اما يكباره داد زدم: من كه امروز توبه كردم. من واقعاً نيت كردم كه كارهاي گذشته را تكرار نكنم. يكي از دو مأموري كه در كنارم بود گفت: بله، از شما قبول ميكنيم، شما واقعاً توبه كردي و خدا توبه پذير است. تمام كارهاي زشت شما پاك شده، اما حق الناس را چه ميكني؟ گفتم: من با تمام بديها خيلي مراقب بودم كه حق كسي را در زندگي ام وارد نكنم. حتي در محل كار، بيشتر مي ماندم تا مشكلي نباشد. تمام بيماران از من راضي هستند و... آن فرشته گفت: بله، درست ميگويي، اما هزار و صد نفر از مردان هستند كه به آ نها در زمينه حق الناس بدهكار هستي! وقتي تعجب مرا ديد، ادامه داد: خداوند به شما قد و قامت و چهره اي زيبا عطا كرد، اما در مدت زندگي، شما چه كردي؟! با لباسهاي تنگ و نامناسب و آرايش و موهاي رنگ شده و بدون حجاب صحيح از خانه بيرون مي آمدي، اين تعداد از مردان، با ديدن شما دچار مشكلات مختلف شدند. بسياري از آ نها همسرانشان به زيبايي شما نبودند و زمينه اختلاف بين زن و شوهرها شدي. برخي از م