eitaa logo
مسافرانِ عشق
4.1هزار دنبال‌کننده
175 عکس
2.2هزار ویدیو
1 فایل
آغاز ، عاشقی.... پایان ، خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 دیدن عذاب کسی که در حقم بدی کرده بود💠 *________ @mosaferneEshgh
مسافرانِ عشق
. تو اون دو روزی که بیمارستان بودم از مادرم خواستم کسی متوجه نشه فقط خواهرم .. پیش اونا به اجبار با
. . بند دلم پاره شد ..سریع شمارشو گرفتم ..خاموش بود...مدام زنگ زدم ..ده بار..صد بار....ترس به جونم افتاد ...هرکاری از یه احمق بر میاد !بیچاره بودن بچه هام ...با من مشکل داشت نباید بچه هامو بی پدر میکرد ....از شدت استرس دست و پاهام میلرزیدن ..خودم دلیل این استرس و میدونستم ..من با تمام بی معرفتی های احمد هنوز دوسش داشتم ..شاید یه جور تعلق خاطر! من تمام خاطره های خوبم با احمد بود ..تمام اولین هامو با احمد تجربه کرده بودم ..عشق وتو نگاه احمد معنا کرده بودم .تمام خاطرات خوبم با احمد اومد توذهنم ..قلبم دوباره به درد اومد ..تو اتاق تنها بودم ..باید کاری میکردم. .شماره برادرشو گرفتم زود جواب داد ..سعی میکردم آروم باهاش حرف بزنم _:میشه بیای خونه مامانم ؟ نگران پرسید _:چیزی شده زنداداش؟ _:نه !لطفا زود بیا! قطع کردم و منتظر زانومو بغل کرده نشستم .. که خیلی زود هلن با خوشحالی اومد گفت ..مامان عمو اومده .. بسختی لبخندی زدم ..از زیر نگاه های کنجکاو پدرو مادرم رد شدم و رفتم حیاط . مامانم اومد هرچقدر تعارف کرد حسین نرفت بالا ..از رنگ پریده چهرش فهمیدم که صدای لرزانم نگرانش کرده .. اروم پرسید _:چی شده زنداداش ؟!اتفاقی افتاده حوصله هیچ توضیحی نداشتم ..رفتم روی شات هایی که داشتم و گوشیمو دادم بهش هرچی بیشتر میخوند.رنگش قرمزتر میشد ..کلافه دستشو لای موهای پر مشکیش کشید ...دستهاش خیلی واضح میلرزید ..گوشیمو گرفت سمتم ...انگار بهش شوک وارد شده بود...لبهاشو بزور اززهم باز کرد _:باورم نمیشه ...احمد ؟برادر من ؟!اون که خودش همیشه از این کارها متنفر بود ...چطور ؟!امکان نداره سری تکون دادم _:دیدین که هرچیزی امکان داره .. _:الان قهرین ؟!میخواین با احمد حرف بزنم ؟ _:نه ! پیام خودکشی احمد رو نشونش دادم ... یهو محکم کوبید رو پیشونیش .. _:چرا اینو زود نمیگی ؟ همین اول میگفتن صدتا سوال میکردی ..شایدم صد تا فحشم میدادی که چیکار کردی داداشم میخواد خودشو بکشه !کلید خونه رو گرفتم سمتش .. کلیدو از دستم گرفت و سریع راه افتاد خونمون .ده دقیقه تو حیاط قدم زدم...مامانم نگران اومد سمتم ..دلداریش دادم و گفتم احمد با حسین بحثش شده ..گفتم میترسم درگیر بشن ..بچه هارو سپردم بهش .زود آماده شدمو خودمم رفتم ...اولین بار بود با سرعت بیش از ۱۲۰ رانندگی میکردم ..مسیر نیم ساعتی رو کمتر از یه ربع رسیدم ..کلید نداشتم ..زنگ زدم حسین .اشغال بود...خود احمد خاموش !حالا بیشتر نگران شدم ناچارزنگ درو زدم. ...
دانلود+دعای+فرج+با+صدای+فرهمند.mp3
2.58M
دعای مولا «الهی عظم البلاء» با صدای بخوان دعای فرج را، دعا اثر دارد🍃 قرار ما هر شب حوالی ساعت ۲۱ التماس دعا🌹 *________ @mosaferneEshgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌸و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🍃و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌸و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ و سلامی که به دیدار رسید....🍃 سردارِ دلم.... *________ @mosaferneEshgh