هیجانِ چیره بر آگاهی ...
اگر به کسی بر نمی خورد و اسم ما را در لیست محبوبین و مغضوبین جایی درج نمی کنند، با اجازه ما «در زمان قانونی ابراز نظر شخصی » قدری راجع به سعید جلیلی بنویسیم و آنچه دریافتیم را به اشتراک بگذاریم :
برای مثل حقیری که اولین بار به خاطر مواضع جلیلی در فرآیند مذاکرات هسته ای ، کنکاش در اندیشه و ایدئولوژی سیاسی او را از دهه ۸۰ دنبال کردم، تبیین شخصیت و نظر دادن در مورد او هم با آن جوان پر از انرژی و علاقه که شب و روز این روستا و آن روستا رفته برای تاییدش و هم با جوان عزیزی مثل حسین طاهری که در ردش هندوانه در بسته را تعبیر می داند ، فرق می کند ...
چون نمی دانم آنها در چه سن و سالی بودند که جلیلی توسط غرب تندرو خوانده می شد و بعدها توسط اعتدالیون و تا همین الان که غرب و اعتدالیون و جریان موسوم به نئواصول گرا همین برچسب را در یک هم صدایی نامتقارن وصله او می کنند ...
نمی دانم آنها سلسله جلسات و روایت او از بنیان اندیشه سیاسی در قرآن را خوانده اند و آنچه روایت کرده را با رفتارش تطبیق داده اند یا خیر ؟؟
نمی دانم آنها روی استبدال در آن هفت گفتار مداقه کرده اند یا اصلا شنیده اند که از سر اندیشه ایدئولوژیک او در بیاورند و آن را با منظومه امامین تطبیق دهند تا حداقل امروز برچسب واگرایی از اکثریت موهوم با تفسیر به رای مستمک از نظرسنجی های توخالی را به او نسبت ندهند ؟؟؟
آیا تاکنون چند خطی از سناریوی ذهنی او در تبیین الگوی نوآوری فکر در جمهوری اسلامی را محض رضای خدا خوانده اند؟؟؟ بعید می دانم ، وگرنه چگونه می توانند تشخیص دهند که آرامش او یا معدود جدل او در مناظرات از چه مبانی غنی سرچشمه می گیرد ؟؟؟
اینکه او وقتی به ظرفیت های کشور و کشور توهین می شود رگ گردن متورم دارد و در باقی ساحات و ساعات مناظره آرامش توام با دلسوزی از کدام مبانی به کردار درآمده سرچشمه می گیرد ؟؟؟
چگونه در سیاست خارجی و مذاکرات او را منزوی و تندرو می خوانند در صورتیکه حتی یکبار سیاست خارجی پیامبر را مطالعه نکردند و روایت او را از این کلیدواژه رهبر انقلاب با عنوان «نرمش قهرمانانه» نشنیده اند ؟؟؟
حتی آنها یادشان نمی آید که باصطلاح میانه روهای اصولگرا(نئواصولگرایان) و اصلاحطلب (اعتدالیون) وقتی عاجز ماندند از تفسیر این کلیدواژه سعید جلیلی بود که با تبیین این کلیدواژه و ضرورت و الزامات و خطوط قرمز این راهبرد ، آن را در صورت رعایت همه موارد فوق مصداق انا فتحنا لک فتحا مبینا معرفی کرد و قفل عقلی این جماعت را در تحلیل و بکارگیری این موضوع باز کرد ؟؟؟
سعید جلیلی آنچه را که روایت کرده در زیست ایدئولوژیک و عملی خود به محضر رفتار کشانده و اساسا برای عجین کردن بینش و دانش و رفتار مفهوم یابی عمیق صورت داده است ...
او از هیجان و مطالبه علاقه مندانش به وجد نمی آید که در رفتارش تغییر محسوس در مناظرات ایجاد کند و نه از تهمت ها و تخریب حریف هیجانی می شود تا بخواهد ذره ای از ایدئولوژی خود را در رفتار پایمال کند ...
اینکه او را به امثال ثابتی و رسایی گره بزنند بسیار کوته بینی است که همین افراد هم جای نقد دارند ، اما جلیلی عمیقأ عقد اخوتی با کسی ندارد چون معیار سنجش را تعمیق همین مبانی و همان رفتارها دنبال می کند ، نه اسامی و کاراکترها ...
او برای ایجاد کنش موثر و مداخله لایه های مختلف اثرگذار و اثر پذیر در کنش گری جهت دهنده به حکمرانی سایه به سایه و آفتاب به آفتاب و جلسه به جلسه با همه ی این لایه ها نشسته و برخواسته و همین نگرش را در عمق کنشگری عملی خود در دولت سایه دنبال کرده است تا چه در کوران رقابت ،چه در مسئولیت ، چه در قرابت و رفاقت دائما بر ضرورت توجه به ظرفیت عظیم منابع انسانی در کشور پافشاری کند و حکمرانان را ملزم به احترام و توجه به این لایه ها کند ...
سعید جلیلی را نه با افراد ، نه با احزاب ، نه با القاب می شود شناخت ...
مشکل دقیقا همینجاست که او را نه منتقدانش و نه هوادارانش با عمق ایدئولوژیک متبلور در رفتارش نمی شناسند ...
و این یعنی همچنان هیجان چیره بر آگاهیست ...
او یک مسیر جدی و پویا از مبانی تا میدان است آنهم مبتنی بر گفتمان انقلاب اسلامی ، تا زمانی که او اینگونه است من همچنان با علاقه او را دنبال خواهم کرد ...
#امتحانات
#انتخابات
#مسافر۱۴۴۴
✍محمد جعفری
https://eitaa.com/joinchat/482803912C9dd4382f00