🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃
#برشی_از_کتاب
یک ساعت خودم را با آموزش زبان در کانال های تلگرام سرگرم کردم، ولی واقعا نمیشد تسلیم این وسوسه نشد که نرم سراغ اینستاگرام. اصلا یک دنیای دیگری توی اینستاگرام بود. آدم هایش با آدم های اطرافمان فرق میکرد. یعنی حتی دختر خاله ام سمانه هم توی اینستاگرام یک شکل دیگری بود. خیلی خوشگل تر بود. لباسش یک جور دیگر بود. ماشین شان شباهتی به ماشین خودشان نداشت. توی یک خانه ای زندگی میکردند که ما به آنجا نرفته بودیم. اصلا خلاصه اش این که توی اینستاگرام حتی پدر و مادرش هم این پدر و مادرش نبودند.
#سر_هیشکی_نیاد
#هادی_خورشاهیان
🌱 📚 🌱 📚 🌱 📚 🌱 📚 🌱 📚 🌱
https://eitaa.com/mosbateketab_ir
#برشی_از_کتاب
📔 استغفار و توبه
«ما باید از گناهانمان استغفار کنیم. فایده بزرگ استغفار این است که ما را از غفلت نسبت به خود خارج میکند و ما گاهی در مورد خودمان دچار اشتباه میشویم. وقتی به فکر استغفار میافتیم؛ گناهان، خطاها، خیرهسریها، پیروی از هوای نفس که کردیم، تجاوز حدود که انجام دادیم، ظلمی که به نفس خودمان کردیم، ظلمی که به دیگران کردیم، جلوی جشم ما زنده میشود، به یادمان میآید چه کردهایم؛ آن وقت دچار غرور، دچار نخوت، دچار غفلت نسبت به خود نمیشویم. اولین فایده استغفار این است.
بعد هم خدای متعال وعده فرموده است که آن کس که استغفار کند، یعنی به عنوان یک دعای حقیقی از خدای متعال حقیقتا آمرزش بطلبد و از گناه پیشمان باشد، «لوجدوا الله توابا رحیما» (نساء/24)
خدای متعال توبهپذیر است. این استغفار، بازگشت به سوی پروردگار است، پشت کردن به خطاهای گناهان است و خدواند میپذیرد؛ اگر استغفار، استغفار حقیقی باشد.»
لینک خرید مستقیم کتاب
📚 @mosbateketab_ir
🌐 | Mosbateketab.ir|
📖 #برشی_از_کتاب لوازم نویسندگی
🖇 بسیار خوب. حتّی زمانی که دوستدارِ نوشتن، دارای انگیزهها و اهدافِ معتبری باشد، و برخی انگیزهها و هدفهایش، کاملاً و از جمیعِ جهات، هَمْلَبه شده باشند، باز هم این امر، دلیل بر آن نیست که چنین شخص شریفی بتواند بنویسد و چیزی معتبر و ماندگار بنویسد.
تازه از اینجاست که ارادهٔ آگاهْ وارد میدان میشود. "من میخواهم بنویسم و تواناییِ خواستن را دارم"، جای "من احساس کردهام"، "من دریافت کردهام"، و "من بهشدّت برانگیخته و متأثّر شدهام" را میگیرد.
این، همان یک قدمِ بسیار بسیار کوتاهیست که فاصلهٔ بسیار بعیدِ میانِ "دوستدارِ نویسندگی" و "نویسندهٔ راستین" را میسازد. بایدش برداشت، یا رها کرد. اُشترْتاختن، خَمانْ نمیشود.»
📌خواندن این کتاب رو به دوستداران داستاننویسی که تازهکار هستن، پیشنهاد میکنیم☺️
لینک مستقیم خرید کتاب لوازم نویسندگی
📚 @mosbateketab_ir
🌐 | Mosbateketab.ir|
📚#کتاب «سربُلند»
🖇روایتی داستانی از کودکی تا شهادت شهید مدافع حرم، محسن حججی
#برشی_از_کتاب
دوباره فریاد زدم که «کجای اسلام میگوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟» نمایندۀ داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم: «به چه جرمی؟» بریدهبریده جواب میداد و حاجسعید ترجمه میکرد: «ازبس حرصمون رو درآورد، نه اطلاعاتی به ما داد، نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود…»
لینک خرید مستقیم کتاب
📚 @mosbateketab_ir
🌐 | Mosbateketab.ir|
📙 #کتاب :
درگاه این خانه بوسیدنی است
#برشی_از_کتاب
کنار تابوت زانو زدم. پوستش از شیمیایی مُلتهب و تن سفیدش پر از دانههای ریز قرمز بود. مثل وقتی که سرخک گرفت. به پوستش دست کشیدم. زخم ترکشهای زبر. چقدر حرف برای گفتن داشتم. به صورتش دست کشیدم. سرمای تنش در جانم خزید. چرا قدر پسرم را ندانستم؟ تا چشم بر هم زدم، از پیشمان رفت. من ماندم و حسرتی که دلم را میسوزاند. دستش را در دستم گرفتم. موهایش را نوازش کردم. صورتم را نزدیکش میبردم و عقب میآوردم. حرف میزدم و گریه میکردم. ساکت میشدم و نگاهش میکردم. میبوییدم و میبوسیدمش. همه تنش را لمس کردم. ذرهذره داوود را به خاطر میسپردم.
لینک خرید کتاب از فروشگاه مثبت کتاب
📚 @mosbateketab_ir
🌐 | Mosbateketab.ir|
📙 #کتاب :
درگاه این خانه بوسیدنی است
#برشی_از_کتاب
کنار تابوت زانو زدم. پوستش از شیمیایی مُلتهب و تن سفیدش پر از دانههای ریز قرمز بود. مثل وقتی که سرخک گرفت. به پوستش دست کشیدم. زخم ترکشهای زبر. چقدر حرف برای گفتن داشتم. به صورتش دست کشیدم. سرمای تنش در جانم خزید. چرا قدر پسرم را ندانستم؟ تا چشم بر هم زدم، از پیشمان رفت. من ماندم و حسرتی که دلم را میسوزاند. دستش را در دستم گرفتم. موهایش را نوازش کردم. صورتم را نزدیکش میبردم و عقب میآوردم. حرف میزدم و گریه میکردم. ساکت میشدم و نگاهش میکردم. میبوییدم و میبوسیدمش. همه تنش را لمس کردم. ذرهذره داوود را به خاطر میسپردم.
لینک خرید کتاب از فروشگاه مثبت کتاب
📚 @mosbateketab_ir
🌐 | Mosbateketab.ir|
#برشی_از_کتاب
📚 #کتاب دشمنِ شدید
جریان حاکم، با غصب ولایت به این هدف خود دست یافته بودند؛ ولی حلقۀ پایانی این نقشه ناتمام بود... باید علی(ع) کاملاً از صحنه حذف میشد. بنابراین تصمیم گرفتند ایشان را در نماز به شهادت برسانند. زیرا همانگونه که در زمان رسولالله(ص) شخص رسول اکرم بالاترین تهدید برای آنان بهشمار میآمد، پس از ایشان، این خطر از ناحیۀ علی متوجه آنها بود؛ چراکه او میتوانست افشاگر و همچنین خنثیکننده طرحهای آنان باشد. بنابراین میبایست ترور فیزیکی و نیز شخصیتی علی را در دستور کار خود قرار دهند.
لینک مستقیم خرید کتاب از فروشگاهمون
📚 @mosbateketab_ir
🌐 | Mosbateketab.ir|